جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
با کیخسرو در شاهنامه
در جشن تیرگان، شستوشو کردن در آب روان و آبپاشی به هم رسمی کهن است، ابو ریحان مینویسد: «... چون کیخسرو از جنگ با افراسیاب برگشت، در این روز [تیرگان] به ناحیهی ساوه عبور نمود و به کوهی که به ساوه مشرف بود، بالا رفت و تنها خود او، بدون هیچ یک از لشکریان به چشمهیی وارد شد و فرشتهیی را دید، در دم مدهوش شد. ولی این کار با رسیدن بیژن، پسر گودرز، مصادف شد و قدری از آب چشمه بر روی کیخسرو ریخت ... و رسم اغتسال و شستوشوی به این آب و دیگر آبهای چشمهسارها باقی و پایدار ماند، از راه تبرک. و اهل آمل در این روز به دریای خزر میروند و همه روز را آببازی میکنند.»
با کیخسرو، بازی خدایان و شاهان و پهلوانان در هم میآمیزد و به اوج میرسد. سپاه پهلوانان ایرانی با شکوه تمام و پر از راز و رمز در توفانی از برف و مه راهی دیار جاودانهگان میشود.
دوران آزادهگی و زنخدایان و پهلوانان به پایان آمده و آیین نو از پس غبار بر آمده تا بر تخت نشیند. روزگار غریبیست. پاییز شگفتیست.
کی به معنی شاه است و خسرو نیز همین معنی را دارد، چنان که سپس به شکلهای کسرا، کایزر، تزار، سزار، قیصر و خضر به زبانهای دیگر راه مییابد. پس کیخسرو یعنی شاه شاهان یا شاهنشاه و او نخستین پهلوانیست که چنین لقبی دریافت داشته است و فراموش نکنیم که در آن هنگام و تا مدتها بعد، شاه را برای درویشان و عارفان به کار میبردند و شاه و خدا نیز معنایی یگانه داشتند.
کیخسرو سومین شاهزادهی ایرانیست که چون ابراهیم ادهم، شاهزادهی افسانهیی و بنیانگذار عرفان ایرانی در بلخ، از سلطنت کناره میگیرد و مانند بودا به عارفی پاکباخته بدل میگردد: ابراهیم، ایرج، کیخسرو.
کیخسرو در بستر مرگ نیز از دستگیری بینوایان و آبادانی شهرها باز نمیایستد و حتا جامههای خود را به رستم میبخشد و برهنه به سوی آخر جهان به راه میافتد و نمیمیرد، بلکه ناپدید میشود و به صف جاودانهگان میپیوندد.
کیخسرو که او را چهرهی افسانهیی کورش میپندارند، و برخی نیز او را همان کیآخسار یا هوخشتره میشمارند، در ادب فارسی نماد انسان کامل است و در شمار هفت تن جاویدانیست که بنا بر باور زرتشتیان روز رستاخیز به یاری سوشیانت برمیخیزد و اهریمن و پلیدی را از پهنهی زمین پاک میکند.
چنین میگویند که غار شاه زنده، در سی و پنج کیلومتری جنوب غربی اراک، محلی بود که کیخسرو در آنجا ناپدید شده است. این غار دخمهیی بزرگ است که بر فراز قلهیی به ارتفاع ۲۸۹۰ متر از سطح دریا واقع شده و زرتشتیان هر ساله از سراسر جهان برای زیارت به آنجا میروند. در پای کوه چشمهیی پرآب از زمین میجوشد که از آب آن مینوشند و چونان داروی شفابخش به همراه خود میبرند.
کیخسرو فرزند سیاوش است. به رؤیایی زاده میشود و مانند کورش و موسا و فریدون، چوپانان و جانوران او را پرورش میدهند. او که اصل نیکیست در روز نوروز زاده میشود:
که روز نوآیین و جشن نوست / شب زادن شاه کیخسروست
در سرزمین بیگانه و در دامان شر پرورش مییابد و برای آغاز کار به شهر سیاوش میرود، شهری که:
کزین بگذری، شهر بینی فراخ / همه گلشن و باغ و ایوان و کاخ
همه شهر گرمابه و رود و جوی / به هر برزنی، رامش و رنگ و بوی
همه کوه نخجیر و آهو به دشت / بهشت این چو بینی نخواهی گذشت
تذروان و طاوس و کبک دری / بیابی چو بر کوهها بگذری
نه گرماش گرم و نه سرماش سرد / همه جای شادی و آرام و خورد
نبینی در آن شهر بیمار کس / یکی بوستان از بهشت است و بس
همه آبها روشن و خوشگوار / همیشه بر و بوم او چون بهار
مانند بسیاری از ماجراهای عرفانی، در این داستان نیز رؤیا و سروش پیامآور یا همان هاتف غیبی نقش مهمی دارند. در رؤیای گودرز میآید که ابر پرآبی (نماد سیمرغ) که سروش خجسته بر آن میپرد از ایران بر میآید:
چنان دید گودرز یک شب به خواب / که ابری بر آمد از ایران پرآب
بر آن ابر پران خجسته سروش / به گودرز گفتی که بگشای گوش
به توران یکی شهریاری نوست / کجا نام او شاه کیخسروست
ز پشت سیاوش یکی شهریار / هنرمند و از گوهر نامدار
پس گیو به مدت هفت سال، زمین و زمان را در جستوجوی این شهریار در مینوردد:
به توران همی تفت چون بیهشان / مگر یابد از شاه جایی نشان
چنین تا بر آمد بر این هفت سال / میان سوده از تیغ و بند و دوال
کیخسرو برای به راه افتادن و رستاخیز خویش اسبی میخواهد راهوار و در اینجا نیز بر اسب سیاوش مینشیند که:
سیاوش چو گشت از جهان ناامید / برو تیره شد روی روز سپید
چنین گفت شبرنگ بهزاد را: / که فرمان مبر زین سپس باد را
همی باش در کوه و در مرغزار / چو کیخسرو آید ترا خواستار
ورا بارهگی باش و گیتی بکوب / ز دشمن زمین را به نعلات بکوب
کیخسرو بنیان آتشکده آذرگشسب یا کانون نور جاودان را مینهد و دیوان را از پای در میآورد.
وی در شاهنامه ماجراهای بسیار دارد. بنگریم که چون به قدرت میرسد و بر سرزمین دشمن دست مییابد به جای کشتار و سرکوب و غارت چه فرمان میدهد:
ز دلها همه کینه بیرون کنید / به مهر اندرین کشور افسون کنید
فرمانهای وی سراسر مهربانی و مداراست:
بکوشید و خوبی به کار آورید / چو دیدید سرما، بهار آورید
ز خون ریختن دل بباید کشید / سر بیگناهان نباید برید
نه مردی بود خیره آشوفتن / به زیر اندر آورده را کوفتن
همچنین از سربازان و فاتحان میخواهد که:
ز پوشیدهرویان بپیچید روی / هر آن کس که پوشیده دارد به کوی
ز چیز کسان سر بپیچید نیز / که دشمن بود دوست از بهر چیز
چون بر تخت مینشیند، آن میکند که از چنان جهان پهلوانی امید میرود:
بگسترد گرد جهان داد را / بکند از زمین بیخ بیداد را
به هر جای ویرانی آباد کرد / دل غمگنان از غم آزاد کرد
در نتیجهی کارهای او:
زمین چون بهشتی شد آراسته / ز داد و ز بخشش پر از خواسته
جهان شد پر از خوبی و ایمنی / ز بد بسته شد دست اهریمنی
همچنین در فرمانهای خود از قدرتمداران میخواهد که به آبادی بکوشند و بیچارهگان را پشتیبان باشند و پیران و بیکاران و بیسرپرستان را سرمایه و کار و مسکن بدهند:
نگه کن رباطی که ویران بود / پلی کان نزدیک ایران بود
دگر آبگیری که باشد خراب / به ایران و از رنج افراسیاب
دگر کودکانی که بی مادرند / زنانی که بی شوی و بی چادرند
دگر آن کس آید به پیری نیاز / ز هر کس همیدارد او رنج راز
بر ایشان در گنج بسته مدار / ببخش و بترس از بد روزگار
چنین است که من بر آنام که فرمانهای شاهانی چون کوروش و سیاوش، کیخسرو و بهرام گبر را باید چونان قانون در جهان جاری کرد. پس چون کارها به سامان میرسد، از قدرت و تاج و تخت چشم میپوشد. سرداران را پندهای ارجمندی میدهد. رباطهای ویران را آباد میکند. به سرپرستی و حمایت از پیران و یتیمان و بیوهگان و بیماران فرمان میدهد. هر چه را که دارد به دیگران میبخشد.
که داند به گیتی که او را چه بود / چه گویم که گوش آن نیارد شنود
کیخسرو صاحب جام جهاننماست. این جام سپس به سبب محبوبیت جمشید به او نسبت داده میشود و به جام جم شهرت مییابد. همان جام جم که نماد جان و روان آدمیست، نماد گوهر و نهاد پاک انسان و هستی:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد (حافظ)
و
آب حیوان چون به تاریکی در است / جام جم در دست جان خواهم نهاد (عطار)
اما در داستان بیژن و منیژه، فردوسی از جام گیتینمای کیخسرو یاد میکند:
پس آن جام در کف نهاد و بدید / درو هفت کشور همیبنگرید
ز کار و نشان سپهر بلند / همه کرد پیدا چه و چون و چند
این جام در عرفان به آیینهی دل عارفان و عاشقان بدل میشود. با جام جم است که می معرفت و عشق به عرفان سرریز شده و خرابات یا خورآباد را که مرکز سیمرغ و خورشید و جم است به جای ویران کردن و خراب کردن دیوارهای کینه و آز بدل میسازد. خرابات مغان، همان نیایشگاه و دبستان عرفان کهن ایرانیست که تا زمان صفویان پاسدار فرهنگ کهن ایرانی بوده است و پیر مغان همان استاد و راهنما و خرد تابناک ایرانیست:
در خرابات مغان نور خدا میبینم / وه چه نوری ز کجا میبینم
با کیخسرو حماسه نیز پایان میگیرد و تاریخ میآغازد. کیخسرو آخرین نمایندهی دانش پهلوانی و نخستین نمایندهی دانش خسروانیست.
دانش پهلوانی، یزدانی و خسروانی کهنترین اندوختهی عرفان ایرانیست و همهی بنیانهای زیبا و انسانی این آیین در آن زمانها و در این سرزمین شکل گرفته است. این دانش یک دستگاه کامل جهانبینی داشته است و فلسفهیی ژرف و جهانی را نمایندهگی میکرده که سهروردی و دیگر فلاسفه از آن برداشتها و تلاش کردهاند تا آن را از نو زنده سازند و از این کار خود نیز یاد کردهاند، اما به سبب شرایط روزگار، نام کتابها و نویسندهگان آن را نیاوردهاند.
اما پایان بازی یا داستان شاهنامه چیست؟
در آخر، کیخسرو به همراه بسیاری از پهلوانان ایرانی، چون توس و بیژن و فریبرز و گیو در میان امواج برف ناپدید میشوند. سومین بودای خندان ایران به صف بی مرگان و جاودانان میپیوندد. آنگاه لهراسب و گشتاسب و اسفندیار میآیند تا دین بگسترند و شاهی خویش بنا نهند و خاندان رستم را نابود کنند.
پهلوانی در ایران با زایش شگفت زال میآغازد و با پیوستن گروهی از پهلوانان و کیخسرو به صف جاودانهگان پایان میگیرد و تنها رستم میماند تا این نبرد را به پایان رساند و در چاه نابرادر از پای در آید و تومار پهلوانی در هم پیچیده شود. داستان کیخسرو فرجام از پای در آمدن دستگاه پهلوانی (خرد، داد و عشق) در برابر توفان سهمناک دستگاه دین – شاهیست. فردوسی به ما میآموزد که در این سرزمین، قدرت با مهر و مدارا بیگانه است. قدرت باید که با مهر و مدارا خو گیرد تا با خرد و داد حکم براند. چنین است که کیخسرو فرمانروای دلها و جانهاست. با آرزوی آن که تاریخ ایران، سراسر داستان دادگران و خردمندانی چونان کیخسرو باشد!
محمود کویر
منبع : دو هفته نامه فروغ
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی