شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تحلیل نشانه ها در چالش هسته ای


تحلیل نشانه ها در چالش هسته ای
۱) در یک «چالش سیاسی»- نظیر مذاکره- هنگامی که حریف با تکیه بر شایعات و خبرهای خاکستری تلاش می کند اهداف مورد نظر خود را تحقق یافته معرفی کند، این احتمال «سه بعدی» قوت می گیرد که، اولاً؛ حریف از تحمیل نظر خود به طرف مقابل ناامید شده است. ثانیاً؛ راه کار مؤثر و کارآمد دیگری غیر از چالش سیاسی پیش روی خود نمی بیند و ثالثاً؛ حیثیت سیاسی خود را در خطر دیده و برای خروج محترمانه- و ظاهراً پیروزمندانه- از چالش به تکاپو افتاده است.
در اولین نگاه به موقعیت کنونی کشورمان در چالش هسته ای با ۱+۵، شاید این برداشت غیرواقعی تلقی شود که برخلاف تبلیغات گسترده و پرحجم حریف و ادعای به بن بست رسیدن جمهوری اسلامی ایران طرفی که در این چالش به بن بست رسیده و برای خروج محترمانه از آن تلاش می کند، مجموعه- البته ناهماهنگ- ۱+۵ است، نه جمهوری اسلامی ایران.
۲) «تحلیل نشانه ها» یکی از روش های متداول برای ارزیابی موقعیت حریف در چالش های سیاسی است. در این روش پذیرفته شده، عکس العمل های حریف به عنوان «نشانه» مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و با استناد به نتیجه این تجزیه و تحلیل ها، خط حرکت بعدی طراحی و عملیاتی می شود.
«شایعه» و «دروغ پراکنی» اگرچه یکی از اهرم های مورد استفاده در عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی است اما، شایعات در «تحلیل نشانه ها» از زاویه دیگری ارزیابی می شوند. با این توضیح که اگر چالش سیاسی از نوع «مذاکره» باشد و حریف در افکار عمومی برای نشان دادن جایگاه و موقعیت خود در مذاکره به شایعات استناد کند، می توان این حرکت را نشانه ضعف حریف تلقی کرد، زیرا در جریان یک مذاکره رسمی، آنچه روی میز مذاکره گذاشته می شود، «سند» و شواهد و قرائن قابل استناد است نه شایعات و دروغ پراکنی ها، چرا که طرفین باید برای ادعای خود و یا قبولاندن خواسته خویش به طرف مقابل اسناد قابل اثبات و- یا حداقل- شواهد و قرائن قابل بررسی ارائه کنند نه شایعه و دروغ های خودساخته! که به آسانی نفی شدنی هستند.
۳) یک خبر موثق حکایت از آن دارد که سفارتخانه یک کشور اروپایی در تهران- و عضو گروه ۱+۵- در نشست های مکرر و پنهان با برخی از سرمایه داران و شماری از اهل رسانه که بعضاً سابقه مخالفت با نظام دارند، از آنها خواسته است، در تبلیغات شفاهی و یا از طریق نفوذ در رسانه ها، تصمیم سازی ها و سیاست پردازی های هسته ای دولت نهم را فاقد پشتوانه کارشناسی و صرفاً احساسی! معرفی کنند. گفتنی است یکی از پیشنهادهای این سفارتخانه اروپایی که مستقیماً از سوی «سفیر» ارائه شده است، تبلیغ ناکارآمدی رئیس جمهور و القای این توهم بود که قرار است آقای احمدی نژاد از حلقه مسئولان هسته ای حذف شود!
جالب است بدانید که توهم پراکنی درباره غیرکارشناسی بودن تصمیم های جدید تیم مذاکره کننده! و حذف احمدی نژاد از حلقه مسئولان هسته ای!، دو محور اصلی تبلیغات رسانه ای غرب- مخصوصاً رسانه های آمریکایی و انگلیسی- طی دو هفته اخیر بوده است که متاسفانه ردپای اینگونه توهم پراکنی ها در برخی از رسانه های داخلی نیز دیده می شود! که از نفوذ افراد غافل و فریب خورده و یا مأمور و خودباخته حکایت می کند.
۴) آقای سولانا، فرستاده ۱+۵ در سفر اخیر خود به کشورمان حامل سه نامه بود. اول؛ بسته پیشنهادی ۱+۵ به ایران. دوم؛ نامه ای با امضای وزرای خارجه ۶ کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان خطاب به وزیر امور خارجه کشورمان و سوم؛ یک نوشته غیررسمی -NONE PAPER - که در آن سه مرحله مقدماتی برای ادامه مذاکرات پیشنهاد شده و از ایران خواسته شده بود طرفین بعد از طی این سه مرحله وارد مذاکرات اصلی شوند. کشورهای ۱+۵ از ایران خواسته بودند در آغاز مذاکرات اصلی برای مدت ۶ هفته غنی-سازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد و در مقابل ۱+۵ نیز قطعنامه های قبلی را منتفی شده اعلام کند.
مسئولان کشورمان در اقدامی هوشمندانه، بسته پیشنهادی را تحویل گرفتند بدون آن که درباره چگونگی برخورد جمهوری اسلامی ایران با این بسته پیشنهادی اظهارنظری-کنند. چرا که در این بسته تعلیق غنی سازی اورانیوم با استناد به قطعنامه ۱۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل درخواست شده بود و ایران بارها بر این نظر خود تاکید داشته و دارد که غنی سازی اورانیوم خط قرمز فعالیت هسته ای کشورمان بوده و غیرقابل مذاکره است.
نامه غیررسمی نیز اگرچه مفاد آن از سوی برخی رسانه های غربی فاش شده بود ولی یک نامه «محرمانه» تلقی می شد و به طور طبیعی پاسخی نداشت.
اما، نامه وزرای خارجه کشورهای ۱+۵ که خطاب به وزیرخارجه کشورمان نوشته شده بود نیاز به پاسخ داشت و آقای متکی با ارسال نامه ای خطاب به آنان که روزجمعه در بروکسل به آقای سولانا تحویل شد، بر آمادگی ایران برای مذاکره روی نقاط مشترک دو بسته پیشنهادی ایران و ۱+۵ تاکید کرد و از آنجا که تعلیق غنی سازی اورانیوم در دو بسته یاد شده مشترک نبود به طورطبیعی نمی توانست یکی از محورهای مذاکره تلقی شود.
۵) بلافاصله بعد از پاسخ ایران به نامه وزرای خارجه ۱+۵، رسانه های غربی و برخی از رسانه های داخلی این نامه را پاسخ ایران به بسته پیشنهادی ۱+۵ معرفی کردند و در تفسیرها و تحلیل های خود از تجدیدنظر جمهوری اسلامی ایران! در چالش هسته ای با غرب خبر دادند!
پیش از آن نیز، یکی از سایت های داخلی در گزارشی حیرت آور از موافقت ایران با تعلیق ۶ هفته ای غنی سازی اورانیوم خبر داده و این خبر بلافاصله روی تلکس خبرگزاری های آمریکایی و اروپایی رفته بود.
در همین حال، خبرگزاری ها و برخی مقامات آمریکایی و اروپایی با تحریف اظهارات آقای دکتر ولایتی که از تندروی برخی مسئولان گله کرده بود، بر دامنه تبلیغات خود افزوده گلایه ایشان از برخی از تندروی ها را، اشاره به احمدی نژاد قلمداد می کردند، اظهارات وی را نگاهی متفاوت با سیاست هسته ای جاری تلقی کرده و با اشاره به جایگاه آقای دکترولایتی به عنوان مشاور عالی رهبرمعظم انقلاب، بر این طبل توهم می کوبیدند که قرار است آقای احمدی نژاد از حلقه مسئولان هسته ای ایران حذف شود! این توهم پراکنی در حالی بود که آقای دکتر ولایتی در مقاله ارسالی و همزمان برای سه روزنامه غربی و نیز در مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی به صراحت تاکید کرده بود که تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران غیرممکن و غیرقابل مذاکره است و البته رسانه های غربی توضیح بعدی دکتر ولایتی درباره مقاله و مصاحبه خویش را همانگونه که انتظار می رفت چندان تحویل نگرفتند!
۶) و اما، اینهمه سروصدا و استناد مقامات سیاسی و رسانه های غربی به شایعات و توهماتی که خود ساخته و پرداخته بودند برای چه بود؟ مگر نه این که در فاصله ای حداقل چندساعت و حداکثر یک روز، محتوای نامه وزیرخارجه کشورمان به وزرای خارجه ۱+۵ آشکار می شد و تاکید مسئولان جمهوری اسلامی ایران بر غیرقابل مذاکره بودن غنی سازی اورانیوم به صراحت اعلام می گردید؟ و در نتیجه تمامی توهم پراکنی های آمریکا و متحدانش نقش برآب می شد؟ بنابراین چرا به این توهمات در آن سطح گسترده دامن زدند؟!
۷) گفته می شود-و خبر موثقی است- که بعد از جنجال تبلیغاتی اخیر حریف درباره موافقت ضمنی ایران با تعلیق غنی سازی اورانیوم، آقای دکتر جلیلی در تماس تلفنی خود با سولانا که برای توضیح درباره پاسخ ایران به نامه وزرای خارجه ۱+۵ صورت گرفته بود، خطاب به سولانا-نقل به مضمون- گفته بود «ظاهراً در پی آن هستید که هرگام ایران را به عنوان عقب نشینی از مواضع اصولی کشورمان قلمداد کرده و درباره آن دست به تبلیغات بزنید»؟ و سولانا که به مفهوم اشاره هوشمندانه دکتر جلیلی پی برده بود، سراسیمه در پی توجیه ماجرا برآمده بود.
طرف ایرانی دراین گفت وگو به گونه ای تلویحی-اما نزدیک به تصریح- از نیاز غرب به حفظ آبرو و حیثیت خود سخن گفته بود. نیازی که بارها برخی از نمایندگان ۱+۵ در مذاکرات خود با مسئولان هسته ای کشورمان به آن اشاره های صریح و یا تلویحی داشته اند.
۸) اگرچه درباره موضوع این یادداشت گفتنی های فراوان دیگری نیز هست که به فرصت بعدی موکول می کنیم ولی به نظر می رسد اکنون می توانیم به آنچه در بند اول این نوشته آمده بود بازگردیم و آن، این که، استناد ۱+۵ به شایعات، آنهم شایعاتی که نادرستی آنها در فاصله ای کوتاه برملا می شود، اولا؛ نشانه بن بست حریف در چالش سیاسی است چرا که اگر واقعیات از موفقیت حریف حکایت می کرد نیازی به تاکید بر شایعات نداشت. ثانیاً؛ حریف به خوبی می داند که گزینه دیگری غیر از مذاکره - از جمله گزینه حمله نظامی- در اختیار ندارد. دراین باره گفتنی است که رجزخوانی های گاه و بیگاه آمریکا و متحدانش پیرامون حمله نظامی که همواره به گونه ای غیرمستقیم و از زبان عوامل دست چندم صورت می پذیرد، نشانه دیگری از استیصال آنهاست، چرا که تجربه نشان داده است اگر کمترین احتمال موفقیتی در حمله نظامی وجود داشت در انجام آن درنگ نمی کردند که این خود، فصل جداگانه ای است و ثالثاً؛ حکایت از آن دارد که آمریکا و متحدانش از تحمیل خواسته غیرقانونی خود به ایران اسلامی قطع امید کرده اند و از آنجا که گزینه دیگری برای وادار کردن ایران به پذیرش خواسته خود ندارند و از سوی دیگر، بعد از آنهمه رجزخوانی، اگر دست خالی از این چالش خارج شوند، حیثیت ابرقدرتی خود را برباد رفته می بینند، آخرین چاره را در خروج محترمانه با ظاهری پیروزمندانه از این چالش جستجو می کنند.
حسین شریعتمداری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید