جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به موانع رشد علم در جامعه ایران


نگاهی به موانع رشد علم در جامعه ایران
برای ما که عمری را صرف آموزش علوم کرده ایم یا علاقه مند هستیم در این راه گام برداریم، ضروری است بدانیم در چه جامعه یی و با چه شرایطی علم و فناوری رشد می کند، که اگر شرایط موجود نیست کوشش کنیم که موانع را برطرف سازیم و عوامل مساعد را فراهم آوریم. برای بررسی این شرایط می توان از مطالعات تاریخی بهره گرفت. برای مثال، می توان پیدایش علم و تمدن در فرهنگ اسلامی یا فرهنگ اروپا را بررسی کرد.
در فرهنگ اسلامی آغاز فعالیت های علمی از قرن دوم هجری است؛ یعنی زمانی که سرزمین های پهناور در اختیار حکومت و دولتمردان مسلمان قرار گرفت؛ بغداد ساخته شد (در سال ۱۴۱ هجری نقشه شهر بغداد (به معنی باغ خدا) را دو اخترشناس ایرانی طرح ریزی کردند و حدود یک صد هزار نفر کارگر، بنا، معمار، نجار و سنگ تراش به ساختن مرکز حکومت و خلافت پرداختند. ساختن مسجدها، کاخ ها، کاروانسراها و بازارها و نیز تهیه اثاثیه متناسب با آ نها، هنرمندان و سازندگان بزرگ را به بغداد کشاند و بازاری پررونق برای کار و کالاهای بازرگانی فراهم آورد.
تشویق به کسب دانش و احترام به دانش و دانشمندان که از واجبات مسلمانان است و قرآن و حدیث از آن به تاکید یاد کرده اند، مایه آن شد که برای فراگرفتن علم و دعوت از دانشمندان، تلاش و کوشش بسیار شود. نگاه کنید به؛ پرسش های ابوریحان و پاسخ های ابن سینا. تالیف اسفندیار معتمدی. چاپ نغمه، تهران، ۱۳۸۲)؛ سرمایه های ملل مختلف در آن شهر تمرکز یافت؛ اقتصاد و بازار رونق یافت و جایگاه امنی برای هنرمندان، صنعتگران و دانشمندان فراهم شد.
خاندان های دوستدار علم و ادب از جمله برمکیان و فرزندان موسی شاکر خراسانی (بنو موسی از شخصیت های مهم سیاسی و علمی قرن سوم هجری یا نهم میلادی بوده اند که در بغداد زندگی می کردند و بدون شک در گشایش دروازه های علم و صنعت به روی دنیای اسلام ایفاگر نقش مهم و کارساز بوده اند.
خوشبختانه مدرک قابل توجهی از کارها و نام کتاب های آنها در دست است. برای مثال، الحیل از احمد موسی بن شاکر خراسانی. ترجمه و نگارش دکتر مهندس سرفراز غزنی شرکت به نشر انتشارات آستان قدس رضوی. چاپ اول ۱۳۷۲) در تبدیل کردن بغداد به جایگاه مناسبی برای پیشرفت علم و ادب و هنر و صنعت نقش اساسی داشتند.
در زمان هارون و پسرش مامون عباسی، بیت الحکمه رونقی خاص یافت (پس از هارون، پسرش مامون در جمع آوری و تشویق دانشمندان کوشید و بیت الحکمه را در بغداد پایه گذاری کرد. او به ساختن رصدخانه نیز فرمان داد. این رصدخانه در پرورش دانشمندان بزرگ نجوم بسیار مؤثر بود. نحوه مدیریت بر این جامعه دانشمند و جلب و جذب آنها به همکاری و تساهل نسبت به اعتقادات شخصی آنها سبب شد که دانشمندان یهودی، مسیحی، هندو، زرتشتی و مسلمان در این مجمع علمی گرد آیند و به انتقال مواریث فکری و مهارت های سنتی خود به یکدیگر بپردازند) و مترجمان و مولفان به کار ترجمه و تولید علم دست زدند. جلسه های بحث و تبادل نظر رونق یافت. حتی خلیفه مسلمین در این جلسه ها شرکت و نظراتش را اعلام می کرد و عقایدش آزادانه مورد نقد و بررسی قرار می گرفت. سال ها پیش از آن نیز جلسه های بحث و درس امام جعفر صادق(ع) و دیگر بزرگان دین تشکیل می شد و تعداد بسیاری از طالبان علم به بحث و تبادل نظر می پرداختند.
آن چه از تاریخ بر می آید آن است که «پیش از آنکه علم بتواند در جامعه یی شکوفا شود آن جامعه باید به قدر کافی قوی باشد تا به افراد خود برای مشاهده، آزمایش و تفکر آسایش اقتصادی دهد. اگر چه در جامعه های فقیر هم افرادی با اندیشه های عالی می توانند وجود داشته باشند، ولی تلاش برای گذراندن زندگی روزانه مانع از آن است که بتوانند نظرهای خود را پیگیری کنند. پیشرفت علم علاوه بر آسایش اقتصادی، به آزادی فکری نیاز دارد. برخی از فرهنگ ها نظرهای نو را به بهانه ترس از تغییر نمی پذیرند...
همین طور علم نیازمند آن است که متخصصان به طور دائم دستاوردهایشان را ثبت کنند. دانشمندان اعتبار پیشرفت های خود را از آشکار کردن آنها بر تمام جهان به دست می آورند. تنها در این صورت است که این دستاوردها می توانند مورد مطالعه و ارزیابی دانشمندان دیگر قرار گیرند و فایده های آنها مشخص شود.» (تاریخ علوم؛ مراکز تربیت معلم وزارت آموزش و پرورش، بخش اول، تالیف اسفندیار معتمدی. تهران، ۱۳۶۶).
شرط پیدایش و پیشرفت علم در جامعه آسایش اقتصادی، آزادی فکر و گزارش و ارتباط و تبادل نظر است تا اندیشه های علمی بر همگان عرضه نشود و مورد نقد مخالفان قرار نگیرد پاک و مصفا نمی شود.
با خصم گوی علم که بی خصمی علمی نه پاک شد نه مصفا شد
زیرا که سرخ روی برون آمد هر کو به سوی قاضی تنها شد
در همان فرهنگ و تمدن اسلامی می بینیم که وقتی بغداد از رونق اقتصادی می افتد و بر اثر هجوم مغولان امنیت اجتماعی از میان می رود و پیش از آنها وقتی تعصب کور بر جامعه اسلامی مستولی می شود و غزالی حکم بر ارتداد فیلسوفان و اندیشمندان می دهد، علم زایندگی خود را از دست می دهد و در قرن های بعدی هر چند آموزش علوم کم و بیش ادامه می یابد، ولی فرآیند علم متوقف می شود و به جای نوآوری های علمی، حاشیه نویسی رواج می یابد و چشمه های علم خشک می شود.
درباره علل نارسایی تولید علم در ایران و راه های افزایش تولید علم بحث های مفصلی در دانشگاه ها و مراکز تصمیم گیری صورت گرفته و کارهایی در جریان است. آنچه مسلم است در سال های اخیر تعداد مقاله های علمی منتشر شده در مجله های معتبر افزایش یافته است (مقاله «فضای آزاد شرط لازم تولید علم در کشور است» در گفت وگو با نمایندگان مجلس. نامه آموزش عالی دوره جدید پیش شماره دی ۱۳۸۲).
با وجود این، هنوز سهم ایران در تولید علمی دنیا، ۲۲ صدم درصد است و اگر بخواهیم این سهم را به سهم ایران در جمعیت جهان (یک درصد) برسانیم، باید حجم فعالیت های علمی کشور دست کم پنج برابر شود (در دهه گذشته (۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲) تعداد مقاله های علمی منتشر شده پژوهشگران ایرانی هفت برابرشده است. به طور مثال تعداد آنها از ۲۹۹ مقاله علمی در سال ۱۹۹۳ به ۲۱۸۷ مقاله در ۲۰۰۲ رسیده است. نماینده سابق مردم اصفهان (احمد شیرزاد) رشد تعداد مقاله های علمی را بسیار مثبت و چشمگیر دانست و افزود؛ ما از نقطه صفر به حد قابل قبولی رسیده ایم و این رشد ۷۰۰ درصدی (۷ برابر) حاکی از رشد پژوهش در کشور است. وی در مجلس تصریح کرد؛ مقالات پژوهشگران ما امروزه در زمینه های پزشکی، مهندسی و کشاورزی در مجله های معتبر دنیا چاپ و در سایت های مختلف شاخص می شود.
علل نارسایی تولید علم در ایران علاوه بر مسائل معیشتی دست اندرکاران علم، به موضوع برنامه ریزی و روش آموزش علوم برمی گردد. در آموزش علوم بیشتر به انتقال مفاهیم علمی توجه شده است و به فرآیند تولید علم کمتر توجه شده است. بیشتر فعالیت دانشگاه ها به آموزش اختصاص دارد، آن هم آموزش مبتنی بر انتقال دانش و نه خلاقیت و نوآوری. در دانشگاه ها بیشترین تلاش صرف پرکردن ذهن دانشجویان از دستاوردهای علمی می شود و این همان کاری است که در آموزش پیش از دانشگاه انجام می شود. در سال های اخیر کوشش فراوانی برای توجه به فرآیند تولید علم شده است، اما کافی نیست. در امر مدیریت و برنامه ریزی نیز کوشش هایی شده است. بودجه تحقیقات افزایش یافته و لایحه تعیین وظایف و ساختار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به تصویب مجلس رسیده است. با وجود این، هنوز در جامعه تفکر علمی، که لازمه هر گونه تولید و نوآوری علمی است، به وجود نیامده است. لازمه این کار، تلاش صادقانه و نسبتاً طولانی افرادی است که به عمران و آبادی این کشور امید و عشق دارند.
در دنیای امروز اختیار در دست کسانی است که قدرت دارند. روزی قدرت به نیروی نظامی و امکانات اقتصادی وابسته بود اما امروزه قدرت به علم و فناوری وابسته است. قدرت نظامی و حتی اقتصادی را می توان با وابستگی به کشورهای قدرتمند به دست آورد، اما علم باید در خود جامعه به وجود آید، رشد کند و حاصل آن در فناوری به کار گرفته شود. بنابراین باید فرآیند علم را در جامعه گسترش دهیم.
علم در جامعه یی پرورش می یابد که شرایط و امکانات زیر را داشته باشد؛
۱) دست اندرکاران علم دغدغه معاش خود را نداشته باشند و نیازهای زیستی آنان تامین شود.
۲) تبادل اندیشه و افکار آزادانه صورت گیرد و هر فردی بتواند نظر خود را بدون نگرانی بیان کند.
۳) وسایل ارتباطی نوشتاری و دیداری از هر نظر موجود باشد به طوری که استاد و محقق بتواند به سرعت در جریان مسائل علمی جهان قرار گیرد و نوشته او نیز امکان انتشار داشته باشد.
۴) زمینه تفکر علمی در جامعه موجود باشد و همگان بتوانند به کار تحقیق بپردازند.
۵) قوانین و مقررات جامعه در جهت تشویق فعالان علمی و پژوهشگران باشد به طوری که عواملی موثر را فراهم آورد و موانع تحقیق و فعالیت های علمی را دور سازد.
اگر در جامعه یی حداقل نیازهای زیستی (مسکن، خوراک و پوشاک مناسب) برای استادان و دست اندرکاران فعالیت های علمی و آموزشی فراهم نباشد، اگر در کلاس درس و در جامعه بحث و تبادل نظر آزاد ممکن نباشد و استاد و دانشجو نتوانند آزادانه اظهارنظر کنند، اگر زمینه فرهنگی جامعه پذیرش تفکر علمی را نداشته باشد، اگر امکانات ارتباط علمی برقرار نباشد و سرانجام اگر مشوق و برانگیزاننده علم، قد علم نکند، جامعه در رخوت، سستی، انگلی و ناامیدی خود باقی می ماند که از جامعه ما دور باد،
اسفندیار معتمدی
منبع : روزنامه اعتماد