چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مروری بر سرگذشت فلسطین


مروری بر سرگذشت فلسطین
"ما طرفدار مظلوم هستیم. هر کس در هر کجا که مظلوم باشد ما طرفدار او هستیم. و فلسطینی‌ها مظلوم هستند. اسرائیل به آنها ظلم کرده است به این جهت ما طرفدار او (فلسطین) هستیم." امام خمینی ۱۰/۹/۵۷
امروزه موضوع فلسطین همچنان موضوع اول سیاست جهانی است این مشکل بنیانی علت ستیز مداوم مسلمانان و اعراب و یهودیان در خاورمیانه است، یعنی قدیمی ترین درگیری در جهان. آغاز این اختلاف پس از جنگ جهانی اول، وقتی که قدرتهای پیروز، سرزمین فلسطین را "موطن ملی" برای ملت یهود شناختند و از دادن خود مختاری و تشکیل حکومت برای اعراب فلسطینی ساکن فلسطین خودداری کردند، آغاز شد.
"یک سرزمین برای دو ملت" این جوهر اصلی درگیری در این منطقه است.
در دهه های بیست و سی میلادی این اختلاف به خاطر تصاحب و اشغال فلسطین توسط یهودیان با حمایت غربیها و جنگ و خونریزی بین ساکنان اصلی و یهودی سرزمین مقدس انجامید. پس از کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم در آلمان، یهودیان بیش از گذشته در برخوردار شدن از دولتی متعلق به خودشان در ارض موعود جهد کردند. به همین علت سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ فلسطین را تقسیم کرد. یهودیان تصمیم سازمان ملل را پذیرفتند. فلسطینی‌ها و همسایگان مسلمان عرب فلسطین آن را نپذیرفتند. از آن زمان اعراب و اسرائیل در جنگهای متعدد در برابر هم قرار گرفتند و فلسطین مظلوم بیش از چهل سال صحنه نبرد جنبی دو ابر قدرت، گرفتار جنگ سرد ماند. در پاییز ۱۹۹۱ هفت ماه پس از پایان جنگ دوم خلیج فارس، امریکاییها و اعراب برای یافتن راه حل درگیری خاور نزدیک کوشش کردند. ریشه این درگیری را می‌توان در نامگذاری این سرزمین مورد اختلاف باز شناخت. در دوران باستان آن را کنعان می‌نامیدند، تا آنکه اقوام عبرانی، با شمشیرهای بران، کنعان را اشغال کردند و آن را ارتض ئیزرائیل (ارض اسرائیل) نامیدند. اشغالگران یونانی، که خود را خویشاوند فلسطینی‌ها می‌دانستند، به این سرزمین نام فلسطینا دادند. رومی ها، بیزانس‌ها و اعراب این نام را برای سرزمینی که از نظر یهودیان ، مسیحیان و مسلمانان سرزمینی مقدس است، حفظ کردند. در سرتاسر تاریخ مردم فلسطینا و مردم این سرزمین دشمن هم نبوده‌اند. در دوران جنگهای صلیبی مسلمانان مقابل اشغالگران مسیحی مقاومت و از شهر مقدس بیت المقدس دفاع کردند. با هجوم مغولها در قرن سیزدهم اسم فلسطینا منسوخ شد. در قرن هفتم، در دوران حکومت ممالیک و عثمانی‌ها ، فلسطینا فقط یک اصطلاح از یاد رفته تاریخی- جغرافیایی بود، تا اینکه در سال ۱۸۹۷ در اولین کنگره صهیونیسم در شهر بال از توصیه تئودور هرتسل برای تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطینا حمایت شد و سپس در سال ۱۹۱۷ دولت بریتانیا به جنبش صهیونیسم، فلسطینا را به عنوان "موطن ملی یهودیان" وعده داد.
دخالت بریتانیا در مقام صاحب قدرت استعماری در ۱۹۱۷ فلسطینا را مبدل به موضوع ستیز دو ملیت کرد. نمایندگان ملیت فلسطینی نام "فلسطین" را بر پلاک خود در سازمان ملل متحد نوشتند؛ ولی قلمرو فلسطین را در اختیار نداشتند. اسرائیل نمی خواهد تاسیس یک دولت مستقل فلسطینی را در آن سوی سرحدات خود رخصت دهد. متاسفانه هنوز بعد از شصت سال قطعنامه شورای امنیت در ایجاد تشکیل دولت فلسطینی عملی نشده است و این سئوال از ابر قدرتها و استعمارگران و مدعیان حقوق بشر قابل طرح است: شما حتی به قطعنامه خودتان و به حداقل حقوق ملت اصلی فلسطین که در طول تاریخ پنج هزار ساله غیر از مقطع کوتاهی ساکن و صاحب اصلی این سرزمین بوده‌اند عمل نکردید و چشم خود را بر این همه جنایت و خون ریزی و کشتار بستید و تنها به دفاع از گروه خبیثه صهیونیسم پرداختید. جنایات صهیونیسم در طول تاریخ و هفت جنگ زخمهای عمیقی بر جا گذارده‌اند، زخمهایی که مدام سر باز می‌کنند. دهشت افکنی، لطمات گذشته را در خاطره‌ها زنده می‌کنند، موجب بی اعتمادی می‌شود و بدون اعتماد صلح امکان پذیر نخواهد بود.
● جغرافیای فلسطین
فلسطین سرزمینی عربی- اسلامی است که از غرب به دریای مدیترانه و از شمال به جمهوری لبنان و از جانب شرق به نهر اردن و جمهوری سوریه و از جنوب به شبه جزیره سینا، محدود است. فلسطین قلب سرزمینهای عربی و در حقیقت پلی است که کشورهای عربی آسیا را به کشورهای عربی آفریقا متصل می‌کند و راه ارتباط و اتصال جزیره العرب به دریای مدیترانه است.
در دوران های گذشته به فلسطین، ارض کنعان گفته می‌شد، چون از ابتدای تاریخ وطن عرب کنعانی بوده است و از آن رو، این سرزمین را فلسطین نامیدند که یکی از قبایل کریستی، تقریبا دوازده قرن قبل از میلاد مسیح در آن جا بین یافا و غزه سکنی گزیده بود.
وسعت تمام فلسطین ۲۷۰۲۴ کیلومتر مربع است.
● پیشینه فلسطین
حدود ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح چند قبیله عربی از جزیره العرب به منطقه فعلی فلسطین مهاجرت کردند و در این سرزمین سکنی گزیدند و بعد آنان را کنعانیان نامیدند.
مدتی بعد عده‌ای از این مردم، به سواحل جلوکوههای لبنان رفتند و در آنجا اقامت کردند و رفته رفته به اسم فینیقیان شناخته شدند. بنابراین، اصل این دو دسته یکی است. کنعانیان از راه کشاورزی و فینیقیان از راه دریا نوردی امرار معاش می‌کردند. تقریبا تمام اساس تمدن و اغلب مبانی مذهب عبرانیان از اینان اقتباس شده است.
مذهب این طایفه بت پرستی و بت مشهور آنان بعل یعنی سید یا رب بود. آن را خدای خورشید و بت عشتروت را خدای ماه می‌دانستند و برای هر شهر پادشاهی داشتند. این مردم قریب ۱۵۰۰ سال این منطقه را در دست داشتند یعنی از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد تا ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد و در زمان سیادت آنها ساخته شد شهرهای اریحا، بیسان، نابلس، مجد و جازر بود.
● عبرانیان
▪ اصل عبرانیان: تقریبا ۱۸۰۵ سال قبل از میلاد، حضرت ابراهیم (ع) از شهراور عراق، مرکز کلدانیان به ارض کنعان (فلسطین) مهاجرت فرموده در همین جا حضرت اسحاق متولد شد و از اسحاق یعقوب به دنیا آمد به اسم اسرائیل نامیده شد و یهود را به جهت انتصاب به حضرت یعقوب بنی اسرائیل می‌نامند.
حضرت یوسف فرزند یعقوب در اثر حوادثی که پیش آمد در مصر به غلامی فروخته شد و رفته رفته در آنجا به ریاست رسید. بعد از شیوع قحطی شدید در فلسطین حضرت یعقوب و سایر فرزندانش به مصر رفتند و نزد یوسف ماندند و کم کم جمعیت خاندان اسرائیل زیاد شد.
چون به بنی اسرائیل در زمان رامسس دوم (فرعون) ستم شد، حضرت موسی همت گماشت آنان را آزاد سازد و به سرزمین کنعان ببرد.
در حدود ۳۳۰۰ سال پیش حضرت موسی و بنی اسرائیل از صحرا گذشتند عده ای‌ را به همراهی حضرت یوشع به فلسطین فرستادند، تا از وضع آنجا اطلاع کاملی به دست آورند. آن گروه پس از بازگشت گزارش داد مردمی ستم گر و سرکش در آنجا زندگی می‌کنند، بنی اسرائیل ترسیدند و حاضر نشدند به فلسطین بروند و فرمان پیامبر خود حضرت موسی را اطاعت نکردند.
بنی اسرائیل چهل سال در آن بیابان سرگردان ماندند. در این هنگام شریعت حضرت موسی در مدین (واقع در جنوب جزیره سینا) به او وحی شد. در دوران سرگردانی و نزول شریعت، بنی اسرائیل آزارهای فراوانی به حضرت موسی (ع) وارد آوردند. عده‌ای ‌بت پرست شدند و گروهی، برخلاف دستور او اصرار کنان خواستار بازگشت به مصر بودند. بعد از وفات حضرت موسی بنی اسرائیل به رهبری حضرت یوشع از نهر اردن گذشتند و به شهر اریحا وارد شدند. بنی اسرائیل، تمام مردم اریحا را از مرد و زن و پیر و کودک کشتند و حتی همه حیوانات را از دم شمشیر گذراندند، هر چه در شهر یافتند آتش زدند (سفر یوشع بن نون) عهد عتیق فصل ششم.
پس از اریحا بعضی از شهرهای دیگر فلسطین را متصرف شدند ولی اهالی بیت‌المقدس یبوس مقاومت کردند و سواحل فلسطین هم در دست فلسطینیان باقی ماند.
بعد از مرگ حضرت یوشع به ترتیب قضات، طالوت(شائول)، حضرت داوود، حضرت سلیمان، رحبعام فرزند حضرت سلیمان و به همین منوال تا ۵۰۰ سال قبل از میلاد این حکومت‌ها ادامه داشتند. در دوران کوروش، فارسیان بر فلسطین مسلط شدند و بعدها اسکندر مقدونی و بعد فلسطین در دست جانشینان اسکندر قرار گرفت و بعد به دست رومیان افتاد. برای پرهیز از اطاله این قسمت را بطور خلاصه بیان کردیم.
● اسلام در فلسطین
پیغمبر اکرم (ص) لشکری به ریاست اسامه بن زید آماده ساخت که به طرف شمال جزیره العرب بفرستند ولی پیش از حرکت سپاه، از دنیا رحلت کرد ابوبکر این نقشه را پی گرفت و لشکری به سوی شمال (سوریه و فلسطین و...) حرکت داد، برای این لشکر دستورالعملی صادر کرد که قسمتی از آن به شرح زیر است:
ـ "خیانت نکنید، در کارها افراطی نباشید. از مثله کردن بپرهیزید. کودکان و پیران و زنان را نکشید. درختان را نه بسوزانید و نه ببرید. حیوانات را بدون جهت و جز برای خوردن نکشید. در ضمن شما به مردمی بر میخورید که در صومعه‌های خویش به خود مشغولند و کاری به کسی ندارند اینها را به حال خودشان واگذارید و معترض آنان نشوید."
اسامه در این لشکر کشی پیشرفت‌ها نمود و تا نزدیک اردن رسید ولی به علت ارتداد عده‌ای از مسلمانان مجبور شد به مدینه بازگردد. در سال ۶۳۴ قبل از میلاد ابوبکر چند سپاه به طرف شمال اعزام نمود. آنها توانستند تمام جنوب فلسطین را از دست رومیها بگیرند. و بعد شهرهای یافا، فحل، بسیان، غزه، نابلس، اللد را گشودند و لشکر روم را شکست دادند . این جنگ به نفع مسلمین پایان یافت و سرزمین شام را به تصرف مسلمانان در آورد. مردم شهر بیت المقدس در مقابل مسلمین مقاومت کردند. عمربن خطاب برای دلداری سربازان و رسیدگی به وضع کار فرماندهان و افسران سپاه از مدینه به شامات آمد و در جابیه منزل کرد و ابوعبیده را به مقام فرماندهی کل سپاه برگزید. در این زمان هیئت اعزامی مردم شهر بیت المقدس به نزد عمربن خطاب آمدند و پیشنهاد صلح دادند ولی مشروط به این که خود خلیفه، تسلیم قدس را بپذیرد. عمر شرط آنان را پذیرفت و قرارداد صلح همانجا منعقد گردید.
عمر در این صلح نامه به مردم بیت المقدس در جان و مال و معابد و صلیب‌ها امان و آزادی داد و بنا به تقاضای اهالی مقرر داشت که یک نفر یهودی حق نداشته باشد در بیت المقدس بماند و در مقابل نصرانیان قدس پذیرفتند که جزیه بپردازند. این منطقه همچنان در دست مسلمانان بود تا زمان فاطمیان مصر، اروپا بر اثر ضعف فاطمیان قدس را از دست آنان در آورد .
ـ صلاح الدین ایوبی (۵۹۹-۵۳۲ ه.ق)
مورخان جنگ‌های صلیبی را نه (۹) جنگ دانسته‌اند که ما در این مقاله به ۴ جنگ مهم آن می‌پردازیم. در جنگ اول صلیبی بیت المقدس به تصرف صلیبیون در آمد و در جنگ دوم صلاح الدین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و ارض اقدس را از آنها باز پس گرفت. در جنگ سوم نبرد پادشاهان اروپا با صلاح الدین رخ داد .
صلاح الدین ایوبی، یوسف ابن ایوب، لقبش، الملک الناصر و اصلا اهالی کردستان ایران بود. پدرش نجم الدین و جدش شاذی نام داشت نجم الدین ایوب بعد از درگذشت پدر شاذی بن مروان که از کردهای ارمنستان بود به موصل کوچ کرد و به خدمت سلطان محمد سلجوقی در آمد. او از سوی سلطان به حکومت قلعه تکریت منصوب گردید. پس صلاح الدین از پدر و مادری کرد و در سرزمین کردستان عراق (تکریت) به دنیا آمده است .
نجم الدین پدر صلاح الدین بعدا در ۵۳۲ ه.ق به خدمت اتابک عماد الدین زنگی پیوست و حکومت بعلبک یافت (۵۳۴ ه.ق) بعد از مرگ زنگی نجم الدین تحت فرمان امیر دمشق در آمد (۵۴۱ ه.ق) و برادرش اسدالدین شیر کوه در خدمت نورالدین محمود زنگی می‌ماند و شهر حمص واقع در غرب سوریه به اقطاع (هدیه) به او واگذار شد و سپس در خاندان او موروثی گردید. پس از آنکه شیر کوه از جانب نورالدین زنگی به سپهسالاری لشکر برگزیده شد، همراه با برادرزاده‌اش صلاح الدین جهت سرکوبی امرای مصر همچون ضرغام و یاری رساندن به مشاور وزیر عاضد آخرین خلیفه فاطمی عازم آن دیار گردید. (۵۵۸ ه.ق) پس از چندی مابین شاور و شیرکوه اختلاف بوجود آمد. و سرانجام شاور به امر العاضد خلیفه فاطمی و به دست صلاح الدین ایوبی به قتل رسید . پس از قتل شاور، اسدالدین شیرکوه (عموی صلاح الدین) به جایش به مسند وزارت خلیفه فاطمی نشست و اساس سلطنت ایوبی مصر را بنا گذاشت. پس از آن برادرزاده‌اش صلاح الدین که جوانی مبارز و مردم دار بود، بنا به پیشنهاد فرستاده مخصوص نورالدین زنگی و موافقت خلیفه فاطمی العاضد الدین الله (۵۶۷ ه.ق) خود را فرمانروای بلامنازع مصر خواند و با ولی نعمت خود سلطان نورالدین زنگی نیز بنای ناسازگاری گذاشت. پس از کشمکشهای فراوان، با مرگ نورالدین زنگی، صلاح الدین خود را سلطان مصر خواند. او با قدرت فراوان تمام موانع و مشکلات را از سر راه خود برداشت. با مرگ الملک صالح زنگی شهرهای بزرگ اسلامی اطراف مصر را تصرف نمود و به سرعت بر تمام مصر، شام، لیبی، حضرموت، تونس، الجزایر، یمن و عدن تسلط یافت. و دولت مقتدر ایوبی را در مصر تشکیل داد و آنگاه جنگهای خود را با سلاطین صلیبی ساکن بیت المقدس آغاز نمود. صلاح الدین مردی خردمند، مقتدر و با مردم رئوف و مهربان و با اسرای جنگی رحیم و با گذشت و با دشمنان بسیار سخت گیر بود. صلاح الدین قدرتهای صلیبی را شکست داد و بیت المقدس را از آنها باز پس گرفت. هر چند این پیروزیها دیری نپایید اما دلاوریهای او در این ماجرا قدرتهای وحشتناک صلیبیان را تضعیف کرد و ماجراجوییهای آنان را تعدیل بخشید .
ـ وفات صلاح الدین: صلاح الدین ایوبی پس از بیست و شش سال سلطنت مطلقه، در حالیکه ۵۷ سال از عمرش می‌گذشت بر اثر بیماری و تب شدید در نیمه شب چهارشنبه ۲۷ صفر سال ۵۸۹ ه.ق (فوریه ۱۱۹۳) درگذشت. صلاح الدین یگانه قهرمان و بزرگترین فاتح جنگهای مسلمانان بر ضد صلیبیون بود که نام او لرزه بر تن تمام شوالیه‌ها و قهرمانان جنگهای صلیبی می‌انداخت. آرامگاه وی اینک در دمشق و در مقبره‌ای خارج از مسجد جامع اموی قرار دارد .
● جنگهای صلیبی
▪ جنگ صلیبی اول: در نوامبر ۱۰۹۵ میلادی پاپ اروبن دوم در شهر کلرمون خطابه آتشینی ایراد کرد. در این خطابه نصارا را تحریک کرد که قبر مقدس معبود خود، مسیح (ع) را از دست مسلمانان بگیرند و اعلان نمود که مردم مجرم و گناهکاری که در این جهاد شرکت نمایند گناهشان بخشیده می‌شود .
علاوه بر عامل مهم و اساسی عواطف مذهبی، عوامل دیگری هم ایجاب می‌کرد که مردم اروپا این دعوت را بپذیرند: ارتشی‌ها به امید فتح و کشور گشایی، تجار و کسبه به آرزوی در آمد سرشار و مجرمین زیادی که تکفیر گناه را زیارت بیت المقدس می‌دانستند برای گرفتن عفو و بخشش.
سر انجام در سال ۱۰۹۷ میلادی قریب ۱۵۰۰۰۰ نفر از اروپا به طرف فلسطین حرکت کردند. این مجاهدین علامت صلیب را روی سینه‌ها و دوشهای خود نصب کرده بودند. قوای اروپایی شهرهای سوریه و فلسطین را اشغال کردند و سرانجام در پانزدهم ژوئیه ۱۰۹۹ میلادی نصارا وارد بیت المقدس شدند. این مجاهدان صلیبی دست به آدم کشی زدند و مردم این شهر را قتل و عام کردند و حتی از پیرمردان و زنان و اطفال نگذشتند که تعداد کشته شدگان قدس از هفتاد هزار نفر درگذشت .
▪ جنگ صلیبی دوم: در این مرحله مسلمانان توانستند چند شهر فلسطین را از دست مسیحیان بگیرند. در این مقطع است که صلاح الدین ایوبی وارد صحنه جنگ می‌شود و در شهر دمیاط مصر در سال ۱۱۶۹ میلادی، صلیبیان را شکست می‌دهد و آنها را تا عقبه تعقیب می‌کند و عقبه را گشود.
● نبردهای صلاح الدین ایوبی
صلاح الدین در جنگ‌هایی که با صلیبیان داشت آنچنان رشادتی از خود نشان داد که برای همیشه در تاریخ به عنوان یک قهرمان مسلمان نامش ثبت گردید.
صلاح الدین که مصمم بود دست صلیبیان را از فلسطین کوتاه نموده و معتقد بود که این هدف را بدون اتحاد مصر و سوریه نمی تواند تحصیل کند، با نزاع‌های پی در پی توانست سوریه را تصرف کند و پس از تصرف سوریه، از دمشق با لشکری به طرف فلسطین حرکت کرد. شهر طبریه را پس از محاصره به چنگ آورد و از آنجا به طرف حطین رفت و در حطین در سوم و چهارم ماه ژوئیه جنگ عظیمی بین مسلمانان و صلیبیان در گرفت.
مسلمین، نصارا را سخت محاصره کردند و رگبار تیر بر سر آنان فرو ریختند که فقط عده معدودی از بیست هزار نفر صلیبی که در آن جنگ شرکت داشتند جان به در بردند.
جنگ حطین، که با فتح مسلمانان و شکست نصارا به پایان رسید، نتایج بسیار مهمی برای مسلمین به بار آورد. بعد از این فتح، قدرت نصارا شکست و صلاح الدین موفق شد عکا، ناصره، قیساریه، حیفا و نابلس را فتح نماید. و از طرفی برادر صلاح الدین، عادل از مصر با لشکری به طرف فلسطین آمد، مجدل و یافا را از دست صلیبی‌ها گرفت و به لشکر برادر پیوست. این دو لشکر شهر عسقلان را تصرف کردند بعد شهر بیت المقدس را به محاصره کشیدند پس از یک هفته محاصره، شهر قدس در ماه اکتبر ۱۱۸۷ تسلیم صلاح الدین شد .
▪ جنگ صلیبی سوم: از دست رفتن بیت المقدس، اروپا را منقلب کرد و زمینه‌ای برای شروع جنگ صلیبی سوم شد. در این جنگ سه نفر از قویترین سلاطین اروپا: ریچارد شیر دل شاه انگلستان، فردریک بار بروس سلطان آلمان، و فیلیپ اگوست پادشاه فرانسه، شرکت کردند.
فردریک، در بین راه نزدیک انطاکیه، برای آبتنی در رود سیانوس (قره سو) رفت و غرق گردید.
لشکریان اروپا همگی دور شهر عکا به هم رسیدند و این شهر را به شدت تحت محاصره قرار دادند و ضمنا گوی، حاکم سابق بیت المقدس هم، عهدی را که با صلاح‌الدین بسته بود، شکست و به عنوان رهبر ارتش اروپا وارد جنگ شد.
صلاح الدین ایوبی هم در مقابل سپاه صلیبی اردو زد. دو سال (۱۱۹۱-۱۱۸۹) عکا در محاصره صلیبیان بود و جنگ بین آنها و صلاح الدین ادامه داشت. در خلال این دو سال کشتی‌های اروپایی از راه دریا مرتبا خواربار و افراد از اروپا برای صلیبیان می‌رسانیدند.
وسیله ارتباط مردم عکا که در محاصره اروپاییان بودند با صلاح الدین فقط کبوتران تعلیم یافته و شناگران بودند و صلاح الدین برای حفظ مردم عکا و جلوگیری از حمله اروپایی‌ها به مردم شهر، آنان را به جنگ مشغول داشت. جالب اینست که بر اثر خوشرفتاری صلاح الدین با اقلیتهای مذهبی، جمعی از مسیحیان دریانورد بیروت، لباس فرنگی می‌پوشیدند و برای مردم عکا غذا و وسایل می‌رسانیدند و در حیفا هم عده‌ای از نصارا مامور خوار و بار و نگهبان اموال صلاح الدین بودند .
در اثنای جنگ، صلاح الدین از خلیفه عباسی بغداد و سلطان مراکش کمک خواست، ولی کمکی به او نرسید، در صورتی که کمکهای جنگی پشت سر هم از اروپا می‌رسید. با اینکه صلاح الدین در خلال ایام جنگ موفقیت‌های شایانی به دست آورد، ولی گرسنگی و تمام شدن وسایل جنگی از طرفی و طولانی شدن جنگ جان فرسا و محاصره شدید از طرف دیگر، نظامیان مدافع داخل عکا را مجبور کرد که همگی تسلیم اروپاییان شوند و قرار شد در مقابل مبلغی که می‌پردازند صلیبیان آنان را آزاد کنند. یک ماه گذشت و مردم عکا نتوانستند این مبلغ را بپردازند، از اینرو ریچارد شیر دل دستور داد ۲۷۰۰ نفر از آنان را سر بریدند.
با همه این‌ها جنگ خاتمه نیافت، بلکه در جبهه‌های مختلفی آتش جنگ شعله ور بود. سر انجام پادشاه انگلیس پیشنهاد صلح داد و صلاح الدین هم پذیرفت و در ۱۱۹۲ میلادی قرارداد صلح بسته شد. قرار شد بیت المقدس در دست مسلمانان بماند و مسیحیان هم برای انجام دادن حج و مراسم زیارت آزاد باشند. ساحل دریای مدیترانه از عکا تا یافا در دست صلیبیان باشد و بقیه ساحل، که مرز جنوبی آن عسقلان بود، همچنان در تصرف صلاح الدین بماند.
ریچارد شیردل، پادشاه انگلستان به اروپا بر گشت و صلاح الدین به بازرسی قلعه‌ها و سنگر‌ها پرداخت.
یکی از سننی که از صلاح الدین در فلسطین باقی ماند این بود که در شهرهای مختلف فلسطین و در مواقع مختلف، اجتماعات ملی تشکیل شود، البته این اجتماعات را که در عید فصح تشکیل می‌شد، در مقابل اجتماع بزرگ زایران نصرانی و اروپایی بیت المقدس قرار داد .
در حقیقت این اجتماعات، مانوری بود که مسلمین در مقابل مسیحیان می‌دادند و لذا در این مواقع هر چه وسایل جنگی و قوای نظامی داشتند نمایش می‌دادند تا نصارا جلال و جبروت عرب‌های مسلمان را ببینند و بلاد فلسطین را مرکز قوای نظامی تصور نمایند.
یکی دیگر از کارهای صلاح الدین این بود که بعد از جنگ اراضی بی صاحب را به قبایل عرب بخشید و آنان را در این اراضی سکونت داد. صلاح الدین از فلسطین به دمشق رفت و در ۱۱۹۳ میلادی در ۵۳ سالگی از دنیا رحلت کرد و با مرگ او عربها یگانه رهبر کم نظیر خویش را از دست دادند.
جنگ صلیبی چهارم: جنگ صلیبی چهارم بعد از مرگ صلاح الدین بین جانشین‌ها و ورثه او اختلاف و نزاع در گرفت. اروپاییان از این فرصت استفاده کردند و بعضی از شهرهای فلسطین، از قبیل صفد و طبریه را از دست مسلمانان ربودند.
امپراطور آلمان و فردریک ثانی، پادشاه سیسیل، به منظور گرفتن بیت المقدس به طرف فلسطین حرکت کردند و در وادی غزه با سلطان فلسطین کامل ایوبی برخوردند.
پس از مذاکراتی، قرار شد که بیت المقدس در تصرف فردریک، شاه سیسیل در آید، به شرط اینکه اماکن مقدسه این شهر تحت نظر مسلمانان باشد و شهرهای ساحلی در تصرف لاتینی‌ها بماند. ناصره و بیت لحم هم به امپراطور آلمان واگذار گردد و بقیه نقاط فلسطین هم چنان در اختیار مسلمانان باشد و قرار شد شاه سیسیل با سلطان کامل در مقابل دشمنانش با او همکاری کند.
فردریک در کنیسه قیامت تاجگذاری کرد و سال بعد از بیت المقدس به سیسیل برگشت: شهر قدس چندان در دست فردریک نماند، زیرا صالح ایوب، پادشاه مصر، از خوارزمیانی که از مقابل لشکر چنگیز خان مغول فرار کرده و به آن حدود رفته بودند، استفاده کرد و با صلیبی‌ها جنگید و با کمک آنان غزه را تصرف کرد و قدس را از دست نصارا گرفت و دمشق را هم گشود .
● صهیونیسم چیست؟
در قسمت جنوب غربی شهر قدس، کوهی به ارتفاع تقریبی ۹۰۰ متر از سطح دریا به نام صهیون یا صیون به معنی کوه خشک و پر آفتاب قرار دارد که حضرت داوود هنگام ورود به این سرزمین بر فراز دامنه‌های آن سکنی گزید و تابوت عهد را درون خیمه‌ای که در آنجا تعبیه کرده بود و نیز قلعه صهیون را تسخیر نمود و آنجا را شهر داوود نامید و به آبادی آن پرداخت. آرامگاه حضرت داوود و حضرت سلیمان و گروهی از انبیای بنی اسرائیل بر بالای تپه صهیون واقعند در اواخر قرن نوزده میلادی و اوایل قرن بیستم که نهضت صهیونیستی در جهان آشکار شد؛ گردانندگان نهضت به مناسبت نام کوه صهیون آن را بر حزب خود گذاشته‌اند .
صهیونیسم ایده ایست سیاسی که اساس آن بر روی تز برتری نژادی قرار دارد.
اصل پیدایی صهیونیسم را که اهداف دولت یهود بر آن استوار است در چند عامل می‌توان جستجو کرد، ماجراجویی دولتهای استعمار گر، پراکندگی قوم یهود در طول هزار سال، تعصبات نژادی، کشتار یهودیان مخصوصا در روسیه و اروپا، و نیز تحریک به کمک و حمایت دولتهای استعماری جنبش یهود را از سال ۱۸۸۰ در اروپای مرکزی بوجود آورد .
● سابقه اشغالگری فلسطین
پیش از جنگ جهانی اول به تدریج متصرفات دولت عثمانی از دستش خارج شد. دولت انگلستان برای حفظ تسلط بر کانال سوئز و ادامه قدرت و نفوذ خود در هندوستان و نیز از پای در آوردن دولت عثمانی به دسیسه‌های زیادی دست زد و با عقد قراردادهایی با اعراب، آنها را به حمایت خویش امیدوار ساخت و در سال ۱۹۱۶ در گرماگرم جنگ جهانی اول با برانگیختن خشم اعراب علیه دولت عثمانی آنها را به شورش واداشت در ماه مه ۱۹۱۶ طبق قرارداد سری (سایکس-پیکو) که میان فرانسه و انگلیس به امضا رسید سرزمینهای رها شده از دولت عثمانی بین انگلیس و فرانسه و روسیه تقسیم گردید. دولت انگلستان پس از چندی این تصمیم را مغایر منافع خود تشخیص داد و طبق پیمان دیگر فلسطین را بین خود و فرانسه تقسیم نمود. اما باز هم قدرت یابی فرانسه را در منطقه خطرناک تشخیص داده و در سال ۱۹۱۷ با شتاب و تردستی زیاد از پیمانهای گذشته سر باز زد و قیومیت و سرپرستی سرزمین فلسطین را در اختیار خود گرفت.
● نخستین گامهای صهیونیست برای اشغال
طی سالهای ۱۸۸۲ تا ۱۸۹۷ صهیونیست جهانی برای اسکان مهاجران یهود در فلسطین به کوششهایی دست زد اما پیشرفت نکرد.
تا زمان تئودر هرتصل نهضت صهیونیست پیشرفت شایان توجهی نداشت. هرتصل به این نهضت رنگ دیگری داد و تشکیل یک مملکت یهودی را به عنوان راه حل مساله یهود و ایستادگی در برابر ضدیت با قوم یهود پیشنهاد کرد.
هرتصل خبرنگار روزنامه "نیو فری پرس" چاپ وین ساکن بوداپست پایتخت مجارستان بود. او در سن ۳۶ سالگی با نوشتن کتابی به نام "مساله یهود" چنین یادآور شد که "شهرت ذاتی ما ملت یهود قویتر از آنست که به میل و دلخواه این و آن مضمحل شویم" در سال ۱۸۹۷ به ابتکار هرتصل نخستین کنگره صهیونیستی در شهر بال سویس منعقد گردید. این کنگره مقرر داشت، کانون ملی یهود را در فلسطین ایجاد کند. هرتصل از دولت عثمانی اجازه امتیازاتی در فلسطین را برای تاسیس یک کمپانی یهودی بدست آورد. کنگره کلمه کشور را بکار نبرد زیرا اگر از کشور نام می‌برد مسلما با اعتراض روبرو می‌شد .
هرتصل در خاطرات خود نوشت: "اگر بخواهم نتیجه کنگره بال را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم که من در بال دولت یهود را پایه گذاری کردم و مسلما ظرف پنجاه سال جهانیان همه فعلیت آن را به چشم خواهند دید."
هرتصل در سال ۱۹۰۴ در گذشت اما قدرت و نفوذ او در بین طرفدارانش باقی ماند و به زودی طرفداران او توانستند در فلسطین زمینهایی را برای اسکان یهودیان خریداری کنند.
● نقش امریکا و انگلیس در ایجاد و تقویت صهیونیست
قبل از جنگ اول جهانی، اماکن مقدسه در دست دولت عثمانی بود و صهیونیستها برای جلب نظر و توجه دولت مزبور فعالیت می‌کردند.
صهیونیست‌ها از انگلیس و امریکا می‌خواستند تا متفقین رسما تضمین نمایند که هرگاه دولت عثمانی شکست بخورد فلسطین محل مهاجرت مملکت یهود گردد. با کوشش زیاد دکتر وایزمان عده‌ای از رجال انگلیس از جمله "لرد بالفور" وزیر خارجه وقت انگلیس طرفدار نظریه وایزمان شدند. بالفور در ۱۹۱۷ به امریکا سفر کرد و با قاضی "براندیس" که از طرفداران نهضت صهیونیست و مشاور ویلسون ریس جمهور آمریکا بود ملاقات و مذاکره کرد. در این مدت یهودیان آمریکا، محافل و مجالس متعددی تشکیل دادند و عده‌ای از رجال دولت را هوا خواه خود ساختند. ویلسون ریس جمهور وقت آمریکا نه تنها هواخواه نهضت شد. بلکه ضمن مذاکره با رهبران صهیونی، خود را عضو نهضت شمارد.
ویلسون در ۱۶ اکتبر ۱۹۱۷ به کلنل "ادوارد هوز" دستور داد که به اعلامیه رسمی دولت انگلیس که درباره صهیونیست صادر شده بود، جواب مساعد دهد. تقدیم کابینه انگلیس شد و مورد تصویب قرار گرفت و لرد بالفور بدین مناسبت به لرد روتشیلد چنین نوشت:
● اعلامیه بالفور
"در کمال خرسندی از طرف دولت انگلیس مراتب ذیل را در کابینه به نفع نهضت صهیونی طرح و تصویب شد به اطلاع شما می‌رسانم:
دولت اعلیحضرت پادشاه انگلیس، تاسیس کانون ملی یهود را در فلسطین با حسن نظر تلقی می‌کند و برای تسهیل و انجام این منظور از سعی و مجاهدت دریغ نخواهد شد، ولی واضح است که هیچگونه اقدامی علیه حقوق عرفی و مذهبی مردم غیر یهودی فلسطین و یا یهودیانی که در سایر کشورها سکونت دارند نباید به عمل آید. خیلی متشکر خواهم شد که این اعلامیه را به اطلاع اتحادیه صهیونیستی برسانید."
در اواخر جنگ اول جهانی قسمتی از فلسطین توسط لشکر یهود به فرماندهی ژنرال آلن بی که قبلا تشکیل شده بود اشغال گردید.● قیومیت انگلیس
در ۲۵ آوریل ۱۹۲۰ یعنی بعد از پایان جنگ جهانی اول شورای عالی متفقین، قیومیت فلسطین را به دولت انگلیس واگذار کرده و در ۲۲ ژوئیه ۱۹۲۲ رسما این سمت از طرف شورای مجمع اتفاق ملل به دولت انگلیس ابلاغ شد. در سال ۱۹۲۰ دستور قیومیت امضا شد.
▪ قیومیت یعنی: سرپرستی کشورهایی که خود توان اداره خود را نداشتند به یک کشور دیگر می‌دادند تا آن کشور خود به حد بلوغ برسد.
دولت انگلیس به اداره این منطقه اقدام کرد و "سر هربرت ساموئل" را که از خانواده‌های معروف یهودیهای انگلیس بود، به عنوان کمیسر عالی فلسطین انتخاب کرد.
در هنگام متارکه جنگ جهانی اول فقط پنجاه هزار یهودی در ارض مقدس وجود داشت اما حکومت جدید درهای کشور را به روی مهاجرین گشود.
این امر موجب ایجاد اعتراضهایی شد، از سال ۱۹۲۱ شورشها و اعتراضات فراوان علیه صهیونیستها در فلسطین به وقوع پیوست، در نتیجه وینستون چرچیل که در آن زمان وزیر مستعمرات انگلیس بود، در سوم ژوئن ۱۹۲۲ یادداشتی منتشر کرد و اعلام داشت: "دولت انگلیس مصمم است یک کانون ملی یهود را در فلسطین تاسیس نماید و به اعراب اطمینان می‌دهد که این دولت قصد ندارد سراسر خاک فلسطین را به صورت یک کشور یهود در آورد و مهاجرت فقط تا حدی که استطاعت اقتصادی فلسطین اجازه می‌دهد، تعقیب و ترغیب خواهد شد." که البته هیچگاه این وعده عملی نشد. یادداشت مزبور موجب رضایت و مخالفت سازمان یهود و مخالفت شدید اعراب قرار گرفت و از آن تاریخ به بعد حکومت فلسطین هر سال سهمیه مهاجرین یهودی را اعلام می‌کرد. بطوریکه عده آنها پیوسته رو به افزایش نهاد .
● تشکیلات یهود
جامعه یهود برای نیل به هدفهای استعماری در فلسطین تشکیلاتی منظم و مرتب و احزاب متعدد به وجود آورد و با سرعت هر چه تمامتر وسایل برای یک استعمار مطابق نظم و قاعده تهیه گردید "تراست یهود ۱۸۹۸" کمیسیون استعمار ۱۸۹۸ "صندوق ملی یهود ۱۹۰۸" "دفتر فلسطین ۱۹۰۸" "کمپانی برای توسعه و رشد زراعی فلسطین ۱۹۰۸" همچنین به تدریج احزاب گوناگون و سازمانهای تروریستی و تاسیسات اقتصادی و اجتماعی فراوان در فلسطین تشکیل دادند از سراسر دنیا ثروتمندان و سرمایه داران یهود به این تاسیسات کمک مالی می‌نمودند.
● موج انتقال یهودی‌ها به فلسطین اشغالی
یهودیان متجاوز به کمک استعمار طی مراحل متعددی به صورت گسترده جهت تاسیس دولت یهود به فلسطین اشغالی انتقال داده شدند:
- نخستین موج انتقال از سال ۱۸۸۲ شروع و تا سال ۱۹۰۳ میلادی ادامه داشت. که طی آن بیست شهرک یهودی به نام موشاوا در فلسطین ایجاد شد.
- دومین موج انتقال از سال ۱۹۰۴ آغاز و تا سال ۱۹۱۴ ادامه دارد.
- سومین موج انتقال از سال ۱۹۱۹ آغاز و تا سال ۱۹۲۳ ادامه یافت که به علت خشنودی یهودیان از وعده بالفور (۱۹۱۷) شدت بیشتری داشت.
- چهارمین و آخرین موج انتقال یهود به فلسطین اشغالی تا قبل از تاسیس رسمی حکومت اشغالگر در سال ۱۹۴۸ از سال۱۹۳۱ شروع و تا سال ۱۹۳۹ ادامه یافت که عمده مهاجران را (بالغ بر ۲۳۰۰۰۰) یهودیان آلمان و اتریش تشکیل می‌دادند. طی سالها ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۸ مهاجرت یهودیان به فلسطین رسما محدود شد اما عملا ۱۱۰۰۰۰ نفر یهودی وارد فلسطین شدند. رژیم اشغالگر بعد از تاسیس با بهره مندی از روابط دیپلماتیک و همچنین فرودگاهها و بنادر تحت کنترل خود، انتقال یهودیان را به فلسطین اشغالی به صورت منظم و برنامه ریزی شده تداوم داد .
● سازمان ملل متحد و فلسطین
از ۸ آوریل تا ۱۵ مه ۱۹۴۷ سازمان ملل متحد جلسات متعددی برای رسیدگی به مسئله فلسطین برگزار کرد و تصمیم گرفت کمیته‌ای به نام کمیته مخصوص ملل متحد فلسطین تشکیل شود، اعضای کمیته مزبور که از فلسطین دیدن کردند شرح بازدید خود را همراه با پیشنهادهایی تقدیم سازمان ملل نمودند. بنا به تصمیم و توصیه گروه، اکثریت اعضای کمیته سازمان سازمان ملل متحد در ۲۹ نوامبر رای به تقسیم سیاسی و وحدت اقتصادی فلسطین داد. طبق نظریه مزبور کشور به دو منطقه عرب و یهود تقسیم می‌شد که شهر بیت المقدس به هیچ یک از این مناطق تعلق نداشت و تحت اداره سرپرستی شورای قیومیت سازمان ملل قرار می‌گرفت.
مقارن با این اوضاع در سال ۱۹۴۸ دولت انگلیس به قیومیت خود خاتمه داد و قشون خود را از آن کشور خارج نمود. در همان روز شورای ملی یهود در تل آویو انعقاد یافت و داوید بن گوریون موجودیت دولت اسرائیل را اعلام و چند ساعت بعد هاری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا، دولت جدیدالتاسیس اسرائیل را عملا به رسمیت شناخت.
نیروهای انگلیسی هم هنگام خروج از کشور در سال ۱۹۴۸ بیشتر سلاح‌های خود را در اختیار سازمانهای تروریستی صهیونیست قرار دادند، پس از آن دستورالعملها و اعلامیه‌های سازمان ملل متحد و قطعنامه‌های شورای امنیت درباره فلسطین و پیشگیری از حملات اسرائیل بی نتیجه و غیر قابل اجرا گردید و همچنین بیشتر قطعنامه‌های شورای امنیت درباره اسرائیل به وسیله آمریکا وتو شده است.
بر اساس طرحی که سازمان ملل متحد تصویب نمود، یهودیها که تا سال ۱۹۴۸ فقط ۶۷/۵% زمینهای فلسطین را در اختیار داشتند صاحب ۴۷/۵۶% خاک فلسطین شدند. با این حال که اشغالگران بیش از ۵۶% خاک فلسطین را در اختیار گرفتند و صاحبان اصلی آن را آواره کردند بقیه مناطق را هم مورد حمله و اشغال و تعرض و تجاوز قرار دادند و امروز بیش از ۸۸% از خاک فلسطین در تصرف اشغالگران است این در حالی است که ۱۵۰۰۰۰۰ نفر در غزه در ۳۵۴ کیلومتر یعنی ۵/۱% خاک فلسطین زندگی می‌کنند البته باقیمانده سرزمینها نیز تحت سلطه غیر مستقیم صهیونیستها است یعنی بعد از جنگ ۱۹۶۷ صهیونیستها بر تمامی سرزمین فلسطین و همچنین بلندی‌های جولان و سینا دست یافتند و میلیونها انسان را آواره و هزارها نفر را قتل عام کردند و همه اینها در جلو دیدگان سازمان ملل متحد اتفاق افتاده است.
● مبارزات فلسطینی ها
▪ جنگ دیوار براق
نخستین اعتراضات ضد صهیونی از سال ۱۹۲۸ آغاز گردید. در تابستان ۱۹۲۹ در کنار دیوار براق یا دیوار ندبه جنگ خونینی بین اعراب فلسطین و صهیونیستها در گرفت. دیوار براق بازمانده دیوار قدیمی و کهن بیت المقدس است که در ارتباط با معراج پیامبر (ص) نزد مسلمانان مقدس و محترم است.
دولت اشغالگر اسرائیل که از آغاز تسلط، بر یهودی کردن آثار قدیمی و نیز آثار اسلامی کوشش داشته است، در تسخیر دیوار براق نیز از همان سالهای ورود خود به قدس تلاش نموده است. در سال ۱۹۲۹ طی راهپیماییهایی که طرفین انجام دادند برخوردی بسیار خونین در روز ۲۳ اگست همان سال بوجود آمد. که بر اثر تیراندازی شدید صهیونیستها و سربازان بریتانیایی، فلسطینی‌ها خسارت زیادی متحمل شدند، از آن جمله ۳۵۱ نفر شهید ۱۵۰ نفر زخمی و صدها نفر زندانی شدند از میان سه مجاهد فلسطینی به نامهای فواد حجازی، عطالزیر و محمد جمجوم اعدام و ۲۳ نفر مادام العمر زندانی و ۱۸۷ نفر به زندانهای بین ۳ تا ۱۵ سال محکوم شدند و خسارتهای مالی سنگین نیز بر اعراب وارد آمد .
▪ قیام شیخ عزالدین قسام
بعد از جنگ دیوار براق به تدریج مبارزات و اعتراضات مردم فلسطین اوج تازه می‌گرفت و در سال ۱۹۳۶ قیام شیخ عزالدین قسام به وقوع پیوست.
شیخ قسام که از تحصیل کرده‌های دانشگاه الازهر مصر از وکلای شهر لازقیه بود چون خطر صهیونیسم را احساس کرد پرچم انقلاب را در سال ۱۹۳۵ بدست گرفت و با نیروهای صهیونی و انگلیسی به جنگ پرداخت و در گیر و دار نبرد خود و یارانش به شهادت رسیدند و گروهی نیز دستگیر شدند.
▪ عبدالقادر حسینی
یکی دیگر از مبارزان آزادی فلسطین عبدالقادر حسینی بود که تحصیلات خود را در رشته حقوق در قاهره به پایان رسانده بود. حسینی در سال ۱۹۳۷ انقلاب را رهبری کرد و با نیروهای انگلیسی و اسرائیلی به نبرد پرداخت . او فرماندهی خود را شهر رام الله در شمال قدس قرار داد و پس از یک سلسله مبارزات خونین خود و عده‌ای از یارانش به شهادت رسیدند مردم جنازه او را با احترام در مسجد اقصی مدفون ساختند.
▪ حسن سلامه
حسن سلامه نیز یکی دیگر از پیشوایان انقلابی و مبارزاتی مردم فلسطین است که از سال ۱۹۳۶ مبارزات خود را شروع نمود و در جنگهای مختلف شرکت نمود.
در سال ۱۹۴۴ حسن سلامه با عده‌ای از همرزمانش با چتر نجات از یک هواپیمای آلمانی در شهر اریحا فرود آمد تا مبارزات خود را با انگلیسی‌ها از سر گیرد، اما انگلیسی‌ها مطلع شدند و حسن سلامه در کوههای بیت المقدس متواری و مخفی گردید.
او پس از این واقعه در جنگهای متعدد دیگر شرکت کرد که آخرین آن با شدت در گرفت . جنگ "راس العین" در سال ۱۹۴۸ بود. در این نبرد که حسن سلامه دلاوریهای زیادی از خود نشان داد بر اثر فراوانی نیروهای دشمن و شهید شدن اکثر یارانش به شدت مجروح گردید بطوریکه او را به بیمارستان شهر رمله منتقل ساختند اما معالجات موثر واقع نشد و در همان سال به شهادت رسید .
● مبارزات مردم فلسطین در قالب گروهها و جریانهای داخلی
پس از اشغال فلسطین هویت و شخصیت ملی فلسطین در عرصه بین المللی ضایع شد. به دنبال جنگ ۱۹۴۸ بین اعراب و اسرائیل و با شکست عربها بیش از نیمی از مردم فلسطین آواره شدند. سیاستهای رسمی عربی با توجه به شعارهای وحدت خواهانه و ملی گرایانه اش، نه تنها برای رهایی فلسطین نبود، بلکه به فلسطینی‌ها اجازه سازماندهی نیروهای خود را نداد. تا سال ۱۹۵۹ چیزی که نشانگر هویت ملی فلسطین و کیان سیاسی آنان باشد بطور جدی و مشخص بروز نکرد. بنابراین شمار معدودی از فلسطینی‌ها در جستجوی یافتن یک راه حل برای فلسطین در اوایل دهه ۱۹۶۰ مشغول فعالیت بودند در عوض، بعضی‌ها خود را با اخوان المسلمین همدم و همراه دیدند، عده‌ای دیگر با حزب سوسیال ناسیونالیست سوری و بعضی با حزب سوسیالیست بعث یا جنبش ناسیونالیست عرب همراه شدند بسیاری نیز بخصوص پس از سال ۱۹۵۶ مجذوب رهبری جمال عبدالناصر شدند .
● سازمان آزادیبخش فلسطین
شورای اتحادیه کشورهای عرب در ۱۹ سپتامبر ۱۹۶۳ برپایی این کیان سرتاسری فلسطینی را به تصویب رساند و یکی از شخصیتهای معروف فلسطینی به نام احمد شقیری را به عنوان نماینده فلسطین در شورای اتحادیه تعیین کرد. همچنین به شقیری ماموریت داده شد تا هیئتی را برای تشریح مسئله فلسطین و بررسی آن در سازمان ملل متحد، دیدار از کشورهای عربی به منظور گفتگو درباره مسئله کیان فلسطین، اطلاع از دیدگاههای فلسطینیان درباره بهترین راهها و ابزار‌ها برای ابراز هویت و شخصیت فلسطین نیز آگاهی از نوع کمک‌هایی که دولتهای عربی مایل‌اند در این راه اهدا کنند، برگزینند.
در اولین کنفرانس سران ۱۹۶۴ عرب در سال در قاهره بر این نکته تاکید شد که خدمت به مسئله فلسطین و در نظر گرفتن مصلحت ملی مشترک، مستلزم ترک اختلافات و همکاری با ملت فلسطین است. بر اساس تصمیم‌های این کنفرانس مقابله با استعمار صهیونیستی به پیشگامی جنبش آزادی بخش فلسطین و پشتیبانی کشورهای عربی در یک مبارزه ملی مطرح شد.
لذا اولین کنفرانس فلسطین در تاریخ بیست و هشتم می‌تا دوم ژوئن ۱۹۶۴ در بیت المقدس آغاز به کار کرد و نمایندگانی از جامعه کشورهای عرب و بسیاری از دولتهای عربی در آن حضور یافتند و تصمیم‌های آن شامل موارد زیر بود:
۱) اعلام تشکیل سازمان آزادی بخش فلسطین (plo).
۲) تصویب منشور ملی فلسطین و نظام نامه تشکیل صندوق ملی فلسطین.
۳) تصمیم‌های کنفرانس مربوط به امور سیاسی، نظامی و تشکیلاتی بود و اینکه احساس ملی فلسطینیان و اصول سازمانهای آنها از حدود اعلام شده یا اعلام نشده سیاست رهبران عرب تجاوز نکند .
سازمان آزادیبخش فلسطین بوجود آمد تا ملت پراکنده فلسطین، سازمان یکپارچه ببخشد تا بتواند برای آزادی سرزمینشان به مبارزه ادامه دهند.
▪ جنبش فتح:
در ۱۹۶۴ میلادی، هنگام تشکیل کنفرانس سران عرب، جنبش فتح (جنبش آزادیبخش فلسطین) موفق شده بود سازمانی سیاسی با هسته‌هایی به منظور جلب حمایت گسترده مردم در اردوگاههای آوارگان فلسطینی به وجود آورد. این سازمان برای آغاز اولین حمله به تاسیسات اسرائیلی آمادگی کامل داشت، ولی دولتهای عرب آمادگی پذیرش این اقدام سیاسی- نظامی مستقل فلسطینیان و نیز آمادگی تحمل ضربه‌های انتقامی رژیم صهیونیستی را نداشتند. در چنین اوضاعی، رهبران کشورهای عربی ضرورت تشکیل سازمانی که بتوانند نظارت خود را بر آن حفظ و از اقدامات مستقل فلسطینی‌ها جلوگیری کنند، پذیرفتند.
بنابر این می‌توان گفت که دولتهای عربی از ترس آنکه مبادا تسلط خود را بر توده‌های فلسطینی که از تاسیس سازمان‌های چریکی همانند فتح استقبال می‌کردند از دست بدهند، سازمان آزادیبخش فلسطین را بوجود آوردند. به ویژه آنکه این سازمان‌ها خود را برای برداشتن گام‌های عملی خشونت بار بر ضد اسرائیل آماده می‌کردند، بدون آنکه افکار و نظریه‌های دولت‌های عربی یا اقداماتی را که ممکن است این دولتها در برابر ضربات انتقامی و قطعی اسرائیل انجام دهند، به حساب بیاورند .
موفقیت این سازمان که خود را نماینده مردم فلسطین می‌دانست، ایجاب می‌کرد که در برابر برخی از محدودیتهای رادیکالی که از جانب همین توده‌ها اعمال می‌شد، سر تسلیم فرود آورد. لذا برای ارضای همین خواسته‌های فلسطینیان با حسین، پادشاه اردن، درگیر شد.
اسرائیل به دنبال تجاوز ۱۹۶۷ میلادی، غیر از سرزمین فلسطین قلمروهای دیگری را نیز به تصرف خود درآورد. با توجه به اینکه بخشی از نیروها و احزاب ساف در سرزمینهای اشغالی قرار گرفتند، احساس ضرورت تجدید نظر در ترکیب و تشکیلات سازمان آزادی بخش فلسطین و دستگاههای سیاسی و نظامی آن، به منظور برخورد قوی با نیازهای این مرحله و اجرای مسئولیت‌های خطیرش، قوت گرفت؛ زیرا ساف نیز مانند سایر طرف‌های ذی نفع در برابر عظمت این فاجعه دچار پراکندگی شد. جنبش فتح که پیش از این در مقایسه با ساف موضع محافظه کارانه‌ای اتخاذ کرده بود و آن را عروسک بی اراده در دست دولتهای غربی (به منظور باقی نگه داشتن ملت فلسطین تحت نظارت این کشورها و منزوی کردن سازمان‌های رزمنده‌ای مانند فتح) می‌دانست، با سازمان به گفتگو پرداخت. آنها با کمک یکدیگر، تشکیل مجدد مجلس ملی فلسطین را ترتیب دادند تا به فرمولی دست یابند که بیانگر تمایلات ویژه این سازمان باشد. پس از این زمان، سازمانهای مقاومت فلسطینی در عمل بر سازمان آزادیبخش فلسطین تسلط یافتند و این امر استقلال سازمان را افزایش داد تا در دوره پنجم مجلس ملی (قاهره، اول تا چهارم فوریه ۱۹۶۹) استعفای کمیته اجرایی پذیرفته شد، سپس کمیته اجرایی جدیدی به نام فتح با حضور نمایندگانی از سازمانهای مبارز فلسطینی به ریاست یاسر عرفات تشکیل شد.
در این کمیته، یاسر عرفات علاوه بر مسئولیت بخش نظامی، ریاست کمیته را نیز عهده دار شد.
این کمیته بعدها به نام فرماندهی مبارزه مسلحانه فلسطین خوانده شد. پس از آن جنبش فتح رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین را در دست گرفت. این سازمان نیز در عمل همانند فتح شده است .
استقلال سازمان آزادیبخش فلسطین زیاد طول نکشید. در سپتامبر ۱۹۷۰ میلادی که ارتش اردن ضربات خود را بر سازمانهای مقاومت فلسطین فرود آورد، سازمان آزادیبخش فلسطین رو به ضعف نهاد. در آن زمان، سیاست جدید عربها این بود که سلطه خود را نه تنها بر سازمان آزادی بخش فلسطین، بلکه به طور کلی بر تمام امور فلسطینیان تحمیل کنند.
بزرگ ترین پیروزی ساف در صحنه جهانی، در نوامبر ۱۹۷۴ میلادی به دست آمد، یعنی هنگامی که یاسر عرفات در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد؛ زیرا او اولین رهبری بود که بدون عهده دار بودن مسئولیت یک کشور این کار را انجام می‌داد .
● تحولات در سازمان آزادی بخش فلسطین از سال ۱۹۶۹ میلادی
بطور کلی تحولات جدید سازمان آزادی بخش فلسطین پس از ریاست یاسر عرفات را می‌توان در نکات زیر خلاصه کرد:
۱) تمهیدات لازم و امضای موافقت نامه با دولت لبنان، در پی عملیات ساف از داخل آن کشور بر ضد صهیونیست ها.
۲) وحدت ملی و پیوستن گروههای مقاومت فلسطینی به سازمان.
۳) حوادث سپتامبر ۱۹۷۰ میلادی اردن و درگیری بین نیروهای ساف و ارتش اردن.
۴) ارائه طرح دولت دمکراتیک خلق غیر مذهبی فلسطین که در دوره‌های هفتم و هشتم مجلس ملی فلسطین به تصویب رسید.
۵) طرح مملکت متحد عربی (۱۵/۲/۱۹۷۲) که ملک حسین پادشاه اردن آن را ارائه کرد و به تشدید اختلافات میان حکومت اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین منجر شد.
۶) طرح برنامه مرحله‌ای کار از سوی دوازدهمین دوره مجلس ملی فلسطین پس از جنگ ۱۹۷۳ میلادی.
این برنامه ده مرحله ای، سهم بزرگی در تحقق بسیاری از اهداف، بویژه در عرصه
بین المللی داشت، و نقطه شروع و پایه‌ای برای برنامه‌های سیاسی پس از آن شد.
۷) تحکیم وحدت موضع در اعضا و گروههای عضو ساف، بر ضد توافق نامه کمپ دیوید.
۸) تشکیل جبهه نجات فلسطین، که برخی رهبران گروههای مقاومت فلسطینی و برخی اعضای مجلس ملی فلسطین در آن دخالت داشتند.
۹) شرکت سازمان آزادیبخش فلسطین در فرایند صلح خاورمیانه و گفتگو درباره صلح با رژیم صهیونیستی.
۱۰) تشکیل حکومت خود گردان فلسطین در غزه-اریحا بنا به تصمیم یاسر عرفات. دیدگاهها و خط مشی فکری-سیاسی جنبش فتح که پیش نویس آن در سال ۱۹۵۸ از سوی کمیته ویژه‌ای تدوین شده بود به شرح زیر است:
- شورش انقلابی تنها وسیله موجود برای آزادی فلسطین است.
- هدف این شورش انقلابی، برچیدن تمام سازمانهای سیاسی، اقتصادی و نظامی صهیونیسم در مناطق اشغالی فلسطین است.
- این شورش باید از طریق توده‌های فلسطینی اعمال شود.
- این کار انقلابی باید مستقل باشد.
- لازم است مبارزه انقلاب خلق فلسطین برای مدت طولانی ادامه یابد.
- انقلاب در اصل فلسطینی است و توسعه و گسترش آن عربی خواهد بود.
به طور مسلم، اوضاع سیاسی پیدایی جنبش فتح، در تحول برنامه‌های سیاسی و شکل سازماندهی آن تاثیر گذاشت. از همان آغاز، مسئله تقسیم بندی بر اساس تکیه‌گاههای فکری کنار گذاشته شد و بطور عمده بر سه اصل آزادی فلسطین، مبارزه مسلحانه به عنوان تنها راه و روش آزادی و استقلال تشکیلاتی از هر رژیم یا سازمان عربی و بین المللی تاکید شد.
هیچ گونه تغییر اساسی در این سه اصل صورت نگرفت. با ورود به فرآیند صلح با رژیم صهیونیستی، نه تنها تمام این سه اصل زیر پا گذاشته شد، بلکه جنبش فتح، تحت رهبری یاسر عرفات، به نیروی پلیس سرکوبگر اسرائیل در انتفاضه فلسطین بر ضد نیروهای اسلامی تبدیل شد.
● جنبش مقاومت اسلامی (حماس)
حماس مختصر شده حرکه المقاومه الاسلامیه است. این جنبش پس از شدت گرفتن انتفاضه فلسطین در دسامبر ۱۹۸۷ ظهور کرد. تاسیس این جنبش از سوی اخوان المسلمین در پی قیام انتفاضه، آغاز مشارکت اخوان در یک کار منظم و مستمر بود. این جناح در مبارزه با اشغالگران به یک عنوان و نام نیاز داشت تا آن را از تشکیلات مادر (اخوان‌المسلمین)، دست کم در جهت نقشی که به آنها محول شده است، مشخص کند.
این مشارکت، تحولی در مواضع اخوان درباره مسئله فلسطین و تحولی در استراتژی آنها از طریق انتقال به مرحله جدید به حساب می‌آید.
شیخ احمد یاسین رهبر معنوی این جنبش بودند.که از طرف رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. بعد از ایشان شهید رنتیسی هدایت معنوی را بر عهده داشتند و اکنون رئیس دفتر سیاسی آن آقای خالد مشعل است.
حماس در ابتدا برای برپایی تظاهرات با ساف هماهنگی داشت، اما بعد از مدتی، خود به طور مستقل اقدام به این کار کرد. به این ترتیب بر سر استمرار و رهبری انتفاضه با جریان ملی اختلاف پیدا شد. جنبش حماس به مرور جای خود را در میان مردم فلسطین باز کرد و به نیروی اصلی انتفاضه در سرزمینهای اشغالی تبدیل شد. بسیاری از رهبران حماس از طرف رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند و تعدادی زندانی شدند و با همه فشارهای بین المللی و رژیم اشغالگر و محاصره و تحریم حماس توانسته است در سالهای اخیر یک دولت کاملا مردمی و انقلابی را تشکیل بدهد و منطقه غزه را اداره نماید.
● نتیجه‌گیری:
با توجه به تاریخچه فلسطین که خلاصه‌ای از آن در این مقاله بیان گردید و از نظر خوانندگان محترم گذشت کاملا روشن می‌شود امواج عربیت، هم قبل از اسلام و هم بعد از اسلام، در فلسطین پشت سر هم جریان داشته و مخصوصا چهارده قرن بعد از فتح اسلامی، تا روزی که این منطقه به دست انگلستان افتاد برای تحکیم و تثبیت عربی و اسلامی بودن این منطقه کاملا کافی است، و این دوران طولانی عروبیت فلسطین، بی اساسی خیالهای خام صهیونیستها را در مورد این که فلسطین از نظر تاریخی منطقه‌ای یهودی است، روشن و بطلان حق تاریخی آنان را آشکار می‌سازد. در واقع از ۵۰۰۰سال تاریخ فلسطین حداکثر ۵۰۰ سال عبریان (یهودیان) در این منطقه حضور داشته‌اند که در همان مدت نیز عربها در این منطقه ساکن بوده‌اند، ضمن اینکه در طول ۵۰۰۰ هزار سال، ۴۵۰۰ سال آن این منطقه در اختیار اعراب و مسلمانان بوده است.
فاجعه اسفبار فلسطین و ایجاد دولت غاصب اسرائیل علل و عوامل فراوانی دارد.
ـ علل داخلی و عوامل غیر مستقیم این حادثه را باید در ضعف بنیه اعراب جستجو کرد و این ضعف، خود معلول فقدان سیادت و حکومت ملی در مدتی طولانی، نفوذ روح قبیله پرستی، نبودن روح وحدت، نداشتن روح و فکر تضامن و همبستگی اجتماعی و وابستگی بسیاری از سران کشورهای عربی به کشورهای فرا منطقه‌ای و استعمار گران می‌باشد. علل و عوامل خارجی حمایت بی قید و شرط آمریکا و اروپا از رژیم اشغالگر صهیونیستی می‌باشد. که به همه جنایات ضد بشری این رژیم تروریستی که آشکارا و با اعلام قبلی به ترور رهبران فلسطینی می‌پردازد مورد تایید قرار می‌دهند. و در یک کلام راه نجات فلسطین وحدت جهان اسلام است.
نویسنده: محمد جواد سبحانی‌فر
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید