آخرین مسأله

ریاضیدان یونانی که در سال ۲۱۲ قبل از میلاد مسیح در سیراکوز به دنیا آمد. او بزرگترین و برجسته ترین ریاضیدان و دانشمند دوران گذشته بود. نبوغ علمی و فکری او را می توان فقط با نیوتن برابر دانست. او برای تحصیل به اسکندریه رفت و موقعی به اسکندریه آمد که اقلیدس مرده بود. استادش از شاگردان اقلیدس بود. هنگامی که به اسکندریه آمد، یا بسیاری از دانشمندان آنجا آشنا شد و با آنها ارتباط دوستی داشت. از جمله با کانون اهل ساموس که با آنها ارتباط زیادی داشت. ارشمیدس از خانواده های اشرافی بود که بعد از پایان دوران تحصیل به زادگاه خویش نقل مکان کرد. گفته اند که هیرون خواست که زرگری، برایش تاجی از طلا بسازد. زرگر طلاها را دریافت کرد و مشغول ساختن شد. بعد از اتمام کار، هیرون از ارشمیدس خواست تا ببیند زرگر چیزی از طلاها کم نکرده باشد یا به عبارتی دیگر تاج حتماً از طلای خالص ساخته شده باشد. برای اینکه مشخص شود زرگر در ساختن تاج تقلب کرده یا نه، وی از پادشاه مهلتی خواست. روزی در حمام متوجه شد که هنگامیکه دست و پای خود را در ظرفی پر از آب قرار می دهد، مقداری از آب از ظرف بیرون می ریزد و آب سرازیر شده معادل حجم جسمی بود که در طرف آب قرار دارد. او که بسیار هیجان زده بود برهنه از حمام به طرف بیرون دوید و فریاد زد یافتم.
او متوجه شد که زرگر مقداری نقره به جای طلا در تاج استفاده کرده است. از جمله کشفیات ارشمیدس، کشف قانون اهرم است که عبارت است از حاصلضرب قدرت در بازوی قدرت، مساوی با حاصلضرب مقاومت در بازوی مقاومت است. او این اصل را برای جابجایی اجسام سنگین که تا پیش از این به سختی جابجا می شدند، مورد استفاده قرار داد. زندگی ارشمیدس در نهایت آرامش سپری می شد، رومی ها به سیراکوز حمله کردند و جنگی سه ساله میان آنها در گرفت. در میان مردم وحشت و ترس خاصی حکم فرما شده بود. هیرون پادشاه سیراکوز از ارشمیدس کمک خواست. ارشمیدس ماشینهای جنگی که می توانستند اجسام سنگین را به کمک قانون اهرام پرتاب کنند را به کار گرفت و تا سه سال رومی ها نتوانستند آنجا را فتح کنند. تا اینکه مارکوس رهبر رومیها به حیله متوسل شد و شهر را از پشت مورد حمله قرار داد. اهالی شهر که غافلگیر شده بودند و شهر را در محاصره رومیها می دیدند. هنگام حمله ارشمیدس در منزل خود مشغول حل کردن آخرین مسأله هندسی زندگی خود بود. سرباز از او خواست تا با او برود. اما ارشمیدس جواب داد که عقب برو، مسأله که تمام شد با تو خواهم آمد. سرباز از این سخن خشمگین شد و او را به قتل رسانید. بزرگترین نابغه دنیا به دست سربازی حقیر و گمنام در سال ۲۸۷ قبل از میلاد کشته شد.


نوشته شده توسط سعید فراستخواه
http://biography.blogsky.com/category/cat-۳/

منبع : مطالب ارسال شده