جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آن‌سوی هیروشیما


آن‌سوی هیروشیما
تحلیلگران نظامی تصدیق می كنند كه استفاده از سلاح های هسته ای طول مدت جنگ اقیانوس آرام را دست كم دو سال كوتاه كرد كه این امر جان نیم میلیون آمریكایی را كه امكان داشت در حمله به جزایر ژاپن كشته شوند، نجات داد و در عین حال باعث زنده ماندن چیزی حدود پنج میلیون سرباز و غیرنظامی ژاپنی در میدان نبرد و یا از گرسنگی شد.
طی جنگ جهانی دوم ،حمله به هیروشیما و ناكازاكی مخوف ترین حملات آمریكا محسوب نمی شوند. حمله هوایی به توكیو با بمب های آتشزای B-۲۹ در شب نهم و دهم مارس ۱۹۴۵، بیش از ۱۰۰ هزار نفر را در كام آتش خود فرو برد كه این تعداد بیش تر از شمار افرادی بود كه درجا و در دو حمله هسته ای آمریكا كشته شدند. اما در تاریخ ششم و نهم اگوست، هیروهیتو امپراتور ژاپن و رهبران نظامی اش، وقتی دیدند كه دو شهر این كشور هر كدام تنها با یك بمب هسته ای با خاك یكسان شدند، سرانجام شكست را پذیرا شدند.
تحلیلگران نظامی تصدیق می كنند كه استفاده از سلاح های هسته ای طول مدت جنگ اقیانوس آرام را دست كم دو سال كوتاه كرد كه این امر جان نیم میلیون آمریكایی را كه امكان داشت در حمله به جزایر ژاپن كشته شوند، نجات داد و در عین حال باعث زنده ماندن چیزی حدود پنج میلیون سرباز و غیرنظامی ژاپنی در میدان نبرد و یا از گرسنگی شد.
با این حال، از شصت سال پیش تاكنون، نظارت و پیگیری سیاست اتمی و جنگ افزارهای هسته ای از سوی ایالات متحده به دلیل بی توجهی، خودبینی و سوء عمل این كشور، اغلب تا مرز یك فاجعه پیش رفته است.
علائم هشدار دهنده از همان ابتدا خود را نشان دادند. در آزمایش هسته ای ترینیتی در ۱۶ جولای سال ۱۹۴۵، كه اولین انفجار هسته ای در جهان به شمار می رود، نمونه اولیه بمب ساخته شده از پلوتنیوم كه بعدا ناكازاكی را با خاك یكسان كرد، با شدتی غیرمنتظره، یعنی چهار برابر برآوردهای آزمایشگاه لاس آلاموس، منفجر شد.
پس از آن، آزمایش اولین بمب هیدروژنی معروف به آزمایش براوو با سوخت جامد صورت گرفت، كه واكنش های گداختی آن توسط لیتیم-دوتوراید پودر شده تشدید می شد. موفقیت های بدست آمده در ساخت بمب های سبك برای توسعه بمب افكن های مورد نیاز برای جنگ سرد و كلاهك های هسته ای گداختی قابل حمل توسط موشك ضروری می نمود. این آزمایش هسته ای با تولید ۱۵ مگاتن نیرو (هر مگاتن،megaton) یا MT) شدت انفجاری معادل یك میلیون تن تی.ان.تی می باشد) بزرگترین انفجار صورت گرفته توسط آمریكا می باشد، انفجاری كه هزار برابر قوی تر از بمب اورانیمی بود كه هیروشیما را با خاك یكسان كرد. بازدهی پیش بینی شده برای این آزمایش انجام شده در اقیانوس آرام عواقب ناخواسته هول انگیزی را به دنبال خود پدید آورد. هنگامی كه آسمان سحرگاه اول مارس ۱۹۴۵، در جزیره كوچك نامو واقع در آقیانوس آرام با نورافشانی خیره كننده انفجار هسته ای روشن شد، وسعت اولیه گوی آتشین انفجار به چهار مایل می رسید. مارشال روزن بلوت فیزیكدان، در كتاب "خورشید تیره؛ ساخت بمب هیدروژنی" نوشته ریچارد رودس، از آن روز اینگونه یاد می كند: " انفجار بسیار خیره كننده بود. قارچ هسته ای ناشی از انفجار به نظر مثل یك مغز بیمار می نمود". ابر متلاطم رادیواكتیوی آن سرانجام به ارتفاع ۱۳۰هزار پایی و پهنای ۶۶ مایل رسید.
شدت انفجار به حدی بود كه بدنه و محافظ موتور یك بمب افكن غول پیكر شناسایی از نوع RB-۳۶D كه در ارتفاع ۴۰هزار پایی و در فاصله ۱۵ مایلی از محل انفجار هسته ای در حال پرواز بود، آسیب دید. ۲۰ مایل دورتر، غبار رادیواكتیوی ناشی از انفجار دسته ای از سربازان جوخه آتش را در سنگر بتونی خود به دام انداخت. و دست آخر این كه غبار انفجار، ۸۲ مایل دورتر یك قایق ماهی گیری ژاپنی را نیز در بر گرفت كه منجر به بستری شدن خدمه و مرگ یكی از آنها شد. بیماری ناشی از پرتوهای رادیو اكتیو آمریكا را مجبور به تخلیه منطقه از ۲۶۴ تن از نیروهای خود و ساكنان جزیره نمود.
در پی آزمایش براوو، سه انفجار هسته ای دیگر نیز تحت عنوان مجموعه آزمایشات كاسل آپریشن، (Castle Operation) فراتر از پیش بینی ها انجام شد كه در اولین آنها خلبان بمب افكن B-۵۲با گم كردن هدف، بمب هیدروژنی را كه دارای قدرت ۳.۸ مگاتن بود، در فاصله ۴ مایلی جزیره هدف رها كرد.
دو سال بعد، یك بمب افكن B-۴۷ تصادفا بمب هسته ای غیر مسلحی را در كارولینای جنوبی رها كرد. طی آزمایشات هسته ای در سال ۱۹۶۲ در منطقه اقیانوس آرام، آمریكا مجبور به نابود كردن سه موشك بوستر دارای نقص از نوع تور Thor)) به همراه كلاهك های هسته ای گداختی آنها شد. و این لیست همچنان ادامه دارد.
نظارت متعهدانه بر زرادخانه ای متشكل از هزاران بمب هسته ای كه همانند ستارگان دارای انرژی متراكم در كلاهك های خود می باشند، تصوری هول انگیز است؛ بویژه هنگامی كه كسی متوجه فعل و انفعالات های پنهان هسته ای نشود یا اینكه خلبانان و طراحان موشك مرتكب اشتباه شوند. اما هنگامی كه مشاوران رئیس جمهور (آمریكا) و فرماندهان نظامی، دیدگاه اخلاقی و شفافیت در قضاوت را كنار بگذارند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
دست كم سه بار از سال ۱۹۵۳ تا بحران دیوار برلین در سال ۱۹۶۱، رهبران نظامی و غیرنظامی ازجمله پل نیتز،معاون وزارت دفاع، ژنرال توماس پاور، فرمانده یگان هوایی راهبردی و ژنرال بازنشسته نیروی هوایی، جیمز دولیتل، دوایت آیزنهاور و جان اف كندی روسای جمهور آمریكا را مجبور به انجام حملات هسته ای بازدارنده برضد اتحاد جماهیر شوروی كردند. بعلاوه، نباید اقدامات تحریك كننده كورتیس لیمی را، كه در اوج جنگ سرد تمامی بمب افكن های شناسایی موجود در یگان هوایی راهبردی را مستقیم به سوی بندر ولادی واستاك شوروی می فرستاد، فراموش كرد. و نیز پاور، جانشین وی كه در بحبوحه بحران موشكی كوبا در ماه اكتبر سال ۱۹۶۲ دستور آزمایش موشك اطلس را از سواحل غربی آمریكا و برفراز اقیانوس آرام اعلام كرد و در همان زمان نیز به بمب افكن های مسلح به بمب های هسته ای فرمان داد،نقاط بازگشتی را نادیده گرفته و مستقیم به سوی سیستم های هشدار دهنده رادار روسیه بروند.
و بدتر از همه اینكه سناتور ریچارد راسل و ویلیام فول برایت، مك جورج باندی مشاور رئیس جمهور، دین راسك وزیر امور خارجه و فرماندهان ستاد مشترك ارتش با اعزام زیردریایی های مسلح به موشك های بالستیك پولاریست از بنادر آمریكا و آماده سازی ۱۳۶ فروند موشك اطلس و موشك های قاره پیمای تیتان برای شلیك، كندی را تحت فشار قرار دادند تا دستور حملات بازدارنده به كوبا و تهاجم گسترده به این كشور را صادر كند.
خوشبختانه كندی پیشنهاد آنها را نپذیرفت، چراكه برآوردهای خوش بینانه سرویس های اطلاعاتی غلط از آب در آمده بود. نیروهای روسی در شهرهای سن كریستوبال (ونزوئلا) و سگولاگراند آماده بودند تا حمله موشكی خود را به واشنگتن و شهرهای جنوب شرقی آمریكا با موشك های SS-۴ كه كلاهك های هسته ای آنها روز چهارم اكتبر وارد كوبا شده بود، اغاز كنند. این درحالی بود كه به طور غیره منتظره ای، نه فروند از موشك های تاكتیكی هسته ای روسیه آماده بودند تا هرگونه تهاجم را به سواحلی كه احتمال حمله به آنها وجود داشت، خنثی كنند. دونالد كاگان مورخ می نویسد:" جهان هرگز تا بدین حد به جنگ هسته ای نزدیك نشده بود".
برخلاف كندی، جرج واكر بوش به پیشنهاد مشاوران خود نه نگفت، هرچند كه تهاجم وی با سلاح های متعارف صورت گرفت. در مارس سال ۲۰۰۳، بوش در واكنش به گزارش های نامطمئن و نادرست سرویس های اطلاعاتی، حمله بازدارنده خود به عراق را آغاز نمود. یك سال قبل از جنگ، بوش پس از انتشار گزارش دیدگاه هسته ای آمریكا كه به بررسی حملات هسته ای بازدارنده و توسعه بمب های هسته ای كوچك برای انهدام سنگرهای ساخته شده در عمق زیاد می پرداخت، علی رغم امضای پیمان منع تكثیر سلاح های اتمی، از پیمان موشك های ضد بالستیك كه سال ۱۹۷۲ با روسیه به امضا رسانده بود، خارج شد. در واقع توسعه نسل جدید سلاح های اتمی ، پذیرش هدف اولیه پیمان از سوی آمریكا را كه همان تقویت اعتماد میان دولت ها به منظور تسهیل توقف تولید سلاح های هسته ای است، رد می كند و تعهد آمریكا در مورد اصل ششم پیمان كه پی گیری مذاكرات با نیت بكارگیری اقدامات موثر برای خلع سلاح هسته ای می باشد را زیر سوال می برد. هرچند چنین تصمیمات بی ثبات كننده ای كه از لحاظ شدت با برخی از فجایع احتمالی كه در طول جنگ سرد به سختی از رخداد آنها جلوگیری شد، برابری نمی كند، اما این فجایع در یك موقعیت تاریخی كه كاملا متفاوت از شرایط تاریخی تابستان سال ۱۹۴۵ بود، اتفاق افتاد. در آن سال آمریكا ادعای داشتن تنها سلاح هسته ای جهان را داشت. در واقع از آن زمان تا كنون شاهد گسترش سریع كلوپ هسته ای بوده ایم. امروز هفت كشور دیگر نیز سلاح هسته در اختیار دارند. كره شمالی نیز اعلام كرده است كه دارای سلاح هسته ای می باشد .
با توجه به گسترش روز افزون سلاح های اتمی، نظارت متعهدانه جهانی بر مقوله هسته ای ضروری تر از هر زمان دیگر می باشد. هرچند دیگر كشورها ممكن است چشم به تنها ابرقدرت باقی مانده جهان برای رهبری این امر خطیر دوخته باشند، اما مطالعه دقیقتر نشان از شش دهه برآوردهای غلط و لغزش های اخلاقی دارد كه متاسفانه بیانگر آن است كه آمریكا الگویی كاملا غیر قابل اعتماد می باشد.
منبع: مركز اطلاعات دفاعی (CDI)
منبع : خبرگزاری فارس