چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تزار جنگ


تزار جنگ
● خواب های انگلو- آمریکایی در سال ۲۰۰۸
معنی توافقات میان باکو، دمشق، آنکار و بیروت این است که سوریه و لبنان احتمالاً اجازه ایجاد کریدور انرژی در مرزهای خود را خواهند داد. این کریدور انرژی می تواند به شکل یک شبکه انرژی میان ترکیه و اسرائیل و سراسر مدیترانه شرقی ارتباط برقرار نماید.
● درآمد مترجم
«علیرغم آن که به نظر می رسد مقاله حاضر حاوی گونه ای جهت گیری برای عملیات روانی و دامن زدن به وقوع جنگ در آینده نزدیک است، اما به دلیل آن که در بردارنده اخبار و اطلاعات و تحلیل های جامعی از تحولات خاورمیانه می باشد، حائز اهمیت بوده و ترجمه شده است. نگاه نویسنده به تحولات جاری منطقه و دقت در شاتل دیپلماسی موجود میان کشورها اطلاعات و بینش جدیدی را پیش روی خواننده قرار می دهد که از این حیث نیز انگیزه ترجمه آن را برانگیخته است.»
● جنگ تابستان
مذاکرات جاری بین المللی که بر روی خاورمیانه متمرکز می باشند بخشی از ضرورت تاریخی و زمانی هستند که سپری خواهند شد. پیوستن به این مذاکرات سرنوشت خاورمیانه بوده و یا ممکن است به نظر برسند که اینگونه باشند.
به طور مسلم تنها زمان خواهد گفت که چه چیزی در خاورمیانه بر ملا خواهد شد و در تاریخ ثبت خواهد گردید. باید یک نگاه عمیق به شرایط داخلی درحال شکل گیری آمریکا و موجی از حوادثی که در سرزمینهای اشغالی، اسرائیل، عراق، لبنان، ترکیه، خلیج فارس، جمهوری های سابق شوروی و ایران وجود دارد، انداخت.
گزارشهایی درباره جنگ میان اسرائیل و سوریه و «جنگ تابستان» که ممکن است در سایه حملات اسرائیل به سرزمینهای فلسطین و لبنان به طور ناگهانی آغاز شود، مطرح است. ممکن است اینگونه دریافت شود که در ماههای تابستان سال ۲۰۰۷ تنش های بین المللی افزایش می یابد اما شواهد موجود هیچ جنگ منطقه ای را که بتواند به طور بالقوه به سراسر خاورمیانه و و فراسوی آن گسترش یابد را تصدیق نمی کند.
● آیا آمریکا واقعا با ایران و سوریه درگیر می شود؟
«موفقیت در عراق نیازمند دفاع از همگرایی و وحدت سرزمینی این کشور و با ثبات ساختن منطقه در مواجهه با چالش های تندروانه است. این امر با مورد خطاب قراردادن سوریه و ایران آغاز شده است.»(سخنرانی بوش در ۱۰ ژانویه ۲۰۰۷ در خصوص سیاست جدید آمریکا در قبال عراق).
این امر قابل استدلال است که ایالات متحده و انگلیس، ائتلاف انگلو- آمریکا، در باتلاق عراق و افغانستان گرفتار شده اند. فرانسه و آلمان به عنوان شرکایی در اهداف سیاست خارجی انگلو – آمریکا هر چه بیشتر درگیر شده اند. اکنون کاخ سفید سیاست تلاش خود برای انزوای ایران و سوریه را تغییر داده و علناً تلاش می کند تا با آنها وارد تعامل شود. در نگاه نخست چنین به نظر می رسد که آیا چیز مهمی در پشت تحولات بین المللی وجود دارد یا اینکه این حوادث صرفا بخشی از تشریفات دیپلماتیک قبل از آغاز طوفان شدید است؟
خاویر سولانا، رییس سیاست خارجی و امنیت اتحادیه اروپا بعد از مذاکره با دکترعلی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران از آمریکا خواست تا کانال های ارتباطی مستقیم را بگشاید. اواخر آوریل سال ۲۰۰۷ بود که این گفتگو ها میان آنها در آنکارا صورت گرفت و طی آن خاویر سولانا به صراحت از واشنگتن خواست با ایران وارد تعامل گردد.
«گوردون جاندروئه» سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید با بیان این که دولت آمریکا آماده مذاکره با ایران است به این درخواست سولانا پاسخ داد. کاخ سفید همچنین به صراحت اعلام کرد که مقامات آمریکا راغب به تعامل در مذاکرات سطح بالا با ایران و سوریه طی برگزاری کنفرانس عراق در شرم الشیخ مصر هستند. کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه سوریه و منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران در این کنفرانس بین المللی حضور داشتند.
مقامات ایرانی این موضوع را برجسته ساختند که بدون حضور ایران در نشست عراق یا شرم الشیخ، دولت آمریکا قادر نخواهد بود که خود را از باتلاق عراق که خود ایجاد کرده نجات دهد. مقامات سوری نیز به همین ترتیب بر اهمیت سوریه در قبال عراق و لبنان تاکید کردند.
پیش از نشست مصر و تقریبا همزمان با آن نیز یک رشته مذاکرات مهم و پشت درهای بسته در خاورمیانه پیرامون انرژی، امنیت، ژئوپولیتیک و دفاع صورت گرفته بود. بادهای جنگی در حال وزیدن است و تفکر جنگ نیز تقریبا فضا را مسموم کرده است.
● سوریه مشورت با باکو و آنکارا را آغاز کرده است
سوریه موضوع فشارهای دیپلماتیک و دیدارهای آمریکا و اتحادیه اروپا شده است. جدا از دیدارهای مقامات آمریکایی و اروپایی از سوریه، در نیمه نخست سال ۲۰۰۷ دیدارهای مهمی از سوریه از کانال ترکیه و آذربایجان صورت گرفته است. نخست وزیر ترکیه در آوریل ۲۰۰۷ از سوریه دیدن کرد که این مذاکرات پیرامون روابط دو جانبه و تجارت، امنیت و اقتصاد و انرژی با سوریه بود. پیش از دیدار نخست وزیر ترکیه از سوریه، وزیر دفاع سوریه و فرمانده نیروی هوایی ترکیه در خصوص همکاریهای نظامی بحث و گفتگو کردند.
«المار ممدیاروف» وزیر امور خارجه آذربایجان در آوریل ۲۰۰۷ با مقامات سوری از جمله رییس جمهور این کشور دیدار کرد. باکو و دمشق در خصوص همکاری های اقتصادی و پروژه های مشترک گفتگو کردند. انرژی نیز بخشی از مذاکرات میان باکو و دمشق بود. جمهوری آذربایجان طی دیدار «المار ممدیاروف» از روسیه در آوریل ۲۰۰۷ اعلام کرد که باکو قصد دارد سفارت خود را در دمشق دایر نماید. جمهوری آذربایجان در حال ایجاد سفارت خود در سوریه به عنوان نتیجه مستقیم همکاری های اقتصادی و پروژه های مشترک است که میان باکو و دمشق مورد گفتگو واقع شده بود.
پیش از نشست کاندولیزا رایس وزیرامور خارجه سوریه در مصر، مقامات آمریکا و فرماندهان نظامی از جمله ژنرال «دیوید پترائس» اظهار داشتند که نشانه هایی مبنی بر این که سوریه ممکن است برای جلوگیری و ممانعت از امکان ورود مبارزان خارجی به مرزهای عراق اقدام کند، وجود دارد. باید متذکر شد که اظهارات ژنرال پترائس و مقامات آمریکایی بعد از آغاز مذاکرات میان سوریه، آنکارا و باکو مطرح گردید. از یک منظر این مذاکرات می تواند فتح بابی برای مذاکرات بیشتری میان دولت های سوریه و آمریکا و کاهش اتهام های آمریکا علیه سوریه باشد.
● لبنان نیز به مشورت های میان باکو و دمشق اضافه شد
وزیر امور خارجه آذربایجان همچنین به لبنان رفت و با نمایندگان تشکل های سیاسی لبنان دیدار و گفتگو کرد. باکو علاوه بر توافقنامه های اقتصادی که با سوریه امضا کرده بود توافقنامه های اقتصادی با لبنان امضا نمود. امضای توافقات با لبنان، مکمل توافقاتی بود که با سوریه امضا گردید. فرستاده ویژه جمهوری آذربایجان به سوریه و لبنان و ممدیاروف وزیر امور خارجه آن کشور هر دو با رهبران هر دو اردوگاه مخالف و حاکم مذاکره کردند. باکو با رییس جمهور، نخست وزیر و رییس مجلس لبنان مشورت کرد. باکو به طور مستقیم یاغیر مستقیم با حزب الله، امل، جنبش آینده تحت رهبری حریر، جنبش میهنی آزاد و سایر احزاب سیاسی لبنان مشورت کرد. در اکثر موارد، بدون تصویب هر دو حزب سیاسی مخالف و حاکم در لبنان هیچ تصمیم عمده ای اتخاذ و به طور کامل اجرا نخواهد شد.
معنی توافقات میان باکو، دمشق، آنکار و بیروت این است که سوریه و لبنان احتمالاً اجازه ایجاد کریدور انرژی در مرزهای خود را خواهند داد. این کریدور انرژی می تواند به شکل یک شبکه انرژی میان ترکیه و اسرائیل و سراسر مدیترانه شرقی ارتباط برقرار نماید.
● فاکتور سوریه: ایجاد یک کریدور انرژی در لوانتاین
ترکیه و سوریه درگیر پروژه ای هستند که هدف آن ارسال گاز طبیعی مصر به ترکیه است که به طور بالقوه می تواند شامل همکاری اسرائیل گردد و یک کریدور انرژی را در سواحل مدیترانه شرقی ایجاد نماید. بر اساس طرح کلی ارائه شده از طرح رسمی، این خط لوله گاز از طریق اردن به اسرائیل هم می رسد. به نظر می رسد که گفتگوهای قبلی میان پادشاهی هاشمی در اردن و مصر بر سر پروژه گاز وجود داشت که خود سبب مطالعه و بررسی چندین خط لوله و مسیر گردید. اسرائیل به شدت در پروژه گاز طبیعی مصر درگیر شده است. در ۳۰ ژوئن ۲۰۰۵، اسرائیل و مصر یک توافقنامه مشترک مقدماتی را به ارزش ۵/۲ میلیارد دلار در قاهره به امضا رساندند. این پیمان گازی امضا گردید و طی آن ۱۵ سال گاز از مصر به اسرائیل ارسال خواهد شد. پیمان گازی مصر- اسرائیل جلب توجه نکرد و صرفا در رسانه های تحت کنترل دولت مصر منتشر گردید. پیمان گازی مصر- اسرائیل در ابتدا قرار است گاز طبیعی مصر را به بندر اسرائیلی اشکلون از طریق خط لوله زیر دریا ارسال نماید. روشن است که این زیربنای اقتصادی برای مرتبط ساختن مدیترانه شرقی از طریق نوعی کریدور انرژی در حال توسعه است.
اسرائیل به آسانی می تواند خود را در این شبکه همگرا سازد و حتی به نظر می رسد می تواند نقطه کانونی پروژه های انرژی در لوانت و مدیترانه شرقی گردد. شاخه موازی خط لوله گاز طبیعی مصر از طریق لبنان به سوریه و اردن خواهد رفت. ترکیه می تواند به طور مستقیم و به آسانی وارد این پروژه شود و بدین طریق با وارد شدن به این پروژه انرژی، جدا از وابستگی خود به ذخایر گازی ایران و هرگونه وابستگی انرژی به سوریه حرکت کند.
● آیا سوریه رکن اصلی محور انرژی در مدیترانه شرقی و از جمله اسرائیل است؟
بسیاری از اقدامات انحرافی در سراسر خاورمیانه و لوانت در حال ایفای نقش هستند. به نظر می رسد مذاکرات سوریه – اسرائیل در طول همان زمانی که مذاکرات انرژی با آنکارا، باکو و قاهره در حال انجام بود از سر گرفته شد. روشن است که نمایندگان آمریکا و اتحادیه اروپا که از دمشق دیدن کردند نمایندگی منافع اسرائیل و منافع انرژی را نیز به عهده داشتند.
اسرائیل رویکرد دو بخشی را در قبال سوریه اتخاذ کرده است؛ دولت اسرائیل در حال مذاکره درباره جنگ و صلح است.
ایران نیز از طریق مذاکرات پشت پرده در رابطه با تحولات جاری در مدیترانه شرقی یک نقش مبهم را بازی می کند. طی همان زمانی که مذاکرات میان دمشق، آنکارا و باکو در جریان بود، وزیر امور خارجه ایران یک دیدار اعلام نشده از سوریه و ترکیه داشت. ترکیه به خاطر نیازهای اقتصادی و انرژی خود به ایران وابسته است.
روسیه نیز درگیر پروژه‌های مهم ژئواستراتژیک و تحولات مدیترانه شرقی است. تنها در سوریه، روسیه در سه پروژه انژری مشارکت دارد. سوریه و روسیه همچنین توافقنامه گازی به ارزش ۱۶۰ میلیون یورو امضا کردند. یکی از این پروژه‌های ساخت بخش سوری خط لوله گاز مصر- سوریه- اردن است.
شرکت گاز سوریه موسوم به (SGC) و استروی ترنس گاز (یک شرکت وابسته به گازپروم روسیه) به طور مشترک در مورد توسعه و کشف ذخایر گاز سوریه در حوزه‌های استان حمص فعالیت می‌کنند. سوریه یک بخش حیاتی و مهم به سوی ایجاد یک کریدور انرژی در مدیترانه شرقی است. در حالی که الحاق لبنان در ایجاد یک کریدور انرژی در مدیترانه شرقی انتخابی است اما سوریه یک بخش ضروری این کریدور است. بدون سوریه مدیترانه شرقی نمی‌تواند با هم مرتبط شود. همچنین به نظر می‌رسد با توجه به نواحی پیرامون تریپولی، لبنان به عنوان مکانی برای پایگاه آینده ناتو و آمریکا جهت حفاظت از کریدور انرژی مدیترانه شرقی تلقی شود. الحاق اردن به این کریدور اختیاری به نظر می‌رسد مگر آن که اردن به عنوان بخشی از یک مسیر نگریسته شود که نفت عراق و خلیج فارس را به اسراییل و مدیترانه شرقی مرتبط سازد.
بدون سوریه، هیچ ارتباط شمال – جنوب میان ترکیه در شمال شرق مدیترانه و اسرائیل و مصر در جنوب شرقی مدیترانه وجود ندارد. اگر ارتباط شمال – جنوب ایجاد شود نفت قفقاز و دریای خزر می تواند به اسرائیل و نواحی جنوبی ارسال شود. اگر ارتباط شمال- جنوب ایجاد شود گاز مصر می تواند از نواحی جنوبی به ترکیه و اروپا ارسال شود. در این طرح به نظر می‌رسد که اسرائیل پیشگام این کریدور واقع شده است اما سوریه بخش ضروری و حیاتی برای ایجاد ارتباط شمال- جنوب است.
● ضرورت مذاکرات میان سوریه و اسرائیل
ابراهیم سلیمان که شهروند آمریکایی سوری تبار است در کنست(پارلمان) اسرائیل گفت که او یک بار نماینده دمشق در مذاکرات محرمانه با اسرائیل بوده است. در تل آویو وی اعلام کرد که سوریه آماده صلح با اسرائیل است. سوریه بلافاصله او را طرد کرد. سوریه اعلام کرد که اسرائیل و آمریکا صرفا در تلاش برای جدا کردن سوریه از ایران و روسیه از طریق به تصویرکشیدن سوریه تحت این عنوان است که بدون اطلاع متحدان خود مذاکراتی دارد. وزیر اطلاعات سوریه، در یک سخنرانی که از تلویزیون پخش می شد خطاب به مردم سوریه و افکار عمومی اعراب گفت که ابراهیم سلیمان دیدگاه های شخصی خود را بیان کرده است و سوریه هیچ ارتباطی با این دیدار وی از اسرائیل یا این اظهارات ندارد. سوریه بدنبال مذاکرات آشکار با اسرائیل با اطلاع تهران بوده است. طی این سال ها چندین پیشنهاد از طریق کانال های رسمی سوریه برای اسرائیل مطرح شده است.
«ایلان میزرحی» رییس شورای امنیت ملی اسراییل به مقامات و نمایندگان مجلس گفت: تقاضای سوریه برای از سرگیری روند صلح صادقانه است. در واقع سوریه تمایل خود را برای مذاکرات صلح نشان داده است و خواستار بازپس گیری بلندی های جولان است. روزنامه «ریپابلیکا» یکی از روزنامه های مهم ایتالیا در فوریه ۲۰۰۵ در یک مصاحبه از رییس جمهوری سوریه پرسید که نظر شما در خصوص اظهارات آریل شارون مبنی بر اینکه سوریه در صلح با اسرائیل دو رو است، چیست؟ پاسخی که رییس جمهور سوریه به این روزنامه داد این بود که آریل شارون و اسرائیل باید صداقت سوریه را از طریق مذاکراتی که هیچ هزینه ای برای اسرائیل ندارد، دریابند.
● اردوگاه بین المللی برای عراق: چانه زنی برای سرنوشت مردم عراق
این موضوع احمقانه است که معقتد باشیم هر کسی به جز عراقی ها می تواند برای سرنوشت مردم عراق تصمیم گیری کنند. ماهیت مذاکرات میان آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، ایران و سوریه در ارتباط با عراق بود اما صرفا در خصوص منافع مردم عراق نبود. برخی موضوعات در این مذاکرات مورد بحث قرار گرفته از جمله تعادل جهانی استراتژیک روابط بین الملل.
نشست شرم الشیخ به ظاهر خواستار توافق بین المللی در مورد عراق شد . این کنفرانس، سوم و چهارم می ۲۰۰۷ با شرکت آمریکا، انگلیس، روسیه، ژاپن، چین، فرانسه، اتحادیه عرب، ایران، سوریه، اتحادیه اروپا، عربستان سعودی، مصر، آلمان، کانادا، سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی برگزار شد.
در پایان نشست شرم الشیخ در مصر، ایران و آمریکا ملاقات آشکار نداشتند اما مذاکرات ساده ای میان دو کشور صورت گرفت.
سفیر آمریکا در عراق با دکتر عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران گفتگو کرد. دیوید سترفیلد مدیر بخش عراق در وزارت امور خارجه آمریکا نیز در این مذاکره حضور داشت که کم اهمیت جلوه داده شد و سفیر آمریکا در عراق گفت که این حضور تنها سه دقیقه طول کشید.
در نشست شرم الشیخ این موضوع علنی شد که رایس وزیر امور خارجه آمریکا و وزیر امور خارجه سوریه یک نشست نیم ساعته داشتند. مجله تایمز لندن، این مذاکرات را تغییر دیپلماتیک خواند که توسط مقامات آمریکایی که پیش از نشست مصر از سوریه تمجید بی نظیری کرده بودند، ترتیب داده شد. در واقع مذاکرات شرم الشیخ عمدتا صوری بود. گفتگوهای صادقانه عمدتا افشا نمی شوند و از طریق کانال های مخفی مختلفی صورت می گیرند.
کاری که در نشست شرم الشیخ صورت گرفت این بود که ۳۰ میلیارد بدهی عراق بخشیده شد. در میان کشورهایی که بخشی از بدهی های عراق را بی اعتبار اعلام کرد عربستان سعودی بود که از این انجام این کار طی دورانی که بر اثر تحریم های سازمان ملل در عراق فاجعه انسانی رخ داده بود، خودداری ورزیده بود. بخشودگی بدهی های عراق باید مورد مداقه بیشتری قرار گیرد. مقدار بدهی های عراق کمتر از میلیاردها دلاری است که به علت خصوصی ساختن نفت عراق و دیگر ثروت های ملی این کشور توسط دولت های آمریکا و انگلیس دزدیده شده است. آنچه از بدهی های عراق بخشیده شد برای کشورهای طلبکار مفید خواهد بود. ثروت های ملی عراق ممکن است توسط کشورهای طلبکار در ازاء بدهی عراق کنترل شود.● پیامدهای ناخواسته: پیشنهاد پنهانی آمریکا به ایران و سوریه انکار شد
طی نشست شرم الشیخ خبرگزاری فرانسه گزارش داد که وزیر امور خارجه ایران در حالی که اشغال عراق توسط انگلو –آمریکا را به باد انتقاد گرفت، نیروهای آمریکایی را «تروریست» خواند. بعد از این واقعه بین المللی در مصر بود که مقامات ایرانی اعلام کردند آمریکا نفوذ بین المللی خود را از دست داده و این امر سرآغاز افول سیاسی آمریکاست.
مقامات ایرانی همچنین اعلام کردند که جنگ برای همیشه یک گزینه کارا برای آمریکا نیست و عصر جنگ های بین المللی به پایان خود رسیده است. این اظهارات، هشدار بزرگی به واشنگتن دی سی و لندن بود.
به نظر می رسد که دست نشانده های آمریکا درخاورمیانه انتظار داشتند که ایران به دنباله روی از سوریه، نوعی مصالحه و توافق پنهانی را بپذیرد که از سوی ایران رد شد. نگرانی های واقعی در لندن و واشنگتن دی.سی در این خصوص وجود دارد که اگر متحدان عرب آنها نشانه هایی از ضعف انگلو – آمریکاییها را مشاهده کنند. آنها ممکن است به تدریج آمریکا و انگلیس را کنار گذارند.
دستگیری نظامیان انگلیسی توسط ایران در خلیج فارس کمک کرد که ائتلاف انگلو – آمریکا به عنوان قدرت رو به زوال به تصویر کشیده شود. این نگرانی های آمریکا و انگلیس ممکن است توضیح و تشریح ناآرامی هایی باشد که ائتلاف انگلو – آمریکایی ها در خاورمیانه و جهان عرب به راه انداخته است.
فوران ناآرامی ها می تواند به نیروهای خارمیانه، رژیم های عرب و دولت ها بگوید که آنها ناشی از حمایت آمریکا و انگلیس هستند.
نگرانی های آمریکا و انگلیس می تواند همچنین برای تشریح این ادعای ایران که نیروی دریایی آمریکا نمی تواند در مارس ۲۰۰۷ جنگ براه اندازد مورد استفاده واقع گردد. با توجه به نظارت نیروی دریایی و پست های بازرسی و نظارت سپاه پاسداران در خلیج فارس، نیروی دریایی آمریکا نمی تواند هیچ بازی جنگی را براه اندازد یا اقدامات قابل ملاحظه ای که خارج از معمول هستند را به نمایش گذارد.
ایرانی ها بیان می کنند که ادعای آمریکا تنها برای معرفی تصویری از تفوق آمریکا از طریق ایجاد این تصویر غلط است که آمریکا هرجایی که اراده کند می تواند به جنگ مبادرت نماید.
مانور خلیج فارس به منظور جلوگیری از اتحاد آمریکا و انگلیس بوده است. این تاکتیک های روانی می تواند برای جلوگیری از دشمنی و اتحاد به کار گرفته شوند. مذاکرات پشت پرده با دمشق و تهران به نظر می رسد که دارای هر دو ویژگی پیشنهاد صلح و تهدید به جنگ را داشته باشد. این مسئله باید ذکر شود که در حالی این مذاکرات توسط آمریکا و اتحادیه اروپا با سوریه و ایران آغاز شد که روسیه دستاوردهای ژئواستراتژیک چشمگیری در آسیای مرکزی بدست آورده است. به نظر می رسد یک رابطه مستقیم میان افزایش تنش میان روسیه و آنچه که غرب نامیده می شود و آغاز مذاکرات با سوریه و ایران وجود دارد.
● تصدیق گذشته: لبنان و سوریه از سال ۲۰۰۱ مورد هدف قرار داشتند
سوریه کرارا به طور آشکار اعلام کرده که خواستار صلح با اسرائیل است. روشن است که رهبران اسرائیل علاقمند به صلح صادقانه و اصیل با سوریه نیستند، اما صرفا وقت گذرانی می کنند تا زمان اقدام نظامی فرا رسد. اکنون مشخص شده است که دولت بوش و تونی بلر از سال ۲۰۰۱ قصد حمله و اشغال عراق را داشتند. در همین راستا، کنترل سوریه و لبنان خاص نبود و از سال ۲۰۰۱ پیش بینی شده بود. سوریه از آغاز «جنگ علیه تروریسم» در نظر پنتاگون قرار داشت. در حقیقت حمله به لبنان و سوریه از مدت ها قبل به عنوان یک دوره گذار در جنگ تحت رهبری آمریکا و در سایه حادثه ۱۱ سپتامبر قابل پیش بینی بود.
کاخ سفید خود تصریح کرده بود که تهاجم به سوریه بعد از سقوط بغداد در سال ۲۰۰۳ مد نظر بوده است. بعد از سقوط بغداد رهبران ایران، سوریه و لبنان هشدار داده بودند که کاخ سفید و دولت انگلیس در تلاش برای ایجاد یک بحران تازه در لبنان و سوریه چه به طور مستقیم از طریق حمله اسرائیل یا از طریق ایجاد بی ثباتی داخلی بوده اند. شبکه تلویزیونی بی.بی.سی در می ۲۰۰۳ گزارش داده بود که محمد خاتمی رییس جمهور سابق ایران در بیروت هشدار داد که لبنان و سوریه مشترکاً به عنوان بخشی از فاز بعدی نقشه راه نظامی در خاورمیانه در کانون ائتلاف انگلو- آمریکا قرار دارند.
آنچه که در سال ۲۰۰۳ در خصوص لبنان، سوریه وایران پیش بینی شده بود بتدریج در حال آشکار شدن است. نیروهای سوری مجبور به ترک لبنان شدند؛ لبنان از نظر داخلی تقسیم شده است، اسرائیل به لبنان حمله کرده است و سوریه زیر تهدید حملات اسرائیل قرار دارد.
● حاکمان اسراییل از صلح با سوریه امتناع می ورزند. چرا؟
صلح به جنگ و جنگ به صلح تبدیل شده است . در یک وضعیت نگران کننده، رییس موساد اظهار داشت که مذاکرات صلح با سوریه به منظور کمک به صلح رد شده است. «میرداگان» رییس موساد اظهار داشت که مذاکرات صلح با سوریه با جنگ برابر است. وی گفت: اگر مذاکرات میان اسرائیل و سوریه به شکست منتهی شود این امر می تواند به جنگ منجر گردد و بنابراین اسرائیل باید به دنبال حفظ وضع موجود باشد. اسرائیل گفت که سوریه باید حمایت خود از فلسطینی ها و گروه های لبنانی که مخالف اشغال سرزمینشان توسط اسرائیل هستند را قطع کند. که این خواسته اسرائیل در میان چندین پیش شرط برای مذاکرات صلح هستند. سوریه همچنین، اعلام کرد تا زمانی که نیروهای اسرائیلی به اشغال سرزمین های سوریه در بلندی های جولان خاتمه ندهند هیچ نوع ربطه ای میان اسرائیل و سوریه برقرار نخواهد شد. بلندی های جولان از ۱۹۶۷ در اشغال اسرائیل است.
طی دیدار «نانسی پلوسی» رییس مجلس نمایندگان آمریکا از سوریه، مسئله صلح میان اسرائیل و سوریه میان طرف های آمریکایی و سوری مطرح شد. این ابتکار عمل بلافاصله توسط دفتر نخست وزیر اسرائیل تکذیب شد. در بیانیه ای که از سوی یک خبرگزاری به نمایندگی از نخست وزیر منتشر شده، آمده بود که «گرچه اسرائیل مایل به صلح با سوریه است اما این کشور (منظور سوریه) برای تبدل شدن به عنوان بخشی از محور شرارت و نیرویی که تروریسم را در سراسر خاورمیانه تشویق و حمایت می کند ادامه مسیر می دهد.»
● سوریه برای جنگ و تهاجم اسرائیل مسلح شده است
سوریه به طور منظم و از موضع تدافعی از سوی روسیه مسلح شده است. روسیه ارسال تسلیحات خود به سوریه را بعد از وقفه ای که در این ارسال به وسیله جنگ سال ۲۰۰۶ اسرائیل علیه لبنان روی داد، از سر گرفته است. منابع روسی این موضوع را گزارش داده اند، اما ارسال «پنج هواپیمای جنگی – رهگیری میگ -۳۱ – ای» به سوریه توسط مقامات کرملین تکذیب شد.
کامرسانت، یکی از رزنامه های مهم روسیه، گزارش داد با توجه به پیمان دفاعی دوجانبه ایران و سوریه، در انتقال جت های روسیه به سوریه، ممکن است ایران بزرگترین برنده این معامله باشد. با توجه به مواجهه ایران و آمریکا روشن است که اسرائیل نقش مستقیمی را بازی خواهد کرد. تقویت سوریه، سبب می شود که اسرائیل در درگیری احتمالی میان ایران و آمریکا در تنگنا قرار گیرد.
● آمادگی اسراییل برای جنگ: کابینه جنگ اسرائیل تشکیل شد
طبق گزارش منابع اسرائیلی، در ابتدای ژوئن ۲۰۰۷ اسرائیل مانور حمله نمایشی را که نوعی شبیه سازی برای حمله به سوریه بود را به اجرا گذارد. مانور اسرائیل، از نظر ماهیت تهاجمی بود. تهاجم، دفاع نیست. اسرائیل همچنین عملیات ها و مانورهای نظامی در مقیاس گسترده را در مرزهای سوریه و بلندی های جولان انجام داده بود. منابع اسرائیلی کراراً درباره دورنمای جنگ در خاورمیانه صحبت می کنند. آنها در خصوص غزه، لبنان، کرانه باختری و سوریه به عنوان جبهه های جنگ آتی اسرائیل صحبت می کنند و اسرائیل را به عنوان یک دولت تحت محاصره به تصویر می کشند که طراح اصلی این اقدام تهران و وابستگان به آن می باشند.
رسانه های اسرائیل برای عملیات های روابط عمومی و به کارگیری رسانه ها آموزش دیده اند که هدف آنها جلب همدردی افکار عمومی جهان برای آغاز دشمنی با لبنان، سوریه و ایران است. اگرچه این مسئله در رسانه ها به ندرت مطرح شده است، اسرائیل اعتراف کرده است تنها دلیلی که سبب شد عملیات گسترده اسرائیل در غزه صورت نگیرد آمادگی جنگی اسرائیل علیه سوریه بود.
تحولات دیگری نیز در اسرائیل صورت گرفته اند که به نقش اسرائیل در حمله علیه ایران دلالت دارند. «ابراهیم سنه» معاون وزیر جنگ اسرائیل که از سمت خود کنار گذاشته شد تاکید کرد که اسرائیل به تنهایی آماده مدیریت عملیات های نظامی علیه ایران نیست. این امر نشان می دهد که حمله علیه ایران عملیات مشترک آمریکایی- اسراییلی است.
در ششم ژوئن ۲۰۰۷ یک کابینه جنگ در تل آویو تشکیل شد. بر اساس منابع اسرائیلی گروه های با نفوذ داخل دولت اسرائیل توسط مقامات اطلاعاتی اسرائیل مطلع شدند که سوریه هیچ طرحی برای حمله به اسراییل ندارد اما آماده حمله اسرائیل است. از بسیاری جهات کابینه جنگ اسرائیل بدیل اسرائیل برای جنگ جدی است. یک پست نمایشی که توسط کاخ سفید برای جنگ توسعه یافته درخاورمیانه ایجاده شده است شامل پست «تزار جنگ» آمریکاست.
اسرائیل و آمریکا همچنین «گروه نظامی سیاسی مشترک» را ایجاد کرده اند که یک گروه کاری و برنامه ریزی است که شامل جنگ مشترک و طراحی عملیات هایی علیه ایران، سوریه، لبنان و سرزمین های فلسطین است. کابینه جنگ اسرائیل این نظر را که اسرائیل در یک وضعیت آمادگی جنگی برای جنگ تهاجمی است را مورد تردید قرار داده است. یکی از وظایف ویژه کابینه جنگ، مطالعه در خصوص واکنش ایران به یک حمله اسرائیل و حمله به سوریه است.
«ایهود باراک» گفته بود که اسرائیل باید بازدارندگی نظامی خود را بازسازی کند زیرا هیچ راه دیگری برای اسرائیل وجود ندارد. معنی آن این است که اسرائیل باید توانایی نظامی خود را به نمایش گذارد. جدا از مردم فلسطین، چنین نمایش قدرتی تنها می تواند علیه سوریه یا لبنان به نمایش درآید.
● پترو پولیتیک: شکست ژئواستراتژی آمریکا و اروپا در آسیای مرکزی
ترکمنستان در تلاش است تا در تنش میان روسیه، ایران و چین از یکسو و ائتلاف انگلو- آمریکا و شرکای آن در ناتو از سوی دیگر بی طرف باقی بماند. طی ماه های اخیر آشکار شده که ترکمنستان شروع به تغییر از موضع بی طرفی خود کرده است. با مرگ نیازاف، دیکتاتور ترکمنستان، این جمهوری آسیای مرکزی به طور آهسته شروع به اتحاد با تهران، مسکو و پکن کرده است.« بردی محمداف» رهبر جدید ترکمنستان از مسکو و تهران دیدن کرد که نتیجه آن نزدیک شدن همکاری های میان ترکمنستان، روسیه و ایران بوده است. ترکمنستان همچنین به سوی همکاری یا الحاق با سازمان همکاری شانگهای حرکت کرده است. آمریکا و اتحادیه اروپا در تلاشند تا این اطمینان را ایجاد کنند که می توان فدراسیون روسیه را، نظیر ایران، بوسیله خط لوله گاز دور زد که این امر سبب از بین رفتن کنترل روسیه بر تامین انرژی بین المللی خواهد شد.
در ۱۲ ماه می ۲۰۰۷، رییس جمهور روسیه و همتایان قزاق و ترکمن وی پیمانی را امضا کردند که بر شکست ژئو استراتژیک آمریکا و متحدانش صحه می گذارد. بر اساس این توافق، صادرات انرژی از قزاقستان و ترکمنستان باید از خاک روسیه بگذرد و مسیر جایگزین به غیر از روسیه وجود ندارد. از پایان سال ۲۰۰۶، روسای جمهور ترکمنستان و ایران همکاری های خود را افزایش داده اند و میزبان یکدیگر در تهران و عشق آباد بوده اند. بخش اعظم مجموعه گازی حوزه غرب ترکمنستان از سوی ایران صادر می شود. جد از این تحولات در آسیای مرکزی، ایران و چین مذاکرات انرژی خود را نهایی کردند که در تاریخ ۱۸ می ۲۰۰۷ منجر به توافقی بر سر توسعه حوزه گاز پارس شمالی در خلیج فارس شد.
روسیه همچنین درگیر در خط لوله نفت ایران- پاکستان- هند و پروژه انرژی در سوریه و شرق مدیترانه است. روس ها همچنین یک پایگاه نیروی دریایی را به منظور حفظ منافع خود در شرق مدیترانه احداث کرده اند. یونان، بلغارستان، و روسیه یک معامله انرژی را برای احداث خط لوله بورگاس- الکساندرو پولیس که نفت را از ترمینال نفتی روسیه در دریای سیاه و از طریق خاک بلغارستان و یونان منتقل می کند، انجام داده اند.
● ملاقات های مخفی: صف بندی در عراق
پیش از نشست شرم الشیخ «دکتر علی لاریجانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به منظور بحث و تبادل نظر با نخست وزیر عراق، آیت الله سیستانی و دیگر چهره ها و مقامات عراق به بغداد سفرکرده بود.
مذاکرات در بغداد معطوف به مذاکرات میان دولت آمریکا و ایران بود. در حالی که مذاکرات در نجف با آیت الله سیستانی بر روی نفوذ انگلیس به دلیل تضمین های خصوصی که انگلیس به طور مخفی به آیت الله سیستانی در ارتباط با عراق طی مذاکرات سال ۲۰۰۴ در لندن داده بود، متمرکز بود. این مذاکرات مخفی در سال ۲۰۰۴ وقتی که آیت الله سیستانی ناگهان از عراق به سوی لندن برای مداوای بیماری قلبی خود پرواز کرد، صورت گرفت.
همچنین سعدون الدلیمی وزیر دفاع سابق عراق به ایران سفر کرده بود و مذاکرات سطح بالایی از جمله با علی لاریجانی انجام داد. ابراهیم الجعفری که به خاطر احراز پست نخست وزیر در عراق در خور توجه است، برای شرکت در کنفرانس بین المللی در ایران حضور داشت. این در حالی بود که وی در ایران نشست های سطح بالایی با هاشمی رفسنجانی رییس جمهور سابق ایران و دکتر علی لاریجانی داشت. الجعفری طی مدت اقامت خود در تهران ظاهرا به بن بست رسید. این نکته قابل ذکر است که پیش از دیدار وی از تهران، وی مذاکرات سطح بالایی در ۴ آوریل با ژنرال دیوید پترائوس فرمانده نیروهای ائتلاف و نیروهای آمریکایی در عراق داشت. ۷۰ دولتمرد دیگر عراق، نمایندگان مجلس و دیگر نظامیان عراق نیز دراین گفتگو با ژنرال پترائوس حضور داشتند. ادریس بارزانی نخست وزیر دولت منطقه ای شمال عراق در همان مدت به همراه چند تن از سیاستمداران و چهره های عراق از تهران دیدن کردند. بی تردید پیام هایی میان آمریکا و ایران از طریق این افراد رد و بدل شد.
عبدالعزیز حکیم، رهبر شورای عالی انقلاب اسلامی عراق – که پیش از این شورای عالی برای انقلاب اسلامی عراق نامیده می شد- در ماه می ۲۰۰۷ هم از ایران و هم از آمریکا دیدن کرد. دیدار از ایران و آمریکا ظاهرا بر پایه انگیزه های پزشکی صورت گرفته بود. جلال طالبانی، رییس جمهور عراق، طی همان زمان که عبدالعزیز حکیم در ایران بود برای سپری کردن تعطیلات خود به آمریکا رفته بود. جلال طالبانی همچنین پیش از دوران تعطیلات خود در آمریکا به اردن رفته بود. سپس طالبانی به ایران سفر کرد و با رهبران ایران مذاکراتی داشت. بدون تردید این افراد در حال مذاکره هستند و پیام هایی میان دولت های ایران و آمریکا بازگو می کنند.
مقتدا الصدر، روحانی جوان عراقی، که گروه وی متعهد به مبارزه در کنار سوریه و ایران در یک جبهه متحد با اسراییل، آمریکا و انگلیس در حوادث جنگی شده است از هرگونه مذاکره با دولت آمریکا انتقاد کرده است. مقتدا صدر و پیروانش تا اندازه ای از آیت الله سیستانی، جلال طالبانی و عبدالعزیز حکیم متفاوت می باشند.
● احمد چلبی و گزارش های جاسوسی در تهران
احمد چلبی، رهبر کنگره ملی عراق و سخنگوی غیر رسمی واشنگتن و لندن، قبل از نشست شرم الشیخ در مصر از تهران دیدار کرده بود. این در حالی بود که در تهران احمد چلبی، با هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلح نظام گفتگو کرده بود.
▪ سیاست داخلی ایران:
عملگرایان، ایدئولوژیست ها، لیبرال ها، انقلابیون، اصلاح طلبان و محافظه کاران
ایران میان چند دسته تقسیم شده است. رهبری سیاسی ایران انعطاف ناپذیر نیست. اما در حال حاضر، در مقابل تهدید انگلو- آمریکا متحد و یکپارچه است. در مجموع چارچوب سیاسی سیاست های داخلی ایران و برخی محافل گوناگون قدرت به نظر می رسد که چندین بحث در جریان است. یک بحث جهت گیری استراتژیک ایران در قبال آمریکاست. این موضوع رقابت و مبارزه میان ایدئولوگ های انقلابی و دوراندیشان از یکسو و عملگرایان از سوی دیگر است. محافل دیگری نیز میان این یا آن دسته قرار دارند.
در میان محافل ایران میان آنهایی که استقلال و عدم وابستگی را ترجیح می دهند و خاورمیانه ای بدون حضور آمریکا را تصور می کنند رقابت وجود دارد. در مقابل، در آمریکا محافل قدرتی وجود دارند که خواستار جلوگیری از جنگ و در راستای منافع دو جانبه بدنبال همکاری میان آمریکا و ایران هستند. بنابراین گرچه این بخش ها در آمریکا و ایران برای مذاکره فشار وارد می سازند اما در درجه نخست دلایل شخصی دارد.
● نیروی دفاعی ایران در تاجیکستان
در این میان نشست های دو جانبه و دیپلماتیکی با هدف ایجاد اتحاد یا آرایش دفاعی، صورت گرفته است. سوریه و ایران جریان دائمی ارتباط میان مقامات تهران و دمشق را حفظ کرده اند و به تعمیق روابط نظامی خود ادامه می دهد. پیش از مذاکرات و نشست شرم الشیخ، وزیر دفاع ایران به منظور آزمایش و بررسی تاسیسات کلیدی نظامی تاجیکستان در جوار نیروهای ناتو مستقر در افغانستان، و برای توسعه همکاری های نظامی میان نیروهای ایران و تاجیکستان به این کشور سفر کرده بود.
تاجیکستان مانند سایر جمهوری های آسیای مرکزی، بخشی از ایران بود و مانند ایران زبان فارسی، زبان رسمی این کشور می باشد. بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق به منظور شکل دادن به اتحاد میان دو جمهوری مذاکراتی صورت گرفته است. همانند سایر جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز جنگ علیه ایران خوشایند و مطلوب تاجیکستان نیست. رییس جمهور تاجیکستان و ایران مذاکراتی در سطح بالا را آغاز کرده اند که ممکن است شامل استقرار نیروهای نظامی ایران در تاجیکستان گردد.
اگر استقرار نیروهای نظامی ایران در تاجیکستان تحقق یابد این امر امتیاز قابل ملاحظه ای به ایران در افغانستان در صورت آغاز جنگ می دهد. اگر جنگی میان ایران و آمریکا همراه با ناتو صورت گیرد، نیروهای ائتلاف شمال و اکثریت قابل ملاحظه مردم افغانستان به دلایل متعددی در کنار ایران خواهند بود. مردم افغانستان نیروهای ناتو و آمریکا را به عنوان نیروهای اشغالگر تصور می کنند. استقرار پایگاه نظامی ایران در تاجیکستان به ایران اجازه می دهد تا نیروهای ائتلاف شمال را در بدخشان، تخار، باقلان، نورستان، پنجشیر و سمنگان حفظ کند. استقرار نیروهای ایرانی در تاجیکستان خط تامین بالقوه شمال را که می تواند شامل کمک های روسیه و چین به متحدان ایران در افغانستان گردد را حفظ می نماید.
آتش میان کردهای عراق و ترکیه بوسیله نیروهای نامرئی روشن شده است.
طی ماه ۲۰۰۷ نچیروان ادریس بارزانی نخست وزیر دولت منطقه ای کرد شمال عراق برای انجام مذاکرات سطح بالا با رهبران ایران از این کشور دیدن کرد. وزیر کشور ایران و هاشمی رفسنجانی دو تن از رهبران ایران بودند که با وی مذاکره کردند. در تهران وی تعهد داد که کردستان عراق برای هرگونه عملیات علیه ایران مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. مذاکرات میان دولت منطقه ای کرد شمال عراق و مقامات ایرانی در خصوص نگرانی کردهای عراق در این خصوص بود که اگر آمریکا به ایران و سوریه حمله کند، آمریکا از نیروهای ترک برای آرایش عراق استفاده خواهد کرد.
● باکو: ابوالهول قفقاز
در همان زمانی که وزیر دفاع ایران برای مشورت های نظامی در تاجیکستان به سر می برد، یک هیئت آمریکایی به سرپرستی «پیتر هواکسترا» وارد باکو شدند. بلافاصله اعلام شد که این ملاقات مکمل دیدار دو جانبه ای است که توسط علی اف رییس جمهور آذربایجان و دیگر مقامات باکو برای مذاکرات امنیتی از کاخ سفید صورت گرفته بود. همزمان اعلام شد که رییس جمهور ایران قصد دارد درست همان زمان که دیدار علی اف از کاخ سفید در جریان بود از آذربایجان دیدن کند. جمهوری آذربایجان یک بازیگر مستقل در اختلافات میان روسیه، آمریکا و ایران است. سیاست خارجی باکو عملگرا و انعطاف پذیر است. هنوز باکو در هیچ اردوگاهی سنگربندی نکرده است. باکو منتظر است تا قبل از آنکه خود را در اردوگاهی مستحکم کند ببیند که شرایط محیط بین المللی چگونه متحول خواهد شد.
▪ بیداری آمریکا از خواب شمال:
چارچوب های قانونی و سازمانی برای جنگ اینجا هستند.
ساختارهای تشکیلاتی و قضایی آمریکا به طور مداوم توسط اعمال روسای جمهوری این کشور تحریف شده اند. قوانین آمریکا برای کاخ سفید یا مقامات آن قابل اجرا نیست. کاخ سفید به طور آشکارا قوانین آمریکا و قوانین بین الملل را نادیده می گیرد. لوئیس لیبی، یکی از مقامات دولت بوش، به خاطر نقض عمدی قوانین آمریکا مورد عفو قرار گرفت. این اقدامات غیر قانونی در بخشی از کاخ سفید تنها تکه ای از کوه یخ هستند. از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر کاخ سفید سازمان اطلاعاتی آمریکا را متمرکز کرده و برای قوانینی که دراصل مغایر با قانون اساسی هستند فشار وارد ساخته است.
تحت فرمان کاخ سفید به پنتاگون دستور داده شد تا یک گروه طراح نظامی ویژه را برای هماهنگی جهت براه انداختن جنگ علیه ایران ایجاد نماید. اما این همان چیزی نیست که توسط دولت بوش طرح ریزی و پیش بینی شده باشد. سناتور جوزف لیبرمن، رییس کمیته سنا در امور امنیت داخلی و امور دولتی اظهار داشت که تعداد قابل ملاحظه ای از دوربین های نظارتی و مراقبتی پیرامون آمریکا مستقر خواهند شد. مقررات ثبت نام نظامی تغییر یافته و کاخ سفید مصونیت خود را از جنایات جنگی تضمین کرده است.
● پیش نویس مخفی و جذب غیر آمریکایی ها در ارتش آمریکا
این پیش نویس زیرکانه آماده شده است. عمدی یا غیر عمدی بسیاری از فرماندهان آمریکایی در خصوص تضعیف بنیه نیروی انسانی گارد ملی خود دچار سردرگمی و اضطراب شده اند. « براد هنری» فرماندار اوکلاهما، گفت: در حالی که قرار بود ۱۳ هزار نفر از گارد ملی به مناطق جنگی اعزام شوند پنتاگون این طرح را به عنوان یک موفقیت و نتیجه برای گارد ملی به وضعیت قبلی برگرداند. پنتاگون به طور پنهانی نیروهای نظامی خود را به خاورمیانه و نیروهای ناتو مستقر در افغانستان اعزام کرد. بر پایه اعلام پنتاگون، در حال حاضر حدود ۲۵ هزارغیر آمریکایی وارد ارتش آمریکا شده اند و هشت هزار غیر آمریکایی نیز سالانه وارد ارتش می شوند. ۳۷ هزار غیر آمریکایی در تهاجم انگلو- آمریکایی به عراق به عنوان نظامیان امریکایی شرکت کرده اند. این ارقام شامل خارجی هایی که برای کار جذب آمریکا شده اند و شرکت های امنیتی خارجی که با ارتش یا وزارت امور خارجه آمریکا در عراق و افغانستان قرار داد دارند، نمی شوند.
پیشرفت نسبی وضعیت قانون در ایالات متحده، وسیله ای جهت پذیرفتن مهاجران در ارتش آمریکا بوده است. مقامات امور مهاجرت آمریکا مراسم تحلیف نظامیان غیر آمریکایی را همانند شهروندان آمریکایی در بغداد برگزار کردند. در سال ۲۰۰۴ دولت آمریکا به غیر آمریکایی ها در ارتش این کشور اجازه داد تا همانند شهروندان آمریکایی در عراق و خلیج فارس مراسم تحلیف را به جا آورند.
● کاخ سفید، نیروهای آمریکایی را از اتهام به جنایات جنگی معاف کرده است. چرا؟
در سال ۲۰۰۳ آمریکا مذاکراتی را برای معاف کردن نیروهای آمریکایی از جنایات جنگی در عرصه بین المللی آغاز کرده است. در سال ۲۰۰۳، بوسنی و هرزه گووین و کرواسی اعلام کردند که آن ها و سایر کشورهای اروپای شرقی برای امضای توافقتنامه با دولت بوش که مصونیت بزرگی برای سربازان آمریکایی از جنایات جنگی بوده تحت فشار قرار گرفتند. رییس جمهور آمریکا درصدد تصویب قانونی است که به وی و دولت او مصونیت از اتهام جنایات جنگی را می دهد. این یک حذف وقیحانه در نوع خود است که رییس جمهور آمریکا و مقامات وی همدست و شریک وی در جنایات جنگی بوده اند.
کسی باید بپرسد که، چرا اقدامات قانونی و احتیاطی برای پذیرش مصونیت جنایات جنگی برداشته شده است؟ساده ترین پاسخ این است: به این دلیل که جنایات جنگی و جنگ های غیرقانونی بین المللی برملا شده اند.
قانون جنایات جنگی، مصونیتی به مقامات آمریکایی از اتهامات مربوط به جنایات جنگی و پیگرد قانونی می دهد. ذکر این نکته جالب است که درون مایه قانون جانیان جنگی، سناریوی دولت فدرال آمریکا در خصوص هر فاجعه عمده ای است که می تواند شامل نبردهای جهانی شود. آنچه که نمی توان به آن خوشبین بود این است که رییس جمهور آمریکا این مجوز قانونی را نه به خاطر جنایات جنگی گذشته بلکه به خاطر جنایات جنگی آینده ای به تصویب رسانده است که فراسوی هرگونه سطوح قابل تصور خواهد بود.
چنین جنایات جنگی می تواند شامل استفاده از سلاح های هسته ای، انهدام کامل ایران و یک حمله جهانی علیه روسیه، چین، بلاروس، ونزوئلا و سایر کشورهایی که مخالف امریکا هستند، باشد. قبل از سال ۲۰۰۱ این طرح ها و پیشنهادات مضحک به نظر می رسید اما برداشت جهانی از اقدام های آمریکا به شدت در حال تغییر است.
▪ امنیت داخلی اتحادیه اروپا:
آیا اتحادیه اروپا از اقدامات آمریکا پیروی خواهد کرد؟
اتحادیه اروپا به بزرگترین همکار و شریک آمریکا در جنگ جهانی علیه تروریسم بدل شده است. اتحادیه اروپا همچنین سرگرم بحث درباره پیمان دیگری میان کشورهای عضو خود در حوزه های عدالت، آزادی و امنیت است. دولت های انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، هلند، اسپانیا و دانمارک سرگرم بحث و تبادل نظر در خصوص تقویت اقدامات امنیتی خود هستند. مردم اروپا بوسیله نگرانی های ناشی از تروریسم و برداشت و تلقی از مهاجران خارجی تهییج شده اند. در آمریکا یکی از مفاهیم اساسی امنیت داخلی پایان دادن به رژیم آزادی مهاجرت آمریکای شمالی است. اتحادیه اروپا دنباله روی از این روند را آغاز کرده است. مفهوم امنیت داخلی اکنون در اروپا تقویت شده است و چیزی که می توان حدس زد این است که این امر ارتباط مستقیمیم با آماده شدن برای جنگ در خاورمیانه و رشد تنش با روسیه و چین دارد.
● مقامات ارشد آمریکا برای جنگ آماده شده اند
عالی ترین مقامات نظامی نیز متحد دولت بوش شده اند. در میان آن ها فرمانده مرکز فرماندهی آمریکا قرار دارد. اما کاخ سفید ادعا می کند که نگران تایید مجدد آن چیزی است که از ژنرال پیتر پیس شنیده است. اما این امر صرفا یک دروغ بزرگ است. در واقع ژنرال پیتر پیس هرگونه حمله هسته ای علیه ایران را رد کرده است و اظهارات وی به عنوان یک نوع آمادگی در حوادثی که حمله هسته ای علیه ایران رخ دهد، تلقی می گردد.
● بعد از ایجاد پست «تزار جنگ» گروه طراحی ایران – سوریه برچیده شد
گروه طراحی ایران – سوریه منحل شد. افزون بر این، کاخ سفید در نظر دارد که یک ژنرال را برای نظارت بر هر دو جنگ عراق و افغانستان منصوب نماید که دارای اختیارات و مسئولیت بررسی مسائلی باشد که با پنتاگون و وزارت امورخارجه و سایر بخش های دولت که از جمله می تواند شامل سازمان سیا گردد ارتباط پیدا می کند.
ایران بین عراق و افغانستان واقع شده است. ایجاد یک جایگاه برای نظارت بر هر دو جنگ عراق و افغانستان سرآغاز نظارت بر صحنه جنگ گسترده ای است که می تواند شامل ایران هم شود. ایجاد آن چیزی که در واشنگتن«پست تزار» خوانده می شود ممکن است بخشی از یک کارهای مقدماتی برای جنگ علیه ایران و سوریه باشد که می تواند بلافاصله میدان جنگ عراق و افغانستان را با یک منطقه جنگی همگون سازد. گروه طراحی ایران – سوریه درست همان گونه که نام آن نشان می دهد یک گروه طراحی بود، در حالی که پست جدید «تزار جنگ» یک پست نظارتی و سرپرستی است که همه طرح های جنگی را عملیاتی می سازد.یک وزیر ژاپنی استفاده از سلاح هسته ای علیه غیرنظامیان را مشروع دانست. چرا؟
به دلیل این که یک سیاستمدار ژاپنی و وزیر کابینه این کشور در دانشگاه «ریتاکو» گفت که استفاده از سلاح هسته ای علیه غیرنظامیان ژاپنی توسط آمریکا در جنگ جهانی دوم مشروع بوده، اعتراضات گسترده و خشمگینانه ای در این کشور صورت گرفت.
اظهارات «فومیو کیوما» وزیر دفاع ژاپن شورش شدیدی در ژاپن به راه انداخت که نخست وزیر ژاپن را مجبور کرد تا اظهارات وزیر خود را انکار کند. متعاقب آن «یوریکو کویکو» جانشین فومیو کیوما گردید که وی نخستین زنی است که وزیر دفاع ژاپن شده است.
اظهارات وزیر دفاع ژاپن بخشی از تلاش محاسبه شده برای مشروع کردن و آماده سازی افکار عمومی برای استفاده از سلاح های هسته ای علیه غیر نظامیان می باشد. این نکته باید ذکر شود که پیش از بمباران اتمی ژاپن، این کشور در تلاش برای تسلیم شدن بود و تقریبا در روند ترک جنگ قرار داشت. این چیزی است که مدارک مستند در آمریکا و ژاپن به آن اذعان دارند. در واقع جنگ سرد طی جنگ جهان دوم آغاز شده بود.
«هری اس ترومن» رییس جمهوری وقت آمریکا تسلیم ژاپن را نپذیرفت زیرا دولت آمریکا می خواست تا قدرت نظامی آمریکا را حتی از طریق بمباران اتمی شوروی سابق به نمایش گذارد.
● به امر غیر قابل تصور فکر کنید: حمله اتمی علیه مردم ایران
«رودی گیولیانی» در حالی که در شبکه تلویزیونی سی.ان.ان سخن می گفت اظهار داشت که اگر وی رییس جمهور شود حمله اتمی علیه ایران را آغاز خواهد کرد. اورشلیم پست نوشت که چند تن از نامزدهای جمهوریخواه برای ریاست جمهوری که در پیشاپیش آنان رودی گیولیانی قراردارد، ۵ ژوئن ۲۰۰۷ اعلام کردند که آنها استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی را برای جلوگیری ایران از دستیابی به سلاح هسته ای مورد توجه قرار می دهند.
امر غیر قابل تصور یک تابو نیست. در اصل، امر استفاده از سلاح هسته ای علیه جمعیت غیرنظامی خواهد بود. هرگونه حمله به تاسیسات و ساختارهای هسته ای ایران، تا نواحی دوردست را آلوده خواهد کرد. یک اجماع بین المللی برای مشروع و مناسب ساختن هرگونه حمله هسته ای علیه ایران در جریان است. به همین دلیل بود که فومیو کیوما طی بازدید خود از دانشگاه ریتاکو در تلاش برای مشروع ساختن بمباران هسته ای ژاپن توسط آمریکا برآمد. این امر از تراکم و انباشت نظامی اسرائیل، پروژه روابط عمومی برای عادی جلوه دادن زرادخانه های هسته ای اسرائیل و استقرار موشک های هسته ای آمریکا در خاورمیانه روشن است که یک اقدام حساب شده برای استفاده از سلاح های هسته ای علیه ایران می باشد.
هنگامی که اولمرت نسخت وزیر اسرائیل گفت که این رژیم دارای سلاح هسته ای است و این امر یک اشتباه لفظی خوانده شد، درست بعد از اظهارات رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا در دسامبر ۲۰۰۶ بود که گفت اسرائیل دارای زرادخانه های هسته ای است.
آنچه در این خصوص مهم می باشد این است که آنها خاطر نشان ساخته اند اسرائیل در جنگ علیه ایران شرکت می کند- یا ممکن است آن را آغاز نماید- که شامل استفاده از سلاحهای هسته ای هم خواهد بود. اسرائیل یک تلاش عمومی را برای اعلام اینکه به سلاح های هسته ای - که بر مبنای پیشگیرانه استوار خواهد بود- جهت پاسخ به ایران و متحدانش نیاز دارد را تدارک دیده است.
اظهارات آژانس بین المللی انرژی اتمی تحت الشعاع مقامات انگلیسی و آمریکایی قرار گرفته است.
رییس آژانس بین المللی انرژی اتمی موسوم به IAEA گفت که مبادرت به جنگ با ایران دیوانگی محض است. رییس آژانس بین المللی انرژی اتمی در ارتباط با فریبکاری سیاسی و تحریف گزارش آژانس توسط آمریکا و انگلیس گفت: شما نمی خواهید دلایل بیشتری برای دیوانه جدیدی که گفت اجازه دهید ایران را بمباران کنیم ارائه دهید. مقامات بین المللی و آژانس بین المللی انرژی اتمی همواره اعتراف کرده اند که مقامات آمریکایی به صراحت در باره یافته ها و گزارش های گوناگون آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره ایران دروغ می گوید. آنچه مجدداً در حال وقوع است تکرار تبلیغات سلاح های کشتار جمعی به عنوان بهانه ای برای مبادرت به جنگ است. مستمسکی که بر اساس آن به عراق که سال ها از تحریم های اقتصادی و حملات هوایی آمریکا و انگلیس آسیب دیده بود، حمله شد.
● جنگ داخلی فلسطین و راه حل سه کشور
چند روز قبل از آنکه نبرد در غزه به اوج خود برسد، رییس ستاد مشترک اسرائیل در تلویزیون اعلام کرد در حالی که شما یک تمرین شبیه سازی شده تهاجم اسراییل از یک مدل روستای سوریه ای را مشاهده کرده اید، اسرائیل آماده برای وخیم تر کردن جبهه نوار غزه و جبهه سوریه است.
در واقع، آمریکا، اسرائیل و متحدانشان عامدانه به حماس اجازه داده اند تا کنترل کامل غزه را به دست گیرد. این امر به حماس و دیگر گروه های همدست فلسطینی اجازه می دهد تا با آمریکا و اسرائیل برای ایجاد یک دولت دست نشانده در غزه کار کند. ایران و سوریه به خاطر این درگیری ها در غزه مقصر شناخته شدند. گرچه اسناد و شواهد حاکی از آن است که آمریکا و اسرائیل از ایجاد گروه های فلسطینی حمایت و دستور حمله و تضعیف دولت منتخب حماس را صادر کرده اند.
اکنون نیز گفتگوهایی در اسرائیل در خصوص«راه حل سه کشور» مطرح است. یعنی ایجاد دو دولت فلسطینی – یکی در غزه و دیگری در کرانه باختری- مطرح است. این امر به نحو موثری تقاضای فلسطین برای تشکیل پایتخت فلسطین در شرق بیت المقدس را تضعیف می کند. تشکیل دو دولت موازی فلسطینی، دولت منتخب حماس در غزه و دولت کنترل شده غیر منتخب فتح در کرانه باختری به اسرائیل اجازه می دهد تا با همکاری محمود عباس و طرفداران وی کرانه باختری را هر چه بیشتر جدا سازد. نوار غزه برای اسراییل کم اهمیت است اما کرانه باختری جایی است که اسرائیل بسیار خواهان آن است. دولت حماس از همراهی با اسرائیل برای تخلیه کرانه باختری امتناع می ورزد اما اکنون از طریق ایجاد یک دولت دست نشانده، حماس به نحو موثری کرانه باختری را از دست خواهد داد. اسرائیل ممکن است آنگونه که مایل است کرانه باختری را تقسیم کند. شرایط غزه مانند لبنان ممکن است بین المللی گردد و ناتو ممکن است به طور غیر رسمی تحت عنوان «فرمان صلح» وارد غزه شود.
● شیخ نشین های خلیج فارس: اجتناب از درگیری در تصمیم گیری رهبران
رهبران امارات عربی متحده، کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر، عمان و اعضای شورای همکاری خلیج فارس به طور علنی اعلام کرده اند که آنها اجازه نخواهند داد سرزمین هایشان برای حمله به ایران مورد استفاده قرار گیرد. دولت عراق نیز چنین اظهارت مشابهی را بیان کرد که چندان ارزشمند و مهم نبوده اند. همچنین قزاقستان در آسیای مرکزی اعلام کرده که اجازه نخواهد داد که هیچ هواپیمای آمریکایی از خاک این کشور برای حمله به ایران استفاده کند. دبیر کل اتحادیه عرب اعلام کرد که جهان عرب مخالف هرگونه ماجراجوبی نظامی آمریکا علیه ایران است. برخی از حاکمان شورای همکاری خلیج فارس از درگیر شدن در تصمیم گیری یا اثرگذاری اجتناب می کنند و به سمت کسانی گرایش دارند که معتقدند در بالاترین سطح خاورمیانه ظاهر خواهند شد. اگر بی طرف نمانند گمان می کنند که زیان خواهند دید و خود را از کسانی که آنها تلقی می کنند در رویارویی نهایی میان ایران و آمریکا بازنده هستند، دور می کنند. بعد از آن که رهبران کویت اعلام کردند که خاک آنها علیه ایران مورد استفاده قرار نخواهد گرفت، فرستاده ای را به ایران و سوریه اعزام کردند. رییس جمهور سوریه پذیرای ولیعهد کویت به همراه یک پیام خصوصی از جانب حاکمان کویت بود. این پیام ممکن است بخشی از تلاش مداوم برای قطع ارتباط میان سوریه و ایران و یا دارای معنی تلویحی عمیقی باشد. کویت، بحرین و شورای همکاری خلیج فارس به عنوان یک کل، به طور علنی اقدامات ملموسی را به منظور آمادگی خودشان برای جنگ میان آمریکا و ایران انجام داده اند. رهبران شیخ نشین های عرب خلیج فارس، اغلب یک چیز می گویند اما متفاوت عمل می کنند. برای مثال، شاهزاده عربستان سعودی دیدگاههای متصلب خود را به مردم تحمیل می کند اما خود به انواع نقض فرامین، معروف و شناخته شده هستند. شاهزادگان سعودی درگیر همه نوع تخلفات از رشوه دادن برای تجارت، موضوعات جنسی تا استفاده شخصی از کوکائین هستند.
آمریکا به یک اندازه دشمنان و متحدان خود را در خاورمیانه تهدید می کند.
بیانیه عدم تجاوز شورای همکاری خلیج فارس در قبال ایران ممکن است تنها برای آرام کردن افکار عمومی جهان عرب و پنهان ساختن هرگونه نقشی باشد که شیخ نشین ها در هر جنگی علیه ایران و سوریه بازی خواهند کرد.
حاکمان شورای همکاری خلیج فارس احتمالا گزینه های خود را باز خواهند گذاشت و بخت و اقبال خود را به ایران یا آمریکا پیوند خواهند زد. این امر بستگی به آن دارد که در رویارویی نهایی میان تهران و واشنگتن کدام یک پیروز گردند. هرکدام از این کشورها را که انتخاب کنند مورد اعتماد کامل ایران و آمریکا نخواهند بود.
پیش از بازدید رییس جمهور ایران از امارات عربی متحده که آمریکا نیروی دریایی خود را در خلیج فارس افزایش داده بود، دیک چنی معاون رییس جمهور آمریکا گفت که با دو گروه از ناوهای هواپیمابر خود در خلیج فارس، پیام روشنی را هم به دشمنان و هم دوستان خود فرستاده ایم. این نکته را باید متذکر شد که مقامات آمریکایی مانند معاون رییس جمهوری آمریکا و رابرت گیتس هم ایران و هم کشورهای خلیج فارس که آنها را دوستان خود می نامند، یعنی حاکمان شیخ نشین های عربی را به سبب متغیر بودن تعادل قوای استراتژیک تهدید کرده اند. آنها اعلام کرده اند که حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه تذکری برای دوستان و دشمنان آمریکا در این خصوص است که آمریکا خلیج فارس را ترک نخواهد کرد.
دستگیری نظامیان انگلیسی در خلیج فارس توسط ایران، آمریکا و انگلیس را به عنوان قدرت های روز به زوال به نمایش گذاشت. آمریکا و انگلیس می دانند که متحدان آنها در خاورمیانه اگر آنها راضعیف تصور کنند از آنان دست بر خواهند داشت. به همین دلیل است که آنها متحدان خود را تهدید می کنند.
متحدان عرب واشنگتن دی.سی و انگلیس به صراحت بوسیله تهران جلب شده اند. ایران همچنین خواستار ایجاد قرارداد دفاعی دوجانبه میان همه کشورهای خلیج فارس و طرد همه نیروهای خارجی از خلیج فارس شده است. آمریکا از مذاکراتی که پشت درهای بسته میان ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برگزار گردید، عصبانی شده است. در یک اقدام نامتعارف توسط ایران و عربستان سعودی، دکتر علی لاریجانی و رییس جمهور ایران دیدارهای پی در پی از عربستان سعودی داشتند و با پادشاه عربستان گفتگو کردند. «راگر هاردی» تحلیل گر خاورمیانه که برای بی.بی.سی کار می کند، پیشنهاد داده بود که نوعی شکاف سیاسی میان خاندان سعودی در ارتباط با رویارویی میان ایران و آمریکا وجود دارد. رییس جمهوری ایران همچنین از امارات عربی متحده و سلطان نشین عمان به منظور نزدیک کردن آنان به مدار حرکت ایران، دیدار کرد. این در حالی است که رییس جمهور ایران در امارات عربی متحده اعلام کرد که ایران مایل به از سرگیری روابط کامل دیپلماتیک با مصر است. بر اساس مصاحبه ای که الجزیره با ناصر کندیل از مرکز مطالعات شرق شناسی مدرن انجام داده بود، معلوم شد که آمریکا با همکاری شاهزاده بندر بن سلطان بن عبدالعزیز السعود طرحی را برای سرنگونی رژیم عربستان سعودی پیش از آنکه آمریکا نیروهای خود را از عراق خارج سازد، دارند. بدون توجه به صحت و سقم اظهارات کندیل، به نظر می رسد که کاخ سفید طرح های احتمالی را در رابطه با عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس دارد که باید آنها را از آمریکا منشعب سازد.
● دشمن در دروازه های شرق
در تهران و دمشق این احساس وجود دارد که دشمن یعنی آمریکا، انگلیس و ناتو در دروازه های ورودی قراردارند و این موجودیت ها که از اسرائیل، کانون های خشونت و افراط گری، طالبان و دیگر دشمنان تهران و دشمن حمایت کرده اند اکنون خودشان به طور مستقیم در جوار مرزهای ایران و سوریه مستقر شده اند. دروازه بغداد و کابل به تصرف در آمده اند و یک مبارزه سیاسی در داخل بیروت جهت تصمیم گیری در مورد سرنوشت لبنان در جریان است.
مشابه این وضعیت، مسکو و پکن دریافته اند که این دشمنان در دروازه های آنان گردهم آمده اند. وضعیت این دولت –ملت ها شبیه آن چیزی است که در مورد اتریش روی داد که طی آن ترک های عثمانی به سوی وین حرکت کرده بودند. در حال حاضر، این نیروهای آمریکا و ناتو هستند که در نزدیکی مرزهای ایران، سوریه، روسیه، چین و جمهوری های سابق اتحاد جماهیر شوروی جمع شده اند. برای این کشورها اکنون دشمن پشت دروازه است. این کشورها خطرناک خواهند شد و به نقطه مقابل صلح تبدیل می شوند. واشنگتن تایمز، روسیه، چین و ایران را محور جدید شرارت خوانده است.
آمریکا و انگلیس از ۲۰۰۳ قصد داشتند که برای مدت طولانی در عراق باقی بمانند.
«این سربازان انگلیس بودند که از جبهه به من گفتند که این جنگ که در حال نبرد در آن هستند جنگ ناامید کننده است. آنها نمی توانند در این جنگ پیروز شوند و به زودی ما مذاکرات دیپلماتیک و نه راه حل نظامی را آغاز خواهیم کرد. به زودی آنها به کشور بازخواهند گشت و زندگی آنان نجات خواهد یافت.» ژنرال، سر مایکل از ارتش انگلیس تهدید به جنگ بسیار بر سر زبان ها افتاده است و این امر تا زمانی که نیروهای انگلیس و آمریکایی خاورمیانه به ویژه عراق و خلیج فارس را ترک نکنند ادامه خواهد یافت. ژنرال دیوید پترائوس فرمانده نظامی که مسئول عملیات عراق بوده به شبکه فاکس نیوز گفت که تقریبا ۱۰ سال طول می کشد که مقاومت عراق شکسته شود. پایگاه های نظامی در عراق می تواند کمکی برای تقویت پایگاه های ناتو در قفقاز و آسیای مرکزی باشد.چهارده پایگاه بسیار عظیم در عراق احداث شده است. این پایگاه های انگلو-آمریکایی در سراسر عراق پراکنده شده اند و در نزدیکی مواضع مهم ژئواستراتژیک، حوزه های نفتی عراق و ترمینال های نفتی قرار دارند.
در تاریخ ۳۰ ماه می ۲۰۰۷ کاخ سفید اعلام کرده بود که رییس جمهوری آمریکا و مقامات وی حضور طولانی مدت نیروهای آمریکایی در عراق را مانند مورد کره جنوبی، طرح ریزی کرده اند. نیروهای آمریکایی برای بیش از نیم قرن از پایان جنگ کره در ۱۹۵۳ در کره جنوبی مستقر هستند. اظهارات کاخ سفید سپس توسط پنتاگون منعکس شده که آن را حضور «بعد از اشغال» نامیده است. نامگذاری حضور «بعد از اشغال» بر این حقیقت صحه می گذارد که مقامات آمریکایی به خوبی می دانند که آنها نیروهای اشغالگر در عراق هستند و می توانند به معنی شیوه ای برای تداوم اشغال عراق باشند.
کاخ سفید و پنتاگون آنچه که از ۲۰۰۵ مشاهده شده را تایید کرده اند و آن مسئله این بود که دولت های آمریکا و انگلیس خواستار حضور دائمی در عراق هستند. پایگاه های نظامی دائمی اغلب در عراق ایجاد شده است و قراردادهای سنگینی با شرکت های ا نگلو-آمریکایی با هزینه های بیش از یک میلیارد دلار آمریکا برای هر سال منعقد شده است.
رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا اظهار داشته است که دولت آمریکا خواستار حضور طولانی با رضایت دولت عراق است. این نمونه دیگری از استاندارد دوگانه سیاست خارجی آمریکاست که افشا شده است. در گذشته دولت آمریکا تحت زمامداری بوش گفته بود که ادعای سوریه در این خصوص که نیروهای آمریکایی به دعوت دولت لبنان در بخش هایی از لبنان مستقر شده اند را نمی پذیرد. دلیل این موضوع این بود که آمریکا ادعا کرده بود دولت لبنان در چنگال سوریه قرار دارد. چه چیزی می تواند دولت دست نشانده کنونی عراق را از دولت لبنان پیش از سال ۲۰۰۵ متمایز سازد؟
● کنترل و هدایت آمریکا بر جوخه های مرگ در عراق
آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی در تلاشی به منظور سرزنش عراقی ها به خاطر خشونت های جاری در سرزمین های اشغالی کشورشان و توجیه تداوم حضور نیروهای انگلو – آمریکایی در عراق گزارش های بیهوده ای از جنگ داخلی عراق میان مسلمانان شیعه و سنی منتشر کرده اند.
نیروهای آمریکایی به شبه نظامیان اجازه داده اند که زیر نظر آنان شکل بگیرند و به آنها قدرت دادند تا خودسرانه دستگیر کنند و به ارتش عراق دستور دادند تا برای آ نان مهمات تامین نمایند. نیروهای ائتلافی ادعا می کنند که این یک اقدام از روی استیصال و درماندگی است. واشنگتن پست نیز به نقل از یک افسر اطلاعاتی آمریکا نوشت که « ما با اهریمن معامله کرده ایم.»
جالب این که آمریکا گروه های عراقی را تحت آنچه که جامعه بین الملل نامیده می شود مسلح کرده است در حالی که همه تقصیرها را به گردن ایران، سوریه و حتی حزب الله لبنان انداخته اند. بسیاری از ناظران عراقی هم گزارش داده اند که این نیروهای ائتلاف بوده اند که اجازه گسترش پادگان های نظامی طی سال ۲۰۰۳ را دادند که در نتیجه آن سلاح ها در سراسر عراق پخش شد. آمریکا همچنین با کمک نیروهای اطلاعاتی عربستان سعودی گروه های تروریستی را وارد عراق کرد.
چه کسی از وزارت کشور عراق جوخه های مرگ را کنترل می کند.
طی دوره ایاد علاوی به عنوان نخست وزیر موقت و منتخب انگلو-آمریکا در عراق در سال ۲۰۰۴، وزیر کشور عراق با خبرچین های سابق سازمان سیا همکاری داشت. بر اساس دستور دولت ائتلافی در بغداد و نظارت سازمان سیا یک نیرو متشکل از پنج هزار کماندو و پلیس ویژه در وزارت کشور تشکیل شد. فرماندهی این نیرو به عهده سرلشکر عدنان ثابت از بعثی های سابق عراق ( یا دست کم فردی که به عنوان بعثی سابق شناخته می شود) قرار گرفتند. به سرلشکر عدنان ثابت از سوی وزیر کشور اختیار کامل داده شد و از سوی سازمان سیا نیز تحت نظارت بود.
واشنگتن پست مقاله ای را به قلم دیوید ایگناتیوس منتشر کرد که در آن ادعا شده بود این نیروها تقریبا ۱۰ هزار نفر هستند. در سال ۱۹۹۶ در کودتای نافرجامی که توسط ایاد علاوی و سازمان سیا برای سرنگوی صدام حسین تدارک دیده شده بود، سرلشکر ثابت شرکت داشت. در نتیجه این اقدام سرلشکر ثابت به زندان افکنده شد و در سال ۲۰۰۳ آزاد گردید. این امر اتفاقی نبود که آمریکا و انگلیس فلاح النقیب پسر یکی از مقامات مشهور سابق بعثی و برادرزاده سرلشکر ثابت را به عنوان وزیر کشور عراق منصوب کردند.
«جان نگروپونته» که طی زمانی که کماندوهای پلیس ویژه در حال شکل گیری بود، سفیر آمریکا در این کشور بود، بر آموزش وزیر کشور نظارت داشت.
«جیمز استیل» یک سرهنگ بازنشسته آمریکا که طی سالهای ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۶ فرمانده گروه مشاوران نظامی آمریکا در السالوادور بود مربی آموزش عدنان ثابت شد. اعتقاد بر این است که جمیز استیل برای وزارت کشور در نظر گرفته شده بود زیرا جان نگروپونته سفیر آمریکا در هندوراس بود در حالی جیمز استیل در السالوادور . و هر دو نفر تجارب زیادی در سرکوبی جنبش های دموکراتیک و انقلابی داشتند. هنگامی که گزارش هایی در خصوص نمونه های شکنجه و تکنیک های بکار گرفته شده از عراق منتشر شد و مشخص گردید که شبیه اقداماتی است که در هندوراس و السالوادور است، تعجب کمی را برانگیخت.
● دولت آمریکا حامی تروریسم در خاورمیانه است
در ۲۶ ماه می ۲۰۰۷، شبکه ای.بی.سی نیوز گزارش داد که کاخ سفید عملیات مخفی علیه ایران که از جمله شامل اقدامات تروریستی می شود را پذیرفت. گرچه تاکتیک های مشابهی را که در عراق استفاده شد را به طور کامل نپذیرفت. اقدامات تروریستی نه تنها در عراق بلکه در سراسر خاورمیانه برای ایجاد بی ثباتی و مخالفت با ائتلاف انگلو- آمریکایی آغاز شده است. سازمان سیا همچنین اذعان کرده است که این اقدامات (تروریستی) حزب الله و همه مخالفان سیاست خارجی آمریکا در لبنان را هدف قرار داده است. این یک نیروی کلیدی در پشت سر بی ثباتی لبنان می باشد. این موضوعی است که مخابره شده است اما از سوی رسانه های وابسته انگلیسی و آمریکا مورد بی توجهی قرار گرفته است. کاخ سفید اطلاعاتی را افشا کرده که اذعان می دارند دولت آمریکا حامی تروریسم است.
● بی ثباتی و جنگ داخلی در عراق هدف انگلو- آمریکایی هاست
روز به روز روشن تر می شود که ائتلاف انگلو – آمریکایی با همکاری عربستان سعودی و اسرائیل درگیری های مذهبی، فرقه ای و قومی را سازماندهی کرده اند. این موضوع به طور کامل توسط کردها، عرب ها، آشوری ها، ترکمن های عراق اعلام شده است. مسیحی ها، مسلمانان شیعه، مسلمانان سنی و سایر اقوام بوسیله واحدهای مخفی از جمله نیروهای تحت کنترل ائتلاف وزارت کشور عراق مورد حمله واقع می شوند. این امر روشن است که ثبات در عراق خواستنی نیست. این امر برای همه مردم عراق معلوم شده است. تنها ثبات و امنیت تاسیسات نفتی برای انگلو-آمریکایی ها مهم است. بی ثباتی به آمریکا و انگلیس اجازه می دهد تا بهانه های خود را برای استقرار طولانی مدت در عراق و غارت و چپاول منابع انرژی این کشور با مهارت کنترل نمایند. به طور عمده حقیقت موضوع این است که آمریکا و انگلیس عامدانه وضعیت ناآرامی را در عراق ایجاد کرده اند و برادران و خواهران را در مقابل برادران و خواهران خود قرار داده اند. بخشی از اهداف انگلو- آمریکایی ها تقسیم و مسلح ساختن مسلمانان شیعه و سنی در مقابل یکدیگر و اختلال در نظم اجتماعی است. آمریکا و انگلیس به شدت در تلاشند تا مسلمانان سنی را به عنوان گروهی به تصویر بکشند که از جنبش صدر در عراق حمایت می کنند. این موضوع از سوی طرفداران گروه صدر که شیعه هستند رد شده است. آنها می دانند که راهبرد آمریکا و انگلیس تلاش برای مقصر دانستن مسلمانان شیعه برای کشتار مسلمانان سنی و مقصر دانستن مسلمانان سنی برای قتل عام شیعیان است.
ایرانی ها و عراقی ها، آمریکا و انگلیس را برای بمب گذاری مسجد طلایی مقصر می دانند.
ایران، انگلیس و آمریکا را به خاطر حمله به اماکن مذهبی عراق مقصر می شناسد. علیرغم این تردید ایران، هم مسلمانان شیعه عراقی مستقل و هم رهبران مسلمان سنی که مخالف دولت عراق هستند آمریکا و انگلیس را مقصر می شناسند. ایرانیان، نیروهای ائتلافی را به خاطر بمب گذاری در مسجد العسکری در سامرای عراق مقصر می دانند. همان گونه که انتظار می رفت رسانه های آمریکای شمالی و اروپای غربی اظهارات ایران که مسلمانان سنی را از این قضیه مبرا دانست را تحریف کردند. به جای آن، این سرویس های خبری در آمریکای شمالی و اروپای غربی تلاش کردند تا سنی ها را مقصر بمب گذاری این مسجد که مورد احترام شیعیان است اعلام کنند. ادعا شده است که بمب گذاری ها در مساجد عراق و مکان های نیایش این کشور توسط مسلمانان شیعه تندرو و گروه های سنی صورت گرفت اما غیر قابل باور است. این ادعا بدون تردید دروغ است زیرا مساجد مانند کلیساها توسط فرقه های مذهبی تقسیم نشده اند. گرچه یک مسجد ممکن است عمدتا بوسیله مسلمانان شیعه وسنی مورد استفاده قرار گیرد. مساجد، اماکن نیایش برای همه مسلمانان هستند. این امر مسلم است که بمب گذاری مساجد زیر نظر انگلیس و آمریکا صورت گرفته است. برای اثبات این اظهارات باید این نکته ذکر شود که مچ سربازان انگلیسی که همراه با یگان ویژه هوایی انگلیس در یکی از عملیات های مخفی در بصره شرکت داشتند، گرفته شد. سربازان یگان ویژه هوایی انگلیس لباس های محلی پوشیده بودند و مواد منفجره ای که آنها قصد داشتند در میان یک گروه از عبادت کنندگان در بصره منفجر کنند را مخفی کرده بودند. عکس های آنان در حالی که بازداشت شده بودند و لباس های محلی بر تن داشتند در سراسر خاورمیانه منتشر شد. اما متاسفانه در انگلیس و آمریکای شمالی منتشر نشد.● تلاش برای نابود کردن مسیحیان عراق
مسیحیان عراقی از تهاجم سال ۲۰۰۴ انگلو – آمریکایی ها به کشورشان صدمات و ضربات فراوانی دیده اند. کلیسای آنان هدف قرار گرفت و بوسیله آنچه که جنگ افزار دقیق آمریکا و انگلیس نامیده می شود آسیب دیده است؛ و اکنون کلیساهای آنان به طور عمدی توسط افراد مسلح ناشناس و مواد منفجره از نوعی که برای تخریب مساجد مورد استفاده قرار گرفت، مورد حمله واقع می شود. برای بسیاری از مسیحیان عراقی این موضوع روشن است که آمریکا در تلاش برای بیرون راندن آنان از کشورشان است. حمله به مسیحیان عراقی بخشی از یک دستور کار عمده برای محو و نابود کردن هویت و تاریخ آنان از عراق است. در ادامه گسترش اهانت ها، نیروهای آمریکایی به زور یکی از بزرگترین محل نیایش مسیحیان که کلیسای کاتولیک در آنجا یک دانشکده الهیات داشت را تصرف کردند. صومعه مسیحیان به یک پادگان نظامی بدل شد که همین امر موجب خشم مسیحیان گردید. مسیحیان عراقی این اقدام را به عنوان گستاخی به اعتقادات مذهبی خود تلقی کرده اند. یکی از اماکن مذهبی و نیایش آنان به پادگان تبدیل شد. این یک حادثه جداگانه و منفرد نبوده است بلکه بخشی از الگو جهت تاثیرگذاشتن بر مسیحیان و مسلمانان عراق است.
● اداره اطلاعات و جاسوسی عربستان سعودی: همکار مخفی در عراق
با آغاز هجوم انگلو- آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ بسیاری از اعراب گزارش دادند که در بسیاری از موارد افراد محلی که از سقوط صدام در بغداد و عراق ابراز شادمان می کردند، هنگام صحبت لهجه عراقی نداشتند. این امر بدان معنی بود که افرادی توسط آمریکا و انگلیس به داخل عراق آورده شده بودند. در میان آنهایی که گفته می شود غیر عراقی هستند و برای مقاصد عملیات های روابط عمومی و تبلیغاتی آورده شده بودند «سمیر خادر» از الجزیره قطر بود . سمیر خادر که یک عراقی و تولید کننده برنامه برای الجزیره بود مانند بسیاری از اعراب فهمیده بود که غیر عراقی هایی طی حمله انگلو-آمریکایی ها برای ایفای نقش شادمانی عراقی ها به این کشور وارد شده بودند. مناطق اصلی که این افراد به آن تعلق داشتند عربستان سعودی و شیخ نشین های عرب خلیج فارس بوده است. تشکیلات اطلاعاتی پادشاهی عربستان سعودی و اسرائیل نقش کلیدی را در ایجاد تنش های داخلی درون عراق را به عهده داشتند. بسیاری از این گروه ها بی نظمی و حمله علیه عراقی ها را که توسط سازمان اطلاعاتی عربستان سهودی سازماندهی شده بود، با اطلاع دولت انگلیس و آمریکا انجام دادند. خاستگاه بسیاری از گروه های تندرو و خارجی که وارد عراق شده بودند از عربستان سعودی و شیخ نشین های خلیج فارس و اردن است. موسسه محققان مسلمان عراق که یک ائتلاف سیاسی از روحانیون مسلمان سنی و محققان است اعلام کرد که بمب گذاری عبادتگاه ها، حملاتی که در مناطق عمومی و پرجمعیت صورت گرفت و ترور روزمره عراقی ها توسط جوخه های مرگ به منظور ایجاد شکاف در عراق است. موسسه محققان مسلمان عراق همچنین اعلام کرده است که عربستان سعودی گناهکار و مقصر اصلی در عراق است و به ایجاد جوخه های مرگ و آموزش عوامل اطلاعاتی که عراق را دچار خشونت و درگیری کرده اند، متهم می باشد.
● بقایای ارتش جنوب لبنان توسط اسرائیل به عراق منتقل شده اند
بسیاری از عراقی های قربانی شکنجه که توانسته اند زنده بمانند، شهادت داده اند افرادی که آنها را اسیر کرده بودند با نیروهای انگلیسی و آمریکایی کار می کردند و هنگامی که عربی صحبت می کردند دارای لهجه لبنانی بودند. روشن است که بقایای ارتش جنوب لبنان موسوم به SLA که تحت فرماندهی اسرائیل بودند اکنون برای انگلو-آمریکایی ها فعالیت می کنند و سربازان مزدور در عراق هستند. برخی از اعضای ارتش جنوب لبنان از جمله آنتوان لحد هنگامی که نیروهای اسرائیلی عقب نشینی کرد و اسرائیل به اشغال جنوب لبنان در ۲۵ ماه می ۲۰۰۰خاتمه داد، فرار کردند.
ارتش جنوب لبنانSLA به خاطر پیاده کردن تکنیک های شکنجه اسرائیل در مورد غیرنظامیان لبنانی بدنام است. الخیام، در جنوب لبنان، تاسیسات زندان و دستگیری بدنامی داشت که برای شکنجه توسط اسرائیل و نیروهای دست نشانده آن در لبنان یعنی ارتش جنوب لبنان مورد استفاده قرار می گرفت. ا ین تکنیک های شکنجه که مهر اسراییل را به دنبال خود دارد در عراق اجرا شده است. گرچه این نکته باید ذکر شود که تکنیک های شکنجه میان انگلو-آمریکایی ها، عربستان سعودی و نیروهای اسرائیل رد و بدل شده است. این یک حقیقت مسلم است که مربی های اسرائیلی به واحدهای آمریکایی در بازداشت اسرا، بازپرسی یا ماموریت های ترور آموزش می دهند.
● ارتش جنوب لبنان در پشت هدفگیری سیستماتیک فلسطینی ها در عراق هستند
آنچه که می توان نتیجه گرفت این است که اسرائیل و ایالات متحده ورود اعضای سابق ارتش جنوب لبنان را تسهیل کرده اند. بسیاری از آنان اکنون به عنوان سربازان مزدور برای پیمانکاران امنیتی عراق کار می کنند. اکنون این موضوع مطرح شده است که بقایای ارتش جنوب لبنان که قویا ضد فلسطینی هستند در پشت هدف قرار دادن سیستماتیک و کشتار پناهندگان فلسطینی در عراق هستند.
● بسیج گروه های نظامی روسیه در نزدیکی مرزهای ایران
تحولات هشدار دهنده ای در قفقاز، پل سرزمینی میان ایران و روسیه صورت گرفته است. گرچه روسیه و ایرن مرز مستقیم زیادی ندارند اما دو کشور در دریای خزر سهیم هستند و مرزهایی در مجاورت یکدیگر دارند. روسیه استقرار دو گروه نظامی کوهستان را در قفقاز شمالی آغاز کرده است. این دو گروه نظامی روسیه، در جمهوری های داغستان و کاراچایوو- سیرکاسیا مستقر خواهند شد. داغستان که با گرجستان و جمهوری آذربایجان هم مرز است امتیاز مخفی روسیه با ایران است. کاراچایوو-سیرکاسیا هم مرز گرجستان است. گرجستان اکنون توسط دولتی کنترل می شود که به طور آشکار همکار با ناتو علیه روسیه، ایران و ارمنستان است. این خبر در اروپای غربی یا آمریکای شمالی منتشر نشده است که دولت گرجستان با پشتیبانی تلویحی ایالات متحده و انگلیس از آزادی های دموکراتیک در گرجستان حمایت کرده است. مورد گرجستان، مانند پاکستان این حقیقت را بیان می دارد که دموکراسی، نگرانی واقعی انگلیس و ایالات متحده نیست. کاراچایوو- سیرکاسیا در نزدیکی آبخازیا واقع است. آبخازیا یک جمهوری منشعب شده از گرجستان است که به خوبی مسلح می باشد و متحد روسیه می باشد.
بر اساس آن چه ارتش روسیه اعلام کرده است گروه های کوهستانی روسیه تا دسامبر ۲۰۰۷ به طور کامل مستقر خواهند شد. روسیه همچنین طرح هایی برای استقرار یک گردان پیاده نظام موتوریزه و نیروهای شناسایی در این مناطق طی دسامبر ۲۰۰۷ ( از جولای تا آگوست۲۰۰۷) دارد. این دو گروه نظامی کوهستان روسیه، طبق برنامه زمانبندی شده تجهیزات و تسلیحات خود را تا اکتبر ۲۰۰۷ تکمیل خواهند کرد. این امر بدان معنی است که نیروهای روسیه تا قبل از سال ۲۰۰۸ – سالی که اسرائیل اعلام کرد سال حمله به ایران است- در پایگاه های خود مستقر خواهند شد.
● آیا نیروهای روسی برای حمایت از ایران وارد خاورمیانه خواهند شد؟
استقرار این دو نیروی روسی تصادفی نبوده است. این تیپ ها، سازمان های نظامی بزرگی هستند که از چندین هنگ تشکیل شده است و خودشان واحدهایی هستند که دارای چند لشکر می باشند. لشکرها خود شامل هزاران نظامی می شود .
استقرار این دو تیپ نظامی روسیه بدون توجه به واحدهای موجود یا واحدهایی که قرار است بسیج شوند در اصل، استقرار ناقص و ناتمام لشکرها در نزدیکی نه فقط گرجستان بلکه مجاورت شمال ایران است. افزایش توان و نیروی نظامی در جبهه قفقاز روسیه، یک پیام و هشدار در این خصوص است که روسیه در حال تقویت جبهه جنوبی خود از تهدید واقعی ناتو یا آمادگی احتمالی برای گسترش یک جنگ در خاورمیانه است.
نیروهای جدید به واحدهای روسیه که در جبهه قفقاز روسیه مستقر هستند اضافه خواهند شد. نیروهای روسی و ایرانی می توانند هرگونه ابتکار نظامی تحت امر آمریکا را در گرجستان یا جمهوری آذربایجان خنثی سازند. آبخازیا، اوستیای جنوبی و ناگورنو قره باغ در کنار نیروهای روسی و ایرانی خواهند جنگید. همچنین گزارش شده است که ایران طرح های احتمالی در ارتباط با گشودن یک جبهه قفقازی در جنگ بالقوه آمریکا که شامل تفلیس و باکو می شود را در نظر دارد. نیروهای روسی می توانند برای کمک به ایران در مقابل انگلیس و آمریکا از راه قفقاز وارد خاورمیانه گردند. سازمان پیمان امنیت جمعی(CST۰ ) و روسیه اعلام کرده اند که حمله به ایران غیر قابل قبول است.
● ونزوئلا: آماده برای جنگ مقاومت علیه آمریکا
«ونزوئلا باید تعمق کند و هر روز آماده جنگ مقاومت باشد.» هوگوچاوز، رییس جمهور بولیواری ونزوئلا
هوگو چاوز رییس جمهور ونزوئلا تاکید کرده است که ونزوئلا و سایر کشورهای آمریکای لاتین برای «جنگ به سبک چریکی» و «مقاومت» علیه تهاجم آمریکا آماده باشند. رییس جمهور ونزوئلا همچنین افزود که آمریکا از جنگ روانی و اقتصادی به عنوان بخشی از یک مبارزه نامتعارف با هدف سرنگونی دولت ونزوئلا که به طور دموکراتیک انتخاب شده است استفاده می کند. بنابراین اتفاقی نبوده است که رییس جمهور ونزوئلا و دیگر مقامات این کشور از روسیه، بلاروس و ایران در تابستان ۲۰۰۷ زمانی که شایعه جنگ پراکنده شده بود، دیدن کرد. ائتلاف جهانی سیاسی- اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و نظامی علیه ائتلاف انگلو-آمریکا و ناتو شکل گرفته است. رییس جمهور ونزوئلا همچنین کرارا هشدار داده است کسانی که زمام قدرت واشنگتن را در دست دارند در نهایت تهاجم به ونزوئلا و سایر کشورها را به عنوان بخشی از جنگ جهانی آغاز خواهند کرد. اما در حال حاضر در تلاش برای زیر پا گذاشتن ونزوئلا، مانند ایران، بدون تشبث به نبرد فیزیکی است.
دولت آمریکا در گذشته تلاش هایی جهت تغییر رژیم علیه ونزوئلا طراحی کرده بود و اکنون نیز مبارزه رسانه ای و جنگ اقتصادی را سازماندهی کرده است و سرگرم تلاش هایی برای ایجاد شورش در ونزوئلا است.
● چرا آمریکا می خواهد به ونزوئلا حمله کند؟
آلمان و متحدانش در استالینگراد طی جنگ دوم جهانی شکست خوردند و آن هنگامی بود که آنها برای حفظ منابع نفت اتحاد جماهیر شوروی ناکام ماندند.
اگر یک جنگ جهانی بزرگ آغاز شود آمریکا و متحدانش قادر به دسترسی و تامین انرژی از خاورمیانه، آسیای مرکز، و روسیه، بخشی از اروپا و بخشی از آفریقا نخواهند بود. صادرات نفت عربستان سعودی، عراق و خلیج فارس متوقف می گردد. دست یابی به نفت به علت عملیات نظامی به طور مستقیم یا غیر مستقیم مسدود می شود. کانادا که یکی از صادرکنندگان نفت به آمریکاست نفت خود را به آمریکا صادر می کند. در حالی که کانادایی ها نفت عربستان سعودی و خاورمیانه را وارد می کنند. در سناریوی جنگ خاورمیانه، کانادا مجبور خواهد شد که صادرات خود به آمریکا را به دلیل نیازهای داخلی خود به نفت، کاهش دهد.
ونزوئلا یکی از منابع مهم نفت آمریکاست. اگر صادرات نفت ونزوئلا به آمریکا متوقف شود این امر یک ضربه مهم دیگر به آمریکا است. اگر یک جنگ جهانی به وقوع بپیوندد و ونزوئلا به صادارت نفت خود خاتمه دهد این امر یک بحران انرژی بزرگ برای آمریکاست. این سناریو وخیم تر و بدتر خواهد شد اگر اکوادور تحت رهبری رافائل کورا متحد ونزوئلا هم صادرات نفت خود به آمریکا را متقوف سازد.
قیمت نفت به بالاترین حد خود خواهد رسید و ما ممکن است شاهد همان اقدامی باشیم که وئزوئلا ادعا کرده است. تحت چنین سناریویی آمریکا ممکن است برای نیازهای نفتی خود به جنگ علیه ونزوئلا مبادرت کند و به تلاش های جنگی خود ادامه دهد.
رییس مجلس ایران در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که بسیار بعید است آمریکا بتواند به ایران حمله کند یا برای این حمله تلاش کند. اما وی افزود که مقاماتی در کاخ سفید هستند که مسبب بسیاری از مشکلات درخاورمیانه می شوند و این افراد ممکن است همان تصمیم نابخردانه را تکرار کنند. در اصل، رییس مجلس ایران جنگ بین ایران و آمریکا را رد نکرده است. مقامات ایرانی و فرماندهان نظامی کرارا گفته اند که آمریکا جرئت و شهامت حمله به ایران را ندارند. اما در عین حال همواره گفته اند آنها برای هرگونه حمله احتمالی آماده اند. از منظر منطقی روشن است که آنها حمله نظامی به ایران را رد نکرده اند.
مقامات آمریکایی در تلاش بوده اند تا بذر خصومت و دشمنی را میان مردم آمریکا و مردم سرزمین های دوردست بکارند. تقاضای جنگ و داستان های دروغ در افکار عمومی آمریکا پرورش یافته است. تبلیغات رسانه ای علیه ایران، سوریه، روسیه، چین و سایر کشورهایی که خارج از محور انگلو- آمریکا یا فرانسه و آلمان هستند افزایش یافته است.
سناتور جوزف لیبرمن که به سبب قوانین حزبی خود از حزب دموکرات اخراج شد در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی.بی .اس گفت که من فکر می کنم ما باید برای اقدام نظامی تهاجمی علیه ایران به منظور جلوگیری از کشتار آمریکایی های در عراق آماده شویم. اظهارات وی در خصوص تهدیدات توسط سیاستمداران دیگر نیز منعکس شده است.
اظهارات سیاسی انتقادی علیه لیبرمن، گمراه کننده هستند اما در عمل اظهارات لیبرمن را تایید می کنند. همه انتقادهای منتقدان در اساس می گویند که لیبرمن درست می گوید که ایرانی ها نیروهای آمریکایی را به طور غیر مستقیم می کشند. اما با اکراه می گویند که آمریکا باید در مسیر دیپلماتیک حرکت کند. این امر صرفا بخشی از مخاطره جویی در راستای بسیج احساسات دشمنی در آمریکا علیه ایران است.
در ضمن در اواخر ژوئن ۲۰۰۷، سخنگوی اصلی نظامی نیروهای اشغالگر انگلو- آمریکایی در عراق، سرتیپ کیوین برگنر، ادعاد کرد که ایران در پشت ناآرامی های عراق است. سرتیپ برگنر بدون ارائه کوچکترین نشانه ای ادعا کرده است: «فعالیت های ایران در انتقال تسلیحات، آموزش مبارزان، تامین منابع مالی، کمک به طرح های عملیاتی و تامین پناهگاه های مخفی کاملا روشن است.»
این امر شگرد مداوم مقامات آمریکایی و انگلیسی شده است. اعتقاد بر این است که اگر شما به دفعات ادعا کنید که آن چیز کافی است و مکرر آن را بگویید افکار عمومی به آن چیزی که شما می گویید به عنوان یک حقیقت معتقد می شود و می تواند به عنوان یک بهانه و مستمسک برای جنگ با ایران به کار گرفته شود.
● تعمیق بحران در لوانت: فلسطین و لبنان
شکست دارودسته خائن فتح توسط حماس در غزه به نظر می رسد آخرین راه مفر دولت حماس از حاکم شدن عناصر خائن و مرتد فتح باشد که عامدانه در تلاش برای سرنگونی دولت فلسطین از طریق کودتا بودند. جنگ درغزه توسط آمریکا و اسرائیل سازماندهی شده بود و اسناد سازمان ملل بر این مسئله صحه می گذارد اما ایران نیز به عنوان عامل محرک و مشوق نبرد در غزه مقصر شناخته شد.
شلیک موشک ها به اسراییل توسط یک گروه ناشناخته تحت شرایط مشکوک صورت گرفت که به نظر می رسید یک عملیات اطلاعاتی با هدف گشودن راهی برای عملیات های نظامی اسرائیل در لبنان بود که می توانست در نهایت به سوریه نیز کشانده شود. سوریه و ایران همچنین به خاطر شلیک این موشک ها از لبنان و بی ثباتی و اختلاف داخلی سراسر لبنان مقصر شناخته شدند. بر اساس خبری که رویترز منتشر کرد خاویر سولانا نیز ایران را به خاطر درگیری های غزه و تنش در لبنان در نمایشی از اتحاد با اسرائیل و آمریکا، مقصر شناخت. چند روز بعد کریستینا گالاچ سخنگوی سولانا اظهارات نسبت داده شده به او توسط رویترز را تکذیب کرد.
در تناقض با اتهاماتی که به سوریه و ایران در لوانت نسبت داده شد، آمریکا و اتحادیه اروپا، روسیه و چین را به مسلح و بی ثبات کردن سودان در شرق آفریقا متهم کرده اند. جالب اینکه دولت سودان خودش آمریکا و اتحادیه اروپا را به خاطر آموزش و مسلح کردن شورشیان دارفور و تلاش برای بی ثبات کردن سودان به منظور کنترل منابع نفتی سودان، متهم کرده است.
● لبنان: مسلمانان شیعه در مقابل مسلمانان سنی، مسیحیان و دروزی ها
تحلیلگران اسرائیلی هشدار داده اند که لبنان در جنگ داخلی میان احزای سیاسی حاکم مورد حمایت امریکا و احزاب مخالف که مورد حمایت ایران و روسیه هستند، فرو خواهد رفت. تحلیل گران اسرائیلی و آمریکایی یک تصور کاملا غلطی را به نمایش گذاشته اند که بر اساس آن جنگ داخلی لبنان میان مسلمانان شیعه و سنی، مسیحیان و دروزی ها خواهد بود. این بسط مفهوم «هلال شیعی» است که عموما توسط دیکتاتوری های عرب قید شده است که مسلمان شیعه در تدارک تسلط بر خاورمیانه هستند.
در واقع بزرگترین حزب سیاسی مسیحی در لبنان، جنبش میهنی آزاد، با بیشترین نماینده در پارلمان لبنان از زمان حمله اسرائیل به لبنان در سال ۲۰۰۶ در کنار حزب الله بوده است. سایر احزاب مسیحی در لبنان که در کنار حزب الله بوده اند عبارتند از: المرادا، اسکاف بلاک و مور بلاک.
جبهه اسلامی لبنان که یک حزب مسلمان سنی است و برخی از چهره های مشهور آن در کنار حزب الله و جنبش میهنی آزاد، بوده اند. تعداد قابل توجهی از جمعیت سنی لبنان نیز از زمان حمله اسرائیل در ۲۰۰۶ در کنار حزب الله بوده اند. این موضوع قابل درک و تشخیص است که تلاش های عامدانه ای تحت رهبری آمریکا برای ایجاد یک گره در لبنان صورت گرفته است. حزب دموکراتیک لبنان که یک حزب دروزی است همراه با «ویام وهاب» در کنار حزب الله و جنبش میهنی آزاد بوده اند. درگیری های کوچکی در نواحی دروزی نشین میان افرادی که در کنار احزاب سیاسی تحت حمایت آمریکا بوده اند و احزاب مخالف لبنان صورت گرفته است.
حزب کمونیست لبنان و چند حزب سیاسی دیگر از جمله مسلمانان و مسیحیان در کنار حزب الله و احزاب مخالف بوده اند. امل، حزب سیاسی مسلمانان شیعه، متحد نیرومند حزب الله است. مجموعه این گروه ها حزب ملی لبنان را تشکیل می دهند.
احزاب سیاسی لبنانی مورد حمایت امریکا که اکنون در لبنان حاکم هستند، شامل جنبش آینده تحت رهبری حریری که یک حزب سنی است، نیروهای لبنانی سمیر جعجع که مسیحی است و حزب سوسیالیست مترقی ولید جنبلاط که دروزی است، می شوند. آنها همچنین متحدانی در میان مسلمانان شیعه و چندین گروه سنی از جمله حزب کتائب دارند. حزب کتائب تحت عنوان فالانژ خوانده می شود که به همراه اسرائیل در قتل عام پناهندگان فلسطینی از جمله زنان و کودکان طی جنگ داخلی لبنان شرکت داشت.
● نشر شایعه: دودی کردن افق صحنه جنگ خاورمیانه
همه مقالاتی که روزانه منتشر می شوند مبتنی بر تکرار پیام های ثابت هستند و مضمون اصلی آنها این است که نیروهای ایران و سوریه در پشت ناآرامی های پیش آمده در خاورمیانه و افغانستان می باشند. این مقالات همچنین در صدد مرتب ساختن زمینه ای برای جنگ با ایران و سوریه هستند.
«یدیعوت آهارنوت» که یک مبنع خبری اسراییل است اعلام کرد که یکی از مقامات سوری که نامش فاش نشده تهدید کرد اگر اسرائیل به اشغال سرزمین سوریه در فاصله بین آگوست تا سپتامبر ۲۰۰۷ خاتمه ندهد، سوریه جنگ عظیمی علیه اسرائیل آغاز خواهد کرد.
روزنامه وال استریت ژورنال که سخنگوی تبلیغاتی اندیشه ها و منافع مقامات رده بالای قدرت امریکاست، سرمقاله های متعددی درباره پیامدهای جنگ علیه ایران و سوریه منتشر کرده است. در میان آنها مقاله «نورمن پودهارنز» تحت عنوان «شرایط درست بمباران ایران»، مطرح است که در آن به دنبال توجیه بیشتر جنگ علیه ایران و متحدان آن است.
جاشوا موراوچیک نوشته است که چندین نبرد با شدت های متفاوت در خاورمیانه در حال خروش هستند. اما جنگ بزرگتر شامل اکثر کشورها مانند لبنان، سوریه، ایران، دولت خودگردان فلسطین و شاید ایالات متحده و سایر کشورهاست، هر روز در حال رشد است.
در حقیقت آنچه که جاشوا موراوچیک تحت عنوان «اسلام رادیکال» نامیده است به نوعی مخالفت با دستور کار آمریکا در خاورمیانه بدون توجه به قرابت مذهبی است. جنگ لفظی رسانه های آمریکا در جا انداختن این موضوع که سوریه یک کشور سکولار است که از هیچ اعتقاد مذهبی حمایت نمی کند، شکست خورده است. مشابه آن دولت آمریکاست که جنبش های انحرافی و گروه های مذهبی تندرو را برای اهداف سیاست خارجی خود اعم از مسیحیان و مسلمانان ایجاد کرده است. طالبان، اسامه بن لادن و فتح الاسلام تنها سه نمونه از این دست می باشند.
● بادهای جنگ از تل آویو می وزند: گروه نظامی سیاسی مشترک آمریکا – اسرائیل
یک نمونه برای جنگ با ایران و سوربه بتدریج در حال شکل گیری است که بسیار شبیه عراق می باشد. از طریق تقسیم زمان و با کمک اسرائیل. اسرائیل ممکن است عاملی برای برانگیختن جنگ جهانی آینده باشد. اسرائیل ظرف سیاسی انگلو – آمریکا در مدیترانه شرقی است. مقامات اسرائیلی به تدریج اظهارات جنگی خود علیه ایران و سوریه را تشدید کرده اند. سفیر ایران در سازمان ملل چندین بار اعتراض رسمی خود را بر پایه قوانین بین الملل در ارتباط با تهدید اسرائیل مبنی بر حمله به ایران اعلام کرده است. مقامات سوری نیز درباره تداوم تهدیدات مقامامات اسرائیلی اعتراض کرده اند. لبنانی ها نیز درباره اسرائیل و نقض قوانین بین المللی و حاکمیت لبنان به سازمان ملل شکایت کرده اند. تل آویو نقش مرکزی را در هرگونه عملیات نظامی تحت رهبری آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت.
ایران نیز هشدار داده است که جنگ بعدی در خاورمیانه از اسرائیل آغاز می شود و ممکن است آغاز آن با حمله اسراییل به سرزمین های فلسطین یا لبنان باشد که می تواند آتش یک جنگ را به سراسر منطقه بکشاند.
روزنامه جروزالم پست، درمصاحبه با شائول موفاز وزیر ترابری اسراییل که یک یهودی ایرانی است و در شیراز متولد شده تصدیق کرده است که در محافل اسرائیلی گفته می شود سال ۲۰۰۸ سال حمله به ایران خواهد بود.
در حالی که وزیر ترابری اسراییل گفتگوهای راهبردی را در واشنگتن داشت یک اولتیماتوم روشن توسط وی به نمایندگی از دولت اسرائیل و تشکیلات حاکم این کشور در قالب الفاظ بیان شده بود و آن اینکه تحریم های سازمان ملل تا پایان سال ۲۰۰۷ علیه ایران جواب خواهد داد.
اولتیماتوم اسرائیل منعکس کننده مواضع کاخ سفید نیز هست. کاندولیزا رایس و نیکلاس برنز در بخشی از گروه نظامی سیاسی مشترک اسرائیل و آمریکا که برای حل مسئله ایران، تشکیل شده است، حضور داشتند.
● کندوکاوی در عبارات فرمانده عالی ناتو: آیا زمان واقعی برای آغاز جنگ وجود دارد؟
از میان همه زمان هایی که ذکر شده ، اظهارات اسرائیلی که ۲۰۰۸ سال اقدام نظامی علیه ایران است، باید مورد توجه قرار گیرد. منابع اسرائیلی همچنین ادعا کرده اند که سوریه ممکن است طی آگوست تا سپتامبر ۲۰۰۷ به اسرائیل حمله کند. ارتش اسرائیل ادعا کرده است که اگر ایران اراده کند، تا سال ۲۰۰۹ قادر به تولید بمب هسته ای است. افزون بر این، زمانی که برای راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر تعیین شده است باید مورد توجه قرار گیرد. مقامات ایرانی معتقدند که نیروگاه بوشهر تا اواخر سال ۲۰۰۷ یا اوایل ۲۰۰۸ راه اندازی می شود. در حالیکه مقامات روسی از سال ۲۰۰۸ صحبت می کنند. این نکته باید ذکر شود که نقاط مرزی روسیه با ایران تا سال ۲۰۰۸ از نظر نظامی تقویت خواهد شد. همچنین زمان انتخابات لبنان نیز باید در نظر گرفته شود . انتخابات ریاست جمهوری لبنان قراراست در نوامبر ۲۰۰۷ برگزار شود. این نکته نیز باید در نظر داشت که دوره دوم ریاست جمهوری جرج بوش در سال ۲۰۰۹ به پایان خواهد رسید.
عامل مهمی که باید به این معادله افزود، اظهارات ژنرال وسلی کلارک فرمانده عالی سابق ناتو در اروپاست. وسلی کلارک در مصاحبه ای اعلام کرد که در سال ۲۰۰۱ آمریکا طرحی را برای حمله به عراق، سوریه، لبنان، سودان، لیبی، سومالی و ایران به عنوان بخشی از نقشه راه نظامی چند مرحله ای در نظر داشت که با افغانستان و عراق آغاز و با ایران خاتمه می یافت.
همه کشورهایی که در فهرست قرار گرفتند، یا مورد تهاجم واقع شدند یا موضوع عملیات اطلاعاتی مخفی هستند یا تسلیم شده اند. عراق تحت اشغال است. لیبی تسلیم شد و توافقات نفتی بزرگی با شرکتهای انگلو – آمریکایی دارد. سودان هدف جنگ داخلی قرار گرفت. لبنان مورد حمله واقع شد و از نظر داخلی دچار شکاف شده است. سومالی توسط اتیوپی و نیروهای آمریکایی مورد تهاجم واقع شد. تهدید جنگ بر سوریه سایه افکنده است و ایران نیز تهدید شده است. مدت پنج سالی که ژنرال وسلی کلارک درباره آن سخن گفت با تهاجم به عراق در اواسط سال ۲۰۰۳ آغاز شده است. اگر او درست گفته باشد آخرین نبرد می تواند اواسط ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ آغاز شود.
● مقاومت در شرق به جنب و جوش در آمده است
تنها زمان به ما خواهد گفت آیا جنگ شروع خواهد شد یا خیر. وقوع جنگ بر روی سنگ حک نشده است و ممکن است رخ ندهد. پتانسیل وقوع جنگ جهانی دیگر، و دقیقا در این برهه هسته ای، بسیار بالاست. جنگی که شامل ایران شود دارای پتانسیل بالایی برای گسترش و اشاعه آن از خاورمیانه به نقاط دیگر است. با وجود توافق نظامی میان ایران و سوریه گسترش هر جنگی یا حمله اسرائیل علیه سوریه شامل ایران هم خواهد شد.
آنچه که در آفریقای شرقی، خاورمیانه، بالکان، آسیای مرکزی از زمان پایان جنگ جهانی دوم آشکار شده، وضعیت مرزهایی است که برای انحصار جهانی منابع و مسیرهای انرژی شکل گرفته است. توسعه ناتو، محاصره روسیه و چین و جنگ در خاورمیانه به عنوان بخشی از پروژه جهانی به هم مرتبط هستند.
برخورد با ایران سرنوشت خاورمیانه و منابع انرژی را رقم خواهد زد. عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و همچنین برنامه انرژی هسته ای ایران و جنگ جهانی علیه تروریسم همه پرده پس زمینه یک رویارویی میان آمریکا و ایران خواهند بود.
رهبران روسیه، چین و آسیای مرکزی این موضوع را روشن ساخته اند که حمله به ایران امنیت آنها را کاهش خواهد داد و غیر قابل قبول است. این امر تصادفی نبوده است که مقامات سازمان همکاری های شانگهای برای گفتگو در خصوص رفتار آمریکا دوره هم جمع شدند و مقامات نظامی سازمان همکاری های شانگهای در اواخر ژوئن ۲۰۰۷ پیش از برگزاری نشست رهبران که از جمله شامل ایران هم می شد برای تحکیم و تقویت روابط و مناسبات نظامی بلوک اوراسیا در قرقیزستان گرد هم آمدند.
نویسنده: مهدی - داریوس نظام الرعایا
مترجم: کیانوش - کیاکجوری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از گلوبال ریسرچ
منبع : باشگاه اندیشه