جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به تجربیات بابی بیکر در حوزه هنرهای اجرایی


نگاهی به تجربیات بابی بیکر در حوزه هنرهای اجرایی
▪ یادداشت مترجم:
بابی بیكر(۱) یكی از هنرمندان حوزه پرفورمنس آرت در ۱۹۵۰ در سیدكاپ كنت(۲) به دنیا آمد. بین سال‌های ۱۹۷۲ – ۱۹۶۸ در مدرسه هنری مارتین(۳) به تحصیل نقاشی پرداخت، اما به زودی دریافت نقاشی برای بیان اندیشه‌هایش كافی نیست، در نتیجه ابزار بیان اندیشه‌اش را تغییر داد و از شكر و كیك به عنوان وسیله‌ای گویاتر‌ بهره برد. او متوجه شد بهترین راه معرفی و اجرای این آثار خوراكیِ هنری به عموم مردم، پرفورمنس است و موضوعاتی میان هنر و پرفورمنس كشف كرد كه اساساً زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار می‌داد.
ماهیت موضوعات آثار او میان سلامتی، خرید و مادرانگی نوسان پیدا می‌كند، موضوعاتی ظاهراً مادی و پیش و پا افتاده كه در یك سبك فردی، غیر متعارف و ابتكاریِ پرفورمنس تجلی پیدا می‌كند. كارهای او در یك گستره عظیم‌ میان تئاترها تا آشپزخانه‌ها اجرا می‌شود.
بابی تاریخ نقاشی مدرن را در شِكر بازآفرید و یك كیك خانوادگی با مقیاس واقعی، تزئین شده با شكر تحت عنوان"یك خانواده خوردنی در یك خانه سیال" (۴) (۱۹۷۶) تولید كرد. ‌در ۱۹۸۸ "استفاده از تجربه مادر" (۵) را ارائه داد كه داستانی درباره سال‌های دور افتادن از كار و نشان دادن بازگشتش به هنر پرفورمنس بود. این اجرا بیش از ۲۰۰ بار در سراسر جهان عرضه شده است.
در ۱۹۹۱ بابی خلق مجموعه"زندگی روزانه" (۶) را آغاز كرد كه یك مجموعه پنج تایی از قطعات پرفورمنس بود كه هر كدام بیانی از یكنواختی جهانِ زندگیِ روزمره بودند.
‌در"نمایش آشپزخانه" (۷)‌ ـ اولین قسمت مجموعه ـ او آشپزخانه لندنی‌اش را همراه با مناسك خانگی‌اش روی عموم باز كرد. این قسمت با استقبال بی سابقه‌ای روبه‌رو شد و توجه رسانه‌ها را به خود جلب كرد، هنوز هم در بریتانیا، استرالیا و كانادا به عنوان مهمان آشپزخانه‌ها در گردش است و برنده جایزه تایم اوت/ دنس آمبرلا پرفورمنس اَوارد(۸) شد.
"چگونگی خرید" (۹) در سال ۱۹۹۳‌ (یك فرم سخنرانی درباره هنر خرید از سوپر ماركت) "یك نگاه دزدانه داشته باش!" (۱۰) در سال ۱۹۹۵‌ (تفسیری بی‌مانند از سیستم سلامتی) از دیگر قسمت‌های این مجموعه بودند. "مدرسه بزرگسالان" (۱۱) چهارمین قسمت زندگی روزانه بود كه در آن اجرا كنندگان، حضار را برای یك درس ویژه و در یك مدرسه ابتدایی در لندن به كلاس‌ها باز می‌گرداندند.
موفق‌ترین و آخرین پروژه بابی بیكر از مجموعه"زندگی روزانه"، اجرای"قصه جعبه" (۱۲) محصول مشترك لیفت(۱۳) و مركز هنری وارویك(۱۴) بود. اولین اجرای این اثر در سال ۲۰۰۰ و در لندن با استقبال بی‌نظیری از سوی مردم و منتقدان روبه‌رو شد، طوری كه در اولین شب اجرا تمام بلیط‌هایش پیش فروش شده بود. در این كار پلنا بال‌ براون(۱۵) دستیار كارگردان و جاسلین پوك(۱۶) آهنگساز بودند. قصه جعبه ‌اثری عمیق و در نهایت شادترین اثر بابی بیكر است كه در اكثر نقاط جهان اجرا شده و با استقبال زیادی مواجه شده است.
بابی اخیراً روی تعدادی پروژه دیگر كار كرده است. در"احساساتت را كنترل كن" (۱۷) او خودش را به پشت یك واگن بست و سراسر خیابان‌های لندن را دور زد و جهانیان را به كنترل كردن احساسات و آرام رفتار كردن ترغیب كرد، این اجرا، همكاری و كمك بابی با هفته سالم سازی روان بود. (۱۸)
اثر دیگر او"زنی كه دهانش را با یك پاكت اشتباه گرفت" (۱۹) یك خطابه خاص بود كه در روز یكشنبه و در كلیسایی در لندن به عنوان بخشی از فستیوال هنر در فضای روحانی(۲۰) اجرا شد.
در"خانه، كار، خانه" (۲۱) بابی و همكارانش یك خانه مجازی كه می‌تواند قابل دستیابی روی یك وب سایت باشد را گسترش دادند.
● متن زیر ترجمه‌ای است از یك گفت‌وگو با بابی بیكر در كتاب"The Guerilla Guide to Perfovmance Art"
▪ گفت‌وگو با"بابی بیكر"
▪ چگونه آغاز به كار كردید؟
ـ بابی: من به عنوان یك نقاش شروع به كار كردم، اما در نقاشی خیلی مأیوس و سرخورده شدم و شروع كردم به ساخت مجسمه‌های خوراكی، در ساخت آن مجسمه‌ها هم ناكام ماندم. سپس چند هنرمند پرفورمنس را دیدم كه می‌گفتند"هی، من یك هنرمند پرفورمنس هستم، چرا به ما ملحق نمی‌شوی؟" ‌‌به آن‌ها پیوستم و از این مجسمه‌ها خوراكی در پرفورمنس استفاده كردم.
▪ چه جور مجسمه‌هایی‌؟
ـ بابی: من كیك‌هایی در مقیاس واقعی كودكان می‌سازم و عادت به ساختن كیك‌هایی به شكل زنان داشتم، سپس پرفورمنس‌های بیشتری را ادامه دادم و این واقعاً چگونگی پیشرفت من است.
آیا تا به حال كشف فضای مناسب برای اجرا و‌ یا مخاطبان برای ‌‌شما مسأله‌ساز بوده است؟
بابی: بله، مشكل‌ساز است. من گرایش دارم كارم را با دریافت یك ایده شروع كنم، و بعد تصمیم می‌گیرم كه چه فضایی مناسب است آن گاه آن فضا را انتخاب می‌كنم. امروزه غالباً نمایش‌ها قسمتی از فستیوال‌ها هستند، بنابراین فستیوال‌ها نوع فضا را تعیین خواهند كرد. من مایلم یك محدوده مناسب و خوب را حفظ كنم، طوری كه در یك نقطه من یك بازیگر در تئاتر خواهم بود و در اجرای بعدی در یك آشپزخانه و در اجراهای دیگر در یك گالری هنری هستم، من همیشه در حال تغییرم.
شما به وسیله آرت سرمین(۲۲) حمایت شدید، این مسأله چه اهمیتی برای كار شما داشته؟
بابی: ضروری است، طوری كه اگر این حمایت نبود قادر به انجام كار نبودم. من ۹ سال گذشته را با آن‌ها كار كرده‌ام. چه اتفاقی می‌افتاد اگر كاملاً روی پای خودم بودم! من تا ۱۰ سال قبل كاملاً مستقل بودم، اما به تدریج آگاه شدم كه اگر بخواهم ادامه دهم و نوعی كار خاص و استثنایی انجام دهم، به بودن با یك مدیر یا یك نوع سازمان خاص نیاز دارم. بنابراین شروع كردم به یافتن آن سازمان و به خاطر یافتن آرت سرمین خیلی خوش‌شانس بودم‌.
▪ چگونه آن‌ها را پیدا كردید؟
ـ بابی: فقط اطرافم را نگریستم، شهرت آن‌ها به گوشم رسید و سپس پی‌گیری كردم! به آن‌ها نامه نوشتم و اجازه دادم درباره كارم چیزهایی بدانند، تا این كه آن‌ها عملاً به دیدن یك نمایش من آمدند. در این مرحله، یك نوع‌ معامله كوچك انجام دادیم، طوری كه آن‌ها مرا نمایش دادند اما اجرای همه تولیدات شركت مرا تعهد نكردند. از آن موقعی كه با آن‌ها بودم كارم توسعه یافت. ‌آن‌ها پروژه‌هایی را كه من رویشان كار می‌كردم، اداره می‌كردند و شركتم را می‌چرخاندند(‌اجرای روز به روز پروژه‌هایم را انجام می‌دادند) آن‌ها كار مرا درك می‌كردند و مثل دوستانم، رازداران و روان درمانگران عمل می‌كردند. آن‌ها فوق‌العاده هستند و من احساس می‌كنم به طور استثنایی از بودن با آن‌ها خوش شانس هستم. ما خیلی صمیمانه و نزدیك با هم كار می‌كردیم.
▪ ترجیح می‌دهید تنها كار كنید؟
ـ بابی: نه، من زمان كوتاهی عادت به كار كردن به شكل كاملاً مستقل داشتم اما اكنون در همه پروژه‌هایی كه انجام می‌دهم با مردم همكاری دارم. یك گروهِ مردم هستند كه من با آن‌ها كار می‌كنم، هر چند سراسر این ۱۰ سال گذشته را با پلنا بال براون(۲۳) كار كردم. او همكار و دستیار‌ من است. ‌با او در بیشتر پروژه‌هایم كار می‌كنم و رابطه من با او در كار ضروری است. من كشف كردم كه این مسأله انرژی و نیروی خیلی زیادی به توانایی كار كردن با دیگر مردم می‌دهد.▪ آیا ذاتاً ارتباطی بین ساختن مجسمه و كار پرفورمنس وجود دارد؟
ـ بابی: من زمان زیادی را فقط به نگاه كردن و لبخند زدن به مردم صرف كردم. من به وضوح نمی‌دانستم چه كاری را‌ ‌می‌خواهم انجام دهم ،اما هیجان‌انگیزی و لذت‌بخشی پروسه این بود كه ریسك می‌كردم و كارهایی انجام می‌دادم كه غیرمعمول بودند و این تنها راهی بود كه آموخته بودم‌‌.
▪ كجا كار تولید می‌كنید؟
ـ بابی: من همیشه كار می‌كنم و ایده‌هایم را همیشه دارم، هر جایی كه ممكن است باشم. اكنون بعد از ۳۰ سال كار كردن به عنوان یك هنرمند، برای اولین بار استودیوی شخصی خود را به دست آوردم، اما عادت داشتم به كار كردن در آشپزخانه(‌یك آشپزخانه خیلی بزرگ) نقاشی‌ها، طراحی‌ها و كار روی ایده‌هایم را با پلنا انجام می‌دادم و یا در آشپزخانه او كار می‌كردم، اما اكنون یك استودیو در انتهای باغ دارم. من هر جایی می‌توانم كار كنم.
▪ داشتن یك فضا برای یك هنرمند چقدر مهم است؟
ـ بابی: به طور فزاینده‌ای برایم اهمیت پیدا می‌كند، اما ‌بدون آن هم سال‌های زیادی كار‌ كرده‌ام. اكنون كارم گسترش پیدا كرده و احتیاج به فضای بیشتری دارم، ولی هنوز ترجیح می‌دهم خیلی به آن وابسته نباشم، از این رو گشتی در اطراف می‌زنم و در جاهای متفاوت كار می‌كنم.
▪ آیا شیوه‌هایی را كه در كارتان به كار می‌برید كاملاً متفاوت است یا از یك الگوی مشخص پیروی می‌كنید؟
ـ بابی: الگوهای معینی وجود دارد. ابتدا ایده به ذهنم می‌رسد(‌یك اسكلت كلی از یك قسمت كار) و معمولاً چند سال را‌ فقط به فكر كردن درباره آن صرف می‌كنم، سپس متناوباً روی فضا ـ مكان آن كار می‌كنم و بعد به تدریج كه توسعه یافت، شروع به صحبت كردن با مردم در رابطه با آن می‌كنم و بسیار از آن به وجد می‌آیم. برای چندین ماه‌ آن را كنار می‌گذارم و سپس پیش آن‌ها برمی‌گردم و بیشتر رویشان كار می‌كنم تا جایی كه به مرحله‌ای می‌رسد كه اقدام به درخواست مالی می‌كنم. در ادامه معمولاً ایده را رها می‌كنم و این خیلی برایم سنگین تمام می‌شود اما ترجیح می‌دهم هر چه به اجرا نزدیك‌ و نزدیك‌تر می‌شوم بیشتر و بیشتر با دیگر مردم همكاری ‌كنم. معمولاً چند سال طول می‌كشد كه من روی یك ایده كار می‌كنم.
▪ آیا فرایند درخواست سرمایه‌، بازاریابی و... شور و هیجان را كمرنگ نمی‌كند؟ چگونه این هیجان را حفظ می‌كنید؟
ـ بابی: من با یك ایده همراه می‌شوم و بعد آن‌ را رها می‌كنم. مثلاً من یك اجرا در تابستان دارم، با وجود این كه خیلی نزدیك است، اصلاً نمی‌توانم راجع به آن فكر كنم، همه وقت من صرف دو پروژه بعد از این كار شده. ‌‌اما هر چه به انجام یك نمایش نزدیك‌تر می‌شوم، هیجان و شور و علاقه‌ام هم بیشتر می‌شود.
▪ در چند سال گذشته مردم از شكل مستقیم زندگی هنری به سوی فرم‌های میانی مثل وبلاگ یا ویدئو تمایل پیدا كرده‌اند. چقدر تكنولوژی دیجیتالی با كار شما تماس داشت؟
ـ بابی: من كاملاً با تكنولوژی جدید درگیر شده‌ام. تأكید تكنولوژی روی كار من به وسیله ماهیت ایده القا شده است و این كه چه مقدار من به آن باید متوسل شوم. من به سمتی می‌روم كه بسیار مشتاق به استفاده متفاوت از رسانه‌ها هستم، اما گاهی هم همه آن چیزی كه می‌خواهم فقط ایستادن روی یك میز در خیابان و جذب مخاطب ‌است،‌ من در نوسان هستم.
▪ ارتباط با مخاطب روی وب سایت یا ویدئو سخت‌تر است یا در سالن اجرای واقعی؟
ـ بابی: آن چه من دوست دارم این نیست كه مردم چه فكر می‌كنند. برای من رها كردن و آزاد كردن ایده و اندیشه ‌بسیار شگفت‌انگیز است. زمانی كه من در حال اجرا‌ ‌هستم واقعاً دوست دارم ببینم واكنش مردم چیست و همیشه چراغ‌های داخل سالن را روشن می‌گذارم تا بتوانم صورت‌هایشان را ببینم، این دوست داشتن است كه كاری را برای تغییر و دگرگونی انجام دهی، رها كردن ایده در جهان،‌ دگرگونی شگرفی است.
▪ سودمندترین چیزی كه در سه سال اخیر آموخته‌اید، چیست؟
ـ بابی: چگونه از خودم لذت ببرم. بزرگترین كشف من"فهرست اتفاقات مطبوع بزرگسال" (۲۴) ـ یك فهرست از كارهایی كه دوست دارید انجام دهید ـ است. این بزرگترین كشف من است. شما می‌توانید بسیار هیجان‌زده شوید و این می‌تواند بسیار با ارزش باشد...! در ضمن می‌توانید كاملاً زندگی‌تان را دگرگون كنید اگر همیشه در حال انجام كارهای مطبوع و دلپذیرتان باشید.
▪ شما نمایش‌هایتان را به سراسر دنیا برده‌اید. آیا پندی برای هنرمندانی كه برای اولین بار در یك تور گروهی مسافرت می‌كنند، ندارید؟
ـ بابی: باید خیلی سازمان یافته‌ باشید. مهمترین چیزی كه من دریافته‌ام، داشتن چند نوع ارتباط تلفنی با مردم در محل اجرای نمایش است، چرا كه همه این‌ها در كاغذ یا ایمیل نیست. من این چیزها را زمانی كشف می‌كنم كه با مردم تلفنی صحبت می‌كنم. ‌نمایش‌های من همه یك مجموعه ساختار دارند اما من چیزهای زیادی كه از پیش تعیین نشده‌اند در همان زمان به آن‌ها اضافه می‌كنم، ‌ نكاتی ‌درباره محل اجرا و نوع مردمی كه به آن جا می‌آیند، بر مواردی كه به اجرا اضافه می‌شوند‌ بیشترین تأثیر را می‌گذارد. به همین خاطر مقدار زیادی تحقیق و كار لازم است. هر چه زمان بیشتری صرف كنید، نمایش بهتری خواهید داشت.
▪ فكر می‌كنید چه مقدار از وقتتان صرف جمع‌آوری كمك هزینه می‌شود؟
ـ بابی: حدود ۲۰ درصد، ۱۵ تا ۲۰ درصد،‌ ‌‌و شاید بین ۱۰ تا ۲۰ درصد. من دائماً در حال كار روی تأمین بودجه مجموعه بعدی هستم. نه كار عملی بلكه از لحاظ روانی درگیر آن هستم. مرتب در فكرم تقاضانامه را آماده می‌كنم. زمان واقعی كه برای نوشتن تقاضانامه صرف می‌كنم خیلی كم است، اما زمانی كه برای برنامه‌ریزی روی تقاضانامه صرف می‌كنم، می‌تواند خیلی زیاد باشد.
▪ جمع‌آوری كمك هزینه می‌تواند یك عمل خلاق باشد یا این كه یك فعالیت پارتیزانی است؟
ـ بابی: ‌بله، می‌تواند یك پروسه هیجان‌انگیز باشد، یك چیزی كه آن را خیلی خلاق می‌كند، این است كه چگونه به مردم نزدیكِ نزدیك شوید و چگونه ایده‌هایتان را كنار هم آورید.‌
▪ آیا تا به حال درباره داشتن یك روز كاری فكر كرده‌اید؟
ـ بابی: من یك هنرمند آزاد هستم. من همیشه خوداشتغال بوده‌ام. بعضی وقت‌ها كارهایی را كه آن‌ها مطرح می‌كنند، انجام می‌دهم،‌ اما بیشتر وقتم را روی كار خودم می‌گذرانم. من هرگز در زندگی‌ام شغل اداری نداشته‌ام. ‌‌من زنده‌ام با تدریس كردن و انجام كارهای متفاوت، اما فهمیدم كه برایم سخت است كه تخیل را از طریق راه‌های دیگر تصور كنم.
▪ آیا می‌توانید یك داستان شاد درباره هنرمند بودن بگویید؟
ـ بابی: چیزی كه مرا خیلی شاد می‌كند، زمانی است كه به یك ایده برای انجام چیزی می‌رسم كه می‌خنداندم. من برای انتقال ایده فرمانبرداری، اطاعت و كوشش می‌كردم و ایده قرار دادن یك قوطی كنسرو ماهی كولی در دهانم را داشتم. ایده اولیه قرار دادن یك قوطی‌ ماهیِ ساردین در دهانم بود. به یك سوپر ماركت رفتم، جایی كه اغلب از رفت و آمد و قدم زدن در راهروهای آن لذت زیادی می‌برم‌ و برای قرار دادن قوطی در دهانم كوشش كردم. این خیلی مرا شاد می‌كرد. انجام چنین كارهایی،‌ بودن در یك مكان عمومی و فكر كردن به كارهای متفاوتی كه مردم را هیجان‌زده می‌كند‌ یكی از نقاط عالی زندگی من است.
▪ آیا می‌توانید یك داستان اندوهناك درباره هنرمند شدن بگویید؟ یك داستان اندوهگین یا ترسناك؟
ـ بابی: احساس شدید تنهایی و انزوا و متمایز بودن از مردم كه بعضی مواقع یك احساس شگفت است و بعضی وقت‌ها یك احساس شدید غریبه‌گی و تنهایی است.‌
▪ آیا عناصر عمده و خاصی هست كه یك هنرمند نباید بدون آن باشد؟
ـ دبابی: شجاعت‌
▪ می‌توانید سه نكته درباره ظهور هنرمند بگویید؟
ـ بابی: اعتماد به شهود و الهام بیش از هر زمانی كه فكر می‌كنید، ممكن است. تعامل با خود و انجام كارهایی كه لبخند را بر لبانتان می‌آورد.
مترجم: رضوان زندیه
پانوشت‌ها:
۱- Bobby Baker
۲- Sidcup Kerit
۳- Sr. Martin
۴- An Edible Family in a Mobile Home
۵- Drawing on a Mother&#۰۳۹;s Experience
۶- Daily Life
۷- Kitchen Show
۸- Time Out/ Dance Umbrella Performance Award
۹- How to Shop
۱۰- Take a Peek!
۱۱- Grown-up School
۱۲- Box Story
۱۳- LIFT
۱۴- Warwick Arts Center
۱۵- Polona Baloh-Brown
۱۶- Jocelyn Pook
۱۷- Pull Yourself Together
۱۸- Mental Health Action Week
۱۹- The Woman Who Misrook her Mouth for Pocket
۲۰- Art in Sacred Spaces Festival
۲۱- House Work House
۲۲- Arts admin : یك تولید كننده نامتعارف و مركب، متولی، مشاور و برگزار كننده. آن‌ها كارشان را با شركت‌های تئاتر تجربی و تصویری آغاز كردند. همچنین در حال حاضر با هنرمندان پرفورمنس، لیوینگ آرت(Living Art) و اینستالیشن(Installation) در ارتباط هستند.
۲۳- Polona Baloh Brown : همكار و ‌‌دستیار‌ بابی بیكر، یكی از اعضای كلیدی"زندگی روزانه" است. همكاریِ هنری بابی با پلنا در سال ۱۹۹۰ آغاز شد و هنوز هم رابطه خلاق و منحصر به فرد آن‌ها ادامه دارد و گسترش پیدا كرده است. پلنا ساكن اسلوانی‌ است، اما در لندن فعالیت می‌كند. وی در رشته ادبیات و هنرهای اجرایی(Performing Art)‌ در دانشگاه یورك(York) تحصیل كرده و در سِمت‌های مختلفی چون كارگردانی، مدیریت هنری، نویسندگی و معلمی فعالیت داشته است. آثار وكار زنان و همكاری‌های میان فرهنگی از موضوعات مورد علاقه وی است. پلنا براون به كنفرانس دادن در سطوح دانشگاهی، كارگردانی و مدیریت پرفورمنس‌های گوناگون و پروژه‌های هنری در انگلستان پرداخته‌ و كارش را از كشور بومی‌اش به فستیوال‌ها و تالارهای در سراسر اروپا ارتقا داده است. او فستیوال تحسین شده"شهر زنان" (City of Women) را ‌در اسلوانی‌ بنیاد نهاد. در ۱۹۹۷ او گرادا آرت(Greda Art) را تأسیس كرد كه یك گروه متمایز جهانی شامل هنرمندان مسلم، نویسندگان و تحصیلكرده بود.
۲۴- Waitrose
۲۵- John Lewis
منابع:
- www.bobybakersdailylife.com
-http:// www.bobybakersdailylife.com/bois.htm
-http:// www.barbiean.org.uk
- Barbican_BobbyBaker.htm
-http:// www.ratsadmin.co.uk/artists/bb/projects.htm/
-http:// links.jstor.org
-http:// www.bobbybakersdailylif.com/kitchenshow.htm
ـ كتاب The Guerilla Guid to Performance Art (مجموعه مصاحبه‌هایی با هنرمندان پرفورمنس): Leslie Hill-Helen Paris ۲۰۰۱ ـ صفحات ۴ تا ۹
چاپ اول: ۲۰۰۱
چاپ دوم: ۲۰۰۴
منبع : ایران تئاتر