پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

همشه بگو: خدا را شکر


همشه بگو: خدا را شکر
▪ سیره اهل بیت در صدقه دادن
مردمی که به حج رفته بودند در سرزمین منا جمع بودند. امام صادق (ع) و گروهی از یاران، لحظه‏ای در نقطه‏ای نشستند و شروع به خوردن انگور کردند. سائلی پیدا شد و کمک خواست. امام مقداری انگور برداشت که به سائل بدهد. سائل قبول نکرد و گفت: به من پول بدهید. امام گفت: خیر است، پولی ندارم. سائل مأیوس شد و رفت.
پس از چند قدم حرکت کردن پشیمان شد و گفت: همان انگور را بدهید. امام فرمود: خیر است و آن انگور را به او نداد.
طولی نکشید سائل دیگری پیدا شد و کمک خواست. امام برای او هم یک خوشه انگور برداشت و داد. سائل انگور را گرفت و گفت: سپاس خداوند عالمیان را که به من روزی رساند. امام با شنیدن این جمله، امر کرد بایستد، سپس هر دو مشت را پر از انگور کرد و به او داد. سائل برای بار دوم خدا را شکر کرد.
امام باز هم به او گفت: بایست و نرو. سپس به یکی از کسانش که آن‏جا بود، رو کرد و فرمود: چقدر پول همراهت هست؟ او جست و جو کرد، در حدود بیست درهم داشت. به امر امام آن را به سائل داد. سائل برای سومین بار زبان به شکر پروردگار گشود و گفت: سپاس منحصراً برای خداست، خدایا منعِم تویی و شکر برای توست.
امام بعد از شنیدن این جمله، جامه خویش را از تن در آورد و به سائل داد. در این‏جا سائل لحن خود را عوض کرد و جمله‏ای تشکرآمیز به خود امام گفت. امام بعد از آن دیگر چیزی به او نداد و او رفت.
یاران و اصحاب امام که در آن‏جا نشسته بودند، گفتند: ما چنین استنباط کردیم که اگر سائل هم‏چنان به شکر و سپاس خداوند ادامه می‏داد، باز هم امام به او کمک می‏کرد، ولی چون لحن خود را تغییر داد و از خود امام تمجید و سپاس‏گزاری کرد، دیگر کمک ادامه نیافت.
منبع : تبیان