چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

در مقابل چیزی مقاومت می‌کنیم که آن را نمی‌شناسیم


در مقابل چیزی مقاومت می‌کنیم که آن را نمی‌شناسیم
انسان در مقابل چیزی می‌ایستد و مقاومت می‌کند که نمی‌داند با آن چطور برخورد کند.
انسان در مقابل چیزی می‌ایستد و مقاومت می‌کند که نمی‌داند با آن چطور برخورد کند و کنار بیاید و ما در مقابل چیزی مقاومت می‌کنیم که آن را نمی‌شناسیم و ادراکی از آن نداریم.
ما در مقابل پریشانی و آشفتگی و در مقابل شر و بدبختی هنگامی می‌ایستیم که ساختار آن را نمی‌شناسیم. تنها زمانی می‌توانیم نسبت به مساله آشفتگی و مکانیسم عمل آن آگاه باشیم که در ارتباط مستقیم با ساختمان پدیده آشفتگی قرار داشته باشیم.
دو انسان اگر در مقابل یکدیگر حالت دفاع و مقاومت به خود بگیرند درک و شناختی از همدیگر نخواهند داشت. ارتباط تنها موقعی وجود دارد که ترس وجود ندارد.
ترس یا از شناخته است یا از ناشناخته. یا از کاری که انسان انجام داده یا می‌خواهد انجام دهد. یا از گذشته است یا از آینده. رابطه بین آنچه انسان هست و آنچه میل دارد باشد منجر به ترس می‌گردد. ترس هنگامی بوجود می آید که انسان واقعیت آنچه هست را بر اساس پاداش و تنبیه ارزیابی کند. هنگامی که شما احساس مسوولیت می‌کنید و در عین حال می‌خواهید خود را از آن احساس آزاد کنید، ترس به وجود می‌آید. حاصل جستجوی لذت و اجتناب از رنج، ترس است. ترس نتیجه اضداد است. تجلیل و ستایش موفقیت منجر به ترس از شکست می‌شود.
ترس یک فرآیند ذهنی است در طریق تلاش "شدن". در تلاش برای خوب بودن، ترس از شر بودن نهفته است. در تلاش بزرگی ترس از کوچکی وجود دارد.
تلاش برای "شدن" آغاز ترس است. ترس از بودن یا نبودن. ذهن که در حقیقت انبار تجربه است همیشه از آنچه بی‌نام و نشان است، می‌ترسد. ذهن (مجموعه نام‌ها و واژه ها و خاطرات) تنها می‌تواند در قلمرو "دانستگی" و شناخته‌ها عمل کند. بنابراین در مقابل ناشناخته (که یک چالش است) یا مقاومت می‌کند یا آن را بر اساس شناخته‌ها تعبیر و معنا و برچسب گذاری می‌کند. این مقاومت عبارت است از ترس، زیرا ذهن نمی‌تواند در تماس با ناشناخته باشد. شناخته نمی‌تواند در ارتباط با ناشناخته باشد. شناخته باید متوقف شود تا ناشناخته متبلور شود.
ذهن خالق ترس است. هنگامی که خودش به تجزیه و تحلیل می‌پردازد و علل آن‌را جستجو می‌کند تا از آن رها شود، نتیجه‌اش "خود حصاری" یا "خودجدایی" بیشتر و بنابراین تشدید ترس است.
وقتی شما به وسیله تجزیه و تحلیل در مقابل آشفتگی مقاومت می‌کنید، قدرت مقاومت را افزایش داده‌اید و نتیجه این مقاومت تشدید ترس از آشفتگی و نابسامانی است و ترس مانع رهایی است.
رهایی در ارتباط است نه در جدایی، که نتیجه جدایی ترس است.
http://www.prowin.blogfa.com
منبع : خبرگزاری ایسنا