جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی بر عملکرد سازندگان دوره گذشته برنامه سینما چهار


برای نخستین بار، تهیه كنندگی یك برنامه تلویزیونی كه به نمایش و بررسی فیلم های سینمایی اختصاص دارد، به یك تهیه كننده سینمایی سپرده شد. اتفاقی كه همانند هر تجربه جدید دیگر، گذشته از نقاط ضعف و نارسایی های خود نقاط قوت، نوآوری ها و جسارت های ارزشمندی به همراه داشت.با این توجه كه چنین برنامه هایی با رنگ ها و درونمایه های متفاوت در شبكه های مختلف در حال تولید یا پخش است، یك نقد نسبتاً سختگیرانه می تواند به عنوان پیشنهادها و تذكرهایی برای سازندگان امروزی این دست برنامه ها سودمند واقع شود.برنامه هایی با این كاركرد معمولاً از دو بخش عمده تشكیل شده یعنی نمایش یك فیلم سینمایی و برنامه ای كه پیرامون آن فیلم سینمایی به ارائه پیش زمینه و تحلیل می پردازد.بنابراین نخست به بررسی عملكرد این دوره یك ساله در زمینه انتخاب و شیوه نمایش فیلم ها می پردازیم.
• • •
•قابل توجه ترین و مهمترین رویكرد سینماچهار، تهیه و نمایش فیلم هایی است كه به رغم ارزش سینمایی و هنری ویژه به دلیل موجود نبودن در بازارهای دلالانه داخلی فیلم های سینمایی _ در كشور ما و حتی در بسیاری كشورهای دیگر- مهجور مانده اند.البته ویژگی این فیلم ها آن است كه دلیل مهجور ماندن آنها بیش از حد هنری و خاص بودن و یا تماشاگرپسند نبودن نیست، بلكه در هنگام نمایش با استقبال تماشاگر هم روبه رو می شود.تنها دلیل نادیده و ناشناخته ماندن این فیلم ها، فقدان نسخه باكیفیت از آنها است. چه بسا موجود نبودن این فیلم ها در بازار دلالی فیلم باعث نادیده گرفته شدن آنها از سوی ارباب جراید و منتقدان شده است.فیلم هایی چون «كریسمس مبارك، آقای لارنس!»۱ ساخته ناگیسا اوشیما ۲ (محصول مشترك هلند، انگلیس و ژاپن) و «ترس و لرز» ساخته آلن كورنو۳ (محصول فرانسه) از این دسته اند.اثر برجسته و شاخصی چون «مادادایو»۴ آخرین ساخته و به روایتی وصیت نامه آكیرا كوروساوا نیز در این حیطه قرار می گیرد. فیلمی كه به رغم اهمیت و ویژگی هایش مورد عنایت نویسندگان و منتقدان ایرانی نیز قرار نگرفته بود. البته كه دلیل این بی توجهی مشخصاً نبود نسخه قابل دیدن و ترجمه دار فیلم است.
•عملكرد خلاف جریان و آموزنده ای كه در سینماچهار در این دوره یك ساله اتفاق افتاد ولی متاسفانه به اندازه كافی تكرار نشد، پرداختن به فیلم هایی بود كه چندان شناخته شده نیستند، ولی نسخه بازسازی شده آنها توسط كمپانی های آمریكایی شهرت و موفقیت تجاری شایان توجهی كسب كرده است. به گونه ای كه بیشتر مخاطبان حرفه ای سینما نیز نام این فیلم ها را با نسخه آمریكایی آنها به یاد می آورند. هرچند كه نسخه اولیه و بومی این فیلم ها، از دیدگاه هنری باارزش تر، در ارزیابی سینمایی خوش ساخت تر و حتی برای بسیاری مخاطبان جذاب تر از نسخه بازسازی شده آمریكایی آنها است.از این دسته می توان به «بی خوابی»۵ ساخته اریك اسكیول بایرگ ۶ (محصول نروژ) و «حلقه» ۷ ساخته هیدئو ناكاتا ۸ (محصول ژاپن) اشاره كرد كه برخلاف تعداد فراوان نسخه های بازسازی شده آمریكایی آنها در بازار فیلم ایران نسخه اصلی اولیه آنها به هیچ وجه در ایران قابل حصول نیست. چنین فیلم هایی حتی در بازارهای رایج فیلم سینمایی در دیگر كشورها نیز در دسترس نیست و ناگزیر باید در آرشیوهای خاص بین المللی جست و جو شوند.
•یكی از عوامل مهم و موثر در مخدوش شدن روند موفق و جسارت آمیز برنامه سینماچهار سری گذشته به نمایش درآمدن فیلم هایی است كه مشخص نیست به چه دلیل در چارچوب یك برنامه ویژه هنر سینما به نمایش درمی آید. بعضی فیلم ها كه به لحاظ هنری ارزش نامعلومی دارند نظیر فیلم های «سایه قابیل» یا «در راه خانه» كه از ویژگی های قابل توجه سینمایی و یا حتی عوامل مطرح نظیر كارگردان یا بازیگر شناخته شده بی بهره هستند.بعضی دیگر نیز فیلم های تكراری هستند كه به لحاظ كیفیت های پخش نیز كاملاً نامطلوب به نظر می رسند نظیر «بیا و بنگر» ساخته الیم كلیموف ۹ و یا «سفر یك آهنگساز جوان» ساخته گئورگی شنگلایا. ۱۰
•یكی دیگر از نقاط تاریك عملكرد سینماچهار در این دوره یك ساله وفادار نماندن به دسته بندی های اولیه ای بود كه از سوی سازندگان ارائه شد.
طبق یك برنامه ریزی كه پیش از پخش برنامه مشخص شده بود، بنا بود فیلم هایی كه در این دوره یك ساله به نمایش درخواهد آمد براساس ژانر ۱۱ و زیرژانر (ژانر سینمایی یا گونه سینمایی) مرتب شوند و برنامه به ترتیب به بررسی ژانرهای گوناگون بپردازد.بر همین مبنا برنامه بر ژانر جنگ و بررسی زیرژانرهای آن نظیر ماموریتی، اردوگاهی، مقاومتی، تبعات جنگ و سینمای دفاع مقدس شروع شد كه مقارن با هفته دفاع مقدس نیز بود.در دسته بندی ژانر جنگ، فیلم های باارزشی نیز به نمایش درآمد: «خط قرمز باریك» فیلم شاعرانه و هنرمندانه ترنس مالیك با بازی بازیگرانی چون شان پن، «زیردریایی» شاهكار ولفگانگ پترسون كه فیلمی جریان ساز در زمینه فیلم های جنگی دریایی بود و «بهترین سال های زندگی ما» اثر ستایش شده ویلیام وایلر كه همچنان مورد توجه مجامع سینمایی و منتقدان بین المللی است. همچنین «روبان قرمز» به همراه بررسی زندگی و آثار ابراهیم حاتمی كیا یكی از بهترین برنامه های این مجموعه بود.ولی متاسفانه همانند روند همیشگی برنامه های درازمدت در تولیدات تلویزیونی، سینماچهار هم نتوانست به مبنای ژانر سینمایی پایبند بماند و پس از ژانر جنگ و دو تك برنامه در ژانرهای وسترن و گانگستری، دچار آشفتگی و بی برنامگی ناخواسته شد كه به نمایش بدون دسته بندی و حتی در مواردی بدون توجیه سینمایی برای پخش آثار انجامید.هرچند كه بقایای این حركت ارزشمند، موجب به نمایش درآمدن فیلم های قابل تاملی در ژانر وحشت شد. حركتی كه در این دست برنامه های نمایش و تحلیل فیلم كه تاكنون در سازمان صدا و سیما تولید شده بی سابقه بوده است.«حلقه»، «چشم»، «منطقه مرده» و «حس ششم» فیلم هایی بودند كه در قالب ژانر وحشت به نمایش درآمدند.
•پخش فیلم های برجسته تاریخ سینما باكیفیت نمایش مطلوب، اتفاقی است كه مورد توجه بینندگان حرفه ای، منتقدان و تماشاگران خانگی قرار گرفت.فیلم هایی كه شاید چندبار توسط بینندگان حرفه ای _ كه به آرشیوهای خصوصی دسترسی دارند- دیده شده باشد ولی بازبینی آنها باكیفیت تصویر عالی و صدای مطلوب ویژگی های متفاوت و جدیدی را قابل بررسی ساخت.فیلم هایی چون: «ژاندارك» (ویكتور فلمینگ)، «شیطان صفتان» (هانری ژرژ كلوزو)، «روزی روزگاری در غرب» ساخته سرجیو لئونه، «درسو اوزالا» (آكیرا كوروساوا)، «سالواتوره جولیانو» (فرانچسكو رزی)، «آینه» (آندری تاركوفسكی)، «دلیجان» (جان فورد)، «قاتلین پیرزن» (الكساندر مكندریك)، «داستان توكیو» (یاسوجیرو ازو)، «بهترین سال های زندگی ما» (ویلیام وایلر)، «قتل در قطار سریع السیر شرق» (سیدنی لومت) و... تعدادی از این آثار برجسته هستند.
در كنار این فیلم ها حركت ارزشمندی كه می توانست در یك دسته بندی منظم تر اتفاق بیفتد، پخش فیلم های ارزشمند و تا حدودی قدیمی تر هیچكاك بود كه با استقبال خوبی از سوی بینندگان حرفه ای مواجه شد. فیلم هایی كه از شبكه های تلویزیونی پخش نشده بودند و در شبكه ویدئو نیز باكیفیت های پایینی موجود است. «مرد عوضی»، «اعتراف می كنم»، «حق السكوت» و خرابكاری از جمله فیلم های هیچكاك هستند كه باكیفیت صدا و تصویر مطلوب از این برنامه پخش شد.
•ابتكار جسارت آمیز و كاملاً سازگار با قواعد پخش و بازبینی حرفه ای فیلم كه در ابتدای این دوره سینماچهار انجام شد و متاسفانه ادامه نیافت، پخش تكرار فیلم ها با صدای اصلی و زیرنویس فارسی بود. بالاخره یك برنامه تخصصی سینمایی بر این حقیقت اذعان كرد كه هنر سینما در تصویر خلاصه نمی شود. صدای فیلم نیز می تواند هم ارز تصویر آن مورد توجه دقیق و ارزیابی قرار گیرد.اما این حقیقت نیز باعث ادامه این حركت نشد تا زیرنویس شدن چند برنامه ابتدایی هم یك اتفاق به نظر برسد و نه یك حركت علمی و تخصصی.•در چند مورد سینماچهار اقدام به پخش فیلم هایی كرد كه از نظر فاصله زمانی بین اكران بین المللی تا پخش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی یك عملكرد ویژه محسوب می شود.«فارنهایت ۱۱/۹» (مایكل مور)، «بازگشت» (ژویاگینتسف ۱۲) و «ترس و لرز» (آلن كورنو) از این دسته هستند.اما علاوه بر رویكرد خاص این دوره سینماچهار در انتخاب و نمایش فیلم ها كه نقاط مثبت و منفی آن را برشمردیم در ساخت برنامه نقد و تحلیل نیز این برنامه نوآوری ها، نقاط قوت و سهل انگاری و نقاط ضعف بسیار داشت كه بررسی آنها می تواند برای سازندگان برنامه های مشابه در آینده سودمند باشد.
•این سری جدید برنامه، برنامه را از شكل گفت و گوی یك نفره با دوربین، به یك میزگرد دو یا سه نفره تبدیل كرد. هرچند كه در ابتدای راه با حضور سه مهمان، جذابیت هایی وجود داشت و فضای جدید را بهتر جلوه می داد در ادامه آنچنان شكل مطلوبی به نظر نرسید.همان گونه كه این تجربه در برنامه های مشابه (سینمایك و...) نیز آنچنان موفق نبوده است. دو مهمان بدون اینكه توجه خاصی به بیننده داشته باشند به گفت و گو می نشینند و حتی زاویه نگاه آنان بیننده را به دنبال كردن بحث ترغیب نمی كند.در برخی موارد نیز در لحظاتی تفاوت صدای دو مهمان به حدی می رسد كه فریاد یكی گوش می آزارد و نجوای دیگری شنیده نمی شود.در عین حال طراحی صحنه مدرن و بی تكلف بخش گفت و گو را در این دوره سینما چهار می توان از شاخصه های مثبت آن ارزیابی كرد. فضای بحث ها نیز در بعضی برنامه ها از صمیمیتی برخوردار بود كه ویژگی جالبی برای یك میزگرد تلویزیونی است.
•در بخش هایی از برنامه به صورتی كاملاً نوآورانه از گرافیك و پویانمایی كمك گرفته شده بود كه این شیوه به كارگیری و ساختار اجرایی بخش های گرافیكی باكیفیتی فراتر از نمونه های دیده شده در تولیدات تلویزیونی اتفاق افتاده بود.وله ها و تیتراژ آغازین برنامه یك جو گرافیكی كاملاً به روز و جذاب داشت كه تا حدودی شبیه طراحی سایت های اینترنتی و یا منوی فیلم های DVD بود.
پویانمایی بخش های ساخته شده برای گفتار متن و تیتراژ انتهایی نیز می توان گفت كه تا حدودی الهام گرفته از داستانی مصور (كمیك استریپ ها) و كارهای گرافیك مدرن نظیر پاپ آرت و دیگر نمونه ها به نظر می رسید.
می توان نقطه قوت اصلی بخش تولید برنامه سینما چهار دوره قبل را، گرافیك و پویانمایی آن در نظر گرفت.
هر چند كه در ادامه روند برنامه، كم شدن زمان همین بخش ها نیز، به یكی از كاستی های برنامه تبدیل شد. شجاع نوری با حضور خود، هم نویدبخش یك ارتباط شفاف و مستقیم بین تهیه كننده برنامه و بینندگان آن بود، (همانند برنامه «بی خوابی»)، و هم در زمینه فیلم و عوامل آن اطلاعات ویژه ای را بازگو می كرد كه روخوانی یك متن ترجمه شده نبود، بلكه بسیاری از گفته های او دانشی حاصل از سال ها حضور در عرصه سینمای داخلی و خارجی بودند. (همانند برنامه «كریسمس مبارك آقای لارنس»)ولی به دلایلی كه مشخص نیست، او فقط در چند برنامه ابتدایی حضور داشت و فضای قسمت های بعد، بدون هیچ هدایت كننده ای، تا حدودی ناخوانا و گیج كننده به نظر می رسید.
•در بخش گفتار متن، علاوه بر نوآوری های گرافیكی، یك سنت شكنی تا حدودی سودمند نیز اتفاق افتاد. سازندگان برنامه و فریبا كامران به یك عمل خطرپذیر دست زدند و آن حضور یك بازیگر سینمایی در نقش یك گوینده متن بود.فریبا كامران از زمره بازیگرانی است كه از عرصه تئاتر به سینما و تلویزیون آمد و پس از اینكه دوبار برای فیلم های «از كنار هم می گذریم» (ایرج كریمی) و «فرش باد» (كمال تبریزی) نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فجر شد، به عنوان بازیگر سینما هم شناخته شد. كامران به عنوان بازیگر، با جسارت، این نقش نامتعارف را پذیرفت و در ابتدا به كلی موجب سردرگمی بینندگان در پذیرش یك لحن و اجرای جدید گردید.فرآیندی كه در ادامه راه به یك اجرای جدید و ارائه بهتر مفهوم ها، بدون استفاده از قواعد كلیشه ای ادای كلمات و هیجان بخشی های غیرضروری به یك متن حاوی اطلاعات انجامید.
در برنامه هایی چون «خط قرمز باریك»، «مادادایو» و «ژاندارك» لحنی به كار گرفته شد كه به حد كافی مفهوم و مطلوب است و نوعی نوآوری در بیان متن های مستند، محسوب می شود.هرچند كه تصاویر بخش های گفتار متن و نیز اجرای فریبا كامران، در همه برنامه ها نتوانست در حد مطلوب همیشگی بماند ولی این دو عنصر، به همراه استفاده درست از موسیقی، گونه ای جدید و مطلوب را در زمینه تصویرسازی مستند به ثبت رساند.اوج تكامل این شیوه نو، زندگینامه تصویری ابراهیم حاتمی كیا بود كه در برنامه «روبان قرمز» به نمایش درآمد.
•یكی از نقاط ضعف اصلی برنامه، حضور میهمانانی بود، كه در هیچ ارزیابی، صلاحیت حضور در جلوی دوربین به عنوان منتقد یا كارشناس سینمایی را ندارند. افرادی كه برای اولین بار است به عنوان كارشناس یا منتقد سینما، جلوی دوربین حاضر می شوند و حتی از چهره و بیان مناسبی هم برای بازگویی اطلاعات مجمل از بركرده، برخوردار نیستند.مسلم است كه سازندگان برنامه، توجیه قابل قبولی برای انتخاب این افراد ندارند. چرا كه در همین سری سینما چهار، افرادی به عنوان میهمان حضور یافتند كه اطلاعات حاصل از سال ها تحقیق و تفحص را با بیانی مطلوب و به شیوه ای آموزنده در اختیار علاقه مندان و بینندگان قرار می دادند.این مطلب كه انتقادی از سازندگان دوره گذشته برنامه ای سینمایی است، در قالب پیشنهاد می تواند مدنظر سازندگان آتی این دست برنامه ها قرار گیرد، كه استفاده چندین باره از حضور سودمند میهمانانی این چنین، بسیار بهتر از ایجاد تنوع در میهمانان برنامه است به قیمت از دست رفتن كیفیت مباحث و مطلوبیت برنامه. هر چند كه وجود تنوع، همراه كیفیت می تواند برنامه را به گونه ای خاص، جذاب و آموزنده سازد. همانند تركیبی كه برای گفت وگو درباره فیلم «نفرت» محصول فرانسه در این مجموعه سینما چهار انتخاب شده بود. اكبر عالمی استاد سینما و مسلط به زبان فرانسه از نسل با تجربه مشغول در سینما، كه سال ها در چنین برنامه ای حضور نیافته بود و نادر تكمیل همایون تحصیلكرده سینما از فرانسه از نسل جوان و علمی مشغول در سینما. نوع بیان، فیزیك و اختلاف سن و سال این دو، علاوه بر بحث جامع پیرامون فرهنگ فرانسه و ساختار سینمایی اثر، به جذابیت های میزگرد افزود و یكی از بهترین برنامه های تحلیل پیرامون یك اثر سینمایی در تاریخ تولید چنین برنامه هایی، از هنر هفتم تا برنامه های امروزی، شكل گرفت. البته انتقادات دیگری نیز به شیوه نوآورانه سینماچهار سری گذشته وارد است ولی در مجموع می توان حركتی حرفه ای و جسارت آمیز، همراه اشتباهات و تغییر مسیرهای بی دلیل را، از عملكرد این سری برنامه، بازشناخت.
پی نوشت ها:
۱- Mary Christmass Mr. Lawrance
۲- Nagisa Owshima
۳- Alain Korno
۴- Madadayo
۵- insomnia
۶- Erik Skjul Baerg
۷- The Ring
۸- Hideo Nakata
۹- Elim Klimov
۱۰- Georgi Shenglaya
۱۱- Genre
۱۲- Zhoya Gintsev
منبع : روزنامه شرق