چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


حقوق اشخاص بی تابعیت


حقوق اشخاص بی تابعیت
برای مثال، اگر زن از شوهرش طلاق بگیرد یا شوهرش بمیرد این زن ممکن است نتواند دوباره به کشور خودش مراجعت کند چون وی دیگر تابعیت آن کشور را ندارد. حتی اگر این زن دوباره تابعیت قبلی خودش را کسب کند و به آن کشور بازگردد این امکان قویاً وجود خواهد داشت که فرزندانش نتوانند تابعیت مادرشان را تحصیل کنند چون در کشور ما اصل خون به شکل مطلق اعمال می شود که براساس آن فقط از طریق نسب پدری اعمال می شود. مشکلات بی تابعیتی به تنهایی رخ نمی دهد. نیازمندی به اسناد ممکن است این مشکلات را وخیم تر کند. جنگ ها، تعارض ها و خطاهای اداری اغلب ایجاد موانع و مشکلات غیرقابل حلی در اسناد تولد، ازدواج، اصل و نسب یا اقامت می کند. اطفال متولد شده در اردوگاه های پناهندگان خارج از محدوده دولت متبوع والدین شان به علت مخاصمات مسلحانه ممکن است بعداً به دشواری بتوانند اصل و نسب یا تاریخ تولدشان را ثبت کنند. این کودکان ممکن است قادر به اثبات تابعیت شان یا اعمال موثر تابعیت شان نباشند.
در کنوانسیون تابعیت زنان ازدواج کرده دولت های متعاهد موافقت کرده اند که نه نامزدی و نه انحلال ازدواج بین یکی از اتباع و بیگانگان و نه تغییر تابعیت شوهر در زمان استمرار پیوند زناشویی قهراً اثری بر تابعیت زوجه نخواهد گذاشت. در کنوانسیون تابعیت زنان شوهرکرده مقرر شده که نه اکتساب تابعیت دولت دیگر و نه ترک تابعیت اتباع شان مانع ابقای تابعیت همسر چنان شخصی نخواهد بود.
از قوانین مبتنی بر نسب پدری و هم قوانین تابعیت وابسته در کنوانسیون امحای تمام اشکال تبعیض علیه زنان سخن گفته شده است.
۱) دولت های عضو برای زنان حقوقی مساوی مردان در کسب، تغییر یا بازگشت تابعیت شان را به رسمیت خواهند شناخت. دولت های عضو به ویژه اطمینان حاصل خواهند کرد که نه ازدواج با بیگانگان و نه تغییر تابعیت شوهر در حین استمرار پیوند زناشویی به طور قهری به تغییر تابعیت زوجه یا بی تابعیت کردن او یا اجبارش به تابعیت شوهر نمی انجامد.
۲) دولت های عضو به زنان حقوقی مساوی مردان در خصوص تابعیت فرزندان شان اعطا خواهند کرد.
تغییر قوانین تابعیت یکی دیگر از مکانیسم های شایع بی تابعیتی است. تغییر قوانین تابعیت کسانی که طبق قوانین قدیم جزء اتباع محسوب می شدند طبق قوانین جدید بی تابعیت می شوند. اشخاص با ترک تابعیت کردن قبل از کسب تابعیتی جدید هم بی تابعیت می شوند. اشخاص همچنین ممکن است بی تابعیت شوند اگر حکومت تابعیت ایشان را سلب کند و ایشان هم تابعیت دیگری نداشته باشند.
در مقایسه با دولت های دیگر فرصت بسیار اندکی برای تصویب کردن و اعمال معاهدات حقوق بشری وجود دارد که در آنها ممکن است مقرراتی برای حمایت علیه بی تابعیتی وجود داشته باشد. افزون بر این اگر دولت سابق تجزیه شده به علت اختلافات قومی بین گروه های قومی عمده تقسیم شده باشد دولت جانشین انگیزه زیادی در حمایت از مقررات تابعیت آزادمنشانه نخواهد داشت یا تصویب معاهده یی که ممکن است تابعیت اتباع اقلیت را تضمین کند.
قطعاً، هنگامی که جانشینی دولت بدون قانون اساسی یا ترتیباتی قانونی که تابعیت تمام افراد دولت از هم پاشیده را تضمین کند شمار زیادی از اشخاص رسماً بی تابعیت می شوند. هنگامی که دولتی متلاشی یا تجزیه می شود این احتمال همیشه وجود دارد که افرادی که به موجب قانون دولت سابق تبعه محسوب شدند به موجب قوانین دولت جانشین دیگر تبعه محسوب نشوند.
همچنین هرگاه قوانین تابعیت دگرگون شوند این احتمال همیشه وجود دارد اشخاصی که به موجب قانون قدیم تبعه محسوب می شدند به موجب قانون جدید بی تابعیت شوند.
ب) مکانیسم بی تابعیتی عملی
بی تابعیتی عملی اشخاص آنقدر وسیع است که شامل تمام افرادی می شود که تابعیتی هم دارند ولی هنوز هیچ نفع یا حمایتی از داشتن آن تابعیت عایدشان نمی شود.
یکی از مکانیسم های بی تابعیتی عملی برده داری و قاچاق انسان است. گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در موضوع خشونت علیه زنان به مشکلات بی تابعیتی عملی زنانی که برای فحشا قاچاق شده اند، بذل توجه زیادی کرده است. برای این زنان تابعیت وسیله یی برای حمایت دیپلماتیک نیست؛ چون صاحبان عشرتکده ها گذرنامه های این زنان را از ایشان گرفته اند، بنابر این حتی اگر این زنان بتوانند آزادی خودشان را به دست هم بیاورند بدون اثبات تابعیت شان به سختی می توانند به سرزمین مادری شان برگردند.
۴) مشکلات و مصائب اشخاص بی تابعیت
از جمله مشکلاتی که اشخاص بی تابعیت با آن رو به رو هستند این است که دولت هایی که این اشخاص در قلمروشان ساکن هستند برای ایشان اسناد شناسایی صادر نمی کنند. بدون اسناد تشخیص هویت، بسیاری از افراد بی تابعیت به دشواری می توانند پناهندگی سیاسی تحصیل کنند و نداشتن این اوراق تحصیل خدمات اجتماعی اولیه را هم مشکل می سازد. در واقع این اشخاص از یافتن شغل، بهره مندی از مراقبت های پزشکی، ازدواج و ثبت واقعه ازدواج فرزندان شان محروم می شوند.
حق دیگری که از اشخاص بی تابعیت نادیده گرفته می شود حق ترک کردن و وارد شدن به سرزمین خود شخص است. بدون اثبات هویت یا تابعیت افراد بی تابعیت نمی توانند به قلمرو دولتی بازگردند که سابقاً در آنجا زندگی می کردند.
۵) نتیجه
بی تابعیتی اغلب در نتیجه اعمال قانونگذاری، اداری یا قضایی و تصمیمات سیاسی رخ می دهد که در احترام و شناسایی اصول بنیادین حقوق بین الملل در زمینه تابعیت کوتاهی می کنند.
بهترین طریق جلوگیری از بی تابعیت شدن اشخاص اعمال دکترین پیوند موثر و حقیقی است که به موجب آن هر شخص می باید استحقاق این را داشته باشد که از تابعیت دولتی بهره مند شود که با آن پیوندی موثر و حقیقی دارد. این پیوند می تواند برای مثال این گونه در نظر گرفته شود که شخص در قلمرو آن دولت اقامت طولانی مدت داشته باشد، بی آنکه پیوندی با دولت دیگری داشته باشد یا نیاکانش تبعه آن دولت بوده باشند، یا در قلمرو آن دولت به دنیا آمده باشند... معمولاً تصمیم گیری در این خصوص که فردی با کدام دولت پیوند حقیقی و موثر دارد چندان دشوار نیست چون کسی را نمی توان یافت که پیوندی حقیقی و موثر با دولتی نداشته باشد، اگرچه دولت ها از نظر عملی این حق را دارند تا تصمیم بگیرند چه کسانی می توانند جزء اتباع شان باشند؛ با این حال این حق دولت می باید با حقوق و معیارهای بین المللی سازگار باشد. این معیارها دست کم دولت ها را از بی تابعیت کردن اتباع شان منع و دولت ها را ملزم می کنند که حقوق اشخاص بی تابعیت را محترم بشمارند و دولت ها را متعهد می کنند که تابعیت تمام کودکان متولد در سرزمین خودشان را تضمین کنند.
مشخصات و مآخذ این مقاله به شرح ذیل است؛
David Weissbrodt and Clay
Collins ((The Human Rights of Stateless Persons)) Human Rights Quarterly vol.۲۸ (۲۰۰۶) pp.۲۴۵-۲۷۶
منبع : روزنامه اعتماد