جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ملی‌سازی مخفیانه


ملی‌سازی مخفیانه
دقیقا زمانی که فکر می‌‌‌کنید مقامات از تجربه چندین ماهه تلاش برای ایجاد بهبود در سیستم بانکی چیزی یاد گرفته باشند، روح هنک پائولسون باز می‌‌‌گردد و خزانه‌‌داری را تسخیر می‌‌‌کند. آخرین اشتباه خزانه‌‌داری که به شدت مهلک و غیرقابل چشم‌پوشی است، این است که دولت اوباما در نظر دارد تا سهام ممتازی را که از بزرگ‌ترین بانک‌‌های کشور در اختیار دارند به سهام عادی تبدیل کند.
در نتیجه این تصمیم، در روزهای گذشته بازار سهام یک سقوط بیش از ۵/۳‌درصدی را تجربه کرد. شاخص‌های مالی NYSE نشان می‌‌‌دهد که سهام جی پی مورگان ۱۰‌درصد و سهام موسسات مالی در کل، حدود ۹‌درصد افت کرد. افاضات کاخ سفید در این میان جالب است: ملی‌سازی‌های مخفیانه در مقایسه با ملی‌سازی مستقیم و صریح، دیگر میان سرمایه‌گذاران طرفدار ندارد.
تصمیمات اخیر کاخ سفید در مورد ملی‌سازی، نتیجه اقدامات خزانه‌‌داری در بخش بانکی بوده است. خزانه‌‌داری دلایلی دارد تا نگران این باشد که تعدادی از بزرگترین بانک‌‌های کشور برای مقابله با کمبود اعتبار در آینده، به اندازه کافی سرمایه نداشته باشند. با این حال تیموتی گیتنر (وزیر خزانه‌‌داری آمریکا) و کاخ سفید ریسک نمی‌‌‌کنند و حاضر نیستند برای یک طرح نجات دیگر از کنگره پول تقاضا کنند.
در عوض دولت اوباما نقشه کشیده تا با تبدیل سهام ممتازی که در اختیار دارد، ۱۰۰ میلیارد دلار سهام عادی و در واقع به همین میزان سرمایه بانکی برای خودش ایجاد کند. واضح است که با این اقدام چیزی به سرمایه بانک‌‌ها اضافه نمی‌‌‌شود بلکه تنها تغییراتی در ترازنامه ایجاد می‌‌‌شود. معلوم نیست که چرا خزانه‌‌داری فکر می‌‌‌کند که این کار موثر واقع خواهد شد. من به آینده خوشبین نیستم به خصوص حالا که به نظر می‌‌‌رسد اگر مشکلات همچنان ادامه پیدا کند خزانه‌‌داری دیگر نمی‌‌‌تواند از سرمایه عمومی‌‌ ‌برای کمک به سیستم بانکی استفاده کند.
بدتر از آن، این که تبدیل سهام ممتاز به سهام بانکی به این معنا است که دولت سهم بزرگتری از بانک‌‌ها را در اختیار خواهد داشت و در تصمیمات آن‌‌ها بیشتر از قبل درگیر خواهد شد. دادن حق رای در تصمیم‌گیری‌های بانک‌‌ها به کسانی مثل بارنی فرانک(نماینده دموکرات کنگره .م) به جای ایجاد اطمینان به هراس‌‌ها دامن خواهد زد. بی‌میلی برخی از بانک‌‌ها‌، به خصوص جی پی مورگان‌، برای مشارکت در برنامه فروش دارایی‌های زهر‌آگین عمومی ‌‌‌و خصوصی خزانه‌‌داری بیانگر واقعیت‌های مهمی‌‌‌است. این برنامه طوری طراحی شده که مالیات‌دهندگان در معرض ریسک کمتری قرار بگیرند. به هر حال، بانک‌‌ها نمی‌‌‌خواهند وارد این طرح شوند و خود را در معرض مداخلات سیاست‌مداران دم‌دمی‌‌‌مزاج قرار دهند.
ملی‌سازی مخفیانه همچنین از طریق طولانی کردن دوره کنترل دولتی روی سیستم بانکی به نااطمینانی‌‌ها دامن می‌‌‌زند. این اقدام باعث می‌‌‌شود که بانک‌‌ها بیش از پیش از مداخلات دولت در وام‌دهی و سرمایه‌گذاری در هراس باشند. در همین حال، اقدام کنگره در رد تقاضای خزانه‌‌داری برای پرداخت بیشتر به بانک‌‌هایی که مشمول طرح کمک به دارایی‌های مشکل‌دار (TARP) می‌‌‌شوند نیز به شدت این هراس‌‌ها افزوده است.
حداقل در شرایط فعلی بانک‌‌ها می‌‌‌دانند که چقدر به دولت ایالات متحده بدهکارند و این که سهام در اختیار دولت از نوع سهام ممتاز است، باعث می‌‌‌شود که این بخش از سرمایه بانک‌‌ها متمایز باشد. روزی که تمایز بین دولت و باقی سهامداران از بین برود، ارزش سرمایه‌گذاری‌های دولت و هزینه‌‌ای که بانک‌‌ها در جریان تبدیل نوع سهام متحمل شده‌اند دچار نوسان خواهد شد.
کنگره هنوز هم تلاش دارد که طرحی را به تصویب برساند که ارزش اوراق بهادار رهنی را کاهش دهد و حالا هم دولت از قانون‌گذاری برای تحت کنترل درآوردن نرخ بهره و مبالغ کارت‌های اعتباری صحبت می‌‌‌کند. هر دو این طرح‌‌ها باعث می‌‌‌شوند که سوددهی بانک‌‌ها کاهش یابد، اما دولتی بودن بخش بزرگی از بانک‌‌ها باعث می‌‌‌شود که بانک‌‌ها نتوانند مخالفت خود را با این طرح‌‌ها ابراز کنند. (با توجه به اینکه سی و شش‌درصد سیتی‌گروپ در مالکیت دولت است، این بانک ناچار شده به نفع سیاست‌هایی که دولت در نظر دارد، لابی کند!)
مشکلات فعلی ما نتیجه این است که دولت اوباما نمی‌‌‌خواهد از کنگره برای تامین سرمایه بانک‌‌ها پول تقاضا کند. اما از آن جا که آقای پائولسون به جای خرید سهام ممتاز بانک‌‌هایی که به این کمک دولت نیاز داشتند، سهام ممتاز تمام بانک‌‌های بزرگ را خریداری کرد، دولت در حال حاضر به پول احتیاج دارد.
استراتژی بهتر‌ و آنچه من فکر می‌‌‌کنم در دو سال آینده باید در دستور کار قرار بگیرد، آن است که مشکلات سیستمی ‌‌‌در بخش مالی را به همان روش مرسوم حل کنیم. مشکلات باید بانک به بانک و از طریق شرکت بیمه سپرده فدرال (FDIC) و موسسه‌‌ای که بتواند دارایی‌های مشکل‌دار را نگه‌‌داری کند و در طول زمان از شر آن‌‌ها خلاص شود حل شود. اگر معلوم شود که بخشی از بزرگ‌ترین موسسات ایالات متحده نمی‌‌‌توانند بدهی‌های خود را بپردازند، می‌‌‌توان دارایی‌های مشکل‌دار را متمایز کرد و دوباره برای بانک‌‌ها سرمایه تامین کرد(در همین بین، موسساتی که مشکلات کمتری دارند می‌‌‌توانند رای اعتماد بگیرند و سرمایه خصوصی جذب کنند).
تبدیل سهام ممتاز به سهام عادی در بلندمدت به دارندگان اوراق قرضه هیچ کمکی نمی‌‌‌کند و باعث می‌‌‌شود که سهامداران نیز تمایل پیدا کنند سهامشان را بفروشند. این که مالیات‌دهندگان در کنار سهامداران و در صف اول کسانی که در معرض ریسک هستند قرار بگیرند، باعث می‌‌‌شود که سهامداران به فروش سهامشان ترغیب شوند. تغییر سهام دولتی به سهام عادی، ریسک سیاسی را برای بانک‌‌ها افزایش می‌‌‌دهد بدون آنکه نظم را بر سهامداران، دارندگان اوراق قرضه و مدیریت موسساتی که دچار مشکل هستند اعمال کند.
اتفاقات اخیر از سوی دیگر نشان‌دهنده این است که خزانه‌‌داری به قول خود وفا نمی‌‌‌کند. خزانه‌‌داری بانک‌‌ها را مجبور کرد که بدون توجه به آنکه به سرمایه نیاز دارند یا خیر سرمایه عمومی‌‌ ‌را بپذیرند و وعده داد که این اقدامات موقتی خواهند بود. اما حالا خزانه‌‌داری زیر حرفش زده و با این کار باعث شده که بهبود اوضاع سیستم بانکی به تاخیر بیفتد و سخت‌تر از قبل شود.
تیموتی گیتنر
مترجم: حمید پاداش
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد