شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
روزنامهنگاری به سبک تنتن و میلو
چه عاملی باعث شد حرفهای را برای خودمان دست و پا کنیم؟ رویای جیبهای پر پول؟ عشق به اعتبار؟ ترس از غرغرهای مادرمان؟ یا خیالبافیهای آخر شب دوران کودکی؟ جالب است که شمار نهچندان انگشتشماری از ما شغلمان را به خاطر علاقه به یک شخصیت خیالی انتخاب میکنیم.
به خاطر قهرمان دوران کودکیمان. و تنتن، پسر خبرنگار، احتمالا قهرمان دوران کودکی برخی روزنامهنگاران و خیلی از غیر روزنامهنگاران است. شبکه ۴ رادیو بیبیسی به مناسبت صدمین سالگرد تولد هرژه، خالق تنتن - که هنگام نوشتن اولین کتاب تنتن در بخش اشتراک یک روزنامه مشغول به کار بود - برنامهای را پخش کرد به اسم <راهنمای تنتن برای روزنامهنگاری.> این برنامه را مارک لاوسون ساخت؛ روزنامهنگاری که از ۱۱ سالگی شیفته تنتن بود.
۱۱۱ ساله بودم که تنتن را کشف کردم. معلم فرانسه، که از بیتوجهی و شلوغکاریهای ما خسته شده بود، کپیهایی از صفحات یک کتاب مصور را بینمان پخش کرد؛ کتابی بود از یک هنرمند بلژیکی، بهنام هرژه. کتاب باعث شد آرام و کنجکاو سرمان برود توی کاغذ، آن چند صفحه داستان پسری بود که خبرنگار است، دنیا را میگردد، دوست پیدا میکند و زندگیاش را در خطر میاندازد. البته پسر تنهایی دنیا را نمیگشت. میلو، سگ وفادارش هم همیشه همراهش بود، کاپیتان هادوک، دریانورد بددهن و بدبینی که سریع عصبانی میشد، اکثرا با تنتن بود و البته یک پروفسور بیهوش و حواس هم در ماجراها حضور داشت به اسم تورنسل.
اما جذابتر از همه همان پسر خبرنگار بود که با دفتر یادداشتش جهان را میگشت. کتاب بر ماجرا و تعقیب و گریز بنا شده بود. پسرک یک ماجراجوی بزرگ بود، یک خبرنگار تمامعیار، کسی که با فرهنگهای دیگر دشمنی نداشت.
بدون شک همین پسرک مو زرد بود که باعث شد من روزنامهنگار شوم، این رویا که دنیا را بگردم، جاهای بیگانه را ببینم، خطر کنم و به خاطرش حقوق هم بگیرم باعث شد که روزنامهنگار شوم.
برای مدتی طولانی فکر میکردم که فقط من بودهام که به خاطر تنتن روزنامهنگار شدهام. اما بعد فهمیدم تعداد زیادی از حرفهایهای حرفه ما هستند که تنتن الگویشان بوده است.> اینها خاطرات مارک لاوسن، روزنامهنگار و سازنده برنامه رادیویی <راهنمای تنتن برای روزنامهنگاران> است. لاونس میگوید: <روزنامهنگاران حرفهشان را دوست دارند اما خیلی اوقات در شغلشان شک میکنند؛ به خاطر مرگ همکاران، به خاطر حقوق ماهیانه نامتعادل. پس آنها نیاز به قوت قلب دارند تا دوباره شجاعت نوشتن پیدا کنند.
گاهی اوقات فیلمها و کتابها، روزنامهنگار را دوباره به کارش علاقهمند میکند. مثل <فیلم همه مردان رئیسجمهور> که درباره وودوارد و برنستاین، دو روزنامهنگار واشنگتن پست، است که ماجرای واترگیت را آفریدند و باعث سقوط ریچارد نیکسون رئیسجمهور آمریکا شدند و یا شخصیت خبرنگار خارجی ساخته و پرداخته نویسنده انگلیسی، گراهام گرین.>
● تنتن خبرنگار هست و خبرنگار نیست
چارلز مور، خبرنگار روزنامه دیلی تلگراف میگوید: <تنتن را دوست داشتم، چون وارد دنیاهای غریب میشد. داستانهایش واقعا سرگرمکننده بودند. شاید تنتن دلیل اصلی انتخاب شغل من نباشد، ولی او بسیار موثر بود. تنتن خیلی قبل از <همه مردان رئیسجمهور> من را نسبت به روزنامهنگاری حساس کرد. جالب اینجا است شغل روزنامهنگاری در ماجراهای تنتن مهم هست و مهم نیست. او کار خودش را میکند، مثل یک جهانگرد ماجراجو. ولی نکتهای مهم وجود دارد؛ تنتن روزنامهنگار است، پس طرف آدم خوبهاست و دشمن شر. البته باید قبول کنیم ماجراهای تنتن از لحاظ اخلاقی زیاد پیچیدگی ندارد. همه دوست داریم طرف حقیقت باشیم، مثل تنتن. البته او هم تابع شرایط بود.>
خود هرژه نویسنده تنتن در ۱۹۷۷ در یک مصاحبه با رادیو بیبیسی گفت: <روزنامهای که تنتن اولین بار در آنجا چاپ شد، یک روزنامه کاتولیک بود و آنتی بلشویک. پس تنتن را برای محکوم کردن اتحاد جماهیر شوروی به روسیه فرستادم تا زشتیهای زندگی آنها را ببیند. فکر میکردم این پایان ماجراست، اما وقتی تنتن از روسیه برگشت مدیر روزنامه از من خواست یک داستان دیگر بنویسم و تنتن را این بار به کنگو بفرستم؛ آخرین مستعمره ما.>
● بهخاطر تنتن و نه پدرم
مایکل فار، روزنامهنگاری که چندین کتاب درباره تنتن نوشته است، میگوید: <در پاریس بود که اولین بار تنتن را کشف کردم، فکر میکنم ۴ سالم بود، پدرم آن را برایم خرید. تنتن جزو اولین کتابهای زندگیام بود. البته آن زمان - دهه ۴۰ - تنتن هنوز به انگلیسی ترجمه نشده بود. خوششانس بودم که پدرم در سال ۱۹۵۷ اولین ترجمههای تنتن به انگلیسی را برایم خرید. پدرم روزنامهنگار بود، اما من به خاطر تنتن روزنامهنگار شدم نه بهخاطر پدرم.
من عاشق سفرهای تنتن به کشورهای مختلف شدم و خیلی خوششانس بودم که همان اوایل در خبرگزاری رویترز استخدام شدم و آنها من را به کشورهای تازه فرستادند. بعدها از طرف روزنامه دیلی تلگراف به آفریقا و روسیه هم رفتم، همان جاهایی که تنتن رفته بود. حس خیلی خوبی بود. انگار پا جای پای تنتن میگذاشتم. تنتن در غیرمحتملترین موقعیتها در غیرمحتملترین جاها حضور داشت، من هم همینطور. تنتن درگیر شورشها و انقلابها میشد... درست مثل ما خبرنگاران.
● فرار از خانه به عشق تنتن
ماجرای نیک دنزیگر عکاس خبری هم جالب است. او بعد از خواندن تنتن تصمیم گرفت جهانگرد شود: <الان که به ماجرا نگاه میکنم به نظرم خیلی عجیب میآید. بعد از خواندن اولین تنتن حتی قیافهام هم تغییر کرد. پدر و مادرم بو برده بودند که زده است به سرم، حتی پول توجیبیهایم را کم کردند. اما فایدهای نداشت. من در ۱۳ سالگی بدون بلیت و پاسپورت به پاریس رفتم! بعد به این نتیجه رسیدم که مانند تنتن باید جاهای دیگر را بجز اروپا را هم کشف کنم. فقط به خاطر تنتن بود که پذیرفتم در آمریکای لاتین عکس بگیرم.>
● فقط به خاطر یک کتاب
بعضی از ماجراهای تنتن کاملا مستقیم بر انتخاب شغل بعضی از روزنامهنگاران تاثیر داشتند: شاید بهترین مثال کتاب <عصای اسرارآمیز> باشد که زندگی میشا گلنی، خبرنگار بیبیسی، در بالکان را تغییر داد: من از بچگی تنتن میخواندم، اما تنتن در دوران نوجوانی همهچیز را به هم ریخت. وقتی <عصای اسرارآمیز> را خواندم و در نقشه دنبال کشور سیلداوی گشتم و پیدایش نکردم، داشتم شاخ در میآوردم. کمی بعد متوجه شدم که هرژه تمام ماجرا را از خودش در آورده است، آن هم با چه جزئیاتی. از مساحت و جمعیت کشور گرفته تا واحد پول و تاریخچه و نوع غذاها. آن موقع بود که فهمیدم باید چیز بنویسم.
● مردانه، تقریبا مردانه
در همین حال به نظر میرسد عشق شدید به تنتن یک تجربه کاملا مردانه باشد. مثلا کیت آدی روزنامهنگاری است که میگوید حتی لای کتابهای تنتن را باز نکرده است. گلنی هم تاکید میکند: <این علاقه تقریبا یک خصوصیت مردانه است.>
● خبرنگار خوب، همیشه یک پسر است
جیمز کمرون، خبرنگار خارجی پرسابقه انگلیسی میگوید: کنجکاوی، انرژی و جوانی مهمترین خصوصیت تنتن بود. این یک نکته مهم است: خبرنگار خوب باید همیشه یک پسر باشد و تنتن همچنان نماینده کامل این جریان است.
او ادامه میدهد: اما فراموش نکنیم که یک روزنامهنگار تمامعیار باید به یک توازن پیچیده برسد: یعنی این پسرگونگی مهم است، اما در کنار آن شکاکیت هم نیاز است.
● توهم تنتن
دنزیگر میگوید: <در اولین سفر خارجیام به عنوان عکاس خبری فکر میکردم قرار است مثل تنتن دنیا را تغییر دهم. اما حالا میدانم کاری را میکنم که باید بکنم. آن روزها که فکر میکردم یک آدم میتواند جهان را عوض کند، گذشته است.>
میشا گلنی هم تاکید میکند: باید پذیرفت که تنتن خودش هم گاهی خودنما میشود و ادای خوب بودن در میآورد. او گاهی اوقات زیادی خوب است. قضاوتهای اخلاقی سیاه و سفیدی میکند. هیچوقت سیگار یا چیزهای دیگر دستش نمیبینیم. حتی میلو هم گاهی اوقات خطا میکند، اما تنتن نه. او نقطهضعف ندارد.
گلنی ادامه میدهد: تنتن الفبای روزنامهنگاری را یادمان نمیدهد. او هیچوقت در منطقه جنگی در بوسنی گیر نیفتاده؛ در جایی که حتی تلفنی هم در کار نیست. جالب اینجاست تنتن اصلا چیزی را یادداشت نمیکند و حتی اگر چیزی را هم مینویسد، در کتاب اول، توسط سرویسهای جاسوسی شوروی دزدیده میشود. شاید اگر تنتن حالا هم بود نمیتوانست در بازار رسانهای دوام بیاورد؛ به خصوص با اینترنت و پادکست!
مایکل فار با این حال معتقد است که تنتن گاهی اوقات واقعا خبرنگار میشود، اگر چه خیلی اوقات دیگر خبرنگاران با او مصاحبه میکنند. او میگوید: <تنتن شبیه خبرنگاران خارجی در دهه ۲۰میلادی است؛ آنها در کانون خبر قرار داشتند.>
نیک کوک، از هفتهنامه جدی <جینز دیفنس> که یک مجله نظامی است، میگوید: میتوانم با اطمینان بگویم که تمام کتابهای تنتن را خواندهام، هرکدام را دستکم ۱۵ بار. من شیفته جزئیات کتابهای تنتن هستم. مثلا هرژه در کتاب <هدف: کره ماه> در ۱۹۵۰ سالها پیش از آنکه آرمسترانگ قدم بر ماه بگذارد، داستان پرجزئیات کاملی نوشته بود.
● دیدار با هرژه آرام
هرژه، با نام اصلی ژرژ رمی، در سال ۱۹۰۷ به دنیا آمد. خودش در یکی از معدود دفعاتی که تن به مصاحبه داد، گفت: <هنگام نوشتن اولین تنتن در بخش اشتراک روزنامه کار میکردم، از دید من خبرنگاران روزنامه واقعا قهرمان بودند. در همان کتاب اول هم میبینید که تنتن برای روزنامهاش مقاله مینویسد.>
هرژه همیشه از مصاحبه با خبرنگاران سرباز میزد، اما مایکل فار آنقدر خوششانس بود که بتواند با او حرف بزند، آن هم زمانی که نویسنده مشهور ۷۰ ساله بود: <دوستانم میدانستند که او دوست ندارد با خبرنگاران مصاحبه کند، به هر صورت من به او زنگ زدم، او من را به یک رستوران مشهور دعوت کرد. جالب است، در منوی غذا تصویر تنتن و کاپیتان هادوک را چاپ کرده بودند. مرد اصلا ادا درنمیآورد. در آن رستوران همه هرژه را خوب میشناختند. درباره آلبوم جدید پینک فلوید از من پرسید. هیچوقت آن یک ساعت را فراموش نمیکنم. او بسیار فروتن بود و درباره خودش زیاد حرف نمیزد. از لحاظ روزنامهنگاری نتوانستم چیز زیادی از آن ناهار دربیاورم، اما هرژه عالی بود و غذا خیلی خوشمزه. او پنج سال بعد در سال ۱۹۸۳ درگذشت. هرژه عاشق روزنامهنگاری بود. من کتابهای تنتن را کتاب مقدس روزنامهنگاران میدانم.>
البته مشکلاتی هم وجود داشت. مثلا چاپ <تنتن در کنگو> در آمریکا ممنوع شد چرا که هرژه، آفریقاییها را کمی خنگ نشان داده است و البته اروپاییها را باهوش.
● فردای تنتن
به نظر میرسد تنتن هنوز هم زنده است و ماجراهایش در سراسر دنیا، به زبانهای مختلف به فروش میرسد. چندینبار کارتونهایی از ماجراهای او ساختهاند و بازیهای کامپیوتری با الهام از چند کتاب تنتن مثل <تنتن در تبت> ساخته شده است. در این میان استیون اسپیلبرگ به همراه پیتر جکسون از یکی دو ماه دیگر فیلمبرداری ۳ فیلم از ماجرای تنتن را آغاز میکنند که فیلمنامهشان با الهام از ۲۳ کتاب تنتن که در سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۷۶ انتشار یافت، نوشته شده است.
شاید همین حضور تنتن است که باعث میشود روی گرینزلید در پایان برنامه <درسهای تنتن برای خبرنگاری> به خیالپردازی روی بیاورد: <قول میدهم تنتن جزو اولین نفرهایی بود که پس از شروع ناآرامیهای اخیر میانمار به آن کشور میرفت. او حتما طرف مردم و دموکراسی بود.>
تنتن شاید زیاد حرفهای نباشد و تندنویسی نداند، اما مصمم است و شور و شوق دارد. او ته و توی قضیهها را درمیآورد و این شاید مهمترین درس تنتن، قهرمان کودکیمان، به روزنامهنگاران باشد.
کاوه شجاعی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیستان و بلوچستان دولت چین انتخابات مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان حسن روحانی جنگ دولت سیزدهم نیکا شاکرمی رهبر انقلاب مجلس
سیل هواشناسی ایران تهران شهرداری تهران باران آتش سوزی هلال احمر سازمان هواشناسی روز معلم پلیس قوه قضاییه
خودرو قیمت خودرو قیمت طلا تورم مسکن بانک مرکزی بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار دلار ایران خودرو ارز
صدا و سیما مهران غفوریان تلویزیون ساواک موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران تئاتر عفاف و حجاب
اینترنت
رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر سپاهان جواد نکونام علی خطیر باشگاه استقلال بازی تراکتور باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا
آیفون اپل ناسا صاعقه گوگل تماس تصویری عکاسی تلفن همراه
چای کبد چرب فشار خون