شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


وابستگی و استقلال سالم و ناسالم


وابستگی و استقلال سالم و ناسالم
استقلال برخلاف وابستگی، برای بسیاری، وضعیت خوشایندی به نظر می آید. در روابط بین انسان ها به خصوص در روابط زناشویی برخی تلاش می كنند تا خود را مستقل و خودمختار نشان دهند. در حالی كه بدون آشنایی با استقلال سالم، چیزی جز آشفتگی و اختلاف حاصل نمی شود.وابستگی و استقلال ناسالم ناشی از ترس ما از تنها ماندن و پذیرفته و تأیید نشدن است. چنین ترسی در نهایت منجر به آن می شود كه ما نتوانیم «واقعی» باشیم و هنگامی كه واقعی نیستیم، نمی توانیم چیزی كه به راستی هستیم یعنی خود «حقیقی» مان باشیم و همچنین نمی توانیم روابط سالمی با خود، دیگران و قدرت مطلق این جهان یعنی خداوند، برقرار كنیم. در این وضعیت ما در حالت «هم وابستگی» بسر می بریم و «هم وابسته» می شویم. یعنی با خود دروغینی زندگی می كنیم كه از طریق عادات وسواس گونه، اعتیادها و دیگر اختلالات به حیات خود ادامه می دهد.آشنایی با وابستگی و استقلال سالم و ناسالم در روابط بین فردی و آگاهی از برخی از ویژگی های رفتاری مربوط به آنها می تواند مفید باشد.
وابستگی سالم
در وابستگی سالم، ما در زمان مناسب و هنگام نیاز، به شكل روشن و مستقیم درخواست كمك می كنیم و اگر كمكی ارائه شود آن را می پذیریم و در روابط، به خصوص با افراد مورد علاقه احساس امنیت و اعتماد می كنیم. روابط در وابستگی سالم صمیمی بوده و هر شخص در آن واقعی و صادق است، همچنین رابطه دو طرفه بوده و هر یك به طور برابر سهم مشاركت خود را می پذیرد. به طوری كه برای همدیگر اهمیت قایل شده و به یكدیگر احترام می گذارند.در وابستگی سالم، دو طرف انعطاف پذیرند و این نیز به معنی داشتن حد و مرزهای سالم است. آنان فریبكار نیستند و برای رسیدن به خواسته هایشان دیگران را كنترل نمی كنند. بنابراین در این رابطه، كسی احساس نمی كند مورد سوءاستفاده و بهره كشی قرار گرفته است. هر دو طرف در حالی كه به نیازهای خود توجه دارند و از خود مراقبت می كنند نسبت به هم مهربان و همدل هستند و در كنار آن به میزان مناسبی فعالیت های خودانگیخته و خودجوش دارند.شخص وابسته سالم در روابط خود احساس خوبی دارد و از برقراری رابطه صمیمی با كسانی كه وابستگی و استقلال ناسالمی دارند پرهیز می كند. او از معنویت و گسترش رابطه خود با قدرت مطلق هستی بخش جهان آگاهی داشته و آن را تجربه می كند.
وابستگی ناسالم
در وابستگی ناسالم، دو طرف در درخواست كمك و پذیرفتن آن و نیز در اعتماد كردن مشكل دارند. آنان انعطاف ناپذیر، خشك و سخت گیرند. ضمناً با فریبكاری و به شكل غیرمستقیم تلاش می كنند دیگران را تحت نفوذ خود قرار دهند و كنترل كنند، بارها رفتارهای نامناسب را تحمل می كنند و اغلب به دیگران اجازه می دهند فراتر از حد و مرزهای خود، در انتظارات و درخواست هایشان زیاده روی كنند و گاه فورانی از خشم های انفجاری از خود نشان می دهند، بیش از اندازه پذیرنده یا طرد كننده هستند، تندخو، بددهن و معترض و یا بی احساس و كرخ هستند، فعالیت هایشان خودجوش نبوده و صحنه سازی شده است، معمولاً درگیر روابط با دیگر افراد هم وابسته یا سوءاستفاده گر هستند. به جای آن كه به چنین روابطی خاتمه دهند مایلند مانند یك قربانی این روابط را ادامه دهند. خواهان آن هستند كه دیگران نسبت به ایشان دلسوزی و ترحم كنند. به دلیل آن كه با حالت های رفتاری خود آشنایی بیشتری دارند در ارتباط با افراد وابسته سالم، احساس بی حوصلگی می كنند. اغلب احساس می كنند زندانی، گرفتار و بدشانس هستند و به درستی معلوم نیست كه آیا آنها رابطه سالمی با هستی بخش جهان دارند یا نه.
استقلال سالم
كسانی كه از استقلال و خودمختاری سالمی برخوردارند به شكل سالمی نیز وابسته اند. در فعالیت های خودجوش و شراكتی با دیگران همراه می شوند. به اشتباهات خود اعتراف می كنند و در زمان مناسب و در صورت نیاز در مورد مشكلی كه در زندگی با آن روبه رو هستند كمك می خواهند و اگر به آنها پیشنهاد كمك شود آن را می پذیرند. در اغلب اوقات با خود و با دیگر افراد ایمن، واقعی و صادقانه عمل می كنند. آنها به وجود خود حقیقی شان آگاهند و به آن اعتماد دارند و به لحاظ تجربی، خود حقیقی شان را به قدرت مطلق مرتبط ساخته اند، بنابر این از زندگی لذت می برند و احساس رضایت و خوشبختی می كنند. متواضع و فروتن هستند. آنها در صورت نیاز هم می توانند قاطع و راسخ باشند و هم انعطاف پذیر، بدون این كه به دیگران صدمه بزنند و آنها را ناراحت كنند. نیازهایشان را برآورده می كنند، به توانایی هایشان آگاه هستند و مایل نیستند دیگران را كنترل كنند، فریب دهند.و استثمار كنند. آنها با خود و همین طور با دیگران مهربان هستند. از رابطه با كسانی كه وابستگی و خودمختاری ناسالمی دارند پرهیز می كنند. آنها آزاد و در حال رشد و تحول هستند.
استقلال ناسالم
كسانی كه استقلال و خودمختاری ناسالمی دارند، تظاهر می كنند كه امور را تحت كنترل دارند، مستقل هستند و نیازی به كمك دیگران ندارند. از آنجایی كه خود را بسیار خودمختار می دانند و به استقلال خود می بالند، اغلب فكر می كنند بسیار بهتر از دیگران هستند. راحت طلب بوده و با دیگران انتقادی و دفع كننده برخورد می كنند. اغلب با هم وابسته ها رابطه دارند، تندخو و بددهن هستند. دشنام می دهند و كتك كاری می كنند. وسواسی عمل می كند. معمولاً گوشه گیر و منزوی اند. زمانی كه در رابطه ای قرار می گیرند در اعتماد كردن با اشكال مواجه می شوند. اغلب حد و مرزهایی خشك و غیرقابل انعطاف و گاهی بسیار و بی در و پیكری دارند. عمداً یا سهواًً دیگران را تحت كنترل خود می گیرند، آنها را فریب داده و استثمار می كنند.آنان جنبه های مهم و حیاتی زندگی درونی شان را انكار كرده و به آن بی توجه هستند. نسبت به خود حقیقی شان آگاه نبوده و آن را درك نمی كنند، بنابر این از اصیل و واقعی بودن در روابط ناتوان هستند و در برقراری رابطه ای تجربی، عملی و رضایت بخش با خداوند، مشكل دارند.
نتیجه: تنها با برقراری تعادلی موزون بین وابستگی سالم و استقلال سالم به هویت حقیقی خود دست می یابیم و می توانیم رابطه سالمی با خود و دنیای بیرون از خویش برقرار سازیم. یعنی روابطی كه در آن ضمن حفظ «استقلال» خود «وابسته» هم باشیم.
می خواهم:
بدون اسارت دوستت بدارم
با آزادی در كنارت باشم
بدون اصرار تو را بخواهم
با احساس گناه ترك ات نكنم
با سرزنش از تو انتقاد نكنم
و با تحقیر به تو كمك نكنم
و اگر تو نیز با من چنین باشی،
یكدیگر را غنی خواهیم كرد
ویرجینیا ستیر
تهیه و تنظیم: حسام الدین معصومیان شرقی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید