جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کار و فعالیت


کار و فعالیت
شصت و چند سال کار و فعالیت فکری و عملی فردید وجوه گوناگونی داشته است.
● امرار معاش
برای فردید در ایام تحصیل در تهران از یزد مقرری ماهیانه مناسبی می‌رسید(مصاحبه با علیرضا میبدی ، ۱۳۵۵)، بعدها وی در وزارت فرهنگ استخدام شد و به تدریس در دبیرستانها پرداخت “در هنگام آشنایی و دوستی با هدایت ، من دبیر بودم و هم دانش پژوهی کوشا“ (اندیشه‌های هدایت، کتاب صادق هدایت) . در همان ایام فردید به نوشتن مقاله‌های فلسفی در مجلات پرداخت که نهایتا به شرکت فردید در شورای سردبیری مجله سخن انجامید، اما فردید به نوشتن و کار فکری بعنوان منبع درآمد فکر نمی‌کرد.
ممکن است فردید تا قبل از سفر به فرنگ در مقاطع بالاتر از دبیرستان نیز تدریس کرده باشد. “ده دوازده روز پیش استادانی که برای تکمیل معلومات به اروپا اعزام شدند و از جمله فردید با آنها بود، حرکت کردند“ (صادق هدایت، هشتاد و دو نامه به شهید نورائی)
در مدت اقامت در فرانسه منبع درآمد فردید حقوق محصلی بوده و بالاخص با توجه به زن و فرزنددار شدن زندگی سختی داشته و سعی می‌کرده شغلی در دستگاههای اداری ایرانی مستقر در فرانسه یا آلمان دست و پا کند (نامه فردید به دکتر بقائی، زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی)، که معلوم نیست موفق شده است یا خیر.
در بازگشت از اروپا فردید به تدریس در دانشکده الهیات و سپس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران می‌پردازد. حقوق دانشگاه و بخشی از میراث پدری برای اداره زندگی فکری و خانوادگی او کافی می‌نموده است. “از ارث پدرم امولی باقی مانده بود ... که رفت، نه مستضعفم و نه مستکبر، اگر من کتاب چاپ می‌کردم سرمایه‌دار بودم.“
استاد فردید چند صباحی به همکاری با مؤسسه لغتنامه دهخدا پرداخت (دکتر غلامرضا اعوانی، سخنرانی در مراسم یادبود استاد فردید) و مدتی نیز برای تدوین یک فرهنگ فلسفی به دعوت دکتر خانلری در بنیاد فرهنگ ایران حضور می‌یافت که ظاهرا هر دو مورد کوتاه مدت بوده است.
بطور کلی باید گفت احمد فردید در همه عمر جز از طریق معلمی و تدریس در دبیرستان و دانشگاه ارتزاق نکرده است، کاری که دوست نداشته و “خیلی رنج می‌برده وقتی می‌دیده سؤالاتی از او می‌شود که مقدمات فلسفی دارد و معلم باید درس بدهد“ و “با این وجود درس می‌داده و پایین و بالا می‌رفته و مقدمات طرح می‌کرده است.“
● فردید درجلوت
"تا بحال کارم همین است در خلوت یادداشت و مطالعه و در جلوت هم درس و بحث و سخن گفتن گاهی هم حتی بطور فشرده با تلفن ". احمد فردید
اطلاعاتی که ذیلا مشاهده میفرمائید از مطالب نقل شده از استاد فردید و یا مطالبی که در کتب ، مقالات و یا گفته های دیگران نقل شده فراهم آمده و در ۶ بخش تنظیم شده است . از بازدیدکنندگان خواهشمندیم از مواردی دیگری که از قلم افتاده و یا از مواردی که اشتباهاتی وجود دارد این سایت را مطلع نمایند .
الف) تدریس
ب) بحث و مناظره و میز گرد
ج) حضور و سخن گفتن در محافل
د) سخن گفتن با تلفن
ه) سخن گفتن در سمینارها و کنفرانسها
و) سخنرانیها (جلسات سخنرانی اختصاصی استاد)
● تدریس
▪ تدریس در دبیرستانها : احمد فردید پس از اخذ لیسانس در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی در حول و حوش سال ۱۳۱۵ به استخدام وزارت فرهنگ درآمده به تدریس در دبیرستانهای تهران میپردازد (در هنگام آشنائی و دوستی با هدایت من دبیر بودم ، احمد فردید ، اندیشه های هدایت) .
▪ تدریس در دانشسرای عالی : فردید قبل از اعزام به فرانسه در سال ۱۳۲۶ ، مدتی در دانشسرای عالی تدریس کرده است. گفته میشود حمایت های مرحوم یحیی مهدوی در این امر موثر بوده است، همچنین گفته شده جلال آل احمد در دانشسرای عالی دانشجوی فردید بوده است .
▪ تدریس در دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) دانشگاه تهران : در بازگشت از آلمان در سال ۱۳۳۴ فردید در دانشکده الهیات دانشگاه تهران که در آنزمان مرحوم بدیع الزمان فروزانفر ریاست آنجا را به عهده داشته به تدریس مشغول میشود(در نشریه خبرهای دانشگاه شماره بهمن و اسفند ۱۳۳۴ مصوبه شورای دانشگاه مبنی بر تصویب صلاحیت آقای احمد فردید برای تدریس روانشناسی در دوره تخصصی دانشکده الهیات درج شده است). فردید در سخنرانیهای خود ماجرائی از شروع بکار خود در این دانشکده را نقل کرده است. فردید در این دانشکده تا دوره دکتری تدریس کرده و برخی از روحانیون سرشناس دانشجوی وی بوده اند . برخی از دروسی که وی در این دانشکده تدریس کرده حسب اطلاع عبارت است از : فلسفه عمومی، انسان شناسی ، تاریخ فلسفه جدید
▪ تدریس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران :
"من که به سال سوم رسیدم آنوقت بخت با ما بود و مرحوم دکتر مهدوی از فردید خواسته بود که به جای مرحوم رضازاده شفق بیاید و تاریخ فلسفه در دانشکده ادبیات درس بدهد. بعد از آن هم در دوره فوق لیسانس با مر حوم فردید درسهائی را گذراندم از جمله یک درسی بود به اسم حکمت معنوی که اتفاقا در این درس میدیدم علاوه بر دانشجویان استادان بسیاری شرکت میکردند (پرویز ضیاءشهابی، خردنامه آبان ۱۳۸۶)
ظاهرا تا سال ۱۳۴۷ دکتر فردید استاد موظف دانشکده ادبیات نبوده اما در سال ۱۳۴۷ پروفسور رضا به ریاست دانشگاه تهران منصوب میشود و با استفاده از اختیارات ویژه ۱۲ نفر از اساتید مبرز منجمله مطهری، فردید، دانش پژوه، فلاطوری، ایرج افشار، اسلامی ندوشن ، الهی قمشه ای و........را به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دعوت میکند . یحیی مهدوی با نوشتن لایحه ای لزوم استفاده از علم و دانش فردید در دانشکده ادبیات و علوم انسانی را توجیه میکند. دکتر سید حسین نصر که در این زمان خود مدیر گروه فلسفه و سرپرست دانشکده ادبیات بوده است، در زندگینامه خود نوشت خود چنین مینویسد :"ما توانستیم فیلسوف برجسته ای همچون احمد فردید را که بسیار کم مینوشت اما استاد پر جذبه ای بود و در آلمان درس خوانده بود برای تدریس مارتین هیدگر ، پدیدار شناسی آلمانی و حتی مکاتب اخیرتر نظیر مکتب فرانکفورت به گروه بیاوریم". فردید در این دانشکده نیز همانند دانشکده الهیات به تدریس در دوره های فوق لیسانس و دکتری میپردازد.
(درسهای دکتر احمد فردید طبق "راهنمای دانشگاه۱۳۴۷": تاریخ فلسفه جدید از بیکن تا کانت، تاریخ فلسفه جدید و معاصر از کانت تا امروز، پدیدارشناسی
(درسهای دکتر احمد فردید طبق "راهنمای دانشگاه در سال ۵۲- ۱۳۵۱": تاریخ فلسفه جدید و معاصر، تاریخ فلسفه جدید)
(فردید در دانشگاه تهران تاریخ فلسفه جدید از بیکن تا کانت، تاریخ فلسفه مدرن و معاصراز کانت تا زمان حاضر، انسان شناسی فلسفی و فلسفه های اگزیستانس را تدریس مینموده است ، مهرزاد بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب).
(فردید : وقتی بود که کانت برای من خیلی مهم بود درس هم داده ام)
(فردید : من چندین سال درس فلسفه هگل داده ام)
(دکتر فردید کانت و اگزیستانسیالیسم می گفت، محسن جهانگیری، خبرگزاری مهر،۲۳/۸/۱۳۸۶)
دکتر احمد فردید در تیر ماه سال ۱۳۵۱ با توجه به رسیدن به حد نصاب سنی با رتبه استادی بازنشسته میشود(نشریه اخبار دانشگاه سماره ۴۵۰ تیر ۱۳۵۱) بر اساس مندرجات صفحه گروه فلسفه در سایت دانشگاه تهران دکتر فردید متعاقبا رتبه "استاد ممتاز" دریافت نموده است.
● بحث و مناظره و میزگرد
▪ جلسات مناظره احمد فردید با محسن هشترودی در باشگاه معلمان ( خوب به خاطر دارم که به زمستان ۱۳۳۵ شمسی در باشگاه معلمان انجمن فلسفی‌ای داشتیم و در آن بزرگان اندیشه ایران چون آقای دکتر سیداحمد فردید از یک سو و مرحوم دکتر هشترودی از سوی دیگر شرکت می‌کردند و بحث‌های گوناگون فلسفی و اجتماعی به آن مجلس می‌رفت و اغلب با کنایه سخن روز مطرح می گردید چه " الکنایه ابلغ من التصریح" روزی ناگاه عبارت "غربزدگی" در آن انجمن به کار رفت. جلال این ترکیب لفظی را قاپید و با معنائی که بعد به آن داد رساله معروف غربزدگی خود را پرداخت. غربزدگی و تفسیر مطلب را دکتر احمد فردید داد و گرداننده آن (جلسه) دکتر تسلیمی بود. سید عبدالله انوار یادنامه جلال آل احمد)
▪ جلسات مناظره احمد فردید با امیرحسین آریانپور( بالطبع در این چند دهه بین دانشمندان و روشنفکران طرفداران هایدگر و پوپر چالشی عمیق پدیده آمده و در ایران نیز این مناظرات را می‌‏توان بین" فردید" و"آریان‌‏پور" دید، سیاوش جمادی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در مورد ترجمه کتاب زبان خویشمندی آدورنو)
▪ شرکت در میزگرد تلویزیونی در سال ۱۳۵۴ در سالگرد انقلاب مشروطیت همراه با احسان نراقی و غلامحسین سمیع
▪ شرکت در مناظره های تلویزیونی این سو و آنسوی زمان:
این سلسله مناظرات تلویزیونی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ از شبکه دوم تلویزیون ملی پخش گردیده و احمد فردید نیز در تعدادی از جلسات این برنامه شرکت داشته است . وی درارتباط با شرکت خود در اینسو و آـنسوی زمان در ابتدای جلسات "بحث آزادی" که متن آن در روزنامه رستاخیز ۳/۵/۱۳۵۷ چاپ شده چنین میگوید: "در اینجا لازم میدانم از نحوه شرکت خود در برنامه اینسو و آنسوی زمان اشاره ای کرده باشم در دوجلسه این یرنامه که مربوط به شعر کهنه و نو ........برای بنده جلسه خوبی بود چرا که توانستم کشک خود را جداگانه بسایم و شخص دیگر هم توانست مستقلا به بیان مطالب خود بپردازد و اما در باب گفت و شنود مربوط به شعر کهنه و نو مثلا کاری که از بنده میتوانست برآید این بود که سنگ کوچک بی آزاری بردارم و بیاندازم در "رام بن" اینگونه مباحث بسیار عمیق و تحقیقی راجع به شعر دولختی و یک لختی و هیچ لختی. حالا شرکت بنده در ساعات دیگر اینسو و آنسوی زمان تا برنامه مربوط به معنویت چه صورتی داشت در اینجا از ذکر آن در میگذرم. فقط میگویم در بیشتر جلسه های این برنامه که برگزار میشد، بیشتر کار من "جلز و ولز زدن در برابر گفته های دیگران بود"
( فردید : آنروز که آن سوی زمان .....همینطوری یک چیزی از من شنیدند خرابش کردند. اگر من آن داستان را بخواهم بگویم خودش یک کتاب میشود)
(۲۹/۱۱/۱۳۵۶، اینسو و آنسوی زمان "شعر کهنه، شعر نو" با شرکت احمد فردید، شکوه الدین محلاتی، کیومرث منشی زاده و فرخ تمیمی)
(۶/۱۲/۱۳۵۶، اینسو و آنسوی زمان "شعر کهنه، شعر نو" با شرکت احمد فردید، شکوه الدین محلاتی، کیومرث منشی زاده و فرخ تمیمی)
(سعید حنائی کاشانی : در برنامه های تلویزیونی علیرضا میبدی، فردید بهمراه سید حسین نصر و صدرالدین الهی شرکت میکرده است)
(در جلسه دیگری فردید به همراه علی اکبر کسمائی ، بدیع زاده، نبوی و میبدی شرکت داشته و متن آن در ماهنامه سوره شماره مهرماه ۱۳۸۳ چاپ شده است)
(در جلسه دیگری فردید ، رکن الدین همایونفرخ و نصرت رحمانی و میبدی شرکت داشته اند)
(درجلسه دیگری فردید، امیر طاهری، .... و میبدی شرکت داشته اند )
▪ شرکت در گفت و شنود فلسفی تلویزیونی شبکه ۲ با عنوان ” انسان شرقی و انسان غربی“ که متن آن در روزنامه رستاخیز مورخ ۲۲ و ۲۹ و ۳۰ آبان ۱۳۵۶ چاپ شده است. دراین جلسات فردید، احسان نراقی ، کیومرث منشی زاده و میبدی شرکت داشته اند.
▪ شرکت در بحث آزاد روزنامه رستاخیز در باره آزادی که متن آن در روزنامه رستاخیز مورخ ۳ و ۴ و ۵ مرداد ۱۳۵۶ چاپ شده استدر این جلسه فردید ، محمود عنایت، امیرعباس کنی و مسعود برزین شرکت داشته اند.
( فردید : مطالب من را در رستاخیز بهم ریختند ، دست بردند تویش ، نوارهای من در روزنامه رستاخیز موجود است).
▪ بنده یکبار آمدم در رادیو مارکس را مطرح کردم (دیدار فرهی ص۳۵)
● حضور و سخن گفتن در محافل
▪ شرکت در محفل صادق هدایت که در کافه های تهران (کافه فردوسی و کافه رستوران کنتینانتال حول و حوش ۱۳۲۰) تشکیل میشد . (در هنگام آشنائی و دوستی با هدایت من دبیر بودم و هم دانش پژوهی کوشا ، احمد فردید ، اندیشه های هدایت)
▪ شرکت در جلساتی که در باغ سید عبدالله انوار برگزار میشد.(نخشب در کنار کوششهای سیاسی اش مطالعات و تحقیقات علمی خود را پی میگرفت . او در جلساتی که در باغ سید عبدالله انوار و با حضور امیرحسین آریانپور، حسینعلی راشد، محمدمهدی فولادوند و ضیاءالدین قهاری برگزار میشد حضور مییافت علاوه بر نخشب و افراد یاد شده ، عبدالجواد فلاطوری، سیداحمد فردید، سیدجلال الدین آشتیانی، ناصر فربد ، علی اکبر شهبازی و محمدباقر هوشیار نیز در این جلسات علمی حاضر میشدند،مرتضی کاظمیان، سوسیال دموکراسی دینی)
(ولی سید عبدالله انوار به این جلسات تجدید حیات بخشید و عصرهای جمعه شماری چند از اهل دانش و فضل در باغ او در دزاشیب گرد هم میآمدند ...کسانیکه در طی سالیان متمادی در این جلسه به متناوب حضور میافتند (علاوه بر دکتر امیر حسین آریانپور)عبارت بودند از، عبدالجواد فلاطوری، دکتر محمدباقر هوشیار، دکتر سید احمد فردید، سرلشگر ناصر فربد، علی اکبر شهبازی، سید جلال الدین آشتیانی، غلامرضا شهیدی، سیدعلی موسوی بهبهانی، عبدالوهاب نورانی وصال، محمد نخشب، محمود آق اولی. "یاد باد آن روزگاران یاد باد"، مهدی محقق، روزنامه اطلاعات،۱۰/۵/۱۳۸۰ )
▪ شرکت در جلسات منزل جلال آل احمد . (من هم فردید را نخستین بار در سال ۱۳۴۱ درخانه آل احمد در یک بعد از ظهر با دو سه مهمان دیگر دیدم که داشت پیرامون بحث غربزدگی خود از همریشگی eros با ربح و ربوخه سخن میگفت داریوش آشوری اسطوره فلسفه در میان ما)
▪ جلسات فردیدیه : امیرحسین جهانبگلو دکترای اقتصاد از دانشگاه پاریس و استاد اقتصاد دانشگاه تهران اما علاقمند به فلسفه بود ، در دهه ۱۳۳۰ وی شب نشینی های فلسفی در منزل خود برگزار مینمود و فردید هم در این جلسات شرکت میکرد.(او در حدود بیست سال در تهران شمع یک محفلی بود و بعضی از اهل نظر و استادان فلسفه در مجلس ایشان حاضر می‌شدند و به مطالب ایشان گوش می‌دادند، رضا داوری " فیلسوف انتظار" ،مجله مشرق مرداد ۷۴)
رامین جهانبگلو فرزند امیرحسین جهانبگلو درباره این جلسات میگوید : " شب ‌نشینی‌های فلسفی بود که پدرم در آن ایام در خانه ما در شمیران ترتیب می‌داد ومرکز ثقلشان احمد فردید بود، شخصیتی پیر با رفتاری غریب و تخیلی سرشار از شور و حرارت فلسفی.....فیلسوف پیر دوست داشت با مخاطبانش به همان گونه رفتار کند که در قرون وسطی شمشیرها را آب میدادند ، نخست در آتش میگذاردشان و بعدا به محض ایتکه سرخ و گداخته میشدند با یک حرکت ماهرانه آنها را در آّب سرد خطابه اش فرو میبرد". ( مقدمه کتاب” زیر آسمانهای جهان“)
"ما در منزلمان شب های فلسفی داشتیم که افرادی چون فردید، مسکوب ، شایگان و گاهی آشوری به آن جلسات می آمدند ...که به جلسات فردیدیه موسوم بود . بحثها بیشتر گرد هیدگر ، حافظ ، مسئله بومی گرائی و بازگشت به خویشتن خویشی که آن زمان احسان نراقی ، شایگان و تا حدی آل احمد و شریعتی هم صحبت میکردند ولی بیشتر مسائل فلسفی خیلی انتزاعی بود و شاید برای فهم یک نوجوان مانند من خیلی مشکل بود . اکثر افرادی که در آن دوره های فردیدیه شرکت میکردند با دید احترام به دکتر فردید نگاه میکردند ولی الزاما همیشه با او موافق نبودند "(رامین جهانبگلو ، موج چهارم)
(ما در خانه دوستمان امیرحسین جهانبگلو با فردید دوره داشتیم . این شبها بدلیل حضور فردید به فردیدیه معروف بودند، داریوش شایگان، زیر آسمانهای جهان)
بنا به اطلاعاتی که تاکنون بدست آمده افراد مشروحه ذیل در جلسات فردیدیه شرکت داشته اند
احمد فردید ، امیرحسین جهانبگلو ، داریوش شایگان ، ابوالحسن جلیلی ، رضا داوری اردکانی ، شاهرخ مسکوب ، داریوش آشوری ، نجف دریابندری، غلامحسین ساعدی،حمید عنایت، دکتر کاویانی
▪ شرکت در جلسات منزل مظفر بقائی کرمانی (فروغ فرخزاد به دعوت بقائی به منزل او آمده بود... ، در این مجالس احمد فردید نیز حضور داشت ، حسین آبادیان، زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی )
▪ "زمانی خانه فرخزاد میرفتم و شعرهایش را گوش میکردم"(سید موسی دیباج، آراء و عقاید سید احمد فردید(مفردات فردیدی))
▪ شرکت در جلسات منزل ابوالحسن جلیلی( شبی(ابوالحسن جلیلی) مرا به خانه خود برای آشنائی از نزدیک با فردید دعوت کرد آن شب فردید مجلس را گرم و شنوندگان را طالب و مشتاق دید گرم گفتار شد، داریوش آشوری ،اسطوره فلسفه درمیان ما)
▪ جلسات هفتگی منزل فردید در قبل از انقلاب اسلامی ( از آن پس (سال۱۳۴۷ تا سه چهار سال)معمولا همراه با جلیلی و رضا داوری یا کسانی دیگر در مهمانیهای خانگی در رستورانها یا گردآمدنهای هفتگی در منزل فردید همنشین او بودم داریوش آشوری اسطوره فلسفه درمیان ما)
▪ جلسات مستمر در منزل فردید که بعد از تعطیلی جلسات مستمر درس و سخنرانی در سال ۱۳۶۱ ، تشکیل میشده است
▪ شرکت در جلسات منزل شیخ حسین لنکرانی )دکتر فردید نیز از کسانی‌ بود که‌ گاه‌ همراه‌ با برخی‌ از دوستانش، صبح‌ جمعه‌ به‌ خانه لنکرانی‌ می‌آمد و در آنجا، بر خلاف‌ سیره معمول‌ خویش، بیشتر می‌شنید تا می‌گفت؛ و مستمع‌ بود تا گوینده ، علی ابوالحسنی، مقدمه مقاله مشروطه در رابطه آن با دفع فاسد به افسد)
● سخن گفتن با تلفن
افرادی که اطلاعی از سخن گفتن تلفنی فردید با ایشان در دست است عبارتند از:
▪ دکتر رضا داوری که در جلسه سالگرد ارتحال فردید که در بنیاد فردید برگزار شد به این مساله اشاره کرد
▪ دکتر رضا براهنی که در کتاب " آوازکشتگان" به صورت طنز درباره صحبتهای تلفنی طولانی فردید مطالبی نوشته است
▪ دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی که در مصاحبه ای که در کتاب "آینه های فیلسوف " چاپ شده اعلام کرده که فردید بیش از هزار ساعت تلفنی با وی سخن گفته است
▪ دکتر سیمین دانشور در کتاب "ساربان سرگردان " به سخنان طولانی تلفنی فردید با وی اشاره کرده است
▪ مرحوم عباس معارف در مورد صحبتهای تلفنی فردید با وی مطالبی اظهار کرده است
▪ سخن گفتن در سمینارها و کنفرانسها
۱) شرکت جلسات شورای هدف فرهنگ ایران در سال ۱۳۴۰ با عنوان بحث درمبانی آموزش و پرورش (مثلا همین کلمه "غربزدگی " را در نظر بگیرید . در دوره آقای درخشش وزیر وقت آموزش و پرورش ، جلسه ای یا سمیناری یا چیزی شبیه به آن تشکیل شد تا به بررسی مبانی آموزش و پرورش بپردازد . عنوان جلسه دقیقا این بود " بحث در مبانی آموزش و پرورش" و در آن بسیاری از صاحب نامان مثل آقای دکتر تسلیمی ، دکتر راسخ ، دکتر کاردان ، مرحوم جلال آل احمد و عده دیگری که آنها اغلب روانشناس بودند شرکت داشتند . خوب بنده را هم دعوت کرده بودند ، احمد فردید ، مصاحبه با علیرضا میبدی ۱۳۵۵)
۲) شرکت در جلسات سخنرانی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در سال ۱۳۴۱(استاد در این جلسات شرکت میکرده و در یک جلسه در خصوص "جامعه حقیقی و جامعه واقعی" سخنرانی کرده است و در برخی موارد پس از سخنرانی سایر اساتید در مقام مواجهه یا نقد و بررسی سخن گفته است از جمله پس از سخنرانی محمود هومن درباره "مفهوم تکامل اجتماعی" و سخنرانی دکتر کاویانی در مورد "مفهوم محیط از نظر هگل"، نقل از مصاحبه پرویز ضیاءشهابی با خردنامه آبان ۱۳۸۶)
۳) سخنرانی با عنوان "مابعدالطبیعه و نیست انگاری غربی" در سالن موسسه علوم اجتماعی به دعوت انجمن فلسفه و علوم انسانی (استاد فردید دریکی از جلسات سال۱۳۵۹ به این سخنرانی اشاره کرده است)
۴) شرکت در هفتمین کنگره خاورشناسان در آمریکا در سال ۱۳۴۶ و ارائه سخنرانی با عنوان ”معانی هیبت و سبحان‌الله در تصوف اسلامی“
۵) شرکت در نخستین کنگره ایرانشناسی و سخنرانی در شعبه "دین و عرفان و فلسفه" با عنوان "حکمت اسلامی و اقسام آن با توجه به صورت شناسی تاریخی" در ۱۲ شهریور و سخنرانی در شعبه دستور زبان فارسی با عنوان "پژوهش در زمینه مقایسه زبان فارسی با مخصوصا زبان یونانی" در ۱۴ شهریور۱۳۴۹ (این سخنرانی به همت دانشکده ادبیات و علوم انسانی و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شده است )
۶) سخنرانی با عنوان "روحانیت ، نفسانیت ، معنویت" در جلسه ای که بمناسبت در گذشت کارل یاسپرس در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۸ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شده است
۷) سخنرانی در سمینار "فرهنگ ایران" برگزار شده در دی ماه ۱۳۴۷ در موزه ایران باستان
۸) سخنرانی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در ۲۵ دی ماه ۱۳۴۷ تحت عنوان "انسان و نسبتهای سه گانه او با وجود"
(اطلاعات ردیفهای ۳ تا ۶ از وبلاگ سالنامه موقف (http://moghef.blogfa.com)که آقای محمد نورالهی برای معرفی این سانامه ایجاد کرده اند، نقل شده است)
۹) شرکت در کنگره جهانی حافظ و سعدی در شیراز در سال ۱۳۵۰ (در اردیبهشت سال ۱۳۵۰ در حاشیه کنگره حافظ و سعدی در شیراز نگارنده از او پرسید چرا حرفهایش را مکتوب نمیکند، محمد قائد، دفترچه خاطرات و فراموشی)
۱۰) سخنرانی درهزاره ابن سینا در سال ۱۳۵۹ ( ؟ )( فردید : چنانچه آنرا در باصطلاح سمینار بوعلی سینا اشاره کردم)
۱۱) احتمالا سخنرانی در سمینار " کیفیت زندگی " که احسان نراقی تشکیل داده بود ( این (نراقی)آمده بود در موسسه برنامه ریزی وزارت علوم و بعد آمدند سمیناری تشکیل دادند به معنی کیفیت زندگی ، احمد فردید ، دیدار فرهی )
۱۲) سخنرانی در کنگره مسلمانان معتقد به پیش نویس قانون اساسی (محمد منصور هاشمی ،هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید)
عنوان صحیح این کنگره که در تیرماه ۱۳۵۸ و پس از انتشار پیش نویس قانون اساسی پیشنهادی دولت موقت تشکیل گردید "کنگره مسلمانان منتقد پیش نویس قانون اساسی " بوده است . اخباری نیز که از این کنگره و قطعنامه آن در روزنامه کیهان در همان ایام منتشر شده حاکی از انتقاد گردانندگان و سخنرانان از این پیش نویس است که از قضای روزگار در طی زمان لفظ "منتقد" به "معتقد" تبدل پیدا کرده است بطوریکه از آقای دکتر رجبی هم همین لفظ "معتقد" در فصلنامه سوره بهار ۱۳۷۷ نقل شده است (شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد ، محمد رجبی ، فصلنامه سوره ، بهار ۷۷)
۱۳) سخنرانی در سالن اجتماعات کاخ دادگستری در چهار شنبه ۱۲ آذر ۱۳۵۹ در زمینه "اباحیت و اباحیت خواهی در رابطه آنها با آزادی و آزادیخوهی غربزده جدید وبطور کلی لیبرالیسم و بیگانگی و آزادی از ملت و امت اسلامی و نفس مطمئنه اسلامی و گمگشتگی در نفس اماره جدید و بندگی نفس اماره جدید"
۱۴) سخنرانی درسمینار بررسی تحلیلی پدیده صهیونیسم در خرداد ۱۳۶۵ با عنوان "نیست انگاری دوره جدید و سرانجام حوالت تاریخی آن و زبون اندیشی قرن هجدهم"(بعلت تقاضای حاضران قرار شد این سخنرانی در چند جلسه دیگر در روزهای سه شنبه از ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر در دانشکده حقوق دانشگاه تهران ادامه یابد)
۱۵) سخنرانی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در اردیبهشت ۱۳۶۸ در سلسله سخنرانیهای"عالم اسلام و غرب" به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشکده علوم پزشکی با عنوان " غربزدگی جهانی و تزلزل مبانی ۲۵۰۰ ساله آن در کل جهان پست مدرن کنونی "
۱۶) سخنرانی در انجمن حکمت و فلسفه درباره کلیات ( غلامحسین دینانی در آینه های فیلسوف ماجرای این سخنرانی را بیان کرده است)
۱۷) شرکت در سمینار کنکاش در اندیشه های جلال آل احمد در اسفند سال ۶۹ و ایراد سخنرانی با عنوان ”غربزدگی و تزلزل ارکان و مبانی بیش از دو هزار و پانصد ساله آن در جهان کنونی“
سخنرانیها(جلسات سخنرانی اختصاصی استاد)
۱) سلسله سخنرانیهای در آمدی به حکمت معنوی در اوائل دهه ۵۰ (از آنروزی که غربزدگی را مطرح کردم مرتب در راه بودم. سالهای قبل من تحت عنوان "درآمدی به حکمت معنوی" همین حرفهائی که امروز می‌خواهم به شما بزنم طرح کردم. قریب به یک سال تحت عنوان درآمدی به حکمت معنوی سخن گفتم ، احمد فردید، نسبت دیانت حقیقی اسلام با فلسفه وعلم)
کارگردان این برنامه آقای بهمن بوستان بوده اند
۲) سخنرانی در دانشگاه تهران در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (روزگاری در سالن سخنرانی احمد فردیداز صبح زود جا میگرفتند و در وقت موعود انبوه جمعیت تا میان محوطه دانشگاه تهران سرپا می ایستادند، محمد قائد، دفترچه خاطرات و فراموشی)
۳) سلسله درسها و سخنرانیهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی . احمد فردید در زمان پیروزی انقلاب اسلامی استاد بازنشسته دانشگاه تهران بود . تقریبا بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی از فروردین ۱۳۵۸ جلساتی در یکی از تالارهای دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران تشکیل شد که در این جلسات دکتر فردید به ایراد سخن میپرداخت . در این جلسات در اوائل تعداد نسبتا قابل توجهی از جوانان دانشجو و غیر دانشجو و حتی برخی از اساتید شرکت میکردند اما با گذشت زمان تعداد مستمعین کاهش یافته و معمولا ۲۰ تا ۳۰ نفر بودتد که شامل هر نوع گرایش فکری یا سیاسی میشدند . محل تشکیل این سلسله سخنرانیها بعلت تضییقاتی که برای استاد ایجاد میشد طی سالهای ۵۸ تا ۶۱ چند مرتبه بشرح زیر تغییر نمود :
الف) از فروردین سال ۵۸ تا اسفند همین سال در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
ب) از اسفند سال ۵۸ تا خرداد سال ۵۹ دفتر جاما (جامعه انقلابی مردم مسلمان ایران بریاست دکتر سامی)
ج) از خرداد سال ۵۹ تااواخر دی ۱۳۶۰ در انجمن اسلامی حکمت و فلسفه
د) از اوائل بهمن ۱۳۶۰ تا ۲۷/۷/۱۳۶۱ در تالار فرهنگ
اطلاعات بیشتر در مورد این جلسات و عناوین سخنرانیها را در قسمت "آثار" این سایت میتوانید ملاحظه نمائید
۴) "همچنین علاوه بر دو سخنرانی فوق(جلسات هفتگی در دانشکده ادبیات)سخنرانی دیگری تحت عنوان "غربزدگی و طاغوت زدگی" در ساعت یک بعد از ظهر این هفته از رادیو پخش خواهد شد" ، روزنامه کیهان ۱۵/۱۲/۱۳۵۸
۵) سلسله سخنرانی تلویزیونی با عنوان "غربزدگی و بحران حوالت تاریخی جهانی آن در عصر حاضر" ضبط شده در سال ۱۳۶۳ (باز مرا دعوت کردند سال قبل در تلویزیون رویهمرفته ۴۰ ساعت حرف زدم . ۴۰ ساعت متکلم وحده ، آوردند مرا با ماشین بردند آنجا برگرداندند و هر ساعتی چقدر خرج داشت . الآن بیست و هفت هشت نوار وجود دارد ، نوارها را به من هم دادند. بعدش اینها با هم شورا کردند پخشش نکردند ، احمد فردید ، مصاحبه منتشر نشده)
۶) سلسله سخنرانیها در دانشگاه شهید بهشتی با عنوان " حکمت انسی و علم الاسماء تاریخی" (حالا باز آمدند در این اواخر بنده را دعوت کردند در باب علوم انسانی وعلوم طبیعت و ریاضی در دانشگاه شهید بهشتی حرف زدم بعدش هم ناقص ماند ، چند جلسه هم خصوصی تکمیل کردم ، پانزده ساعت شد ، احمد فردید ، مصاحبه منتشر نشده با کیهان فرهنگی)
● مطالعه و تحقیق
” تا بحال کارم همین است در خلوت یادداشت و مطالعه و در جلوت هم درس و بحث و سخن گفتن گاهی هم فشرده حتی گفته‌اند تقریر فردید، زمان سابق گفته اند تقریر فردید حتی بطور فشرده با تلفن ولی مقاله‌نویسی بدست خودم نخواستم”.
” در هنگام آشنایی و دوستی با هدایت من دبیر بودم، و هم دانش پژوهی کوشا, پرورش من آخوندی نبود اما جز فلسفه رشته‌های دیگری چندان چنگی به دلم نمی‌زد و اشتغال به فلسفه را هم جدی گرفته بودم از همان آغاز کار دریافتم که”تعاطی فلسفه جدید“ بدون نگرش در فلسفه اسلامی معنی نخواهد داشت. از این روی در آن زمان همراه با فلسفه جدید به فلسفه قدیم نیز می‌پرداختم و در آن فرو می‌رفتم“.
● احمد فردید ” اندیشه های هدایت”
فردید در میز گرد اینسو و آنسوی زمان گفته است :
” بنده اعتقادم این است که وقتی عرایض بنده روشن می شود که سیر گذشته کتابی یا فکری یا وهمی من از ۱۸ سالگی تا کنون مشخص شود. البته فعلا نمی‌خواهم آنرا شرح دهم این مجال دیگری می‌طلبد، بگذارید من یک مقدار خودستایی کنم. برحسب اتفاق یک کسی بیاید و این کارگر خانه مرا بیاورد و بپرسد که این آقا در زندگی اش چه کار میکند؟ یک کسی بیاید به اندازه یک صندوق بزرگ یادداشتهایی را که بنده دارم ببیند“.
” بحثی که با التهاب و هیجان زیادی دنبال شد“ماهنامه سوره شماره ۱۱ مهر ۱۳۸۳
”مانع کار من ... چیزی نیستم من، ‌یک قدری زودتر، بهتراین فلسفه و علوم انسانی غرب را خواندم، سنم هم، پشتکارم هم و سالهاست ...“
” نیم قرن مطالعه معارف اسلامی و غربی“
” دهسال مشغول مطالعه مثنوی بودم“
” حال چه نسبتی است بین زبان عربی و زبان یونانی؟ هنوز کا رمی‌کنم“.
” بنده نمی‌خواهم بگویم قرآن خوانده‌ام و استشهاد هم نمی‌کنم ولی خیلی از کلمات قرآن را با ریشه‌هایش و بالنتیجه معانی اش را پیدا کرده‌ام. هستند کسانی که سالها رفته‌اند به ریشه کلمات ولی نتوانسته‌اند بشناسند. فقط تفسیر کرده‌اند و برای یک کلمه معانی بسیاری آورد‌ه‌اند بعضی هم قیاس به رای کرده‌اند ، چنانچه من سبحان‌الله را یافته ام...“
● دیدار فرهی وفتوحات آخرالزمان
" ژان پل سارتر را من خوب خوانده‌ام و دور انداخته‌ام“.
”اصولی که من دارم معنایش این نیست که حالا بیایید برای بنده شعار بدهید یا مهم باشم و از این حرفها ، درویشی هم به این معنائی که جهاد اصغر را فراموش کنم مخالفم. در این گفتگوها ظاهرا گفته‌ام ای آقا سر من را بشکن نرخ من را نشکن ممکن است شما هی تعارف کنید به من، که فلان ، اما نرخ من معنایش این است که درس خواندن لازم دارد، نیم قرن شب و روز کارکردم, شما بروید درس بخوانید , زبان یاد بگیرید به شرط اینکه اول تعهد باشد بعد درس , نه اینکه حالا من درسم را بخوانم بعد تصمیم میگیرم باید ایمان داشته باشم یا نه , نخیر! اول تعهد بعد هم برای اینکه پایه این تعهد انقلابی که مرجعش جهاد اکبر و اصغر است را تقویت کنم باید مرتب درس بخوانم , برای این هم زبان عربی لازم است , زبان خارجی هم لازم است بدون زبان خارجی نمیشود“.
“کار من از نو خواندن مسائل بعد از غربزدگیست ، زبان عربی را از نو خواندم و این زبان عربی را چنان از نو خواندم که مطلب در آخرالزمان تاریخ روشن می‌شود – برای خودم روشن شده است- و در عین حال مددی و کمکی است به زبان عربی و ایمان بیشتر به کلام اله مجید پیدا کردن“‌،
“من هم یک حکمتی دارم. یک فلسفه‌ای دارم، مسأله عبارت از مسأله اسماء است،‌این سوابق دارد، یک دفعه بنده نمی‌آیم بگویم علم‌الاسماء و هرچه که محی‌الدین بن عربی گفت که تکرار کنم، پس حکمت شخصی ندارم پس می‌شوم مورخ فلسفه، با مطالعات مرتبی- اینجا می‌بینید هنوز هم پر است اطراف شما، فرانسه و عربی و آلمانی ، فرانسه‌اش کمتر است- که دارم در معقول غربی و با مطالعاتی که دارم در معقول اسلامی اعم از فلسفه و کلام که این دو حکمت استدلالیست و حکمت اشراق که بیشتر افلاطونی است و تصوف. البته منقول ضعیف‌تر است ولی علم‌اصول را چند سالی است باینطرف خیلی دقت کرده‌ام. در قسمت منقول, دوره فقه در قم نخوانده‌ام،‌احادیث و روایات هم که نمی شود انسان توجه نداشته باشد ولی بنده نمی‌توانم نسبت به کسانی که سالها روی احادیث و روایات کار کرده‌اند بگویم احادیث و روایات را واردم، ولی نسبت به بعضی اشخاص که تازه برداشته‌اند راجع به احادیث و ر وایات کتاب نوشته‌اند اگر قرار بود احادیث و اخبار را خلاصه کنم می توانستم بنویسم، شاید یک صورت دیگری هم داشت، ولی سلیقه من اگر قرار بود جمع اخبار کنم چیز دیگری بود. “
”خوشبختانه بنده هم ناراضی نیستم که زندگی خود را با این مسائل (حکمی و فلسفی) گذرانده‌ام“.
● موضع‌گیری
▪ بنده از مرتبه نظر طرح مسائل می‌کنم.
▪ من مدافع حکومت الهی هستم که فراروی بشر است.
▪ مطالب من : با متافیزیک مدافع دوره ربانی هستم.
▪ قرب فرائض و نوافل را در نظردارم،‌ تدبیر عقلی هم می‌کنم و مذبذب و محافظه‌کار هم نیستم.
▪ کار بنده عبارت است از فلسفه و موضع‌گیری تنزیهی در مقابل خدای بازرگانها و فلسفه را با فلسفه رد می‌کنم. من این تاریخ صد ساله کسروی و سید جمال را نمی‌پذیرم.
▪ من دارم به جمهوری اسلامی مدد می‌رسانم.
▪ نحوه فکر من ،‌ من غیر مستقیم هم نمی‌توانم مدد برسانم، چون آزمودم.
▪ حالا بنده هم موضع سیاسی دارم و هم درس می‌دهم به مردم.
▪ من همواره طرفدار دانشجویان خط امام بودم.
▪ اگر حرفهایم را نزنم تقیه مذموم است.
▪ ببینید من اگر می‌خواستم حسابگری برای آینده بکنم و سری توی سرها در بیاورم ، جلوی خویش را می گرفتم و این قدرت را داشتم- چنانکه بیست سال داشتم ـ اما تملق هیچکس را نگفتم تا سری توی سرها در بیاورم و مقامات ننگین را بدست آورم. تا حالا تملق نگفتم و از این به بعد هم نمی‌گویم. از آن روزی که غربزدگی را مطرح کرده‌ام تا به حال مبارزه کرده‌ام و از مرگ نمی‌ترسم.
▪ کسانی که از خون شهداء استفاده برای شهوات نفس می‌کنند , الذین کذبوا بآیات الله سنستدرجهم من حیث لایعلمون. بنده با ید بگویم و در هر صورت فضولات فروشان را معرفی می‌کنم،‌ مکتبیان امروزی و نحلیان امروزی که بنام اسلام دعوی می‌کنند.
▪ من آن زمان به اشارت سخن می‌گفتم و امروز می‌گویم ، به حقیقت آن روزی که من غربزدگی را مطرح کرده‌ام تا توانسته‌ام مبارزه کرده‌ام با این حلول و اتحاد در راه سیر از باطل به حق د رمقام خودآگاهی با آن تواضعی که به خرج می‌دادم.
▪ می‌خواهم پیامی به امام خمینی بدهم و درد دلی با ایشان بکنم، سیداحمد فردید آدمی است که برای خودش کا رکرده است. اگر کتاب ننوشته نخواسته تشبه به کثافات دیگران بکند. من پیام کوچکی به امام خمینی دارم،‌این انقلاب را عبدالکریم سروش خراب می ‌کند، فضلای قدیم ما خوبند ولی یک جهتشان ضعیف است که من آن را می‌دانم من پوپر را می‌شناسم و به ریش او می‌خندم. من تا دم مرگ در نمی‌روم چنانچه بیست سال دفاع از حکمت انسی کردم . بدون اینکه بگویم اثری دارد یا نه؟
منبع : سایت استاد دکتر سید احمد فروید