شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


نگاه مدرسه ای به سریال جواهری در قصرنگینی که قلابی درآمد!


نگاه مدرسه ای به سریال جواهری در قصرنگینی که قلابی درآمد!
سریال جواهری در قصر مدتی است که در شبکه دوم سیما در حال پخش است. قصه فیلم پیرامون زندگی دختری است که به قصر پادشاه راه پیدا می کند و مدارج ترقی را یک یک طی کرده و در این بین مورد حسادت و کینه قصرنشینان قرار می گیرد.
این اثر دراماتیک از جهات زیادی قابل تامل است که به برخی از آن اشاره می شود. نکاتی که می تواند یک رویکرد نوین در سیاست گذاری پیرامون خرید آثار خارجی ایجاد کند، البته اگر گوش شنوایی بر آن باشد. در ساخت این اثر و موضوعات عنوان شده در آن نکاتی وجود دارد که اساسا مربوط به قرن بیستم و بعد از آن است، نه چند سده قبل، حتی به نکات پزشکی اشاره می شود که در این دوره کشف شده اند. دیگر نکته این است که این مجموعه معجونی است از مجله پزشکی- آشپزی، یعنی آن قدر این نکات در آن برجسته شده که یادآور برنامه های خانواده، تصویر روز و الباقی برنامه های ترکیبی با این ساختار است. به واقع این اثر بار دراماتیک و کشش داستانی مناسبی ندارد که بتوان آن را تحلیل کرد و به ساختار دراماتیک وهنری آن پرداخت، یعنی داستان این اثر فاقد یک کشش کافی و یک برجستگی که مخاطب خاص را اقناع کند، است. بیشتر به نظر می رسد هدف از پخش آن درد همیشگی سیما و پرکردن آنتن به هر کیفیت و به هر ترتیب باشد. به راستی سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که این فیلم چه ویژگی داشت که برای پخش سراسری از کشور کره خریداری شد؟ چه کسانی مسئول خریدهای این چنین هستند و چه دیدگاهی نسبت به آثار دراماتیک دارند؟ بهتر است بگویم چه تخصصی در این حوزه دارند؟ این موضوع می تواند از یک زاویه دیگر هم مورد کنکاش قرار گیرد و آن علاقه عجیب مخاطب به حس نوستالژی و محو شدن در آن و غرق در لذت فراموشی حاصل از این فرآیند است که صد البته بسیار خوشایند به نظر می رسد و همه آن را تجربه کردند، البته تجربه بسیار کوتاهی که فقط از آن خاطره و تکرار و تکرار آن باقی می ماند، مثل سریال سال های دور از خانه(اوشین)، هانیکو و...
اصولا مباهات به گذشته و خرج کردن از آن باعث می شود که هر قدر هم که این سر پر و پیمان باشد روزی تهی گردد، همان طور که کیکاووس و بن وشگمیر به پسر خود در گیلان شاه در اثر برجسته قابوس نامه می گوید (نقل به مضمون): اگر فقط از سرمه دان برداشت کنی هر قدر هم که کم، روزی این سرمه دان به پایان می رسد، زیرا چیزی طی این مدت به غنای آن افزوده نشده، یعنی هیچ تولیدی نه در حوزه صنعت، بلکه در حوزه معناشناسی صورت نگرفته و حال حکایت دوستان مادر صدا و سیما بی شباهت به ماجرای گفته شده نیست.
به عقیده بشر اصولا همیشه گذشته بهتر بوده است، یعنی انسان همیشه غصه گذشته را می خورد، زیرا نباید فراموش کرد جایگاه واقعی انسان کجاست و البته کجا بوده است؟ در واقع رانده شدن آدم از بهشت را می توان آغاز نوستالژی دانست، زیرا از آن پس آدمی همیشه حسرت بهشت نه برای نعمت، بلکه برای قرب الهی را خورد و این که پس از گذشت زمان انسان همچنان به گذشته خود عشق می ورزد و این عشق ورزی درحس نوستالژی متبلور می شود. این که گفته می شود گذشته بهتر بوده را می توان در گفتمان عادی جامعه مخصوصا میانسالان و کهنسالان جستجو کرد و حتی رد پای این عقیده را می توان در ادبیات و تاریخ ادبیات و حتی خود تاریخ فراوان پیدا کرد. پس این حس مشترک در بین انسان ها فقط مختص ایرانی ها نیست.
به هر حال تجربه رویکردهای تکراری در صدا و سیما چندان عجیب نیست و به نوعی با این رسانه عجین شده، اما نکته ای که مورد توجه قرار نمی گیرد، این که به راستی تغییر نکردن چنین دیدگاهی چه نفعی برای رسانه ملی و مردم به عنوان مخاطب دارد؟ جز این که آنها را برای لحظات کوتاهی سرگرم کند، به جای این که به آنها آموزش کافی برای کنار آمدن با شرایط به شدت در حال تغییر دنیای پیرامون بدهد.
نگاه و عملکرد این چنینی اگر برای ما آب نداشت، برای بسیاری از نشریات زرد نان خوبی داشت آنها توانستند حداقل به صورت اسمی و یا چاپ عکس روی جلد تیراژ خود را افزایش دهند و این خود جای بسی تامل دارد. به هر روی سریال جواهری در قصر آن ظرفیت و درجه اهمیت هنری و دراماتیک را برای پخش در سیما نداشته و ندارد و فقط به قولی فرایض، وسیله مناسبی برای فروش برخی محصولات معروف کره ای است.
احمد عراقی
منبع : روزنامه کیهان