سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


رابعه


تاریخ نشر : ۸۴۰۵۲۴
تیراژ : ۳۰۰۰
تعداد صفحه : ۵۸۴
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۷۱۷۰-۳۵-۱
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
قطع : رقعی
جلد : گالینگور
محل نشر : تهران
نویسنده : مستعان - حسینقلی
ویراستار : کوثر - ساقی

رمان 'رابعه' به توصیف زندگی امیری اختصاص یافته که در پی رقابت‌های عشقی و سیاسی دو پسر خود را به قتل می‌رساند: عمرو، پسر خلف بن احمد صفاری، شکست خورده در جنگ با جانشینان عضدالدوله، به سیستان باز می‌گردد. رابعه دختر زیبای عضدالدوله همراه اوست. گفت و گوی آن دو خواننده را با گذشته و روحیات خلف آشنا می‌کند. او امیری است با ظاهری ملکوتی و باطنی شیطانی که برای رسیدن به مطامع شهوانی‌اش از هیچ شناختی روگردان نیست. خلف با دیدن رابعه دلباخته‌ی او می‌شود. عمرو را به سیاهچال می‌افکند و پس از بریدن سر او بر جنازه‌اش نماز می‌گزارد. رابعه تلاش‌های خلف برای کامجویی را خنثی می‌کند. از این پس، رمان گرد تعقیب و گریز این دو شکل می‌گیرد. و در پس زمینه‌ی درگیری‌های عاشقانه، تاریخ آن دوره ـ ضعف خلفا و درگیری‌های حکومت‌های منطقه‌ای با یکدیگر ـ بازگو می‌شود. رابعه، زیبا رخ شوربخت دچار بلایایی بسیار می‌شود. بارها دزدیده و محبوس می‌شود، اما همواره به نوعی از خطر می‌رهد؛ از شرف خود دفاع می‌کند و تن به اغوا و اجبار امیر نمی‌دهد. تمامی ماجراهای این رمان پردیسه برای رسیدن به نتیجه‌ای اخلاقی ساخته و پرداخته شده است. اما اخلاقیات تبلیغ شده در این اثر، از آن رو صمیمی نیست و به دل نمی‌نشیند که حاصل تجربه‌ی مستقیم از زندگی و برآمده از درون فرم اثر نیست. در واقع نویسنده که بر هر نوع تضاد و درگیری اجتماعی چشم بسته، از موضعی اخلاقی به ارشاد خواننده می‌پردازد. رابعه به وصیت عمرو با طاهر ـ پسر دیگر خلف ـ ملاقات می‌کند و به یاری او می‌گریزد. از آن پس جنگ و گریز رابعه و طاهر از سویی و خلف و جاسوسش ـ ابراهیم فیروز ـ از سوی دیگر شروع می‌شود. خلف و دستیارش برای دست‌یابی به رابعه نقشه می‌کشند، اما درست سر بزنگاه طاهر و یارانش نقشه‌ی آن‌ها را نقش بر آب می‌کنند و رابعه دست نخورده باقی می‌ماند. نویسنده برای گریز از کهنه شدن حادثه‌ها، ماجراها و آدم‌های جدیدی را وارد داستان می‌کند. دریچه‌هایی در رمان می‌گشاید تا خواننده از آن‌ها به دنیای آشفته‌ای بنگرد که در آن هرکس برای حفظ خود، اسباب قتل دیگران را فراهم می‌کند. مستعان رمان خود را بر این باور افکنده که شهوت عامل تمامی تحرکات تاریخی و سیاسی است: رابعه هر جا می‌رود جمعی را شیدای خود می‌کند و بر دشمنان طاهر می‌افزاید. همواره یکی به دنبال رابعه می‌تازد تا او را تصرف کند. دسیسه‌های سیاسی بسیاری برای رسیدن به وی چیده می‌شود. قتل‌ها و وقایع مرموزی رخ می‌دهد، حتی برای شگفت‌انگیز کردن ماجرا برای جادوگرانی به میان کشیده می‌شود که با مرحم‌های شفابخش خود، زخم خوردگان رو به مرگ را زنده می‌کنند.