پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اول دیگران، بعد من


اول دیگران، بعد من
در صدر اسلام مردی پس از جنگ «یرموک» به کمک مجروحان شتافت، پس صدای سه مجروح را شنید که آب می‌خواستند رفت و با آب بازگشت و آن را به اولین نفر داد، ولی او از وی خواست که آب را به مجروح دوم بـــدهد، چه بسا او تشنه‌تر باشد. نزد مجروح دوم رفت. او هم بـــه استنــاد اینکه شاید مجروح سوم به آب نیازمندتر باشد، از نوشیدن آب خــــودداری کرد. امدادگر نــــزد مجروح ســـوم رفت، ولی دید او شهید شـــده است. برگشت سراغ نفر دوم تا آب را به او بدهد، مشاهده کـــرد که او هم به شهادت رسیده است. پس به ســـراغ مجروح اول بازگشت تا لااقل آب را به او بدهد، اما نفر اول هم به شهادت رسیده بود.
امام باقر(ع): همانا برای خداوند عزوجل بهشتی است که هیچکس داخل آن نمی‌شود مگر سه کس... مردی که برای رضای خدا برادر مؤمنش را بر خود مقدم بدارد.
پس‌گردنی به فرعون!
روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و تناول می‌کرد. ابلیس گفت: آیا کسی می‌تواند این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کند؟ فرعون گفت: نه.
ابلیس به لطایف‌الحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشه‌ای مروارید تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی!
ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آنوقت تو با این حماقت، ادعای خدایی می‌کنی؟!
آیه ۱۹ سوره دخان: «و زنهار بر خدا تکبر و طغیان مجویید که من بر شما حجت آشکار آوردم (و توحید خدا و نبوت خود را با معجزه و دلیل روشن ساختم).

برگرفته از کتاب اندرزها و حکایات
منبع : روزنامه اطلاعات