سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

الجزایر؛ جدال سیاست و خشونت


الجزایر؛ جدال سیاست و خشونت
خشونت و ناامنی به عنوان یك نماد تاریك همچنان بر صحنه سیاسی الجزایر سایه افكنده و تلاش دولت های پی درپی برای جایگزین كردن سیاست به خشونت چندان موفقیت آمیز نبوده است.
به عقیده تحلیل گران مسائل سیاسی با اینكه این كشور تا رسیدن به مرحله آشتی ملی و ثبات سیاسی راهی طولانی در پیش دارد اما اگر به بررسی ریشه های سیاسی و اجتماعی چالش های موجود نپردازد و راه حل جدی برای مشكلات فرارو پیدا نكند هیچگاه به این جایگاه نخواهد رسید.
بهبود بازار جهانی نفت و روی آوردن شركت های نفتی خارجی به الجزایر برای مشاركت در سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز چشم انداز مثبتی برای اقتصاد این كشور فراهم ساخته است. اما مهمترین مشكلات الجزایر ریشه های سیاسی اجتماعی دارند.
● بستر ورود به «دهه سیاه»
بسیاری، بستر ورود الجزایر به بحران امنیتی دهه ۹۰ (دهه سیاه) را در حوادث قبل و پس از اكتبر ۱۹۸۸ یافته اند. حوادث این دوره را می توان چنین برشمرد:
▪ ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸
- بیماری و مرگ غیرمنتظره «هواری بومدین» رییس جمهور و بنیانگذار الجزایر پس از استقلال، كشور را دچار شوك سیاسی ناشی از فقدان رهبری كاریزماتیك و وارد مرحله ای از بی ثباتی كرد.
▪ ۷ فوریه ۱۹۷۹
- پس از برخی كشمكش های سیاسی بین جناح های قدرتمند نظام، سرانجام «شاذلی بن جدید» با حمایت ارتش نامزد ریاست جمهوری از سوی جبهه آزادیبخش ملی شد و در انتخاباتی در این روز به پیروزی رسید و رییس جمهور شد و روش سیاسی و اقتصادی متفاوتی از هواری بومدین را در پیش گرفت كه فضای باز سیاسی محور آن بود.
- مشكلات اقتصادی از جمله بدهی های خارجی، فقر و بیكاری در كنار برخی اختلافات سیاسی در بین نخبگان حاكم زمینه رشد بحران در كشور را فراهم كرد.
- در پی اجرای سیاست فضای باز، سطح و ماهیت انتظارات اجتماعی و سیاسی بالا رفت و در كنار رشد احزاب و گروه های سیاسی متفاوت، وابستگی اقتصادی به خارج نیز بیشتر شد تا این كه حوادث اكتبر ۱۹۸۸ از راه رسید.
▪ ۴ اكتبر ۱۹۸۸
ماه اكتبر نقطه عطفی در تاریخ پس از استقلال الجزایر به شمار می رود، كشور از روزهای نخست این ماه شاهد اعتصابات بود و امور عادی كشور معطل ماند تا اینكه در غروب ۴ اكتبر ۱۹۸۸ دانش آموزان مدارس دست به تظاهرات زدند، اقشار مختلف به آن پیوستند و كار به خشونت و حمله به مراكز دولتی و عمومی كشیده شد.
▪ ۵ ا كتبر ۱۹۸۸
نیروهای پلیس نیز از مقابله با آن عاجز ماندند و عملا صحنه را ترك كردند.
▪ ۶ اكتبر ۱۹۸۸
ارتش با اعلان حكومت نظامی رسما برقراری نظم در شهر الجزیره را بر عهده گرفت.
▪ ۱۰ اكتبر ۱۹۸۸
دهها هزار تن از طرفداران جبهه نجات اسلامی در یك راهپیمایی آرام در میدان مركزی و تاریخی شهر «ساحه الشهدا»، تجمع و مطالبات سیاسی خود را مطرح می كردند. حادثه مشكوكی رخ داد، از یك خودرو عبوری به طرف نیروهای ارتش شلیك شد و ارتش نیز دست به اقدام متقابل زد و به خودرو و سایر تظاهركنندگان آتش گشود. ۱۵۹نفر كشته و ۱۵۴ تن زخمی شدند. آمارهای غیررسمی كشته شدگان را تا ۵۰۰نفر ذكر كرده اند.
این حوادث همچون بمبی بود كه خشونت را در جامعه الجزایر منفجر كرد و از این پس حكومت و جبهه نجات تنها با زبان تهدید و قدرت با یكدیگر به گفت و گو پرداختند.
▪ ۱۲ اكتبر ۱۹۸۸
شاذلی بن جدید طی یك نطق رادیویی پایان حكومت نظامی را اعلام و از برنامه خود برای اصلاح قانون اساسی سخن گفت.
▪ ۲۳ فوریه ۱۹۸۹
قانون اساسی جدید به تصویب رسید و برای نخستین بار در كشور نظام تعدد احزاب پذیرفته و كشور از حالت نظام تك حزبی به رهبری جبهه آزادیبخش ملی خارج شد. نخستین قانون اساسی كه به طور مشخص حقوق شهروندان در آزادی بیان، حق اعتصاب و سایر حقوق اساسی را به رسمیت می شناخت.
به سرعت احزاب جدید با گرایش های مختلف تشكیل شد كه در میان ۶۰ حزب رسمی مهمترین آن حزب جبهه نجات اسلامی به رهبری «عباس مدنی» بود كه از این پس به صورت یك حزب رسمی فعالیت گسترده ای را آغاز كرد و به سرعت نفوذ عمیقی در بخش های مختلف جامعه یافت.
▪ ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰
برای نخستین بار در تاریخ الجزایر انتخاباتی آزاد در سایه تعدد احزاب برگزار شد و مردم برای انتخاب نمایندگان شوراهای شهر و روستا به پای صندوق ها رفتند. جبهه نجات اسلامی با اكثریت ۵۵ درصد پیروز شد، حزب كهنه كار «جبهه آزادیبخش ملی» در شكستی دور از انتظار تنها ۳۰ درصد آرا و سایر احزاب نیز بقیه آرا را به دست آوردند. اعتماد به نفس ویژه «جبهه نجات» عزم این حزب را برای «تشكیل حكومت اسلامی» جزم تر می كرد.
هرچه جبهه نجات بر مطالبات خود بیشتر پا می فشرد و از نظر جذب افكار عمومی موفقیت های بیشتری می یافت مقاومت جبهه آزادیبخش ملی و نیز گروه هایی از نظامیان در برابر نتایج انتخابات بیشتر می شد.
▪ ۲۳ مه ۱۹۹۱
مقاومت دولت در برابر مطالبات جبهه نجات سبب شد رهبران این جبهه رسما آغاز اعتصابات و نیز تحصن در میادین شهر و راهپیمایی مسالمت آمیز را اعلام كنند.
▪ ۳ ژوئن ۱۹۹۱
با تداوم اعتصابات، وزیر كشور وقت به نیروهای امنیتی دستور داد میادین شهر از جمله ساحه الشهدا بزرگترین میدان شهر را از طرفداران جبهه نجات تخلیه كنند. درگیری رسمی بین جبهه نجات و حكومت بود.حمله همه جانبه سیاسی و رسانه ای علیه جبهه نجات آغاز شد، برخی درگیری ها به وجود آمد، تعدادی كشته شدند.
▪ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۱
آغاز دستگیری های وسیع رهبران جبهه نجات با بازداشت «علی بن حاج» رهبر شماره دو جبهه نجات و سپس عباس مدنی رهبر این جبهه و اعلام تصمیم دولت مبنی بر محاكمه آنان به اتهام تحریك به خشونت، تخریب و كمك به گروه های مسلح.
▪ ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱
جبهه نجات با وجود همه فشارها در انتخابات مجلس نیز با پیروزی خیره كننده ای (دستیابی به ۱۸۸ كرسی از ۲۳۱ كرسی مجلس) مواجه شده اما دولت و نظامیان آن زیر بار آن نرفتند و بر سرسختی های خود افزودند.
▪ ۱۱ ژانویه ۱۹۹۲
شاذلی بن جدید نتوانست در برابر فشارهای ارتش و سایر نیروهای سیاسی رقیب جبهه نجات مقاومت كند و چون نتوانسته بود قول خود مبنی بر محترم شمردن نتایج انتخابات را عمل كند استعفا كرد و زمام امور رسما به دست نظامیان افتاد.
▪ ۹ فوریه ۱۹۹۲
اعلام حالت فوق العاده در كشور و سپس اعلام جنگ مسلحانه علیه حكومت توسط رهبران جبهه نجات دوحلقه ای است كه كشور را به تحولات خشونت بار دهه نود وصل می كند.
▪ ۲۹ ژوئن ۱۹۹۲
«محمد بوضیاف» در نخستین گام برای برقراری آرامش در ژوئن سال ۱۹۹۲ دستور داد محاكمه سران حزب نجات اسلامی به تعویق افتد ولی در عین حال به سركوب مخالفان و گروه های مسلح در شهرهای مختلف ادامه داد تا اینكه در ۲۹ ژوئن همان سال در شهر «عنابه» هنگام سخنرانی در یك سالن كنفرانس به دست افسر محافظ خود به نام «بومعرافی» به قتل رسید.
مهمترین انفجارهای دهه ۹۰ پایتخت
▪ ۲۶ اوت ۱۹۹۲
بمبی در سالن فرودگاه بین المللی هواری بومدین منفجر و ۹ كشته و ۱۲۸ زخمی به جا گذاشت. همزمان دو بمب نیز در دفاتر هواپیمایی فرانسه و سوییس منفجر شد.
▪ ۲۹ ژوئن ۱۹۹۴
بمبی نزدیك به بیمارستان «مصطفی پاشا» در مركز شهر الجزیره هنگام برپایی یك راهپیمایی به مناسبت دومین سالگرد ترور محمد بوضیاف كه سه كشته بر جای گذاشت.
▪ ۳۰ ژانویه ۱۹۹۵
یك فرد انتحاری خودرو بمبگذاری شده ای را در مركز شهر الجزیره و در برابر دفتر مركزی پلیس الجزایر منفجر كرد.
▪ ۱۰ ژوئیه ۱۹۹۵
بمبی در برابر وزارت دادگستری در شمال شهر الجزیره منفجر شد اما تلفاتی نداشت.
▪ ۲۱ مه ۱۹۹۶
گروه های مسلح در حمله ای در شهر «مدیه» هفت كشیش الجزایری را به قتل رساندند. این امر تنش تازه ای در روابط الجزایر با غربی ها ایجاد كرد.
▪ ۷ ژانویه ۱۹۹۷
پس از چند سال درگیری میان نیروهای جبهه نجات و دولت، «ارتش نجات اسلامی» كه بعنوان بخش نظامی جبهه نجات اسلامی عمل می كرد و مدعی بود كه تنها نظامیان را هدف قرار می دهد آتش بس اعلام كرد.
دوسال بعد با روی كار آمدن «بوتفلیقه» رئیس جمهور جدید و اجرای طرح «سازگاری اجتماعی»، اعضای جبهه نجات با پایین آمدن از كوهستان ها سلاح های خود را زمین گذاشتند و از عفو پیش بینی شده در این طرح برخوردار شدند.
پس از اعلان پایان جنگ مسلحانه بر ضد دولت از سوی جبهه نجات، دو گروه مسلح همچنان به فعالیت مسلحانه خود ادامه می دهند، «گروه مسلح اسلامی» كه چند سال بعد با دستگیری فرماندهانش عملا از هم پاشید و «جماعت سلفی دعوت و نبرد» كه تا امروز همچنان فعال است.● انتخابات و آمدن بوتفلیقه
▪ ۱۵ آوریل ۱۹۹۹
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری الجزایر «عبدالعزیز بوتفلیقه» توانست با ۷۹/۷۳ درصد آرا در راس هرم قدرت قرار گیرد، وی اصلاحات سیاسی و اقتصادی را همزمان با مبارزه با گروه های مسلح در دستور كار خود قرار داد.طرح های «وفاق اجتماعی» (سال ۱۹۹۹) و «آشتی ملی» (۲۰۰۴) را به اجرا درآورد كه طی آن هزاران فرد مسلح كه البته در كشتارهای جمعی دست نداشتند، مورد عفو یا تخفیف مجازات قرار گرفتند.
سیاست های بوتفلیقه كشور را به سرعت به سمت ثبات و امنیت برد و روابط خوب سیاسی و سرمایه گذاری های خارجی را به این كشور سرازیر كرد اما حوادث تروریستی و حملات گروه های مسلح با وجود كاهش محسوس و رخ بربستن از شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت، همچنان در مناطقی از شرق كشور كه دور از پایتخت نیز نبود ادامه داشت.
● بمب ها به بیرون پایتخت می روند
▪ ۱۶ ژوئن ۲۰۰۰
انفجار یك بمب دستی در مركز بازار شهر «معسكر» با ۴۲ كشته.
▪ ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰
انفجار بمب در نزدیك یك مركز پلیس در ولایت «تیزی وزو» و نتیجه آن كشته شدن ۹ نیروی امنیتی.
▪ ۱۵ مه ۲۰۰۰
انفجار بمب در بازار شهر تیزی وزو با چهار كشته و ۱۵ زخمی.
▪ ۲۰/۲۱ ژوئن ۲۰۰۲
یك حمله مسلحانه و یك انفجار بمب در شهر «ملیانه» با كشته شدن شش نفر.
▪ ۵ ژوئیه ۲۰۰۲
انفجار بمبی در بازار شهر «بلیده» و كشته شدن ۳۸ و زخمی شدن ۸۰ نفر.
▪ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۲
شش كشته در انفجار بمبی در بازار شهر «مسیله».
▪ ۱۵ ژوئن ۲۰۰۳
چندین كشته در میان نیروهای امنیتی ولایت تیزی وزو در اثر انفجار بمب.
▪ ۱۲ مارس ۲۰۰۴
كشته شدن ۴ نیروی نظامی و ۵ فرد مسلح در انفجار بمبی بر سر راه گشتی های ارتش در منطقه «تبسه».
● بمب ها به پایتخت باز می گردند
▪ در ماه های پایانی سال ۲۰۰۶ با اعلام پیوستن گروه سلفی الجزایر به شبكه القاعده حملات تروریستی به پایتخت باز می گردد. این درحالی است كه درخت آشتی ملی در مراحل نهایی میوه دهی خود است.
▪ ۳۰ اكتبر ۲۰۰۶
دو كامیون بمب گذاری شده در حومه جنوبی پایتخت در برابر دو مركز پلیس در مناطق «درگانه» و «رغایه» منفجر شد و سه كشته و ۲۴ زخمی به جا گذاشت.
▪ ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶
حمله جماعت سلفی الجزایر به اتوبوس حامل كارگران یك شركت آمریكایی در منطقه به شدت تحت مراقبت امنیتی با یك كشته و ۷ زخمی.
▪ ۱۳ فوریه ۲۰۰۷
كشته شدن شش نفر در منطقه قبایل در اثر انفجار چند بمب و خودروی بمب گذاری شده به صورت همزمان.
▪ ۴ مارس ۲۰۰۷
حمله جماعت سلفی الجزایر به اتوبوس حامل كارگران یك شركت روسی چهار كشته و چهار زخمی بجا گذاشت. یكی از كشته ها روسی بود.
● خشونت، آخرین تیر تركش یا آغازی دوباره
سال ۲۰۰۷ میلادی درحالی در الجزایر آغاز شد كه حملات گروه های مسلح در شرق این كشور به تدریج ازنظر كمی و كیفی افزایش می یافت، هشدارهایی نیز مبنی بر این كه ممكن است «چتر امنیتی پایتخت» آسیب پذیر باشد از سوی برخی كارشناسان ارایه می شد. دولت سیاست آشتی ملی را ادامه می داد. مهمترین بحث های سیاسی روز مبارزه گسترده با مفاسد اقتصادی از یك سو و آمادگی برای برگزاری انتخابات سراسری مجلس در ۱۷ماه مه بود اما قبل از این كه تبلیغات رسمی انتخابات رسماً آغاز شود، بمب ها بار دیگر خود را در شهر الجزیره این بار در قلب شهر و كاخ نخست وزیری به رخ كشیدند.
▪ ۱۱آوریل ۲۰۰۷
روز یازدهم كه با توجه به حوادث ۱۱سپتامبر نیویورك و ۱۱مارس مادرید گویی برای القاعده به شكل یك نماد درآمده است، بمب ها به قلب شهر الجزیره بازگشتند اما این بار حضوری استثنایی داشتند، دو تن موادمنفجره، سه خودرو بمب گذاری شده، كاخ نخست وزیری و یك مركز پلیس، همه چیز استثنایی بود و چشم ها را به آینده ای می دوخت كه هنوز افق آن چندان روشن نیست.
انفجار قوی سه كامیون بمب گذاری شده در عملیات انتحاری گروه سلفی الجزایر وابسته به القاعده ۳۳كشته و ۲۲۲زخمی برجای گذاشت.تدابیر امنیتی در شهرهای الجزایر بویژه پایتخت به شدت افزایش یافت و به طور محسوسی بر تعداد نیروهای پلیس و امنیتی و نیز ایست های بازرسی خودروها كه سالها است بدلیل حالت فوق العاده معمول است افزوده شده است.
این انفجارها كه پس از سالها امنیت تقریباً كامل در شهر الجزیره رخ داد، مردم را دچار حیرت و نگرانی از آینده و احتمال بازگشت دوران انفجارهای مكرر در نقاط شهری پایتخت كرده است. حوادثی كه در سالهای دهه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰هزار نفر قربانی آن شدند.
● نگاه به آینده
ناظران مسایل سیاسی و امنیتی الجزایر تحلیل های مختلفی را درباره منشأ این حوادث و نیز افق آینده ارایه كرده اند:
۱) برخی معتقدند كه انفجارهای اخیر منشأ خارجی دارد. براساس این تحلیل آمریكا در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید رسماً خواستار برپایی یك پایگاه نظامی در شمال آفریقا به بهانه مبارزه با تروریسم شده است و تحركات جدید القاعده همچون همیشه بهانه لازم را برای تداوم فشار بر دولت های منطقه و قرار دادن آنها در برابر كار انجام شده به واشنگتن می دهد.
در همین چارچوب آن دسته از نویسندگان مطبوعات كه پیش از این از القاعده به ویژه به دلیل فعالیتهایش در عراق به عنوان «مقاومت قهرمانانه» یاد می كردند اكنون به صراحت از آن به عنوان عامل و مزدوری برای تحقق اهداف توسعه طلبانه آمریكا یاد می كنند.
انتقاد از سیاست های آمریكا در نزد نخبگان و نویسندگان الجزایری تاكنون بیشتر متوجه محورهایی چون فلسطین، لبنان، عراق و ایران بوده است و به بحث روابط دوجانبه الجزیره و واشنگتن تسری نیافته است اما به نظر می رسد «نگاهی جدید» به روابط «راهبردی» اقتصادی و سیاسی بین واشنگتن و الجزیره مورد توجه برخی از نخبگان الجزایری قرار گرفته است. این امر به ویژه درپی اطلاعیه اخیر سفارت آمریكا در الجزایر و اخطار مبنی بر احتمال وقوع حمله انتحاری به دو مركز جدید دولتی در پایتخت برجسته تر شد و مطبوعات الجزایر آن را «دخالت واشنگتن در امور داخلی الجزایر» و تلاش برای تشویش مردم توصیف كردند.
۲) برخی تحلیلگران نیز دیدگاه خود را بر این استدلال استوار كرده اند كه بازگشت امنیت و ثبات كامل به الجزایر باتوجه به ریشه تاریخی و سوابق انقلابی ملت الجزایر، زمینه را برای دخالت های قدرت های خارجی بویژه پاریس رفته رفته از بین می برد. بنابراین حداقل طرف هایی در دولت های غربی هستند كه مایلند مشكلات امنیتی در الجزایر و بطور كلی در منطقه شمال آفریقا همچنان ادامه یابد.
به اعتقاد این افراد، تنها در این صورت است كه گرفتن امتیازهای سیاسی و اقتصادی آسان خواهد بود و بهتر می توان كشورهای منطقه را تحت فشار قرار داد و آنها را در طرح های همكاری های خود از جمله مبارزه با تروریسم، مهاجرت غیرقانونی، ناتو و... با هدف نهایی بسط نفوذ، تسلط بر منابع طبیعی منطقه و تحقق منافع درازمدت غرب همراه كرد.
۳) برخی تحلیلگران نیز ریشه مشكلات امنیتی در الجزایر را به عوامل داخلی مربوط می دانند، عده ای ریشه های اجتماعی از جمله فقر و بیكاری و عده ای نیز ضعیف بودن معیارهای مردمسالاری را عامل اساسی این امر می دانند.
به اعتقاد این تحلیل گران، برای حل مشكلات امنیتی كشور دولتمردان باید راه حل های سیاسی مناسب برای توسعه مشاركت سیاسی، آزادی سیاسی، ارتقای احزاب و مطبوعات مستقل و نیز مبارزه با فقر و بیكاری با توجه به غنای اقتصادی ناشی از گرانی نفت طی سالهای اخیر را بطور جدی در دستور كار قرار دهند.
این تحلیل گران، جمع شدن فشارها و عقده های اجتماعی یا سیاسی ناشی از به حاشیه رانده شدن قشرهایی از جامعه را عاملی برای جذب افراد به گروه های سیاسی و مسلح تندرو و شركت در اقداماتی كه بیشتر ماهیت انتقامجویانه دارد ذكر می كنند و بخش مهمی از مشكلات امنیتی چه در بعد امنیت اجتماعی و چه تروریسم را همین مسئله ذكر می كنند.
براساس همین نوع تحلیل است كه عده ای افزایش حوادث تروریستی و حملات گروه های مسلح در آستانه و ایام انتخابات را تنها ناشی از تلاش برای تضعیف نظام سیاسی و ناكارآمد نشان دادن آن نمی دانند بلكه برای آن ریشه های سیاسی و اجتماعی قائل هستند. از بعد سیاسی، تحلیل گران معتقدند كه طرح آشتی ملی كه تأثیرات بسیار مثبتی در تضعیف گروه های مسلح داشته باید هرچه فربه تر شود و با فراهم كردن زمینه عملی مشاركت سیاسی برای افرادی كه «توبه» كرده اند، فضای غیرقابل برگشتی را در جایگزین كردن «سیاست» بجای «خشونت» فراهم كند. امری كه به اعتقاد آنان هنوز جا نیفتاده است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید