شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

درآرزوی «رنگ خدا»


آدم می تواند سبز باشد، قهوه ای ، فیروزه ای ، خاکستری ، سیاه یا طلایی. این رنگی ها صبحها از کنار هم می گذرند و آنقدر پی هیچ و پوچ می دوند که بعد از چند سال نورشان می پرد، همه چیز را جا می گذارند، حتی رنگ مورد علاقه شان هم یادشان نمی آید، چه رسد به بازی محبوبشان ، قصه هایی که زمانی با آنها به خواب می رفته اند و هزار و یک خاطره دیگر.این روزها روان شناسی رنگ برای روان شناسان بالینی ، مشاوران امور ازدواج ، پزشکان ، مهندسان معماری ، روانکاوها، جرم شناسان ، کارشناسان تعلیم و تربیت ، صاحبان سرمایه و تولیدکنندگان مهمتر شده است.
شاید هنگامی که از روان شناسی رنگ در بازاریابی ، هتلداری و تجارت سخن به میان می آید ارزش واقعی آن آشکارتر شود.
برای کشف دخالت نامحسوس این علم در امور تجاری سایر کشورها، کافی است بدانیم هیچ جعبه شکلاتی را سبز مطلق نمی بینیم ، این جور جعبه ها معمولا قرمز یا آبی اند، یا دیواره داخلی هیچ هواپیمایی زرد شبرنگی نیست.سمبل فروشگاه های معروف مواد غذایی ، ترکیبی از رنگهای سرخ و طلایی است. کسی دیوار بیمارستان های خصوصی را قرمز نمی کند یا ماشین های مدل بالایی که در تبلیغات از آنها استفاده می شود، معمولا نقره ای یا سیاه و براقند.رنگها بر نیازهای روحی - روانی ، شرایط یادگیری ، احساسات ، سطح انرژی ، کنترل رفتارهای پرخاشگرانه و درمان افسردگی و اختلالات یادگیری اثر دارند.آنها همچنین در درمان بیماری هایی چون سرطان ، میگرن ، امراض پوستی ، تومورهای مغزی و اعتیاد مفید واقع می شوند و حتی فشار خون ، نبض ، تپش قلب ، اشتها، فرآیند رشد و خواب را کنترل می کنند.
از طرفی ، مسائل فرهنگی و عرف نیز نوعی محتوای نسبی به رنگها می دهند و صرف نظر از ناخودآگاه مشترک همه انسانها درباره برخی رنگها، با گذشتن از مرزها، معنی رنگها هم عوض می شود؛ مثلا سپید در جایی از دنیا برای مراسم عروسی به کار می رود که نشانی از پاکدامنی و درستکاری است و در جایی دیگر، برای مراسم عزاداری کاربرد دارد که یادآور روحانیت است.زرد در برخی فرهنگها نماد ناامیدی و یاس و در برخی نشانه نشاط و زندگی است ، یا سیاه که گرچه در بسیاری کشورها رنگی نکوهیده و کمیاب است ، در برخی دیگر به عنوان رسمی ترین رنگ استفاده می شود و اغلب مردم سیاه پوش و بی لبخندند.به هر حال ، انتخاب رنگی به وسیله اکثریت مردم یک کشور، نمادی از حال و هوا، وضع روحی و فرهنگ آن ملت است. متخصصان انتخاب رنگ را با روان شناسی شخصیت مرتبط می دانند و تمایل ذهنی به رنگی خاص را نشانه ای از وضع و چگونگی درونیات فرد به حساب می آورند. البته ترجیح دادن رنگی به رنگ دیگر به موقعیت های زمانی نیز بستگی دارد و وقتی حرف از انتخاب یا ارجحیت دادن رنگها به میان می آید، معمولا می پرسند برای چه موردی.مسلما رنگ لباس یا لوازم منزل هر فرد الزاما رنگ محبوبش نیست ، چون علاوه بر علاقه عواملی چون عرف یا زیباتر شدن نیز دخیلند، اما زمانی که انتخاب رنگها با کارتهای رنگی ، بدون ذکر مورد استفاده و فقط بر حسب گرایش ذهنی صورت گیرد، می توانیم روان شناسی رنگ را به رسمیت بشناسیم.کشف راز رنگها، وجوه ناشناخته شخصیت گروههای مختلف بشر را آشکار می کند که در همه امور زندگی و بخصوص تبلیغات مورد اهمیت است.
رنگ آدم ها
این روزها کسانی هستند که ادعا دارند با دانستن نوع پنیری که کسی برای صبحانه می پسندد، جهتی که موهای سرش می ریزد یا میوه مورد علاقه اش ، می توانند آینده اش را حدس بزنند، یا شخصیت او را شناسایی کنند، چه برسد به رنگ محبوب هر آدمی.
متاسفانه روان شناسی رنگها یکی از علومی است که به دلیل جذابیتش برای مردم ، مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.
در هر سایت ، وبلاگ یا مجله ای ، صفحه ای است که می توانیم به آن رجوع کنیم و با انتخاب یکی از رنگها شخصیتمان را کالبدشکافی کنیم.اما درست یا غلط بودن این مطالب را کسی نمی داند، شاید چون درست و غلط بودن آنها چندان قابل اثبات نیست.پروفسور لوشر، از محققانی است که بیش از ۲۰ سال درباره تاثیر رنگها به زندگی و گرایش افراد به رنگهای مختلف تحقیق کرده است. او آبی را نمادی از عمق احساسات ، سبز را نشانه انعطاف پذیری ، سرخ را به معنی نیروی اراده و زرد را مظهر خودانگیختگی می داند.
به طور کلی ، در روان شناسی رنگ قهوه ای ، خاکستری و سیاه به معنای دیدگاهی منفی نسبت به زندگی اند. لوشر معتقد است سیاه رنگی مطلق است که در فراسوی آن زندگی تمام می شود.
سیاه یعنی نه ، که نشانه ای از ترک عشق و انصراف از فعالیت های اجتماعی است. سیاه به معنی نیستی ، ناامیدی به آینده و سکوتی ابدی است. این رنگ حس سنگینی را به افراد القا می کند. شاید به همین دلیل جعبه های حمل اشیای بزرگ را سیاه نمی سازند.از طرفی ، با توجه به این که سیاه نمادی از آبرومندی و اشرافیت است ، جعبه لوازم آرایش ، جواهرات و ماشین های مدل بالا یا به قولی شیک سیاه و براقند. این رنگ تاثیر خوبی بر وضع مزاجی ندارد و در هواپیماها و کشتی ها به کار برده نمی شود.
در کودکان نیز اثرات منفی به بار می آورد. شخصی که سیاه را به رنگهای دیگر ترجیح می دهد، احساس می کند هیچ چیز آن طور که باید نیست. شاید به همین دلیل ، دوستداران رنگ سیاه افسرده و خسته اند. اگر خسته نباشند مغرورند. اگر مغرور نباشند ناراضی اند. اگر ناراضی نباشند، انکار می کنند و اگر انکار نکنند، احتمالا هم خسته اند، هم ناراضی و هم مغرور؛ منتهی خودشان خبر ندارند.
سالمندان و بخصوص آنها که اهل خانه سالمندان شده اند گرایشی ویژه به این رنگ دارند که شاید به علت ترس از مرگ ، اعتراض به مطرود شدن ، نارضایتی از محیط اطراف و یک غم تمام نشدنی باشد. آدمهای قهوه ای حرفشان سند است ؛ یعنی می شود بی قسم خوردن باورشان کرد.البته دوستداران این رنگ معمولا آواره اند و جالب آن که قهوه ای رنگ محبوب بی خانمان های جنگ جهانی دوم نیز بوده است.قهوه ای دوستها معمولا از نظر سلامت جسمی و روحی در خطرند، یعنی یا از یک بیماری واقعی جسمی رنج می برند و یا خود را در مواجهه با مشکلاتی می بینند که به خیالشان غیرقابل حل هستند. قهوه ای رنگ پناهجویان است. آدمهای خاکستری را باید توی خانه سالمندان پیدا کرد.آنها عاشق کهنسالی هستند. کسی انگار وقت آمدن توی گوششان خوانده است که از خوشی بپرهیز. محافظه کارند و اگر از کسی خجالت نکشند، گرامافون هم گوش می کنند.البته فقط آهنگهای غم انگیز. خاکستری ها معمولا غمگینند. شاید چون واقعیت گرایی ، زیادی آدم را تلخ می کند. آدمهای قرمزپسند پر از شوق زندگی اند. عاشق و مبارزه طلب ، بی باک و پرتکاپو. ظاهرا نیرویی تمام نشدنی دارند، اهل معاشرت اند؛ شلوغ و پرسر و صدا. خوب مشت می زنند و خوب مشت می خورند و به طور کلی مردمانی هستند برونگرا. لوشر قرمز را بیانگر نیروی حیاتی می داند. این رنگ معمولا نبض را سریع تر می کند و فشار خون را بالا می برد. آدمهای آبی خلاقند. همیشه فکرهای تازه دارند. احساساتشان را خوب کنترل می کنند؛ یعنی وقتی می گریند که کسی نباشد چشمهایشان را ببیند. آرام اند و مورد احترام و دوست داشتنی. با این همه خوبی ، عاشق تنهایی اند، احساساتی و ملایم. غم دیگران یعنی غم خودشان و اگر آبی تیره شوند، افسردگی یار غارشان است. آبی نمادی از ابدیت ، عمق و کمال گرایی است. صلح ، مهربانی ، هماهنگی و نیاز به فرصتی برای آرامش روحی و تجدید قوا از خصوصیات بارز آبی هاست.این رنگ فشار خون و نبض را کاهش می دهد، اگر مینایی را هم یکی از انواع آبی فرض کنیم ، به گمان عرفا آبی رنگ ذات هستی است که سبب شادی و رفع دلتنگی می شود. آدمهای سبز مذهبی اند. می شود آنها را در انجمن های خیریه پیدا کرد، یا روز جمعه در بیمارستانی با یک جعبه شیرینی برای مریضی که نمی شناسند. آنها شرکای خوبی می شوند. سبزدوست ها مضطرب و انعطاف پذیرند. استقامت و پشتکارشان دیگران را متحیر می کند.سبز، تداعی کننده طعمی گس است. آنها معمولا اصلاح گرند. علاقه ای تمام نشدنی به نصیحت کردن دیگران دارند و از مشهور شدن لذت می برند. سبز عالی ترین معانی عرفانی را دربر دارد و رنگی مقدس است.آدمهای زردپسند برخلاف تصور عموم بیمار و رنجور نیستند، اما معمولا در انتظار خوشبختی های بزرگترند. آنها توسعه طلبند و اهل اختراع. گاهی حسود می شوند و معمولا بلندپروازند. زردها آرام و قرار ندارند. زرد تداعی گر طعم تند است. کسانی که به بنفش علاقه دارند، صمیمی و حساسند و ذوق عارفانه دارند. گاهی صمیمیت زیادی آنها منجر به ناتوانی در تصمیم گیری و قضاوت می شود. آدمهای نارنجی اهل مسابقه و سلطه طلبند. همیشه سرشارند از آرزوهای دور و دراز. آدمهای ارغوانی پایشان روی زمین است ، سرشان بین ابرها، عاشق دین و عرفان ، اغلب اندیشمند و مشتاق مناظره و اثبات حقایق معلوم ، اما هنوز کسی نمی داند چرا گاهی از این رو به آن رو می شوند.وقتی با آنها راه می روید، سعی نکنید چند دقیقه بعد را حدس بزنید.تغییر رنگ محبوب آدمها با گذشت زمان و بتدریج امری طبیعی است. مسلما علایق یک نوجوان با علایق فردی سالمند متفاوت است ، اما علاقه یا تنفر ناگهانی نسبت به یک رنگ بحث برانگیز و خطرناک محسوب می شود و خبر از نوعی مشکل یا عدم تعادل در شخصیت می دهد.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید