جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


صنعت پورنوگرافی و زوال مردانگی


صنعت پورنوگرافی و زوال مردانگی
آمار رسمی حکایت از آن دارد که همه ساله علاوه بر ورود یازده هزار فیلم مستهجن به بازار گسترده این محصولات، این تجارت شرم‌آور در آمریکا ۱۰ میلیارد دلار و در سراسر جهان ۵۶ میلیارد دلار گردش مالی دارد. همچنین تنها در مراکز عرضه این فیلم‌ها در ایالات متحده سالانه ۷۲۱ میلیون بار این محصولات از سوی مشتریان کرایه می‌شوند. نویسنده این مقاله با بررسی ۱۵ فیلم پر مخاطب این بازار، معضلات اجتماعی و فردی ناشی از مشاهده این فیلم‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد.
پیش از شروع بحث در مورد چیستی پورنوگرافی و تبیین ارتباط بین پورنوگرافی و خشونت جنسی و یا چگونگی ارائه اولین راهکارها در جهت اصلاح این وضعیت، اجازه بدهید ابتدا این سؤال را مطرح کنیم که «وجود یک صنعت چند میلیارد دلاری در حوزه پورنوگرافی، نشانگر چه ویژگی‌هایی در ما و به ویژه مردان است و به صورت خاص، فیلم «ضربه را بزن- قسمت چهارم» چه می‌گوید؟»
● صنعت پورنوگرافی این است
فیلم «ضربه را بزن- قسمت چهارم» یکی از فیلم‌های پر طرفدار ویدئوکلوپ ویژه بزرگسالان منطقه ماست. برای انجام یک پروژه تحقیقاتی در مورد موضوعات فیلم‌های پر مخاطبی که توزیعی گسترده دارند، من از متصدی این فروشگاه خواستم که یکی از فیلم‌های معمول و متداول فروشگاه را که توسط مشتریان اجاره می‌شود، برای من بیاورد. از میان ۱۵ فیلم ارائه شده، من یکی را انتخاب کردم.«ضربه را بزن- قسمت چهارم»
(با عرض معذرت از خوانندگان محترم، توصیف صحنه‌های این فیلم توسط نویسنده آن‌چنان وقیح و تهوع‌آور است که از ذکر آن معذوریم).
افراد می‌توانند این فیلم را در ازای پرداخت ۳ دلار کرایه کنند و یا اینکه از طریق شبکه اینترنت و با پرداخت ۹۵/۱۹ دلار آن را خریداری نمایند. همچنین امکان تهیه هر یک از پنج قسمت دیگر این مجموعه شش قسمتی، وجود دارد. این فیلم، یکی از ۰۰۰/۱۱ فیلم پورنویی است که همه ساله به بازار این محصولات وارد می‌شود. همچنین در کشوری که سالانه ۴ میلیارد دلار از محل اجاره این فیلم‌ها رد و بدل می‌گردد، این فیلم‌های ویدیویی، ۷۲۱ میلیون بار از سوی مشتریان کرایه می‌گردند.
درآمدهای صنعت پورنوگرافی نه از طریق کیفیت فیلم‌برداری که از طریق ایجاد تحریک سریع جنسی در مردان، تأمین می‌گردد. در بازار این فیلم‌ها، محصولاتی با خشونت جنسی بیشتر یا کمتر رواج دارد. در بروشور شرکت آرماگدون، تولید کننده سری شش‌گانه این فیلم‌ها می‌خوانیم: «فیلم‌های با کیفیت و تحریک کننده برای تفریحات و سرگرمی زوج‌های آمریکایی»
● صنعتی شرم‌آور به نام پورنوگرافی
در اینجا این سؤال به وجود می‌آید که خواسته‌های دقیق سکسی مردان ایالات متحده چیست؟
در همه محصولات ارائه شده توسط شرکت‌های فعال در این صنعت پر درآمد، چنین فرض می‌شود که زنان تنها برای سرگرمی و لذت بردن مردان خلق شده‌اند. در این فیلم‌های پورنوگرافی، زنان تنها با خواست مردان و ابراز علاقه آنان تسلیم می‌گردند و مردان خواهان تسلط و کنترل بیشتر بر زنان می‌باشند.
هنگامی که من در سخنرانی‌های عمومی خود در مورد صنعت تجاری پورنوگرافی صحبت می‌کردم، برای آنان صحنه‌های فیلم‌هایی را که بررسی کرده بودم، تشریح می‌کردم. همچنین به فیلم‌هایی که در آن‌ها یک زن همزمان با دو مرد همبستر می‌شود، اشاره نمودم.
بسیاری از افراد حاضر در این سخنرانی‌ها و به ویژه زنان به من می‌گفتند که حتی شنیدن این مسائل برای آنان ناگوار است. یک زن نیز پس از پایان برنامه نزد من آمد و چنین گفت: «آنچه شما گفتید، مهم بود. اما من آرزو می‌کنم که هرگز اینجا نبودم. من آرزو می‌کنم که گفته‌های شما را هرگز نمی‌شنیدم و اینک آرزو دارم که این مسائل را به سرعت فراموش کنم.»
برای بسیاری از زنان که از دانستن این موارد احساس ناامیدی می‌کنند، نگران کننده‌ترین مسأله، دانستن اتفاقات این فیلم‌ها نیست، بلکه آنان از دانستن این امر که مردان با مشاهده این فیلم‌ها لذت برده و احساس خوشایندی می‌نمایند، سردرگم شده بودند. آنان بارها از من می‌پرسیدند که «چرا مردان از مشاهده این کارها لذت می‌برند؟» و یا «آنان با دیدن این فیلم‌ها چه چیزی را به دست می‌آورند؟» همچنین آنان در پی این بودند که درک نمایند، چرا مصرف‌کنندگان این فیلم‌ها که اکثراً مرد هستند، در ایالات متحده سالانه مبلغ ۱۰ میلیارد دلار و در سراسر دنیا ۵۶ میلیارد دلار جهت مشاهده این فیلم‌های پورنوگرافی هزینه می‌کنند.
این یک سؤال مهم است که پاسخ‌های پیچیده‌ای نیز دارد. در جامعه ما این امر چه معنایی خواهد داشت که مردان با تهیه این فیلم‌ها و تماشای آنها، خود را از لحاظ جنسی ارضا نمایند؟ این فیلم‌ها نشانگر چه ذهنیتی از جنسیت و مردانگی در جامعه ما خواهد بود؟ و مخاطبان این فیلم‌ها با شنیدن جملات تحقیرآمیز استفاده شده در این فیلم‌ها چه احساسی می‌نمایند؟ به نظر من مردانگی هم در این فرهنگ با معضلی جدی روبه‌رو شده است.
● چرا به شدت به این صنعت حمله می‌شود؟
در مباحث مربوط به پورنوگرافی نکات زیادی وجود دارد که ممکن است افرادی با آن مخالف باشند. استراتژی‌های اخلاقی، مباحث مهمی را در مورد آزادی و مسئولیت و ارتباط بین استفاده از رسانه و رفتار انسانی مطرح می‌کنند، هرچند اجرای این راهبردها چندان ساده نیست. معمولاً جنسیت یک پدیده پیچیده است که در میان افراد و جوامع مختلف، معانی گوناگونی دارد.
مباحث مطرح شده از سوی من در این موضوعات، با عکس‌العمل‌هایی نظیر اتهام فاشیسم جنسی و یا خشکه مقدس بودن روبه‌رو می‌شود. اما باید دانست که در این صنعت شرم‌آور، به دلیل سودآوری بالا، همواره یک محرک قوی برای دست‌اندکاران آن وجود داشته است. البته باید در مورد مباحث دیگر مرتبط با این موضوع نیز بررسی‌های لازم صورت گیرد. همه می‌دانند که انتقادات فمنیست‌ها به این صنعت، حوزه گسترده‌تری را در بر می‌گیرد؛ چرا که آنان به دنبال فهم این امر هستند که در فرهنگ ما یک مرد عادی چگونه به سراغ کامجویی جنسی می‌رود و این خواسته‌ها چه تأثیری بر روی خانواده و فرزندان ما خواهد داشت. این مطلب است که مرا سردرگم می‌نماید.
● فمنیست‌ها چه انتقاداتی به این صنعت دارند؟
انتقادات فمنیست‌ها به این صنعت و در سطحی گسترده‌تر، علیه خشونت‌های جنسی‌ای است که از اواخر دهه هفتاد میلادی، ساختار یافته‌تر شده است. آنان با طرح شعار «مبارزه با تصاویر کثیف به مقابله با حامیان «آزادی جنسی» می‌پردازند. همچنین انتقادات فمنیست‌ها به نتایج سوء و مضرّات این صنعت، به ویژه بر روی زنان و کودکان، به شرح زیر است:
۱) بروز آسیب‌های شدید بر روی کودکان و زنان استفاده شده در این فیلم‌ها؛
۲) آسیب‌های ناشی از اجبار کودکان و زنان جهت حضور در این محصولات؛
۳ ) سوء استفاده‌ای خشونت‌بار علیه زنان و کودکان از سوی مردان استفاده کننده از این فیلم‌ها؛
۴ زندگی در جامعه‌ای که زنان را تا حد بازیچه جنسی و لذت طلبی مردان تنزل می‌دهد.
● وقتی مردانگی دچار چالش می‌شود
تمرکز فعالیت‌های من و به صورتی گسترده‌تر جنبشهای فمنیستی ضد پورنوگرافی. بر روی آسیب‌های وارده بر زنان و کودکان است. از سال‌ها پیش مشخص شده بود که در این صنعت و با رواج خشونت جنسی، ویژگی‌های مردانگی دچار چالش شده است. در حالیکه در گذشته عنوان می¬شد، تبعیض نژادی مختص سفیدپوستان می‌باشد، امروزه باید اظهار داشت که سوء استفاده و خشونت‌های جنسی به یکی از مشکلات مردان جامعه ما تبدیل شده است.
لذا همان‌طور که می‌توان در مورد ویژگی‌های شخصیتی سفیدپوستان بحث نمود، می‌توان در حوزه ویژگی‌های مردان جامعه ما بررسی‌های بیشتری انجام داد. در فرهنگ ما. مردانگی با کنترل، سلطه‌جویی، سرسختی، رقابت‌جویی، سرکوب نمودن احساسات، روحیه تهاجم و خشونت همراه است. نتیجه طبیعی این ویژگی‌ها در تحقیر یک پسر با برچسب دختر زدن متجلی می‌شود که نشان دهنده فقدان قدرتمندی و سرسختی در وی است. همه تلاش‌های فعالان جنبش‌های فمنیستی در این بوده است که این ویژگی‌های شناخته شده مربوط به مردانگی را تغییر و یا تعدیل نمایند؛ هرچند اثبات گردیده که این کار، فعالیتی سخت و طاقت فرسا است.
شگفت‌آور نیست که صنعت پورنوگرافی می‌تواند نشانگر ویژگی‌های مردان جامعه باشد. مردان ما چنین آموخته‌اند که سکس را به عنوان یکی از قلمروهای زندگی ببینند که در آن صورت طبیعی با سلطه مردان بر جنس زن، تنها نیازهای جنسی مردان تأمین می‌گردد. نظیر هر سیستم دیگری، نمی‌توان اظهار نمود که هر مردی یک تجاوزگر است، اما باید به آنچه در نیم قرن گذشته در خاک ایالات متحده روی داده است، توجه کرد. من در سال ۱۹۵۸ میلادی در آمریکا متولد شدم. نسلی که پس از نسل خوشگذران و زن باز موسوم به (Play- boy) متولد شده بود. یک ضرب‌المثل معروف آن زمان چنین بود: «مرد با زن سکس می‌کند.» در این جمله، مرد فاعل، زن مفعول و سکس فعل است. در جامعه‌ای که این ذهنیت در مورد سکس وجود دارد (که سکس یعنی به دست آوردن لذت از طریق زنان)، نمی‌توان این وضعیت را عجیب دانست. همان‌طور که در روابط دوستی پسرها و دخترها هم همیشه همین ذهنیت وجود دارد.
البته شاید آموزش‌های جنس ارائه شده در فیلم‌های پورنو و خیابانها با دانسته‌های واقعی مردان متفاوت باشد؛ هرچند در بسیاری از بخش‌های جامعه چنین القا می‌گردد که مردان متجاوزند.
علی‌رغم این که اکثر افراد معتقدند، ذهیت مردانگی، امروز نیازمند تغییر است؛ افراد اندکی تمایل به محدود کردن آن دارند. در مجموع، ما در جامعه باید به دنبال ساختن مردان واقعی و زنان واقعی باشیم. ما باید انسان‌هایی واقعی در جامعه خود داشته باشیم. چرا که با آغاز بحث‌های بی‌پایان مربوط به مردانگی- زنانگی و برتری‌جویی هر یک از آنان، نمی‌توان به نتیجه‌ای دست یافت. بلکه ما باید به دنبال آن باشیم که در سایه ویژگی‌های روان‌شناسانه و اجتماعی هر یک از دو گروه زنان و مردان، به دیدگاهی صحیح دست یابیم.
نظیر بسیاری دیگر از مردان در فرهنگ ما،من نیز در دوره نوجوانی و آغاز دوره جوانی از این فیلم‌ها استفاده کرده‌ام. اما در دوازده سالی که در مورد صنعت پورنوگرافی و انتقادات وارده بر آن به تحقیق مشغول هستم، فیلم¬هایی اندک را و البته به صورتی کنترل شده مشاهده کرده‌ام. پنج سال قبل، من و همکارم نیازمند آن بودیم که برای بررسی بیشتر محصولات ارائه شده پورنوگرافی، نگاهی دقیق‌تر به این فیلم‌ها داشته باشیم. نتایج به دست آمده کاملاً تعجب‌آور بود.
من در مجموع، ۲۵ ساعت از این فیلم‌های محرک را بررسی نمودم. احساس پشیمانی و ناراحتی، مهم‌ترین نتیجه روانی به وجود آمده در من بود. همچنین در آخر هفته، من عمیقاً افسرده شده بودم. من معتقدم که اکثر افراد، این فیلم‌ها را تا انتها نمی‌بینند. همچنین پس از مشاهده چند فیلم سینمایی معمول و پرطرفدار بازاری، ناخودآگاه مردان استفاده کننده از این فیلم‌ها، از خشونت جنسی در روابط خویش با زنان بهره می‌گیرند.
بدین ترتیب این مردان دیگر نمی‌توانند احساساتی نظیر ملاطفت و مهربانی را در خود جستجو کنند؛ چرا که این احساسات می‌تواند به منزله کابوسی، مانع رشد این صنعت گردد. همبستری همزمان یک زن با دو مرد، تنها در صورتی می‌تواند محقق گردد که زن را به عنوان کالایی نازل‌تر از انسان در نظر بگیریم که مردان در جستجوی لذت‌جویی بیشتر و بیشتر، هیچ¬گاه او را به عنوان یک انسان در نظر نمی‌گیرند. در هنگام مشاهده یکی از این فیلم‌ها، نمی‌توانستم احساسات خود را از حمله وحشیانه هشت مرد به یک زن پنهان کنم. در آن صحنه فیلم، زن اظهار می‌داشت که من این کارها را دوست دارم! اما من نمی‌توانم تصور کنم که پس از پایان فیلم و خاموش شدن دوربین‌ها، بازیگر زن چه احساسی داشته است. همچنین زنان مشاهده کننده این فیلم‌ها چه احساسی خواهند داشت؟ و اگر همین اتفاقات برای آنان روی دهد، چه خواهند کرد؟ چرا که در شخصیت و ویژگی‌های ذاتی زنان، همدلی، مهربانی، خوش‌رفتاری و احساساتی بودن نهفته است. لذا اگر احساس همدلی، جزیی از آنچه ما را به عنوان انسان متمایز می‌کند باشد، در پورنوگرافی این حس سرکوب می‌گردد. ما باید یک پرسش مشکل را مطرح کنیم: «آیا مردانی که فیلم‌های پورنوگرافی را مشاهده می‌کنند، انسان هستند؟»
● چرا فیلم‌های پورنوگرافی مرا غمگین می‌کند؟
پس از پایان اولین روز مشاهده فیلم‌های برگزیده جهت بررسی، و در حال رانندگی برای رفتن به منزل، من ناخودآگاه شروع به گریستن کردم. من که از مشاهده رفتارهای وحشیانه و خشونت‌بار صورت گرفته با زن حاضر در فیلم «ضربه را بزن- قسمت چهارم» شدیداً ناراحت بودم، به خود می‌گفتم: من نمی‌خواهم در این دنیا زندگی کنم. در این فیلم‌ها، مرد و زن به صورت کالا در آمده‌اند که اندیشیدن به این واقعیت مرا سردرگم نموده بود.
من در دنیایی زندگی می‌کنم که در آن مردان- و البته مردانی زیاد و نه گروهی اندک- دوست دارند که به تصاویر سایر مردانی که بر روی زنی که از انسانیت خویش تنزل داده شده، انزال می‌کنند، بنگرند. مردانی که با هزینه نمودن شخصیت زنان لذت می‌برند. اما آیا راهی وجود دارد که به وسیله آن، من به موجودی غیر از آنچه این فرهنگ حاکم از من می‌خواهد، تبدیل شوم؟
● انسانیت مردان
فمنیست‌های رادیکالی که در جنبش‌های مبارزه با فیلم‌های پورنوگرافی فعالیت می‌کنند، متهم می‌شوند که دیدگاه‌های مردستیزانه بیشتری دارند، اما در واقع، همه فعالان مبارزه با صنعت پورنوگرافی و خشونت جنسی تفاوت‌هایی وجود دارد؛ ولی باید با همه جنبه‌های سوء استفاده از انسان‌ها مبارزه کرد و انسان‌ها را به سرچشمه‌های همدلی، همبستگی و دوست داشتن رهنمون نمود.
● من چه می‌گویم؟
من خارج از احساسات مردانگی نیستم ولی مجبورم که با انحرافات موجود در آن مبارزه کنم. من نیازمند کمک و یاری مردان و نه زنان هستم. واقعیت این است که زنان با ما مهربان بوده‌اند. مهربان‌تر از آنچه فکر می‌کنیم، اما نمی‌توانیم بر این مهربانی اتکا نماییم، چرا که این احساسات پایان ناپذیر نیستند؛ و سوء‌استفادة بیش از این مردان، بخشودنی نیست.
من در پایان به راهکارهایی در جهت مقاومت در برابر این سوء‌استفاده‌ها اشاره می‌کنم: ما می‌توانیم خشونت‌های موجود را با مبارزات اجتماعی کاهش دهیم. همچنین باید سودآوری فعالیت‌هایی را که در آن‌ها از انسانیت ما سوء‌استفاده می‌گردد، تقلیل دهیم و با اطرافیان خود در مورد این برخوردهای نادرست صحبت کنیم.
بدون تردید با انجام این راهکارها می‌توانیم دنیا را به صورت مکانی بهتر، نه تنها برای قربانیان خشونت که برای همه بسازیم. همچنین به یاد داشته باشیم که مبادا در دام برخی ویژگی‌های مردانگی بیافتیم. ما باید به جای جستجو برای یافتن تکیه‌گاهی مطمئن برای خود، بتوانیم به خود اتکا داشته باشیم.
و البته باید بدانیم که در جهانی سراسر درد ناشی از زنده بودن نظیر مرگ و بیماری و استرس، مرد بودن مشکل است. پس اجازه ندهید که با سوء استفاده از برخی ویژگی‌ها، درد دیگری را به زندگی خود بیافزاییم. بیایید برای انسان بودن، مبارزه بیشتری کنیم.
نویسنده: روبرت جانسون
مترجم: محسن داوری
منبع:
ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۳۵
http://uts.cc.utexas.edu/rjensen
پی نوشت:
۱- Robert Jensen : روزنامه نگار مستقل و استاد دانشگاه تگزاس. وی نویسنده همکار در تألیف کتاب پورنوگرافی؛ تولید و عرضه نابرابری می‌باشد.