شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ماهیت اسلام در سایه سار قرآن


ماهیت اسلام در سایه سار قرآن
اسلام یك نظریه نیست بلكه یك شیوه و اسلوب است ؛ شیوه‌ای كامل كه برقراری جامعه‌ای « خدایی» در زمین را هدف خود می‌داند به همین سبب اسلام به وضع تعالیم جامعی در سیاست، اقتصاد، ‌اجتماع و تعلیم و تربیت پرداخته و همهٔ آنها را در قالب و اصولی كلی ریخته است و به این ترتیب این تعالیم توانسته است ویژگی خلود و بقا، تكامل، شمول و هماهنگی را برای خود فراهم كند.
اهتمام اسلام آن است كه شیوهٔ حیات و نظام جامعه باشد و به همین سبب است كه به امور زیر توجه دارد؛
▪ اوّل : آزادسازی اندیشه از بت‌پرستی و مادیگری؛
« إنَّ وَعْدَاٌاللهِ حَقُ فَلاتُغَرَّنَّكُمُ اٌلْحیوهُٔ اٌلدُّنیا وَلایُغَمَّرنَّكُمْ بِاُللهِ اُلفُرور[۱]»
مادر بت‌ها بت نفس شماست « مولوی »
▪ دوّم : آزادسازی انسان از عبودیت و بردگی؛
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَحَمَلْناهُمْ فِی اٌبْتَر وَ اٌلْبَحْرِ وَرَزقْناهُمْ مِنَ اٌلطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی كَثیرٍ
مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً [۲]»
سوم : آ‎زاد سازی بشر از بند نژادپرستی ، مادیگری و بی‌بند وباری ؛
« یا ایُّهاَ اٌلنّاسُ اِنّا خَلَقْناكُمْ مِن ذَكَرٍ وَاٌنْثی وَجَعَلْناكُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ یَتعارَفوا اِنَّ اٌكْرَمَكُمْ عِنْدَاٌللهِ أََتْقیكُمْ إنَّ اٌللهَ عَلیمٌ خَبیرٌ .[۳]»
« وَاٌلَّذینَ یَكْنزِونَ اٌلذَّهَبَ وَ اٌلْفِضَّهَ وَلا یُنْفِقونَها فی سَبیلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ ألیمٍ[۴]»
« وَمآأُبَّرِیُ نَفْسی إنَّ اٌلنَّفْسَ لَأَمّارَهٌٔ بِااٌلسّوءِ إلاّمارَحِمَ رَبّیِ اِنَّ رَبّی غَفورٌ رَحیم[۵]»
ارزشهای اساسی اسلام دارای افق بسیاری وسیعی است و از ابعاد انعطاف پذیری برخوردار است و هر گونه تجدید طلبی را در راه ترقی و پیشرفت و سازندگی می‌پذیرد.
به علاوهٔ آنكه به هیچ وجه نمی‌توان جمود و تعصب را از نمودها و علایم آن به شمار آورد.
اسلام نظامی است كه نفس بشری را سیراب می‌كند و نیازهای روحی و مادی او را برآورده می‌سازد.
در اسلام، جهان غیب و شهود باهم در می‌آمیزند.
اسلام یك نظریهٔ فلسفی یا مذهب صوفی گرانه نیست، بلكه شیوهٔ زندگی است كه با قوانین طبیعت و اصول فطری كه خداوند خلق را بر طبق آن آفریده آمیخته است. چنانچه وجدان و عقل و دانش نیز از دیگر آمیزه‌های اسلام است. آنجا كه خداوند عقل و احساس و وجدان را در این آیه با همدیگر می‌آمیزد و با تعبیر بسیار زیبا، رسا و موجزی می‌فرماید:
« قُلوبٌ یَعْقِلونَ بِها[۶]» ، « قلبهایی كه متفكرند» ،‌پس دین اسلام نه فقط مانند فلاسفه، عقل را به تفكر در آفرینش می‌خواند و نه فقط مانند عرفا و صوفیه
معتقد به اشراق و به تعبیری دریافت عاشقانه است، بلكه آمیزه‌ای از هر دوست كه هر دو موهبتی الهی است.
در جای دیگر می‌فرماید: « لَهُمْ قُلوبٌ لایَفْقَهونَ بِها[۷]» تا جایی كه « اولیكَ كاٌلْاَنعامَ بَلْ هُمْ اَضَلَّ،‌ اولئكَ هُمْ اٌلْغافِلون » مخاطب خود را قلبهایی كه نمی‌فهمند قرارداده، آنها كسانی هستند كه نمی‌اندیشند و در جرگهٔ غافلین قرار دارند، مقام انسان طوری است كه از مرتبهٔ خلیفه اللهی كه تاج « وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَم[۸]» را بر سردارد می‌تواند از اوج عزّت به حضیض ذلّت یعنی پست‌تر از چهارپایان سقوط كند و این است معنای هبوط !
تــن آدمی شـریف است به جان آدمیت
نــه همین لباس زیبـاست نشان آدمیت
رسد آدمی به جایی كه به جز خدا نبیند
بنگــر كه تــا چـه حدست مقام آدمیت
اسلام عقیده‌ای مادی نیست كه با معیارهای مادی همخوانی داشته باشد . چنانچه تنها عقیده‌ای روحانی نیز به شمار نمی‌آید كه با رؤیا، معجزه و امور خارق العاده هماهنگی داشته باشد و چنین هم نیست كه با ماده و حیات مادی ارتباط نداشته باشد.
این آیهٔ شریفه مؤید همین مطلب است كه می‌فرماید:
« فَإذا قُضِیَتِ اٌلصَّلوهُٔ فَاٌنْشِروا فِی اٌلاَرْضِ وَاٌتبَعوا مِن فَضْلِ اللهِ وَ اُذْكٌرٌ اللهَ كَثیراً لَعَلَّكُمْ تُفلِحون[۹]»
بلكه اسلام عقیده‌ای است كه معنویت و مادیت،‌هر دو را در بر می‌گیرد.
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: « كادَ اٌلْفَقراَنْ یَكونَ كُفراً ». (نزدیك است كه فقر به كفر منجر شود.) و فقر كه با كفر رابطهٔ نزدیكی دارد حاصل نمی‌شود مگر با احساس مسئولیت نكردن و جهاد نكردن در راه كسب معاش و نهایتاَ انسان مسلمان ناچار است كه با اجتماع بیامیزد و در عین حال ایمان قلبی داشته باشد و در برابر گناه نلغزد.
پژوهشگران بر این نكته تأكید دارند كه اسلام هرگز در برابر یورش تبلیغاتی غرب به سقوط كشانده نخواهد شد، زیرا یك مسلمان اصولاً نمی‌تواند مسیحی یا یهودی باشد، چرا كه اسلام خود كاملتر از مسیحیت است. زیرا اگر مسیحیت تنها یك دین است، اسلام هم دین است و هم قانون و اگر مسیحیت كار قیصر را به قیصر وا می‌گذارد، اسلام هم همهٔ امور را تحت اختیار خدا می‌داند. اسلام برای دریافت رهاوردهای عصر جدید، قدرت جذب و انعطاف پذیری بسیاری دارد و هیچ مانعی را در مسیر آزادی اندیشه قرار نمی‌دهد.
حدیث « اٌطْلِبواٌلعِلْمَ وَلوبِآلصّین فاَنَّ طَلَبَ اٌلعِبمِ فَریضَهٌٔ علی كلِّ مُسلم[۱۰]»
چنانچه صلاحیت این دین از آغاز پیدایش آن بر تمامی ملتها و نژادها به اثبات رسیده است . اسلام دینی است كه برای سطوح مختلف اندیشه و تفكر و درجات گونگان اجتماعی شایستگی لازم را دارد .
اسلام دینی فطری است « فَأَقِمْ وَجْهِكَ لِلدیّنِ حَنیفاً فِطْرَتَ اٌللهِ اٌلَّتی فَطَرَ اٌلنّاسْ عَلَیْها لاتَبدیلَ لِخَلْقِ اٌلله ذلِكَ اٌلدیّنٌ اٌلقَیِّمْ و لكِن أكثَرَ اٌ لنّاسِ لایَعْلَمون[۱۱]»
كه نتوانسته است به طرفداران خود چنان نیرویی ببخشد كه تمای قوای دیگر را در هم بكوبد، قوایی كه پیوسته می‌كوشیدند تا اسلام را متلاشی سازند ولی این دین توانست آنها را در یك بوته ذوب كند یا همه را از میان ببرد.
اسلام توانسته است دو مشكل بزرگ یعنی اخوت اسلامی و عدل اجتماعی را كه پیوسته اندیشهٔ غرب را به خود مشغول داشته حل كند. وجود قرآن كریم كه خود مصون از هر گونه خطری بوده و صحیح و سالم باقی‌مانده، اسلام را از سقوط و فروپاشی حفظ كرده است .
« إنّا نحنُ نَزَّلْنَا اٌلذِّ وَ إنّا لَهُ لَحافِظون[۱۲]» .
« إنَّ اٌلمُؤمِنونَ اِخْوَهُٔ فَاٌصْلِحٌوا بَیْنَ أخَوَیْكٌمْ وَ اٌتَّقُواٌلله لَعَلَّكٌمْ تُرْحَمون[۱۳]».
«یا اَیُّها اٌلَّذینَ امَنوا كونوا قَوامینَ یللّهِ شُهَدآءَ بِاٌلْقِسْطِ وَلایَجْرِ مَنَّكُمْ شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَن لاتَعْدِلوا، إعْدِلوا هُوَأقْربُ لِلتَّقْوی[۱۴]»
اسلام از شخص مسلمان وجودی ساخته كه كرامت و عزت خود را داراست و هر جریانی نمی‌تواند او را به جلو براند و به همراهی با قافله وادارد. بلكه اسلام افرادی را ساخته است كه در پرتو وحی الهی و داشتن هدف انسانی از دیگران متمایزند.
سادگی و وضوح از ویژگیهای اسلام است .
اسلام توانسته است برای تمامی مشكلات انسان و جامعه راه‌حل‌هایی را ارائه كند كه دارای جوهره‌ای ثابت می‌باشد و هدفی را عرضه می‌كند كه دارای وسایل و اشكال مختلفی است .
اسلام این راه‌حل‌ها و قوانین را از پیش تحمیل نمی‌كندو با اجبار به پیاده كردن آن نمی‌پردازد.
اسلام در رویارویی با استعمار جنبشی آزادبخش و در برابر فئودالیسم نهضتی عدالت جو[۱۵] و اجتماعی و در برابر استبداد حركتی شورایی و در برابر تفرقه‌های نژادپرستانه، نهضت برادری بوده و هست .
« وَأمْرُهُمْ شوری بَیْنَهُمْ[۱۶] »
اسلام اركان خود را متناسب با دگرگونیهای عصر و با در نظر داشتن شرایط و ویژگیهای در حال تغییر توده‌ها وضع كرده آن هم بدون آنكه از بنیادها‌ی ثابت خود خارج شود و می‌توان ریشهٔ این مسأله را در وسعت چهارچوب و انعطاف پذیری ابعاد و قدرت جذب آن دانست.
اسلام شناخت و عقیده و علم و فلسفه را از یكدیگر جدا كرده و عقل و احساس و دین و علم را باهم درآمیخته است .
به نظر اسلام شناخت آدمی، عام و عقاید او جنبهٔ خصوصی دارد و هر امتی عقیدهٔ خاص خود را داراست .
« لاإكْراهَ فِی اٌلدّین قَدْتَبَیَّنَ اٌلرُّشْدُ مِنَ اٌلْغَیّ[۱۷]»
اسلام علم سودمند را از علم بی‌فایده جدا كرده است و اعتقاد اسلامی كه بر توحید تكیه دارد از تقسیم‌بندی علوم اسلامی به علوم دینی و عقلی پرهیز دارد.
« لاتَقْفُ ما لَیْسَ لَكَ بِه عِلْم[۱۸]»
یكی دیگر از اصول تربیتی، زیبا و سازندهٔ اسلام كه در قرآن با بهترین وجه نیكو به آن پرداخته شده، امر به معروف و نهی از منكر است . دلیل اهمیت این فرضیهٔ الهی زمانی بیشتر آشكار می‌گردد كه به این سخن حضرت علی (علیه السلام ) توجه گردد .
ایشان می‌فرمایند: « فَإنَّ اللهَ سُبحانَه لَمْ یَلْمَنِ اٌلْقَرْنَ اٌلْماضیَ بَیْنَ أیدیكُمْ إلاّ لِتَرْكِهِمُ اٌلْاَمْرَ بِاٌلْمَروفِ وَاٌلنَّهْیَ عَنِ المٌنْكَرْ[۱۹]» .
امر به معروف و نهی از منكر یكی از اركان داشتن یك جامعهٔ صالح و متعادل است ك در آن همهٔ انسانها در كمال آزادی و دینداری، برادرانه و برابرانه در كنار یكدیگر زندگی می‌كنند. لیكن انجام این اصل مهم مستلزم رعایت اصول و نكاتی است .
اگر توجه شود در جامعهٔ امروز ما یا به این اصل آنطور كه باید پرداخته نمی‌شود و مهجور مانده و یا اینكه روش، صحیح نیست و نتیجه‌ای معكوس دربر دارد.
برای اینكه حرف یك ناهی از منكر،‌تأثیر ببخشد، در جامعهٔ جوانی كه اغلب جوانان به قدرت درك و تجزیه و تحلیل مسایل رسیده‌اند و حرف اگر متین باشد می‌پذیرند بایستی به خود قرآن رجوع شود و این اصول از لابه‌لای آیات قرآن كریم استنتاج شود. خداوند می‌فرماید:
« اُدْعٌ إلی سَبیلِ رَبِّكَ بِاٌلْحِكْمَهِ وَ اٌلْحَسَنَهِ وَجادِلْهُمْ بِاٌلَّتی هِیَ أحْسَن[۲۰]»
پس این كار بایستی از روی خلوص نیت و نه سركوب كردن فردی انجام شود به بهترین وجه ممكن .
در ثانی امر به معروف و نهی از منكر مراتبی دارد و باید این تغییر به صورت تدریجی و با «موعظه حسنه »انجام گیرد.
به عنوان مثال در مسألهٔ تحریم شراب می‌بینیم كه خداوند چقدر زیبا و اصولی و در عین حال با روش و اسلوبی صحیح این حكم را صادر می‌كند كه در واقع اگر تأمّل بیشتری شود در می‌یابیم كه خداوند اگر می‌خواست می‌توانست در اوایل بعثت پیغمبر كه مسلمانان شیفته‌وار درخواست اصول عملی را از پیامبر داشتند این حكم را خداوند صادر نكرد، چرا كه به زعم نگارنده اگر می‌گوئیم قرآن و اسلام دینی پرتحرك است كه برای همهٔ زمانها و مكانها مصداق دارد در اینجا محقق می‌شود كه خداوند در واقع خواسته به مسلمانانی كه در سده‌ها و هزاره‌های بعد می‌آیند بیاموزد كه در هر زمینه‌ای به قرآن رجوع شود و روش و اسلوب انجام كار از متن قرآن كریم گرفته شود.
در مرحلهٔ اوّل می‌فرماید: « لاتَقْرِبو اٌلصَّلوهٔ وَانْتُم شكاری[۲۱]» با حالت مستی به نماز نزدیك مشوید، در مدینه نازل شد،‌و تنها از میگساری در بهترین
حالات انسان و در بهترین اماكن یعنی نماز در مسجد نهی كرده است .
اعتبار عقلی خود ما و نیز سیاق آیهٔ شریفه نمی‌پذیرد كه این آیه بعد از آیهٔ بقره و دو آیهٔ مائده كه به طور مطلق از میگساری نهی می‌كنند نازل شده باشد و معنا ندارد كه بعد از نهی از مطلق میگساری ، دوباره نسبت به بعضی از موارد آن نهی كنند، علاوه بر اینكه این كار به تدریجی كه مطرح شد از این آیات استفاده می‌شود منافات دارد، چون تدریج عبارت از این است كه اول تكلیف آسان را بیان كنند، بعداً به سخت‌تر و سخت‌تر آن بپردازند نه اینكه اوّل تكلیف دشوار را بیان كنند، بعداً آسانتر آن را بگویند.
و سپس آیهٔ بقره نازل شد و فرمود: « … فیهما إهمٌ كبیرٌ و مَنافعُ لِلنّاس و إثْمُهما أكبَرٌمِن نَفْعِهِما[۲۲]»
و این آیه بعد از آیهٔ سورهٔ نساء نازل شد به بیانی كه گذشت و دلالت بر تحریم هم دارد . برای اینكه در اینجا تصریح می‌كند بر اینكه شرب خمر اثم است و در سورهٔ اعراف به طور صریح بیان می‌كند كه هر چه مصداق اثم باشد خداوند از آن نهی كرده است.
« قل انَّما حَرَّم رَبّی اٌلَفَواحش ماظَهرَ مِنها وَ مابَطَن وَ اٌلاِثم و اٌلْبَغیَ بغَیرِاٌلْحَق[۲۳]»
آنگاه این آیه در سورهٔ مائده نازل شد و فرمود: « یا اٌیُّهاالّذین آمَفوا إنَّماالخَمر و المیسَر و اٌلاَنصاب وَ اٌلْازَم رِجسٌ مِن عَملِ الشَّیطان فَاَجْتَنِبوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحون[۲۴]»
و سپس « اِنَّما یُرید الشَّیطان اَن یوقِع بینكم اٌلْعَداوَهَٔ وَ اٌلْقبغْضاءَ فیِ اٌاْخَمْرِ و اٌلْمَسیرِ و یَصّدَّكُم عَنِ اٌلصَّلوهٔ فَهَلْ أنتُم مَنْتَهون[۲۵].»
« ای اهل ایمان ! شراب و قمار و بت‌‌پرستی و تیرهای گروبندی همهٔ اینها پلید و از عمل شیطان است از آن البته دوری كنید، زنهاركه از آن اجتناب كنید،‌شاید رستگار گردید. »
« تنها هدف شیطان این است كه با شراب و قمار میانهٔ شما دشمنی و كینه بیندازد و شما را ازراه خدا و از نماز جلوگیری كند، آیا دست از آنها بر می‌دارید؟ .»
می‌بینیم كه با چه روش علمی و صحیحی خداوند جلّ و علا به تحریم شراب و قمار دست می‌زند و یك مرتبه آن را نهی نمی كند.
لذا اگر ما هم در هر زمینه‌ای از اسلوبهای قرآنی پیروی كنیم محققاً به هدف دست خواهیم‌یافت .
اسلام عقیده‌ای مترقی است و مترقی بودن آن نه بدان سبب است كه آراء و ایدئولوژیهای دیگر را تأیید می‌كند بلكه ز آن جهت است كه اسلام نخستین عاملی به شمار می‌آید كه انسان را به جلو رانده و او رااز بندگی، بردگی، ‌بت‌پرستی، مادیت و شرك به خدا رها ساخته است.
« اٌلْیَومُ أكْمَلْتُ لَكُمْ و اَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ وَ رَضیتُ لَكُمُ اٌلاِسلامَ دیناً[۲۶].»
( امروز دین شما را به حد كمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام كردم و بهترین آئین را كه اسلام است برایتان برگزیدم.)
كتابنامه :
۱) قرآن كریم ،‌ترجمهٔ مهدی الهی قمشه‌ای ، چاپ دوم ،‌۱۳۷۵ ،‌تهران
۲) قرآن كتاب هدایت در دیدگاه امام خمینی، چاپ دوم،‌تابستان ۱۳۷۷، مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی
۳) المنهج القویم للتعلم اللغهٔ القرآن الكریم، عیس متقی‌زاده ، حمید رضا میرحاجی، ابراهیم رفاعه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۷، انتشارات سمت
۴) معجزات و عجایب من القرآن الكریم، محمد عبدالرحیم،‌۱۹۹۵، لبنان ، بیروت، طباعه و النشر ، دارالفكر
۵) اسلام و جهان معاصر،‌انور جندی،‌ترجمهٔ حمید رضا آژیر، چاپ اول، ۱۳۷۱ ، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
۶) ترجمهٔ تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبایی، جلد ۳ ،‌مؤسسه انتشارات دارالعلم، قم
۷) نگاهی به اركان اسلام در نهج‌البلاغه، تألیف بنیاد نهج‌البلاغه، مؤسسه فرهنگی هنری انتشاراتی ضریح آفتاب، ۱۳۷۷.چ
نویسنده : مریم السادات سنگی
دانشجوی رشته ادبیات فارسی دانشكده ادبیات و علوم انسانی دكتر علی شریعتی
[۱] لقمان /۳۳ « البته وعدهٔ‌خدا حق رحمتی است، پس زنهار شما را زندگانی دنیا فریب ندهد و از عتاب خدا شیطان به عفو و كرنش سخت مغرورتان نگرداند. »
[۲] اسراء /۷۲ « و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را بر مركب بر و بحر سوار كردیم و از هر غذای لذیذ و پاكیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بزرگ بخشیدم
[۳] حجرات /۱۳ « ای مردم ! ما همهٔ شما را ( نخست ) از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یكدیگر را بشناسید. بزرگوار ( و با افتخار) ترین شما نزد خدا با تقواترین مردمند و خدا از حال شما كاملاً آگاه است. »
[۴] توبه /۳۴ « و كسانی كه طلا و نقره را گنجینه و ذخیره می‌كند و در راه خدا انفاق نمی‌كنند آنها را به عذاب دردناك بشارت ده. »
[۵] یوسف / ۵۳ « و من خودستایی نكرده و نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرا نمی‌دانم زیرا نفس اماره انسان را به كارهای زشت و ناروا سخت وار می‌دارد جز آنكه خدا به لطف خاص خود آدمی را نگه دارد كه خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است . »
[۶] حج /۴۶
[۷] اعراف /۱۷۹
[۸] اسراء /۷۲
[۹] جمعه / ۱۰ « پس آنگاه كه نماز پایان یافت باز در پی كسب و كار خود روی زمین منتشر شوید از فضل و كرم خدا روزی طلب كنید و یاد خدا بسیار كنید تا مگر رستگار و سعادتمند گردید. »
[۱۰] جامع الصغیر، ح ۱/۴۴
[۱۱] روم / ۳۰ « پس راست گردان رویت را به جانب آئین پاك اسلام و از دین خدا كه فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی كن، هیچ تغییری در خلقت خداوند نیست، این است آئین استوار حق و لیكن اكثر مردم از حقیقت آن آگاه نیستند. »
[۱۲] حجر /۹ . « البته ما قرآن را بر تو نازل كردیم و ما هم او را محققاً محفوظ خواهیم داشت. »
[۱۳] حجرات / ۱۰ . « به حقیقت مؤمنان همه برادر یكدیگرند،‌پس همیشه بین برادران خود صلح دهید و پرهیزكار باشید، باشد كه مورد رحمت الهی قرار گیرند.»
[۱۴] مائده /۸ . « ای اهل ایمان! در راه خدا پایدار و استوار بوده و ( بر سایر ملل عالم ) شما گواه عدالت و راستی و درستی باشید و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن بدارد كه از طریق عدل بیرون روید ، عدالت كنید كه عدل به تقوا نزدیك تر از هر عمل است . »
[۱۵] مائده/۸ . قبلاً ذكر شده است
[۱۶] شوری / ۳۸ . « و كارشان را به مشورت یكدیگر انجام دهند.»
[۱۷] بقره /۲۵۶ . « كار دین به اجبار نیست، راه هدایت و ضلالت بر همه كس روشن گردید. »
[۱۸] اسراء ۳۶. « هرگز بر آنچه كه بدان علم و اطمینان نداری پیروی مكن. »
[۱۹] نهج البلاغه ،‌خطبهٔ ۲۳۴/فیض الاسلام . « خداوند سبحان نسل گذشته را مورد لعن و نفرین و عذاب خویش قرار نداد مگر به سبب اینكه آنان امر به معروف و نهی از منكر را ترك كردند. »
[۲۰] نحل /۱۲۵ . « خلق را به حكمت و برهان و موعظهٔ نیكو به راه خدا دعوت كن و با بهترین طریق مناظره كن. »
[۲۱] نساء /۴۲
[۲۲] بقره /۲۱۷ . « در آن دو گناه بزرگی است و سودهای برای مردم دارد ولی زیان گناه آن بیش از منفعت آن است. »
[۲۳] اعراف/ ۳۲. « بگو پروردگار من تنها فواحش چه ظاهری و چه باطنی آن (۸) و نیز اثم و ستم بودن حق را تحریم كرده است . »
[۲۴] مائده /۹۰
[۲۵] مائده /۹۱
منبع : مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران


همچنین مشاهده کنید