پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


سهم ایرانیان در فرهنگ و تمدن جهان


سهم ایرانیان در فرهنگ و تمدن جهان
● وضع فرهنگی ایران در عصر ظهور اسلام:
اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم میلادی كه مصادف بود با بعثت پیامبر اكرم(ص) و ظهور آئین دانش گستر عالم پرور اسلام، بیشتر سرزمین های جهان در تاریكی جهل به سر می بردند به ویژه حجاز و شبه جزیره عربستان كه مردم آن امّی بودند و جز مهارت در سرودن شعر و ایراد خطابه، اثری از دانش و فرهنگ در آن دیده نمی شد، سرزمین ایران از فرهنگ متعالی برخوردار بود و مراكز علمی بسیاری در آن وجود داشت.
یكی از مراكز مشهور و بین المللی آن دانشگاه جندی شاپور بود كه سال ها قبل از ظهور اسلام تأسیس و تا اواخر سده دوم هجری دائر بود و بیشتر دانشمندان آن از اوایل سده دوم به تدریج به بغداد و دانشگاه بیت الحكمه انتقال یافتند.
● تاریخ بنای جندی شاپور:
قفطی مؤلف كتاب تاریخ الحكما پیرامون تأسیس جندی شاپور می نویسد: شاپور بن اردشیر پس از فتح سوریا و انطاكیه و صلح با قیصر روم از دختر او خواستگاری كرد و قیصر روم با تمایل كامل و اشتیاق فراوان با آن خواستگاری موافقت كرد. شاپور پیش از آن كه دختر قیصر را به ایران آورد فرمان داد تا شهركی شبیه قسطنطنیه در ایران بنا كند كه همان جندی شاپور است. قفطی سپس می افزاید: محل بنای شهرك قریه ای بود متعلق به شخصی به نام جندی. چون شاپور آن قریه را برای بنای شهرك موردنظر خود برگزید وجوهی در مقابل آن محل برای جندی فرستاد ولی جندی به واگذاری آن قریه رضایت نداد از این روی شاپور بدون جلب رضایت مالك بنای آن را آغاز كرد و مردمی كه از كنار آن عبور می كردند از بناكننده و مؤسس و سازنده آن سؤال می كردند. چون هنوز وضع انتقال قریه و محل مربوط به شاپور، روشن نشده بود، كاركنان در پاسخ می گفتند: این محل متعلق است به جندی و بنای آن مربوط به شاپور است. بنابراین مدت ها، به نام «جندی و شاپور» نامیده می شد تا آن كه شاپور آن محل را ابتیاع كرد ولی در اثر كثرت استعمال آن، نام جندی شاپور برای آن تثبیت شد و جنبه علمیت پیدا كرد.
هنگامی كه دختر قیصر به عنوان همسر شاپور به سرزمین ایران انتقال داده شد تعداد بسیاری از رجال علمی و صنعتی و افرادی كه شهرت فضل آنان فراگیر بود عروس را از قسطنطنیه همراهی كرده و پس از اقامت و استقرار در ایران دسته ای به كار صنعتی و دسته ای به تعلیم و تربیت دانشجویان روی آوردند و آنان كه در طب مهارت داشتند به كار پزشكی و مداوای بیماران مشغول شدند و روش آنان در پزشكی به تدریج افزایش یافت به گونه ای كه بسیاری از استادان، روش آنان را در مقایسه با یونانیان و هندیان بالاتر دانسته اند(۱).
این افراد خدمات بسیاری دیگر در زمینه های مرتب ساختن كتاب ها، تصحیح آنها و دیگر مسائل علمی از خود به جای گذاشتند. در سال های بیست و بیست ویكم از سلطنت انوشیروان مقرر شد كه سالیانه مجلس علمی و به خصوص پزشكی در حضور او تشكیل شود و پرسش و پاسخ در مسائل پزشكی و غیره و به خصوص ارائه كارهای تازه، صورت گیرد.
یكی از این نمونه ها و شواهد علمی و فرهنگی ایرانیان حكایتی است كه ابن ندیم در كتاب فهرست خود به نقل آن پرداخته است. وی می گوید: ابومعشر در كتاب اختلاف الزیجات آورده است: سلاطین ایران زمین به نگاهداری كتب و علوم علاقه ای بسیار داشته اند، از این روی در حفظ آنها از گزند آفات زمینی و آسمانی سعی بلیغ نشان داده و كتاب ها را در مخازن و در اشیای مقاوم و بادوام محفوظ می كردند تا از باران، زلزله و پوسیدگی و تعفن آنها پیشگیری كنند. برای این منظور مخازن را از استوارترین و سخت ترین اشیا، استفاده می كردند.
از جمله فرمان می دادند برای نگاهداری كتاب ها از پوست درخت فدنگ كه توز نامیده می شد مخزن بسازند و در جای مناسب قرار دهند. برای اطمینان جمعی از متخصصان در شناخت خاك، هوا و آب را مأمور این كار می كردند.
ابن ندیم سپس به نمونه ای از این مخازن اشاره كرد و می نویسد: متخصصان جایی مطمئن تر از موالی اصفهان و منطقه جی نیافتند، پس از آماده سازی آن محل تمام كتاب هایی كه از علوم گوناگون فراهم آمده و تدوین شده بود در آن به امانت نهادند.
ابن ندیم می افزاید: این مخزن و كتاب های آن تا عصر ما باقی مانده بود. تا آن كه در همین سال های اخیر گوشه هایی از این مخزن ویران شد و متوجه شدند كتابی كه مطالب آنها بر پوست درخت فدنگ به فارسی باستان نگاشته شده در آنجا وجود دارد. ابن ندیم می گوید: به من خبر دادند كه در سال ۳۵۰ ق این كتاب ها به دست آمده و كسی توان خواندن آنها را ندارد. این كتاب ها توسط ابوالفضل بن عمید به بغداد فرستاده شده بود و من خود آنها را دیدم و هم اكنون تعدادی از آنها نزد شیخ ابوسلیمان موجود است(۲).
● رویكرد ایرانیان به خدمات علمی و گسترش تمدن اسلامی
گرچه گرایش مردم ایران به آئین مقدس اسلام و آشنایی آنان با این آئین آسمانی، مربوط به سال بیستم هجری و بعد از آن است ولی ورود آنان به حوزه های علمی و فعالیت های آن با تأخیر و پس از ضعف و زوال دولت نژادپرست بنی امیه و بنی مروان آغاز شد و همزمان با آغاز حكومتی بود كه حتی دستیابی به آن توسط ایرانیان صورت گرفت.
در حكومت امویان كه پس از شهادت حضرت علی(ع) حدود سال چهل هجری آغاز شد و تا سال ۱۳۲ ه.ق دوام یافت این حكومت نسبت به ممانعت از ملت های غیرعرب به ویژه نسبت به ایرانیان تعصب شدید داشت و به آنان اجازه ورود به تشكیلات سیاسی، علمی و اداری ندادند و در سرتاسر دوران و استیلای امویان به هیچ یك از ایرانیان سمتی و شغلی واگذار نشد.
شدت تعصب این دودمان و عمال آنان نسبت به مردم ایران تا آنجا بود كه حجاج بن یوسف ثقفی هنگامی كه از سوی عبدالملك بن مروان به امارت و ولایت عراق رسید مخالفت و تعصب با ایرانیان را چنین نشان داده است: حجاج به عامل و نماینده خود در بصره نامه ای نوشت و در آن نامه دستور داد: با رسیدن این نامه به دست تو تمام ایرانیان كه در بصره زندگی می كنند، اخراج كن.
عامل حجاج با دریافت نامه، فرمان او را اجرا كرد ولی چند تن از ایرانیان كه هركدام از هنری برخوردار بودند نگه داشت و برای حجاج نوشت: فرمان شما را اطاعت كردم ولی تعدادی از ایرانیان را نگه داشتم چون هر یك از این تعداد از هنر و صنعتی برخوردارند، مانند: كتابت دفاتر، قرائت قرآن، آوای زیبا و غیره.
حجاج نامه ای دیگر نوشت و در آن چنین دستور داد: با رسیدن این نامه به دست تو، خویشتن را به طبیب عرضه كن و چنانچه طبیب تشخیص داد كه رگی از رگ های پیكر تو غیرعرب است و از جنس ایرانی است آن رگ را از بدن خود قطع كن و به دور انداز.
حجاج با چنین دستوری حتی اقامت یك فرد ایرانی در شهری از شهرهای عراق را جرم محسوب كرد. این رفتار از سوی حكومت عربی بنی امیه سبب شد كه فعالیت علمی و فرهنگی ایرانیان با تأخیر آغاز شود. با این حال خدمات و فعالیت های علمی و فرهنگی مردم ایران كه پس از انقراض طایفه اموی و آغاز حكومت بنی عباس همزمان بوده بدانجا رسیده است كه عبدالرحمن بن خلدون در كتاب مقدمه خود می نویسد: یكی از وقایع شگفت انگیز در تاریخ علوم اسلامی آن است كه حاملان علوم اسلامی اعم از معارف دینی و علوم شرعی مانند فقه، حدیث، تفسیر قرآن و علوم عقلی، مانند نجوم، ریاضیات، هیئت، طب و داروسازی و علم كلام، فلسفه، منطق و غیره اكثراً ایرانی بودند.
ابن خلدون كه خود از نژاد عرب است بدون ابراز تعصب می افزاید: با آن كه صاحب شریعت و نخستین گرویدگان به آئین اسلام از حیث نسب و نژاد عرب بودند ولی از میان نژادهای عربی برخی به خاطر ارتباط با مشایخ عجم و بزرگان ایران و تربیت یافتن از آنان، بیش از دیگران به علوم اسلامی توجه نشان داده اند.
پس از عصر صحابه و تابعین كه دامنه اسلام و معارف آن از مرزهای سرزمین وحی و از میان اعراب فراتر رفت و ملت های غیرعرب، مانند ایرانیان به آئین اسلام گرویده و عدم تدوین معارف دینی بیم تباهی محفوظات را سبب شد. این امور مسلمانان را نیازمند وضع جدید ساخت و این ایرانیان بودند كه با رویكرد به دانش های اسلامی به این نیازها پاسخ دادند(۳).
پی نوشت:
۱- تاریخ الحكما ص ۱۸۴
۲- ابن ندیم، فهرست ص ۳۰۱
۳- مقدمه ابن خلدون ص ۵۴۳
دكتر یدالله نصیریان
منبع : روزنامه ایران