چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بندگی خدا با کار و تلاش دنیایی


بندگی خدا با کار و تلاش دنیایی
محمدبن منكدر یكی از زهاد و متصوفه آن عصر است. می گوید: در یك روز بسیار گرم به خارج شهر مدینه رفته بودم، چشمم افتاد به محمدبن علی الباقر(ع) درحالی كه غرق در عرق شده بود و به دو غلام سیاه تكیه كرده بود و معلوم بود كه برای كاری از كارهای دنیا از قبیل سركشی به امور زراعتی آمده است. در دل خود گفتم ببین بزرگی از بزرگان قریش چگونه حرص دنیا او را وادار كرده كه دراین هوای گرم به اینجا آمده است. خواستم بروم او را موعظه ای بكنم. جلو رفتم و سلام گفتم. او با صدای بلند سلام مرا پاسخ داد. من گفتم: شما یكی از بزرگان قریش هستید و سزاوار نیست در چنین هوای گرمی درطلب دنیا بیرون آیید. اگر الان درهمین حال مرگ برسد و روح شما قبض بشود، چه جوابی نزد خدا خواهید داشت؟ می گوید: امام این حرف را شنید و فرمود: «به خدا اگر درهمین حال مرگ مرا فراگیرد، درحالی رسیده است كه مشغول اطاعت خدا هستم. من این كار را برای تحصیل روزی و برای این كه به تو و امثال تو احتیاجی نداشته باشم می كنم. من باید از آن روزی بترسم كه مرگ من برسد درحالی كه من مشغول معصیت هستم. محمد بن منكدر می گوید: گفتم خدا تو را رحمت كند كه خواستم تو را موعظه كنم و متنبه سازم، تو مرا موعظه كردی و متنبه ساختی و مرا به اشتباه خود متوجه ساختی. امام باقر(ع) با این عمل و این منطق خود به آن مرد صوفی مآب و سایر كسانی كه در اشتباه به سرمی بردند فهماند كه در اسلام كار وكوشش برای اداره زندگی گناه نیست، بلكه عین اطاعت و عبادت حضرت حق است.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید