دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


سرمایه‌گذاری بر روی دارایی‌های معنوی


سرمایه‌گذاری بر روی دارایی‌های معنوی
● سرمایه‌ گذاری بر روی دارایی‌ های معنوی
▪ بحران اصلی پیشروی کاپیتالیسم، نداشتن ثبات نیست. افکار و روش‌ های تدوین شده در قرن ۱۸، ما را در قرن ۲۱ نابود می‌کنند.
▪ روح سازمان به دنبال یافتن معنا و استفاده از آن، هدفی عمیق و ارزش ‌های پایه در کار ما است.
▪ در محیط‌ های کاری معنوی، شرکت‌ های خصوصی بهتر از نهادهای خدماتی دولتی کار می ‌کنند.
● مقدمه
امروزه یکی از موضوعات در حوزه‌ کسب و کار، موضوع اصول اخلاقی و سرمایه ‌های معنوی هستند. فرضیاتی که در این باره مطرح می ‌شوند، عبارتند از:
۱) انسان ‌ها امروزه به موجوداتی تبدیل شده ‌اند که فقط علاقمند به کار در محیط ‌هایی هستند که حرف اول را در آنها پول می ‌زند
۲) انسان‌ ها آنقدر خودخواه شده ‌اند که تنها به دنبال توسعه‌ منافع مالی خود هستند. لذا سیستم کاپیتالیسمی غرب، حرص و طمع انسان را به اوج خود رسانده است.
اما ما باید بتوانیم اثبات کنیم که فقط انسان ‌هایی نیستیم که به پول فکر می ‌کنیم بلکه ما موجوداتی هستیم که معنا و مفهوم خاصی در زندگیمان وجود دارد. مغز ما طوری طراحی شده که می ‌تواند پرسش‌هایی بسیار مهم را بپرسد مانند معنای زندگی چیست؟ چرا من متولد شدم؟ چرا اینجا هستم؟ چرا باید بمیرم؟ ما به دنبال این هستیم که برای زندگی خود معنا، ارزش و هدف بیابیم.
● اهمیت هوش
هوش به معنای ابزاری است که به کمک آن ما زندگیمان را اداره کرده و با دیگران در محیط پیرامون خود همکاری می ‌کنیم. اما بهره (یا ضریب) هوشی به تنهایی باعث دستیابی انسان به معنا، ارزش و هدف نمی ‌شود. بهره‌ هوشی می ‌تواند منطق ما برای حل مسایل را بسنجد. هوش هیجانی ما را قادر می ‌سازد تا از احساساتمان برای افزایش بهره‌ هوشی خود استفاده کنیم. اما سرمایه‌ معنوی به ما اجازه می‌ دهد تا بنیادی‌ ترین نیازهایمان را تامین کنیم. برای حل بحران ناشی از کاپیتالیسم مدرن، صاحب کسب و کار باید از تمام مغزش استفاده کند مثل بهره‌ هوشی، هوش هیجانی و به ویژه سرمایه‌ معنوی.
● چرا کاپیتالیسم امروز ناپایدار است
طبق آنچه که برگرفته از علم نیوتن و دیدگاه ‌های داروین است، قوانین حرکتی کاپیتالیسم (رقابت، به حداکثر رساندن سود و جمع ‌آوری سرمایه) تمامی عرصه ‌های کسب و کار را دربرگرفته‌ اند و به یک مزیت رقابتی تبدیل شده‌ اند. همین امر باعث ناپایداری آن شده است. همانند هیولایی که اول خودش را می ‌بلعد، کسب و کار نیز اول منابع خود و سپس خودش را می‌ بلعد.
● چرا کسب و کارهای معمول بی ثبات هستند؟
شش دلیل اصلی برای پاسخ به این سؤال وجود دارد که عبارتند از:
▪ منابع محدود. نظام اخلاقی غرب بر این اساس شکل گرفته که زمین و منابع موجود در آن برای استفاده و کنترل انسان هستند. اما منابع زمین محدود هستند در حالی که مصرف نامحدود است.
▪ آسیب به محیط زیست. گرم شدن جهان، سیلاب ‌ها، سوراخ شدن لایه‌ ازُن، آلودگی هوا و تأثیرات منفی آن بر سلامت بشر، نتیجه‌ اتکای بیش از حد ما به فن‌ آوری ‌های هستند که آشیانه‌ ما را آلوده و نابود می‌ کنند.
▪ بی‌عدالتی. مصرف انسان بسیار ناعادلانه است به طوری که بزرگ‌ ترین مصرف‌ کنندگان، عده ای قلیل و کم‌ مصرف‌ترین افراد، عده ای کثیر هستند. این امر بی‌ عدالتی در مورد کشورهای فقیر و ضعیف را بیشتر می ‌کند. این بی ‌عدالتی باعث ارتکاب جرایم، فروپاشی بنیان خانواده و مهاجرت ‌های انبوه و غیرقانونی می ‌شود. همه‌ این موارد برای کسب و کار بد هستند.
▪ بحران رهبری. حتی به دست آوردن پول زیاد هم برای خیلی از افراد یک اولویت مهم تلقی نمی ‌شود. فکورترین افراد، ایده‌ آل‌طلب ‌ترین افراد و بهترین رهبران ،به دنبال آن هستند که بیشتر از خودشان، به دیگران خدمت کنند. آنها به دنبال این هستند که زندگیشان معنا و مفهوم داشته باشد. آنها پزشکان، معلمان، رهبران سازمان ‌های بین‌ المللی، سیاستمداران و محققان آینده خواهند بود . امروزه کسب و کار جهانی با کمبود چنین رهبرانی دست به گریبان است.
▪ تفکر کوتاه مدت. به حداکثر رساندن سود کوتاه مدت، به معنای فدا کردن سود بلند مدت است. این امر باعث می ‌شود که ما به آینده و ترسیم تصویری کلان از کسب و کار اصلاً فکر نکنیم. بدین ترتیب، نیازهای تحقیقاتی، ارزش ‌های بلند مدت و رشد آتی نادیده گرفته می ‌شوند.
▪ عامل انسانی. یک ایده‌ اشتباه آن است که انسان‌ ها، موجوداتی اقتصادی هستند. این امر، استرس و فرسودگی کسانی را که در شرایط امروز اقتصادی، در ظاهر برنده هستند افزایش می دهد. دیگر ارزش‌ های زندگی مانند گذراندن زمان با خانواده، زمان فراغت، رفع نیازهای باطنی، لذت بردن از ثروت اندوخته شده و تحقق دیگر اهداف اساسی انسان – همگی قربانی سرعت بالای زندگی و کار شده‌اند.
● توسعه‌ سرمایه‌ معنوی
اگر مسئله به حداکثر رساندن سود که بزرگ ‌ترین انگیزه برای افراد است، به خطر بیافتد، بسیاری از کسانی که در عرصه‌ کسب و کار فعال هستند، ممکن است عطای کار را به لقایش ببخشند. همان طور که همه‌ ما می ‌دانیم، کسب و کار در قالب امروزی خود تنها ۲۰۰ سال عمر دارد. امروز کمتر نامی از فلاسفه‌ کاپیتالیسم قرن ۱۸ به میان می ‌آید. تنها سرمایه‌ مد نظر آنها مادی بود که با پول سنجیده می ‌شد.
امروزه ما سخنان زیادی درباره‌ سرمایه‌ اجتماعی می ‌شنویم. در اینجا، منظور محققان و نویسندگان، هم، سرمایه‌ مادی (ثروت) است و هم، سرمایه‌ اجتماعی یعنی مزایای اجتماعی مانند کاهش جرایم، کاهش طلاق و کاهش معضل بی‌سوادی. ما می‌ توانیم این مفهوم را به مفهوم سرمایه‌ معنوی توسعه دهیم.
سرمایه‌ معنوی، این فرضیه‌ کاپیتالیسم مبنی بر اینکه ما موجوداتی اقتصادی هستیم را به چالش می کشد و در عوض استدلال می‌ کند که ما انسان‌ هایی معناگرا و هدف ‌گرا هستیم. این ویژگی ‌ها و خصایص معنوی در زندگی و کسب و کار، نمایانگر نیاز به گفتگو میان معنا، نگرش، ارزش ‌ها و اهداف عمیق بشری هستند. شرکت یا فردی که بر اساس این ویژگی ‌ها عمل می‌ کند، ضمن اینکه درآمدزا و سودآور است، بر روی سرمایه‌ معنوی هم سرمایه‌ گذاری می‌ کند. در اینجا، فرض اصلی آن است که اگر شرکت ‌ها، معنوی ‌تر و اخلاق ‌گراتر باشند، می ‌توانند درآمد و سود بیشتری بیافرینند.
● معیارهای یک سرمایه‌ معنوی بالا
همه‌ ما با یک سرمایه‌ معنوی بالا متولد می ‌شویم. این یک توانایی پایه و ذاتی مغز ما است. اما همانند همه‌ توانمندی ‌های ذاتی، باید این توانایی نیز توسعه یافته و تقویت شود. برای ترغیب به توسعه‌ بیشتر هوش معنوی و ایجاد ابزاری برای شرکت ‌ها به منظور تعهد بیشتر نسبت به آن، ما می ‌توانیم ده معیار زیر را برای یک سرمایه‌ معنوی بالا مشخص کنیم. این معیارها عبارتند از:
▪ خودآگاهی
▪ خودانگیختگی
▪ هدایت از جانب نگرش و ارزش‌ های بنیادی
▪ کل ‌نگری
▪ همدلی
▪ تنوع‌ سازی
▪ استقلال و آزادی عمل
▪ پرسیدن سوال مهم: «چرا؟»
▪ تجدید ساختار
▪ درس گرفتن از سختی ‌ها
● رهبری معنوی در کسب و کار آینده
آیا کسب و کار امروز، نیازمند رهبرانی معنوی است؟ مسلماً، بلی. آنانی که در سیستم‌ های قدیم کاپیتالیستی مدیریت می‌ کردند و اعتماد چندانی به ماهیت انسانی نداشتند، نمی ‌توانند ما را در چالش‌ های انسانی و جهانی امروز هدایت کنند. ما نیازمند به یک نوع رهبری جدید یا یک نوع تفکر جدید در قبال کاپیتالیسم هستیم.
امروز آنچه که در کسب و کار اهمیت فراوانی یافته، خدمت مداری و ارزش ‌مداری است. ما نیازمند رهبرانی هستیم که خود را خدمتگزار می ‌دانند – خدمتگزار همه‌ همکاران، کارمندان، مشتریان، سهامداران و غیره.
معیار اصلی برای کسب و کار، همواره پول و سودآوری است. کسب و کار، موتور ثروت‌ آفرینی جامعه است. اما ثروت چیزی فراتر از پول است. ثروت می‌ تواند شامل معنا، خدمات، کیفیت زندگی، بهداشت، لذت بردن از کار و در یک کلام سرمایه‌ معنوی باشد. این هدف اصلی کسب و کار است.
▪ چند مثال
در اینجا، چهار شرکت را بیان کرده ‌ایم که رفتار تولیدی یا تجاری آنها نمایانگر استفاده از روح معنوی سازمانی است.
ـ شرکت آمول ،کار بازاریابی ۱۰۰۰۰ تعاونی تولید شیر در ایالت گجرات هندوستان را بر عهده دارد. این شرکت از فروش هر سطل شیر تنها ۲۰ روپیه سود می ‌برد که در مقایسه با رقبا اصلاً رقم بالایی نیست اما این شرکت با استفاده از اصول اقتصادی و اجتماعی مهاتما گاندی ، از فروشی سالیانه ۵۱۶ میلیون دلار برخوردار است.
ـ شرکت فان سیتی بزرگ ‌ترین اتحادیه‌ اعتباری ونکوور است که وام ‌های خود را با حداقل بهره در اختیار مشتریان قرار می‌ دهد. این وام‌ ها به پروژه ‌های توسعه‌ شهری، کسب و کارهای کوچک و پر خطر، پروژه ‌های حفاظت از محیط زیست، زنان آسیب دیده، و نیز سرمایه‌ گذاری ‌های توسعه اختصاص داده می شود. گردش مالی این شرکت ۴/۶ میلیارد دلار و سود آن ۳۹ میلیون دلار است.
ـ کوکا کولا ، سرویس توزیع خود در هندوستان را در اختیار دولت این کشور قرار داده است تا به کمک آن، اقدام به توزیع واکسن فلج اطفال در مناطق دورافتاده کند. همین پروژه برای توسعه‌ روش ‌های درمانی ایدز در آفریقا به اجرا درآمده است بدون اینکه هیچ گونه هزینه‌ اضافی بابت این خدمات از کسی گرفته شود.
ـ شرکت نفت انگلستان ، یک شعار جدی برای خود انتخاب کرده است با عنوان «در ورای نفت.» این شرکت تلاش کرده است تا خود را به جای یک شرکت نفتی به یک شرکت فعال در زمینه‌ انرژی تبدیل کند. سرمایه ‌گذاری سنگین و حجیم آن در زمینه‌ توسعه‌ هیدروژن و دیگر فن‌ آوری‌ های جایگزین انرژی ،که هم وابستگی به منابع نایاب و نیز آسیب زدن به سوخت‌ های هیدروژنی را کاهش می ‌دهند و هم انرژی را برای دوران پس از نفت فراهم می ‌آورند، سود این شرکت را به دلیل تلاش برای حفظ محیط زیست به اوج رسانده است.
● عملی ساختن آن
▪ یک گفتگوی سازمانی را ترتیب دهید که امکان انعکاس ساختار و عادات سازمانی بر مبنای ارزش‌ ها و اهداف بنیادی سازمان را فراهم می ‌کند.
▪ زیرساختارهایی را ایجاد کنید که به محیطی گسترده‌ تر پاسخ می ‌دهند.
▪ بیاموزید به جای سرکوب کردن تضاد و تفاوت، با یکدیگر مذاکره کنید.
▪ از تجارب فردی استفاده کنید.
مترجم: گروه مترجمان میثاق مدیران
برای اطلاعات بیشتر
کتب:
«اعتماد»، فرانسیس فوکویاما ، ۱۹۹۵
«استراتژی زندگی»، لیندا گراتون ، ۲۰۰۰
«رهبری درونی»، سیمون اسمیت ، ۲۰۰۰
منبع : نشریه میثاق مدیران