جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مروری بر پیشینه خط کوفی


اختراع خط به عنوان بازتابی شگرف از ثبت و ضبط افكار و اندیشه جوامع متمدن بشری است كه در اجتماع ابتدایی با سیستم ساده و بدور از هر گونه روابط پیچیده اقتصادی نیاز به آن احساس نمی شود. با پیشرفت و ازدیاد روش های تولید و گسترش اقتصاد در جنبه های صنعت و تجارت، خط ابتدایی به صورت تصویری تنها با كشیدن طرحی ساده از هر چیز بوجود آمد كه معروف ترین نمونه آن هیروگلیف مصری است. به تدریج این تصاویر ساده و تجریدی به صورت علایم و نمادهایی تجلی یافت كه بر اساس قراردادهای تعیین شده، مبین اسامی و كلمات بودند. بعد از گذشت زمانی چند، علایم و حروف قراردادی نیز تحت قاعده ای خاص درآمد و قواعد و دستورات ویژه ای موجب پیچیده تر شدن آن گردید كه از این دست می توان به خط میخی اشاره نمود.به این ترتیب باید گفت كه خط، جلوه ای از قراردادها و افكار انسانی است كه بنا به موقعیت مكانی گوناگون به طرق مختلفی شكل گرفت و تحت نظم و قاعده در آمد. نمونه هایی از این خطوط نیز در ایران، تركیه، هند، مصر و عربستان وجود داشته است. با ظهور اسلام و تصرف سرزمین ها و ممالك مختلف نیاز به خطی احساس شد كه پاسخگوی حكومت گسترده اسلامی باشد و بتواند تمام ملت های مسلمان را وحدت ببخشد. بنابراین خط ساده ای كه در شبه جزیره عربستان، خاستگاه اسلام، مورد استفاده بود، دیگر نمی توانست این نیاز مبرم و اساسی را برآورد، به همین خاطر، شاهد تكامل این خط بنا به ضرورت زمان هستیم كه خط ابتدایی شبه جزیره عربستان همان خط حجازی كه خود منشا نبطی و سریانی داشت در مراكز اداری خلافت وقت یعنی كوفه، با نظمی هندسی عجین شد و خط كوفی شكل گرفت. این خط علیرغم كاستی ها، خطی بود قابل استفاده در تمامی ممالك اسلامی. به علاوه با دارا بودن ویژگی شكل پذیری گوناگون و متنوع، قابلیت تكامل نیز داشت و به همین دلیل گویند كه خط كوفی از حدود پنجاه نوع نیز تجاوز می كند. این خط در اوایل اسلام، ساده و بی پیرایه بر پیكر بنا نشست و با همان سادگی و نجابت، زینت بخش جنبه های دیگر هنر و صنعت مانند فلز كاری، سفال گری و كتابت گردید.
با گذشت زمان، به ویژه در دوران سلجوقی با انواع گل و برگ و تصاویر انسان و حیوان عجین شده و زمانی نیز خود به عنوان عاملی تزیینی عمل نمود. یكی از ویژگی های خط كوفی، كاربرد گسترده آن در هنرهای متنوع اسلامی مانند پارچه بافی، شیشه گری، فلزكاری، سفال گری، آجر كاری، كاشی كاری و... است. جلوه های گوناگون این خط در اشكال بدیع و چشم نواز، جذبه ای خاص به آن بخشیده كه كمتر خطی در دوران اسلامی توانسته به آن دست یابد. خط كوفی در آغاز فاقد اعراب و اعجام بود. علاوه بر زوایای تیز و هندسی آن كه خشك جلوه می كرد، از دیگر معایب بزرگ آن همانا «مشكل خوانی» بود. به همین دلیل از نیمه دوم سده اول هجری، كوشش هایی برای آسان خوانی آن به عمل آمد. «ابوالاسود دونلی» اولین كسی بود كه اعراب گذاری را بر روی خط كوفی آغاز كرد و انگیزه وی را، به حقیقت یا افسانه، چنین ثبت كرده اند كه شبی دختر ابوالاسود در حالی كه به آسمان می نگریست آیه ای از قرآن را با تلفظی غلط خواند. به همین دلیل ابوالاسود تصمیم گرفت برای جلوگیری از غلط خواندن قرآن، تفاوت بین صداها را در حروف مشخص نماید. وی این علامت ها را به صورت نقطه های درشت و مدور به رنگ قرمز درآورد، به این ترتیب كه به جای زبر یك نقطه بالای حرف، به جای زیر یك نقطه زیر حرف، به جای پیش یك نقطه جلوی حرف و به جای تنوین دو نقطه روی یكدیگر به كار گرفت.
رنگ این نقطه ها كه به نقطه های «ابوالاسودی» معروف گردید، قرمز و گاه سبز رنگ بود كه بر خلاف رنگ متن كتاب به كار برده می شد. با این كار گامی در جهت اصلاح این خط برداشته شد اما هنوز كافی نبود چون باز هم تفاوت بین حروف مشابه مانند د، ذ، ر، ز، س، ش، ج، ح، خ، و غیره مشخص نبود. این بار شخصی به نام «یحیی بن یعم» بر روی حروف نقطه گذاری كرد و برای تمایز نقطه ها از اعراب قرار بر این شد كه نقطه ها با دوایر كوچك و یا خطوط مورب نازك به رنگ سیاه گذارده شوند، علاوه بر این به ترتیب حروف نیز پرداختند و ترتیب قدیم به هم زده و ترتیب جدید بر مبنای ابتثی (ا _ ب‌ _ ت _ ث _ ...) به وجود آوردند. سپس «احمد فراهیری» (۱۰۰ _ ۱۷۰ هجری) شكل و علایم را وضع كرد كه شامل فتحه، ضمه، كسره، سكون، تشدید، مد، همزه و تنوین بود. البته این اصلاحات و ابداعات با مخالفت هایی نیز رو به رو شد و عده ای در این بین معتقد بودند كه باید قرآن به همان شكل زمان حضرت محمد (ص) نوشته شود. اما سرانجام نیاز شدید به خطی بر اساس قاعده و نظم آسان غالب گشت، هر چند شیوه كتابت قرآن به صورت اولیه بدون اعراب و اعجام و یا با نقطه های ابوالاسودی تا سده ۶ ه.ق نیز معمول بود.
به طور كلی خط كوفی به دو شكل و دو شاخه بزرگ مشرقی و مغربی تقسیم می شود.
خط كوفی مشرقی خود به سه دسته تقسیم می شود كه عبارتند از:
الف) شیوه خطوط مكی، مدنی، بصری، شامی، مصری
ب) شیوه ایرانی.
ج) شیوه مختلط.
خط كوفی مغربی شامل شیوه های قیروانی (اندلسی)، قرطبی، تونسی، جزایری و سودانی است. خط كوفی مغربی خطی است مشتق شده از كوفی قدیم، قدیمی ترین نمونه ای كه از خط كوفی مغربی در دست است متعلق به اواخر سده سوم هجری قمری است كه به شیوه قیروانی نوشته شده است. از مشخصان خط قیروانی این است كه خط ظاهری هندسی دارد به ویژه به حالت مستطیل و زاویه دار. از میان اقلام ذكر شده خط تونسی نزدیك ترین خط مغربی به خط مشرقی است. اختلافی كه بین كوفی مشرقی و مغربی وجود دارد در دو عامل خلاصه می شود، یكی در طرز نوشتن دو حرف «ف و ق» و عامل دوم در به كار گرفتن ردیف الفبایی. در آغاز به ذكر دگرگونی های خط كوفی پرداختیم اما تكامل و گسترش خطوط به همان جا ختم نمی شود بلكه همچنان به روند خود ادامه می دهد تا نهایتا در زمان عباسیان به طبقه بندی قلم های مختلف و همچنین به آغاز تذهیب می انجامد، تعداد این اقلام طبقه بندی شده بسیار زیاد و هر كدام بر حسب ریزی و درشتی و درجات خط نامگذاری شده بودند مانند: سجلات، دیباج، طومار كبیر، ثلث كبیر، ثلثین صغیر، نصف ثقیل و... و سرانجام شخصی به نام «ابو علی محمد بن مقله» معروف به ابن مقله (۲۷۲ _ ۳۲۸ ه.ق) به انتخاب ۱۴ نوع از قلم ها پرداخت و خطوط را اصلاح و تحت قاعده سطح و دور درآورد و همچین به هندسی كردن ابعاد حروف و مقایسه آنها با یكدیگر و به ظرافت و كمال و زیبایی رساندن خط پرداخت.از دیگر علمایی كه به اصلاح خط پرداختند «ابوالحسن علی بن هلال» (ابن هلال) مشهور به «ابن بواب» بود كه در اوایل سده پنجم هجری قمری در زمان خلافت عباسیان می زیست. وی در اصول و قواعد ابن مقله تصرفاتی كرد و شیوه تازه ای را كه سنجیدن حروف و كلمات به وسیله نقطه بود را به وجود آورد. در اواخر سده هفتم هجری قمری یعنی ۶۹۸ هجری قمری «یاقوت مستعصمی» خطوطی را كه به وسیله ابن مقله و ابن بواب بر پایه هندسی و نقطه به وجود آمده بود مورد دقت نظر قرار داد و از میان آنان ۶ قلم را انتخاب و با تمام قدرت به زیبایی و ملاحت آنها پرداخت و با ابتكاراتی كه خاص وی بود آن چنان این ۶ قلم را توسعه داد كه خط كوفی به یك باره به فراموشی سپرده شد. این ۶ قلم كه به اقلام شش گانه یا اقلام سته معروفند عبارتند از: نسخ، ثلث، توقیع، رقاع، محقق و ریحان. دوران رواج و رونق اقلام سته تا سده نهم و دهم هجری قمری بود، اگر چه حیات آنها تا به امروز نیز ادامه یافته است.بازگردیم به خط كوفی، این خط كه در ابتدا خشك و خشن بود با ذوق تلطیف شده هنرمندان اسلامی به خصوص ایرانیان، روح و حیاتی دیگر یافت و در اندك زمانی با ترصیح جنبه زیباسازی مورد توجه قرار گرفت.
خط كوفی از نظر تركیب به سه دسته تقسیم می شود:
۱. ساده یا محرر
۲. تزیینی
۳. بنایی یا معقلی
خط كوفی ساده همان شیوه قدیمی و تزیین است كه در قرون اولیه اسلامی به ویژه در دوره امویان متداول بوده و نمونه های این نوع خط را می توان بر روی مسكوكات اموی و یا در مسجد ابن طولون در شهر قاهره دید. دومین نوع خط كوفی تزیینی بر خلاف نوع اول است كه تابع اصول و قواعد معینی می باشد، كوفی تزیینی تحت هیچ قاعده مشخصی نیست. در مورد این خط باید گفت كه مشكل اساسی در خواندن آن است كه به علت ترصیح جنبه تزیینی، پیچیده و مشكل خوان شده است و حتی برای قرینه سازی در خطوط تصرف كرده و به نقاشی متوسل شده اند، گاه حروف در میان انبوهی از شاخ و برگ و گل و یا تزیینات هندسی نهان می گردد چنان كه در نظر اول نوشته به صورت توده ای از گل و گیاه جلوه می كند و دقیقا به این خاطر در خواندن كوفی تزیینی با مشكل رو به رو می شویم، این خط دارای انواع گوناگونی است مانند، مشجر، مورق، مزهر، مظفر، معشق، موشح
مشجر:
به آن قسم از خط كوفی تزیینی گفته می شود كه تزیینات ابتدایی در آن پدید آمد و سر خطوط عمودی و آخر بعضی حروف مانند «ن» و «و» شاخه شاخه شد، باشد مانند شاخه های درختان، قدیم ترین نوع این خط را در مسجد نایین شاهد هستیم.
مورق:
در این شیوه فواصل بین حروف را با شاخه ها و برگ ها پر می كردند و معروف ترین این نوع خط كوفی نمونه هایی است كه با گل و بوته های برگدار تزیین یافته است. زیباترین قلم مورق در كتیبه های مسجد قاهره به چشم می خورد.
مزهر: (گل و برگدار)
در این قلم خطاط با گل و برگ خط را شبیه به تذهیب زینت می داده در حقیقت در همان نیمه دوم قرن سوم هجری،‌ كوفی با نقوش اسلیمی مخطوط شد و با خطوط اولیه تفاوت پیدا كرد این تحول در قرن پنجم هجری به منتهای درجه خود می رسد. مظفر:
در این شیوه علاوه بر تزیین فواصل كلمات با گل و برگ و شاخ گیاهان، خط و نوشته ها نیز تزیین شده اند.
معشق: (قلم پیچیده درهم)
علاوه بر گل و برگ گره هایی در لا به لای خطوط به خصوص در حروف عمومی كه بسیار بلند كشیده شده اند وجود دارد، به طور كلی به این شیوه معتقد یا گره دار نیز می گویند.
موشح: (مصور)
در این شیوه خطاط اصول هندسی و نقاشی را در هم آمیخته و هم در خط و نوشته و هم در فاصله بین نوشته ها و به اصطلاح زمینه آن را تزیین و یا گره های متنوع به چشم می خورد كه همین موضوع باعث دیر خوانی و سخت خوانی خط كوفی موشح می گردید، در این جا جنبه تزیینی بر خط غلبه دارد. اكنون می پردازیم به كوفی بنایی یا معقلی كه خود به سه نوع آسان، متوسط و مشكل تقسیم می شود و دارای نام های منجر، مربعی یا مستطیلی متداخل است. این خط دارای زوایای قائمه است كه منجر به ایجاد یك طرح كامل هندسی می گردید. نوع خط كوفی معقلی در كتیبه بناها در ادوار مختلف به خصوص در دوره های سلجوقی، تیموریان و صفویان به كار برده می شده و نمونه های بسیار از این دست در بناهای شهرهای مختلف وجود دارد.به طور كلی باید گفت كه خط كوفی برای تزیین دادن، دست هنرمند را بسیار باز گذاشته و از سایر خطوط، كاربردی بیشتر دارد.خطاط با تركیب حروف از حیث عمودی و افقی بودن و اتصال آنها با یكدیگر و آراستن این حرف ها با گل و برگ و سر حیوان و حتی انسان، شاهكارهایی آفریده كه هم اكنون نیز زینت بخش بسیاری از اشیایی است كه در موزه های سراسر جهان قرار دارد
منبع : خبرگزاری میراث فرهنگی