یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

هجوم اندوه


هجوم اندوه
لحظه ها به سختی عبور کردند، من ماندم و یک دشت خاطره سرخ، من ماندم و یک عمر حسرت و خستگی، من ماندم و تب و تاب این روزها، من ماندم و غمی که هر لحظه در عبور این روزها بر من هجوم می آورد.
به نگاه کودکان خسته ای فکر می کنم که در بازگشت از سرزمین شهادت، به مرور خاطرات چهل روز قبل پرداخته اند.
به اشک زنانی فکر می کنم که بر مزار عزیزانی باریدن گرفت که هیچگاه جای خالی شان را نمی شد تصور کرد.
به آه و ناله هایی می اندیشم که هنوز که هنوز است، بر آن حادثه بزرگ، از نهاد دل های سوخته بلند می شود.به زینب (س) فکر می کنم که پس از چهل روز اسارت و تنهایی، پس از چهل روز مقاومت و پایداری، بر مزار تو چه گفت، از چه نالید و از چه شکوه کرد.
نمی دانم در آن روزها سنگ ها چگونه از این اندوه بزرگ، شکافته نشدند و چگونه آسمان خون گریه نکردو چگونه فرات از سوز هجران نخشکید اما می دانم بر صفحات تاریخ، بر صفحات دل های عاشق هیچ بازگشتی نخواهد بود، مگر آن که از حادثه رفتن تو و شهادت مظلومانه تو نقشی بر خود داشته باشد.

سیماموسوی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید