پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


صنعت جامعه ی اطلاعات محور توسعه ی پایدار


صنعت جامعه ی اطلاعات محور توسعه ی پایدار
مقدمه:
در این مقاله، رابطه ی متقابل ICTs و جامعه ی اطلاعات، از منظری جدید، مورد بحث قرار می‌گیرد.
می‌دانیم كه نسبت ICTs به جامعه ی اطلاعات، مانند نسبتمصالح به ساختمان است اما همچنین می‌دانیم كه ICTs قابل فروكاهیدن به ابزار معمولی نیستند زیرا كه در نهایت، اجزای تشكیل دهنده جامعه اطلاعات یا Building block های آن را می‌سازند و اندام‌های آن را سازمان دهی می‌كنند و لذا این اجزا در مجموع پی بستر و محور جامعه ی اطلاعات هستند.
●اما ICTs چیست؟ وچطور می توان میان ICTs و جامعه اطلاعات پل زد؟
به عقیده نگارنده، ICTs ده ها و صدها فناوی را در برمی‌گیرد كه وجه مشترك همه ی آنها IT (فناوری اطلاعات) است. اما جامعه ی اطلاعات نیز قابل فروكاهیدن به ICTs یا IT نیست زیرا كه جامعه ی اطلاعات، به مثابه «جامعه»، چیزی فراتر از جمع جبری این فناوری‌هاست.
نخست از منظر جامعه ی شناختی، باید بر این مهم تاكید ورزید كه: جامعه ی اطلاعات، به عنوان «جامعه»، حتی قالب‌ها و چارچوب‌های جامعه‌ ی شناسی كلاسیك را منفجر می‌كند زیرا به مفهوم «جامعه»، ابعادی بی حد و مرز، فراگیر و مجازی می‌دهد.
سپس باید در نظر داشت كه جامعه ی اطلاعات به عنوان اسم خاص، آن چنان كه در مدنظر اندیشمندان و سیاست مداران سازمان ملل و جامعه ی جهانی است، به یكباره از همه «فرا روایت»هایی كه پیرامون جامعه ی اطلاعات (به عنوان اسم عام) مطرح است تهی می‌شود و به پروژه‌ای تبدیل می‌شود، برای تقلیل شكاف دیجیتالی در تمام سطوح میان فردی، درون مرزی و فرامرزی آن و حتی فراتر از تقلیل شكاف دیجیتالی: پل زدن بر چنین شكاف و گسلی را كه مانع بزرگ تحقق جامعه ی اطلاعات (به معنای خاص) آن است در برمی‌گیرد آن هم از طریق همكاری متقابل دولت‌ها، جوامع مدنی، سازمان‌های مردم نهاد، بخش خصوصی و مجامع بین‌المللی. تمام بحث‌های اصلی WSIS نیز پیرامون چنین پروژه‌ای است در ابعاد فرادولتی آن. اما بحث نگارنده در این مقاله، این است كه :
▪اولا: از سه بخش اقتصادی در درون جوامع مدرن یعنی از میان بخش‌‌های ارتباطات، فناوری اطلاعات و محتوا، بخش محتوا و بحث محتوا، از همه مهمتر است زیرا «هم آورنده ی» شكاف دیجیتالی است به این معنا كه محتواسازان و پدید آورندگان مضامین و محتواهای دیجیتالی، پل سازان بر شكاف دیجیتالی هستند (این مطلب را می‌توانید در بخش جامعه اطلاعات شماره‌های پیشین این مجله پیگیری كنید).
▪ثانیا: تعدد گیج كننده ی فناوری‌هایی كه در درون مفهوم ICTs مطرح‌اند، باید به «وحدت كلمه» تبدیل شوند. این كه این «وحدت كلمه» تنها ارزش معنوی ندارد بلكه واجد ارزش مادی نیز هست از آنجا معلوم می‌شود كه به فراموشی سپردن آن، مخارج بیشتری را به بودجه‌های دولتی و سرمایه‌گذاری‌ها در برنامه‌های توسعه ملی تحمیل می‌كند و از برد تاثیرگذاری این بودجه‌ها و سرمایه گذاری‌ها می‌كاهد ولی منظور كردن آن، از پراكنده كاری‌ها می‌كاهد،‌هزینه‌ها و مخارج كمتری را می‌بلعد و اقدامات را مؤثر و مفیدتر می‌سازد.
▪ثالثا مفهوم وحدت بخشی كه قادر است حداقل سه بخش مهم از بخش‌های اقتصادی مورد بحث در جامعه ی اطلاعات را یكی كند، مفهوم صنعت جامعه اطلاعات یا Information Society Industry است.
▪رابعا: همچنان كه پارادایم‌ها به عنوان فرانمودهای نظری،‌ اسوه‌های مدیریتی و سرمشق‌های اجرایی، در حال جابجایی‌اند، ما هم باید در این گوشه از دنیا و در این قسمت از ماهنامه، غافل از آنها نباشیم و رسالت خود را در معرفی این نظریه‌ها و نشر و انتشار این اندیشه‌ها، جدی بگیریم.
۱- جابجایی پارادایم‌ها
«اسوه‌های مدیریتی» یا آنچه پارادایم‌های مدیریتی و یا فرانمودهای مدیریتی نیز، خوانده می‌شود به سرعت در حال جابجایی‌اند و اهداف برنامه ریزان برای رسیدن به «توسعه پایدار» نیز در پی جابجایی پارادایم‌های توسعه، تغییراتی گاه در سطح و گاه درعمق می‌یابند.پارسال چكیده پیام دبیر كل اتحادیه بین المللی مخابرات به مناسبت روز جهانی مخابراتی این پارادایم بود كه : «فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICTs)، محور توسعه‌اند و نه ابزار آن!»حال پس از برگزاری دور دوم WSIS در تونس، به نظر می‌رسد كه پارادایم جدید توسعه این باشد كه : «صنعت جامعه اطلاعات، محور توسعه است و نه ابزار آن!»
البته نه ابزار مطلق و نه هدف مطلق، وجود دارد بلكه ابزار و هدف، دارای نسبتی معقول با یكدیگرند. پس چه فناوری های اطلاعات و ارتباطات و چه صنعت جامعه ی اطلاعات، از منظری، ابزار به شمار می آیند و از منظری دیگر، هدف هستند:
* از منظر كاربران فراورده های ICT یا از نظر مصرف كنندگان محصولات صنعت جامعه ی اطلاعات، این ها یك سره ابزاراند، همچنانكه برای اكثر مردم، اینترنت نیز ابزاری بیش نیست.
* اما از دید برنامه ریزان وزارتخانه های صنایع ( و خود صنایع)، ارتباطات و فناوری اطلاعات و یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی كشور، ICT ، باید محور توسعه باشد همچنانكه برای برنامه ریزان جامعه ی اروپا، صنعت جامعه ی اطلاعات، محور توسعه به حساب می آید.
۲- الگوهای توسعه ی پایدار
تا كنون به روش محك زنی یا «بنچ ماركینگ» می‌توانستیم كشورهایی را كه زودتر از دیگران، ICT را برای توسعه پایدار خود محور قرار داده بودند مورد مطالعه قرار دهیم و به الگوی زیر دست یابیم:
* الگوی نخست: كشورهایی كه ICT را بخشی دیده‌اند و لذا به ایجاد بخش جدیدی به نام بخش صنعت ICT در كشور خود روی آوردند،
* الگوی دوم: كشورهایی كه ICT را فرابخشی دیده‌اند و لذا اولویت برنامه را به ایجاد یك بخش جدید (به نام بخش ‌‌ICT ) ندادند بلكه به دستاوردها و امكانات ICT در راستای توانمند سازی همه بخش‌ها وعموم مردم، اهمیت دادند.اكنون با جابجایی پارادایم‌ها از ‌ICT به جامعه ی اطلاعات می‌توانیم در گزاره‌های فوق، به جای ICT، جامعه ی اطلاعات را بنشانیم و به الگوی ها جدیدی دست یابیم:
* الگوی سوم: كشورهایی كه جامعه ی اطلاعات را بخشی می‌بینند و لذا به ایجاد بخش جدیدی به نام صنعت جامعه ی اطلاعات در كشور خود روی می‌آورند،
* الگوی چهارم: كشورهایی كه جامعه ی اطلاعات رافرابخشی می‌نگرند و لذا اولویت برنامه را به ایجاد یك بخش جدید (به نام بخش صنعت جامعه اطلاعات) نمی‌دهند بلكه به دستاوردها و امكانات جامعه ی اطلاعات برای توانمند سازی همه بخش‌ها و عموم مردم، اهمیت می‌دهند.
۳- صنعت جامعه ی اطلاعات
حال این پرسش مطرح می‌شود كه در واقع، منظور از «صنعت جامعه ی اطلاعات» یا Information Society Industry چیست؟
می‌دانیم كه در جوامع امروز و در عصر انقلاب دیجیتالی، سه بخش اقتصادی: ارتباطات،‌ فناوری اطلاعات و تولید محتوا (یا مضمون) را می‌توان جدای از هم بازشناخت. اما از همگرایی این سه بخش، یك بخش جامعه اطلاعات، شكل می‌گیرد و از وحدت مفهومی همه صنایع دست اندر كار ارتباطات، فناوری اطلاعات و تولید محتوا، می‌توان «صنعت جامعه ی اطلاعات» را پدید آورد. این دیدگاهی است كه جامعه ی اروپا در پی تحقق آن است، در حالی كه دیگران در خاور دور آن را محقق ساخته‌اند. اروپائیان دریافته‌اند تا كنون به خاطر جدا دیدن سه بخش مذكور، حدود سه دهم تا پنج دهم درصد از رشد سالانه ی خود را از دست می‌دهند و حال آن كه اگر این بخش‌های تا كنون جدا از هم را یك كاسه كنند و برای «صنعت جامعه ی اطلاعات»، روال و راهبردی واحد، تدوین نمایند، یكجا به استاندارد سازی آن بپردازند. و درباره آن به طور هماهنگ، تحقیق و پژوهش انجام دهند، این بخش نوین یعنی «بخش صنعت جامعه ی اطلاعات» را می‌توانند در مقابل آمریكا، كانادا و كشورهای خاور دور قوی‌تر و رقابت‌پذیرتر كنند، مشاغل بیشتری بیافرینند و در ضمن كیفیت زندگی خود را بیشتر بهبود ببخشند. در نتیجه اروپا تلفیقی از الگوهای سوم و چهارم را برگزیده است.
۴- صنعت جامعه ی اطلاعات در اروپا و كره
* روند همگرایی بخش‌های ارتباطات، فناوری اطلاعات و محتوا و نفی جدایی آنها در مفهوم صنعت جامعه ی اطلاعات، اكنون در چه وضعیتی است؟
- چنین روندی در اروپا، دوران طفولیت خود را می‌گذراند در حالی كه در كره، به بلوغ رسیده است. راهبرد ۹-۳-۸ (هشت سرویس نوین، سه زیرساخت جدید و نه زمینه رشد آفرین)،‌ نمونه‌ای است از جایگاه والای صنعت جامعه ی اطلاعات در برنامه‌های توسعه پایدار در كشور كره جنوبی كه برای سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ تدوین شده است. در اروپا اما این صنعت، نونهالی بیش نیست.
یكی از علل این وضع بد، در اروپا، وجود بیست و پنج كشور با بیست و چند زبان مختلف و فرهنگ متفاوت در سطح جامعه ی اروپا (با ۲۵ عضو) است كه باعث شده است تا تولید محتوا به معضلی تبدیل شود هزینه بر! هر متن باید به بیست و چند زبان ترجمه شود و این نیز مستلزم وجود بیش از چهارصد نوع واژگان اصطلاح شناختی در هر رشته از هنر، علوم و فنون است و لشگری از مترجمان تخصصی. پس بخش تولید محتوا در اروپا به همین علت ساده به كندی رشد می‌كند و تنها در سه- چهار حوزه فرهنگی و زبانی خاص از رشد مناسبی برخوردار است.
بخش ارتباطات اروپا نیز به علت ملی گرایی‌های كوته نظرانه اعضاء، از بخش ارتباطات آمریكا، ژاپن یا كره، عقب‌تر است. تنها در بخش (یا بهتر بگوییم در «زیر بخش») تلفن همراه است كه جامعه ی اروپا، در مجموع، از بقیه مناطق جهان، پیشرفته‌تر است. این پیشرفت نیز مدیون تدوین به موقع استانداردهای GSM و TETRA توسط ETSI (موسسه استانداردسازی مخابرات اروپا) است. بخش فناوری اطلاعات اروپا نیز نسبت به آمریكا، تعریفی ندارد.
این وضع بد باعث شده است كه نگرش جامعه ی اروپا به صنعت جامعه ی اطلاعات، دگرگون شود و دورخیزی بردارد تا با مدل قرار دادن توفیقاتش در دو زمینه GSM و TETRA ، در تمام زمینه‌های ارتباطات، فناوری اطلاعات و تولید محتوا، به موقعیتی برتر از رقبایش در بازارهای جهانی دست یابد.
۵- استوانه‌های صنعت جامعه ی اطلاعات
رشد سریع بخش صنعت جامعه ی اطلاعات، وابسته به چه عواملی است؟هر منطقه و هر كشوری برای تضمین رشد سریع صنعت جامعه ی اطلاعات خود نیازمند برپایی و تعبیه سه ستون استوار است به شرح زیر:
▪ستون نخست: ایجاد چارچوب مستحكمی برای استقرار سازمان تنظیم مقررات مستقل و پایدار
▪ستون دوم: ایجاد مراكز تحقیق و توسعه ی قوی و نوآور و پشتیبانی این مراكز از برنامه‌های كسب برتری ملی و منطقه‌ای و جهانی در فناوری‌های اصلی ICT
▪ستون سوم: آماده سازی تمام مردم و ترغیب همه كسب و كارها اعم از دولتی و غیردولتی برای به خدمت گرفتن هرچه بیشتر كاربردهای ICT و این یعنی بردن ICT در هر كوی و برزن و در درون هر خانه و كسب و كار و درونی سازی در هر فرد.
* ما ایرانیان، در نخستین سال از چشم انداز بیست ساله توسعه همه جانبه كشور، نسبت به ICT و صنعت جامعه ی اطلاعات، در چه وضعیتی هستیم؟
- متاسفانه، سردرگمیم! در چند سال اخیر كارهای خوبی در زمینه استوار كردن سه ستون مذكور در كشور ما انجام شده است اما با پراكنده كاری‌های رایج و بدون راهبردی هماهنگ كننده بخش‌های مختلف، این «ستون‌»ها هم به بادی بنداند.با این وجود، آنچه هست نسبت به آنچه می‌تواند باشد چندان مهم نیست: به سرعت می‌توان وضعیت «بد» فعلی را به «خوب» آتی تبدیل كرد. یعنی آنچه مهم است سرعت رشد است! و سرعت گرفتن برای كاستن از شكاف دیجیتالی در ابعاد ملی و منطقه‌ای، نخست مستلزم برنامه ریزی مناسب است: ابتدا با محوریت ICT و سپس با محور قرار دادن صنعت جامعه ی اطلاعات در كشور!
ICT: Information and Communications Technology
ICTs: Information an Communication Technologies
WSIS: World Summit on the Information Society
منبع : ماهنامه دنیای مخابرات و ارتباطات