در باب مالیات دادن و گرفتن و باقی قصایا

● مال خودته، نه مال دولت !
در فرهنگ لغات من، مالیات یعنی یكی از كسب درآمد‌های خفن دولتی كه هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. جنبه مثبتش همان كسب درآمد خفن دولتی است و جنبه منفی‌اش سوء استفاده‌هایی است كه پدر در می‌آورد و آدم را به خاك سیاه می‌نشاند. نمونه اش داروغه در كارتون رابین هود كه از هدیه تولد بچه‌ها هم مالیات می‌گرفت !
در ادامه وصیت یك پدر عشق مالیات به فرزند مایه‌دارش را می‌خوانیم :
هستی تو عزیز و خوب و دلبند
بستی به كمر سه تا كمر بند
اندازه بنده ریش داری
هی عزم سفر به كیش داری
از بس كه نشسته‌ای لب آب
برداشته مغز كله‌ات تاب
تو اند كلاس و با سوادی
شكل شكمت چو توپ بادی
دایم پی پول و كسب و كاری
دینی به كسی چرا نداری؟
پول تو شده كمی اضافی
كی داده بهت حكم معافی
كی گفته كه هرچه كار كردی
بر شانه خود سوار كردی؟
مال خودته، نه مال دولت
حالا تو بگو چطوره حالت؟
دروازه هردو جیب بستی
آینده مملكت تو هستی
با پول تو می‌شود صفا كرد
بر آدم بی وفا، وفا كرد
هان! ای پسرم كه بوده‌ای لوس
دیگر ندهم به گونه‌ات بوس !
ابیات مرا نكن فراموش
بر پند پدر، پسر بده گوش
آدم امروز در دوره و زمانه‌ای زندگی می كند كه امكان دارد از ازدواج كردن هم كه سنتی مبارك است پشیمان بشود چه برسد به وصیت كردن به فرزندش آن هم در باب پرداخت مالیات :
آخ ای پسرم كه زیر میزی
مانند پدر گل و تمیزی
بسیار جوان و ساده بودی
نوشابه خانواده بودی !
تقصیر منه كه خسته هستی
با سن كمت شكسته هستی
دادی تو تمام دست رنجت
انگشتر و دستبند و گنجت
ویلا و زمین و خانه و باغ
لاغر شده‌ای و نیستی چاق
ای كاش كه بنده مرده بودم
داروی پزشك خورده بودم
بیهوده به تو چه پند دادم
هی پند چو كله قند دادم
گفتم كه دهی تو مالیاتی
دادای تو چرا عزیز قاتی؟
گفتم كه دهی ولی نه این قدر ...
اندازه ساعات شب قدر !
ای وای كه اشتباه كردم
روی پسرم سیاه كردم
ای وای كه مالیات دادی
بر صحنه پول كات دادی
ای وای كه آس و پاس گشتی
بی ثروت و بی كلاس گشتی
بر خودرو ملی ام سوارم
درخواست پوزش از تو دارم
● توصیه‌هایی فی مقامات اخذ مالیات!
در راستای ایجاد چرخش در چرخ دنده‌های مالیات، مطلبی كاملاً علمی آماده كرده‌ام كه بسیار مفید خواهد بود. در ضمن مطمئن باشید كسی كه مالیات خود را پرداخت نكند، شبها كابوس وحشتناك می‌بیند! در صورتی كه شخصی از وضعیت مالیات ناراضی باشد، می‌تواند با شماره ۲۲۲۲۲۲۴۴۴۴ تماس بگیرد و اگر تلفن گویای سینما بود، مطمئن باشد كه اشتباه گرفته و اگر نه اداره مالیات با شعار «مالیات در خدمت مردم» آماده خدمت‌گزاری است!
● توصیه‌ها:
۱) یك‌بار زنگ محل مورد نظر را زده، سپس چند دقیقه صبر كنید. دوباره زنگ را بزنید. اگر مردی را مشاهده كردید كه با یك ساك در حال دویدن از كوچه بغلی است و مثل آدمهای مالیات نداده می‌دود، توجهی نكنید. دوباره زنگ بزنید!
۲) وارد محل مورد نظر شوید. سراغ صاحب محل را بگیرید. مقصود خود را از آمدن به آنجا بیان كنید. فرد نیمه‌محترمی با عبارت «راستی بازی دیشبو دیدی؟» شما را دور می‌زند. نگاهی به اطرافتان بكنید تا مطمئن شوید با شما بوده.
- برفكی بود، ولی گل اول رو دیدم!
۳) شما مأمور مالیات بی‌عرضه‌ای هستید! این‌بار با چند از تن سلحشوران محله به محل مزبور بروید. مقصود خود را به طور شفاف دوباره بیان كنید. صاحب محل كش تنبان مبارك را راست می‌كند و می‌گوید: «آقا دیشب فینال جام باشگاهها عجب چیزی بود!» از قضا بچه‌های گوگولی محله هم بازی را ندیده‌اند و از لب و لوچه آویزان و چشمهای هلویی‌شان می توان شوق و اشتیاق شنیدن بازی را فهمید. به قول معروف: «هركس فیل هندوستان خواهد، آره دیگه!» لا كردار فیل هم نیست، اژدهای هفت سر است!
۴) قبل از اینكه وارد محل شوید، مطمئن شوید كه شب قبل بازی فوتبالی برگزار نشده. به صورت خشنانه یقه فرد مزبور را گرفته و به او نشان دهید دنیا دست كیست! پس از اعلام وجود و نشان دادن افق‌های روشن دادن مالیات، مالیات را بگیرید. عرقتان را با دستمالی كه عیال در جیبتان گذاشته پاك كنید. نه، توی آن جیب است. آهان! حالا دوباره محض محكم‌كاری یقه فرد را بگیرید. جان مادرت مالیات را بده دیگر!
۵) شما آدم بی‌استعدادی هستید. مطمئن باشید كه اگر كس دیگری بود، تا الان با این مالیاتها، حداقل یك بانك خصوصی راه می‌انداخت! این دفعه اگر مالیات را نگیرید، نه من، نه شما!... به محل مورد نظر بروید. سرتان را بالا بگیرید. اخطار بدهید كه: «اگه مالیات ندی، شیشه‌های مغازه‌تو میارم پایین!» نگاهی به اطراف بكنید. یا وارد مجمع ناشنواین و كم شنوایان شده‌اید یا....
دوباره جمله را تكرار كنید. اتفاقی نیفتاد؟
راستی چرا این مغازه شیشه ندارد؟!

داریوش كریمی، فاضل تركمن، نازنین جمشیدی و مسعود ضیایی زردخشویی

منبع : پایگاه‌ اطلاع‌رسانی گل‌آقا