چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


نقاش‌ یک ده آباد به از صد شهر خراب


نقاش‌ یک ده آباد به از صد شهر خراب
▪ در خط خطی های تجریدی شما احساس حرف اول را می زند. با توجه به اینکه بخش عمده‌ای از کار شما ‌خط خطی های تجریدی است، چطور شد که عنصر خط را محور قرار دادید؟
ـ ببینید، اولامن بگویم که این خط ها در مقابل صفحه مفهوم پیدا می کنند. خط به معنای خطاطی نیست؛ خط ‌است، خط خطی است، ولی من در این خط خطی ها در عین یک بی نظمی دنبال نظم می‌گردم. آنقدر روی ‌تابلو کار می کنم تا آن نظم دلخواه خودم را از میان خط ها پیدا کنم. طبیعی است که این خط خطی ها به نظر ‌خودم انعکاسی از پیچیدگی های خود زندگی باشد. من زندگی را خط خطی می بینم، چون در بطن امور، این ‌خط خطی‌‌ها هـمـان زنـدگی است، نه اینکه زندگی مـاست، بلکه زندگی کائنات، زندگی درون و بیرون و خلاصه ‌زندگی همه است.
شما در این کارها گره هایی را می بینید که در ما و جهان ما هست. در عین حال این خط ها ‌برآیند خط هایی است که در هنر ایران و دیگر کشورها به کار رفته؛ یعنی در فرش، در پرده، گنبد، پارچه، ‌کنده کاری و خلاصه در همه چیز. برای همین است که من همواره یک چشم به فرهنگ خودمان داشــتــه‌ام و ‌چــشــمــی بــه فـرهـنـگ دنـیـا. نظمی هم که به آن اشاره کردم، نظمی نیست که در آن، دو خط همدیگر را قطع کنند یا ‌نظم یک دایره یا یک مستطیل باشد، من هنر را در این می بینم که از دل بی نظمی ها نظمی را پیدا کنم که با ‌همه نظم ها فرق کند.‌
▪ به کاربردن تکنیک خط های تجریدی رنگ روغن از مشخصه های بارز کار شماست. آیا موافق این نظر ‌هستید که کوروش شیشه گران با این تکنیک شناخته می شود؟
ـ باید بگویم که کارهای من متعدد بوده ولی شما یا احیانا سایر مخاطبان، یک نوع از آن را می شناسید. این به ‌عقیده من بد نیست؛ چرا که بسیاری از نقاشان دنیا به یک شیوه کار کرده اند و یک تکنیک مشخص دارند؛ مثل ‌سزان، ماتیس، موندریان، ونگوگ وازارلی و بسیاری از نقاشان دیگر.‌ مضاف بر این، من دوره های مختلف دیگری هم در کارم داشته‌ام و دارم و در عین حال این نوع کار ‌شخصیتی دارد که من بعد از سال ها فعالیت هنری به آن رسیده ام. من این طور ارزیابی می کنم که یک ده آباد ‌بهتر از صد شهر خراب است! تا حد امکان هم سعی می کنم این شیوه از کار را گسترش بدهم.‌
▪ می توانید درباره تکنیک به کار رفته در تابلوهایتان توضیح دهید؟
ـ تکنیک من در نقاشی در دوره های مختلف در یکقالب مشخص بوده است. کارهای من همگی ریشه ‌در گذشته، هنر و فرهنگ خودمان دارند. سعی کردم هنر خودمان را در قالب هنر امروز جهان عرضه ‌کنم . در دو یا سه تابلو از مینیاتورها الهام گرفته ام، اما کارم دیگر مینیاتور دوره صفویه نیست.به طور کلی من به خط در مقابل صفحه اهمیت می‌دهم. در کار من انواع و اقسام خط های مختلف هست ‌.‌ اعتقادم براین است که در گذشته هنر ما بیشتر با خطوط بوده تا صفحه . شالوده همه کارها خط است . من ‌بهترین نمونه این خطوط را در گنبدها و گلدسته ها می بینم .‌
▪ عده ای شما را با جکسون پولاک مقایسه کرده اند نظرتان در این باره چیست؟
ـ آنهایی که من را با جکسون پولاک مقایسه کرده اند، نه جکسون پولاک را می شناسند، نه من را! مقایسه ‌کردن من با او اصلا مقایسه درستی نیست. جکسون پولاک مثل کشاورزی می ماند که رنگ ها را روی بوم ‌خوابیده بر زمین، مثل بذر می ریزد یا می پاشد و به طور کل کارهایش آبستره محض است، اما در کارهای ‌من، مثلا فیگور گاهی حرف اول را می‌زند. طبیعت بی جان و یا اشکال دیگر نیز همین‌طور.‌
می خواهم به تفاوت کار شما با او اشاره کنم؛ او آمده خـط خـطـی کرده، شما هم خط خطی کرده‌اید. من می‌‌خواهم به تفاوت خط خطی کردن یک نقاش ایرانی با خط خطی کردن یک نقاش خارجی برسیم. اگر کسی ‌سواد بصری داشته باشد، این مطلب را با یک نگاه درک می کند، مگر کسی که در دیدگاهش، یک نوع ناخالصی ‌وجود داشته باشد.‌
به کار من فقط نمی توان عنوان "خط خطی" را اطلاق کرد، چون در اینجا خط های من همه حساب شده ‌هستند. شما یک کار بی حساب در این نقاشی ها نمی بینید، ولی جکسون پولاک همان طور که عرض کردم، در پی ایجاد بافت موردنظرش، بوم را روی زمین پهن می کند و رنگ را روی آن می پاشد.‌ولی من روی تک تک این نقاشی ها کار می کنم. این نقاشی ها هیچیک عاری از نظم نیستند و هیچکدام حتی ‌بوی کار پولاک را هم نمی دهند. اگر این طور بود که کارکردن من دیگر فایده نداشت! در این نقاشی ها شما ‌شاهد نوعی بی نظمی منظم هستید، در حالی که کارهای پولاک نظمی به این شکل ندارد.‌
▪ در کار شما دوره ای هست که بیشتر به گرافیک و خصوصا طراحی پوستر پرداختید و روی این حساب ‌عده ای از منتقدان معتقدند، اولین کسی بودید که پوسترهایی با ایده گرافیک مفهومی طراحی کردید تا جایی که ‌گفته اند شیشه گران گرافیست از شیشه گران نقاش بهتر و قوی تر ظاهر شده است. آیا موافق این نظر ‌هستید و اصولاچرا دیگر فعالیت گرافیکی ندارید؟
ـ من از سال ۱۳۵۵ تا حدود سال ۱۳۶۰ به کار گرافیک مشغول بودم. من البته موافقتی با این نظر منتقدان ‌ندارم، چون کارهای گرافیک من زاده شده از نقاشی هایم است. شما روی هر کدام از کارهای گرافیکی من که ‌دست بگذارید، می بینید که این کار امضای من را دارد، امضای من نقاش را! البته ما در گرافیک کشورمان ‌اشخاص کمی را سراغ داریم که کارشان بدون امضا معلوم باشد، ولی کارهای گرافیکی من مثل نقاشی هایم ‌امضای من را می رساند. همیشه کار گرافیک از پهلوی نقاشی زاده شده است. هر اتفاقی که در نقاشی می افتد، ‌در گرافیک تسری پیدا می کند.
طبیعی است که در کار من هم این امر دیده می شود. یک ضرب المثل داریم که ‌لب بوده که دندان آمده! من منکر قوت بعضی از کارهای گرافیکی خودم نیستم، ولی با برتری آنها بر نقاشی ها ‌موافقتی ندارم. من کار گرافیکی را دو سال قبل از انقلاب شروع کردم. پوسترهای آن زمان، هم اجتماعی بود، ‌هم سیاسی. مثلاپوستر <آزادی قلم> مربوط به دو سال قبل از انقلاب است. من چون به چاپ سیلک تسلط ‌داشتم، منتظر چاپ افست نمی ماندم و پوسترها را چاپ سـیـلـک مـی کـردم.‌
ایـن باعث تعجب ساواک شده بود و می گفت ما فلان روزنامه را می بندیم و فلان کس را ممنوع القلم می ‌کنیم، ولی تو پوستر آزادی قلم را بیرون می دهی. آن موقع چاپخانه ها زیر بار چاپ پوسترهای سیاسی نمی‌‌رفتند و مجوز می خواستند، ولی من منتظر آنها نمی ماندم و بعضی از پوسترها را چاپ سیلک می کردم. بعد ‌به انقلاب می رسیم، من باید به این نکته اشاره کنم که بسیاری از پوسترهای شاخص آن زمان در دانشگاه های مختلف دنیا به نمایش گذاشته شدند. این پوسترها یک دوره از تاریخ ماست.‌
▪ در نـقـــاشــی‌هــای تـکـثـیــری تــان شاهد کنار هم قرارگرفتن هنرمندانی با گرایش هـای مـخـتـلـف مـربوط به زمان ‌های مختلف هستیم. آیا این کارهای تکثیری یک نوع ساده کردن هنر برای مخاطب عام بود یا نوعی طبع ‌آزمایی شخصی و به سخره گرفتن حاکمیت برخی هنرمندان؟
ـ خب، من هم در پی عادی کردن هنر برای مردم بودم و هم آشناکردن آنها با هنر پیکاسو، موندریان، سزان و بسیاری دیگر از هنرمندان.‌
▪ نــحــوه اجــرای این نقاشی‌های تکثیری چگونه بود؟‌
ـ سال ۱۳۵۳ بود که نقاشی تکثیری را آغاز کردم. این زمان مصادف بود با فارغ التحصیل شدنم از دانشکده ‌هنر. من در اصل کارهایم را با نقاشی تکثیری شروع کردم. شیوه کار به این نحو بود که یک سری از ‌هنرمندان را کنار هم می گذاشتم که شبیه هم نبودند. سپس هر کدام از آنها را در قالب یک تابلو ارائه می دادم. ‌ فرضا از یک کار پیکاسو و موندریان ۱۰ اجرای مختلف ارائه می کردم که هیچکدام شبیه هم نبود و با هم فرق ‌داشت.‌ روی هر کدام از این آثار تغییراتی اعمال می کردم تا ضمن آنکه بعد تصویری آن باقی بماند، شخصیت کار ‌پیکاسو یا موندریان هم حفظ شود. من رضا عباسی را مثال می زنم. او تابلوی معروفی دارد با عنوان ‌‌"صورت درویش بهشتی." در ۱۰ اجرای مختلف این تابلو، کاری کردم که رضا عباسی را به دوره خودمان ‌بکشانم.‌
▪ بعد از آن در اواسط دهه ۵۰ به هنر پستی رسیدید. در هنر پستی چه مفهومی را دنبال می کردید؟‌
ـ من هنر پستی را در سال های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ دنبال کردم. آن زمان این فکر را می کردم که از امکانات ‌مختلف مثل رادیو و تلویزیون و پست که به شکلی در زندگی مردم نقش داشتند، استفاده کنم. هنر پستی را با ‌پوستر <صلح در لبنان> شروع کردم. آمدم پوستر کوچکی طراحی کردم و از طریق پست به تمام دنیا ‌فرستادم. این پوستر را برای هنرمندان مختلف و همچنین اغلب نشریات دنیا ارسال کردم. در حقیقت پست ‌وسیله ای برای انتقال فکر و ایده من به مردم دنیا بود و من اسم آن را هنر پستی گذاشتم. من به دنبال گسترش ‌هنر و در نهایت همگانی کردن آن بودم.‌
▪ شما در یک دوره ای دغدغه های همگانی و اجتماعی زیادی داشتید، ولی رفته رفته به نوعی انزوای ‌خاص شاعرانه و هنر مطلق کشیده شدید که ماحصل آن، خط خطی های تجریدی شماست. آیا موافق این نظر ‌هستید؟
ـ خب، کمابیش این طور بوده است. وقتی به روند کار خود نگاه می کنم، می بینم این اتفاق افتاده است. شاید ‌نشود عنوان این رویکرد را "رویکرد شخصی" گذاشت، می توان آن را همان نوعی اهتمام به هنر مطلق ‌نامید. البته این را بگویم که هیچگاه از مردم چشم پوشی نکرده ام، منتها در حال حاضر روشم تغییر کرده ‌است.‌
▪ شباهتی میان کارهای تکثیری شما و کارهایی که عنوان "عکسکار" را برای آن انتخاب کردید، به چشم ‌می‌خورد. چه اثری <عکسکار> نامیده می شود؟
ـ کلمه <عکسکار> مرکب از <عکس> و <کار> است. من مشورتی با دکتر جواد مجابی بر سر نوشتن این ‌دو کلمه به صورت سر هم کردم. بعدها هنرمندان دیگری آمدند و از این ایده استفاده کردند.‌
کوروش شیشه گران، نقاش ، گرافیست و معمار داخلی، فارغ التحصیل هنرستان هنرهای زیبای تهران و ‌دانشکده هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر) در رشته معماری داخلی است. از رهگذر بیش از ۳۰ سال فعالیت ‌هنری، بیش از ۱۲ نمایشگاه انفرادی و ۸۰ نمایشگاه گروهی برپا کرده و در بیینال های داخلی و خارجی ‌بسیاری شرکت کرده است. او سال پیش آخرین نمایشگاه خود را با موضوع "خودنگاره ها" در گالری خاک برپا ‌کرد.مهمترین ویژگی نقاشی های کوروش شیشه گران به کار بردن خط های انتزاعی رنگ روغن و ‌چرخش و پیچش آنهاست . گفته می شود کوروش شیشه گران هنرمندی است که نقاشی هایش را تکثیر می کرد ‌تا هنری همگانی ارائه کند. وی برای برپایی نمایشگاه های انفرادی به چهار کشور دنیا دعوت شده است.‌ هم اکنون از سوی گالری ها و اشخاصی در نیویورک،کانادا، انگلستان و دوبی دعوت شده تا کارهای تازه ‌خود را در این شهرها به نمایش بگذارد.‌
آثار پیشین وی نیز به زودی در حراجی های مهم دنیا از جمله ساتبی کریستی و بونام عرضه خواهد شد.‌ضمن اینکه" بونام " به صورت جداگانه از شیشه گران برای برپایی نمایشگاهی انفرادی در لندن دعوت به ‌عمل آورده است. گفتگوی ما را با او می خوانید.
منبع : روزنامه آفتاب یزد


همچنین مشاهده کنید