چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


درباره گل آقا


درباره گل آقا
وقتی دو کلمه حرف حساب به صورت ستون طنز روزنامه اطلاعات در آمد، در فضای سرد و یخ زده آن روز، ولوله برانگیخت و نشان داد که مهارت حرفه ای امری بی بدیل در کار روزنامه نگاری است و نشان داد که قلم اگر توانا باشد در دشوارترین شرایط هم می توان به دادخواهی عمومی برخاست؛ و نشان داد که معنای ظرافت فکر و ذوق و قریحه و تیز بینی چیست.
سال ۶۳ زمانی که مطبوعات مستقل تعطیل شده و روزنامه نویسی آزاد از صحنه جامعه رخت بربسته بود، ناگهان صدایی از روزنامه اطلاعات برخاست. کسی که هنوز شهرتی نداشت تداوم سنت طنز را در روزنامه نگاری ایران وجهه همت خود قرار داده بود، و طنز زمانه در اینکه محافظه کارترین روزنامه کشور بدین کار همت می گماشت. قدر آن روزنامه را از این بابت همواره باید دانست.
طنز نویسی در فضای پس از انقلاب، کاری بس دشوار بود زیرا ناگزیر می بایست از شوخی ها و زخم زبان های رایج فاصله می گرفت، از ترسیم کاریکاتور مسئولان و به ویژه روحانیون دوری می گزید، از به کار بردن هر کلمه ترس آفرین حذر می کرد و در عین حال شمار بزرگی از خوانندگان را جذب می کرد.
چنین کاری به پشتوانه بزرگی از ادب کلاسیک فارسی نیازمند بود که کیومرث صابری بیش از هر طنز نویس دیگر هم روزگار خود داشت. چنین پشتوانه ای، چون با تیز بینی و قریحه کم مانند او همراه شد، ستون آن روزنامه را صاحب خوانندگانی کرد که به طور معمول خواننده اش نبودند و اگر قلم جاندار و شوخ طبع او نبود شاید هرگز آن روزنامه را نمی خواندند.
طنزنامه ها و ستون های طنز در تاریخ مطبوعات ایران همواره محبوب مردم بوده اند. نسیم شمال سید اشرف ؛ چون ورق زر دست به دست می گشت؛ "چرند و پرند" دهخدا هنوز هم ورد زبانهاست؛ باباشمل رضا گنجه ای و چلنگر افراشته در زمانه خود نظیر نداشتند؛ توفیق برادران توفیق، کاریکاتور محسن دولو، و دیگران همه در زمانه خود از محبوبیت قابل توجهی برخوردار بودند.
ستون طنز روزنامه ها نیز برخلاف آنچه مشهور است تنها عبوس روزنامه های ما را نمی شکست، بلکه آنها را همواره نامدار و پرخواننده نگه می داشت. "چرند و پرند" محبوب ترین ستون صور اسرافیل بود؛ "کشکیات" تهران مصور آن مجله را برای مدتی بلند آوازه و پر شمارگان کرد؛ ترجمه طنزهای "آرت بوخوالد" در همان روزنامه اطلاعات پیش از انقلاب، هنر سردبیر وقت برای جذب خواننده بیشتر بود.
در واقع طنز همواره دارای چنان نفوذی در بین مردم بوده است که مطبوعات جدی نتوانسته اند از آن بی نیاز بمانند اما تأثیری که کیومرث صابری بر روزنامه اطلاعات در آن سال های دهه شصت گذاشت، در تاریخ روزنامه نگاری ایران مانند ندارد. شاید این تأثیر از آنجا ناشی می شد که صابری در زمان بسیار مناسبی که سکوت بر مطبوعات حکفرما بود آغاز کرده بود، اما تفاوتی نمی کند این هم از تشخیص و هنر او برمی خاست.
چند سالی بعد، در پاییز ۶۹ کیومرث صابری طنزنامه هفتگی گل آقا را منتشر کرد. این هفته نامه در مطبوعات ایران از دو نظر جایگاه مهمی داشت؛ اول از این نظر که هم میدانی بود برای طنز نویسانی که به ناچار خانه نشین شده بودند؛ و هم جایگاهی برای پرورش طنزنویسانی که از راه می رسیدند. طنز هم مانند هر نوع دیگر روزنامه نگاری به مکانی برای پرورش نیازمند است. گل آقا جایگاه پرورش طنز نویسانی شد که جایی برای پرورش استعداد خود نمی یافتند.
دلیل دیگر اهمیت گل آقا، زمان انتشار آن بود. گل آقا زمانی منتشر شد که دیگر نمی شد صرفاً جدی ماند. جنگ هم پایان یافته بود ولی اوضاع رو به بهبود نداشت. اگر تا آن زمان می توانستی خود را از سر تغافل جدی نگهداری و در کار اوضاع جهان به حیرت بنگری دیگر حوصله ات از جدیت بیهوده سر می رفت و قیافه های – به بیهودگی - جدی به خنده ات وا می داشت. به قول جواد مجابی، "طنز نویس برای این نمی نویسد که بخنداند، او می نویسد برای آنکه خنده اش گرفته است. موقعیت ها چندان مضحک و عجیب اند که نمی توان مدتی مدید جدی ماند"؛ گل آقا درست زمانی منتشر شد که زمان جدی ماندن و خود را از سر تغافل به جدیت زدن سر آمده بود.
بدینسان گل آقا ادامه دهنده سنت طنز در مطبوعات پس از انقلاب شد و نامی در کنار نام های بزرگی چون باباشمل و چلنگر و کاریکاتور و آهنگر. با این تفاوت که مجلات طنز همواره در طول حیات خود در معرض تهدید و تعطیل قرار داشته اند، اما گل آقا به علت موقعیت خاص صابری به نظر می رسید که در معرض چنین تهدیدهایی قرار ندارد. به عبارت دیگر صابری می دانست که چه زمانی باید انتشار گل آقا را متوقف کند که در معرض چنین تهدیداتی قرار نگیرد.
حکایت دوستی و آشنایی کیومرث صابری با مسئولان پس از انقلاب هم حکایت معروفی است. سید محمود دعایی، مدیر مسئول اطلاعات، می گفت: " او از برکات حج است". - اشاره به این موضوع که او را در سفر حج شناخته بود، در آن زمان گویا کیومرث صابری در بولتنی که مسئولین حج منتشر می کردند طنزهایی می نوشت – اما مهم این است که صابری توانسته بود بین دوستی های خود و کار حرفه ای اش خطی بکشد و مرزهای کارش را با دوستی هایش خلط نکند. چنین امری شخصیتی استثنایی به او بخشیده بود که هم او را محبوب ملت می کرد، هم دوستدار دولت. چنین کاری، آن هم در فضای بعد از انقلاب، تنها از یک طنز نویس برجسته بر می آمد. خودش که علایق دینی داشت و از این رو از زمان های پیش از انقلاب با مسئولان بعدی انقلاب دوستی داشت، می گفت "من در مقام یک طنز نویس به اصطلاح بچه های جبهه « تخریب چی » هستم اما در این تخریب هم قصد حمایت و تأیید خوبی ها را دارم."
درست هم می گفت. اینجا فرصت پرداختن به درونمایه های طنز او نیست ولی به طور کلی می توان او را در زمره کسانی قرار داد که ایران و اسلام را آمیخته و پیوسته و یکی، نه جدا از هم تصور می کنند و بر عقیده خود صادق اند. هم میهن دوست اند هم اسلام خواه.
سیروس علی نژاد
برگرفته از: بی بی سی فارسی
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی


همچنین مشاهده کنید