جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


عادت کرده ایم


عادت کرده ایم
سال ۱۳۸۶ سال پرفراز و نشیبی برای سینمای ایران بود. سالی که در آن هم مدیریت سینمایی آشکارا بر میزان نظارتش بر تمام ابعاد افزود، هم سینماگران مناقشات درونی و صنفی شان را به سطح عمومی و رسانه یی کشاندند و هم سایه جریان قاچاق و عرضه نسخه های غیرمجاز فیلم ها به عنوان تهدیدی همیشگی بیش از پیش احساس شد.
با نگاهی افراطی حتی می توان سال ۸۶ را سال بحران سینمای ایران دانست. انبوه جنجال ها و مناقشات در این سال به اندازه یی بود که سینما را به یکی از عناصر خبرساز جامعه تبدیل کرد. بعد از دو سال زمینه چینی و حرکت آرام، امسال مدیران سینمایی کشور به واسطه بعضی نظرات و فشارهای بیرونی تلاش کردند هرچه بیشتر روند حرکتی سینما را مطابق آنچه اهداف دولت در حوزه فرهنگ است، منطبق کنند و در این راه یکی از معدود اعتراض های دسته جمعی سینماگران را در قالب نوشتن نامه یی اعتراض آمیز باعث شدند. از سوی دیگر اختلاف میان سینماگران نیز امسال به اوج رسید و کار به کناره گیری تعدادی از فیلم ها از جشن خانه سینما کشید.
در میانه انبوه این مشکلات نام رضا میرکریمی به عنوان مدیرعامل خانه سینما زیاد شنیده شد. او در چنین سال بحرانی سکان سینما را در دست داشت و در انتهای سال نیز با آخرین فیلمش «به همین سادگی» چند جایزه از جشنواره فجر همراه نظرات تاییدآمیز منتقدان به دست آورد. برای مروری بر آنچه سینمای ایران در سال ۸۶ از سرگذراند، آسیب ها و دلایلش و نیز فیلمی که ساخته و قرار است به عنوان برنامه نوروزی یکی از گروه های سینمایی به نمایش درآید پای صحبت هایش نشسته ایم. هرچند بارها تاکید کرد درباره دوران مدیریتش در خانه سینما و وضعیت کلی سینما حرف های بسیاری دارد که فعلاً قصد بیانش را ندارد اما در همین شرایط هم گوشه یی از آنچه گریبان سینما را گرفته، آشکار کرد. آن چنان که بارها تاکید کرد اتفاقات در سینما متاثر از سایر حوزه های تصمیم گیری است و نمی توان انتظار تغییرات بزرگ و ناگهانی داشت.
▪ حالا که چند هفته یی از جشنواره فجر می گذرد، در یک نگاه به عقب موقعیت فیلم «به همین سادگی» در جشنواره و واکنش ها نسبت به آن را چگونه می بینید؟
البته چون من تقریباً نیمه اول جشنواره در ایران نبودم و فیلم های دیگر را ندیدم، نمی توانم برآورد دقیقی داشته باشم از کیفیت فیلم های دیگر و در این باره صحبت کنم ولی در مورد فیلم خودم پیش از جشنواره این نگرانی را بیش از فیلم های قبلی ام داشتم که آیا فیلم در شرایط مناسبی اکران می شود و مخاطبش را پیدا خواهد کرد؟ با توجه به اینکه فیلم، مختصات و مشخصه هایی متفاوت از آثار اخیر سینمای ایران دارد، به نظرم نیاز داشت در فضایی آرام و بدون تنش دیده شود. «به همین سادگی» به نظرم باید دور از هیجان و هیاهو و ماراتن فیلم دیدن در جشنواره دیده می شد و نگران بودم این مسائل بر نحوه دیده شدن فیلم تاثیر بگذارد. اما خدا را شاکرم که به همین سادگی در همان شلوغی های جشنواره و مسائل حاشیه یی باز هم دیده شد و مورد استقبال قرار گرفت. هم مخاطبان عادی و هم مخاطبان حرفه یی در مجموع از فیلم استقبال کردند. ضمن اینکه فکر می کنم به همین سادگی به تدریج طرفداران بیشتری پیدا خواهد کرد. بسیاری از کسانی که در نگاه اول فیلم را در ازدحام فیلم های دیگر نپسندیدند، در آینده و اگر در یک شرایط آرام تر فیلم را ببینند، جزء طرفداران فیلم خواهند شد.
▪ اتفاقاً «به همین سادگی» جزء معدود آثار ایرانی بود که در روزهای اول جشنواره نمایش داده شد و به سنت جشنواره در نمایش اول هم آنچنان دیده نشد اما بعد در نوبت دوم میزان استقبال از آن بیشتر بود، به خصوص که فیلم های ایرانی بیشتری در این فاصله دیده شده بودند و کیفیت و تفاوت «به همین سادگی» بیشتر به چشم آمد.
من فکر می کنم نمایش روز اول در جشنواره فجر مناسب هر فیلمی نیست و اصلاً جنس فیلمی چون «به همین سادگی» به شکلی است که باید در مقایسه با فیلم های دیگر دیده شود و نمایشش در روز اول جشنواره یی مانند فجر اصلاً مناسبش نیست که همه بعد از یک سال با توقعی بالا می نشینند و انتظارها بسیار بالاست و چند روزی طول می کشد تا باور کنند ظرفیت سینمای ایران با آنچه در ذهن آنهاست تفاوت دارد و کمی واقع بین شوند و از این دریچه به فیلم ها نگاه کنند. به همین دلیل واکنش ها در نوبت نمایش اول معمولی بود اما در نوبت بعدی بسیار بهتر و مثبت تر شد. حتی تعدادی از منتقدان آمدند و گفتند ما بار دوم که فیلم را دیدیم از آن خوش مان آمد و بار اول دوست نداشتیم و فیلم ساده یی به نظرمان آمد.
▪ پیش از شروع فیلمبرداری «به همین سادگی» بود، گفتید تمایل ندارم فیلم را به جشنواره بدهم و اصلاً فیلمبرداری را طوری زمان بندی کرده ام که به جشنواره نرسد و برای جشن خانه سینما آماده باشد. چه شد که سرانجام اولین نوبت نمایش به همین سادگی در جشنواره فجر بود و باز هم در جشنواره شرکت کردید؟
درباره جشن خانه سینما به خاطر حضور خودم در مدیریت این نهاد در واقع فیلم را از شرکت در رقابت محروم کردم و تنها یک نمایش محدود داشتیم. به این ترتیب بسیاری از همکارانم در تولید فیلم، فرصت حضور در یک رقابت و دیده شدن کارشان در مقایسه با سایر همکاران شان را از دست دادند. فجر تنها فرصتی بود که برایمان باقی مانده بود و خودخواهی بود اگر باز هم به خاطر خودم فیلم را از شرکت در آن محروم می کردم. هنوز هم تمایل شخصی ام در این است که دیگر در رقابت داوری جشنواره فجر شرکت نکنم اما اینکه چقدر بتوانم این کار را در فیلم بعدی ام انجام دهم، بستگی به این دارد که فیلم بعدی ام را با چه کسانی کار کنم و چه شرایطی پیش بیاید. فجر را به خاطر امکانی که فراهم می کند تا فیلم ها ارتباط مستقیمی با طیف متنوعی از مخاطبان و علاقه مندان سینما برقرار کنند، دوست دارم. در طول مدت جشنواره شما قشرهای مختلفی از جامعه را که احتمالاً در طول سال به سینما نمی روند به عنوان مخاطبان خودتان دارید و می توانید از نظرات شان در قبال فیلم تان مطلع شوید.
فیلمروهای حرفه یی و منتقدان نه به صورت پراکنده بلکه به صورت منسجم با فیلم ارتباط برقرار می کنند و به نظر من برای فیلم هایی که ممکن است فرصت اکران خوبی در طول سال پیدا نکنند، جشنواره فجر فرصت مغتنمی است برای برقراری ارتباط با مخاطب اما بخش داوری اش یک بخش کاملاً سلیقه یی است که در همه جشنواره ها هم وجود دارد و فجر هم مستثنی از این امر نیست و قواعدش را هم باید پذیرفت اگر در آن شرکت می کنیم. برای من که با فیلم هایم جوایز زیادی از جشنواره فجر در دوره های مختلف گرفته ام، دیگر انگیزه یی برای شرکت در این داوری وجود ندارد. بیشتر آن بخش دیده شدن فیلم توسط مردم و منتقدان جذاب است.
▪ اتفاقاً امسال جشنواره فجر از نظر داوری به اندازه سال قبل حاشیه ساز نبود، بلکه در موضوع پذیرش فیلم ها و نظارت به شدت جنجالی و پرحاشیه بود.
این نکته را اول بگویم که من اعتراضی به داوری ندارم و منظورم درباره نفس حضور در میدان رقابت جشنواره بود و اینکه اصلاً برای رقابت بی انگیزه شده ام و فکر می کنم باید فرصت را در اختیار دیگران گذاشت. هیچ وقت جایزه را بیش از اندازه که باید جدی نگرفتم.
اما حرف شما درست است که امسال در انتخاب فیلم ها و بحث ممیزی متاسفانه کج سلیقگی های فراوانی صورت گرفت. رایزنی های فراوانی هم برای حل مشکل پیش آمده انجام شد که تا حدودی هم نتیجه داد ولی باز برخلاف وعده ها در طول برگزاری جشنواره مشکلات دیگری برای چند فیلم پیش آمد و فرصت نمایش برای این فیلم ها فراهم نشد که جای تاسف بسیار دارد.
▪ این اتفاقات به شکلی بود که کلیت سینمای ایران را تحت تاثیر قرار داد و دامنه هایش به صف بندی ها و جهت گیری های آنچنانی میان بدنه سینماگران و مدیریت سینمایی انجامید. تبعاتش هم همچنان ادامه دارد.
با شما موافقم. این مشکلات ناشی از یک تفکر است که تصور می کند می شود این گونه سینما را هدایت و رهبری کرد و به نظرم فقط مختص به جشنواره نیست و در طول سال هم می تواند ادامه پیدا کند. نقش ما در قبال چنین تفکری این است که ابتدا دوستانه ادله مان را در نفی این گونه نظارت در جلساتی که با دوستان مدیریتی سینما داریم بیان کنیم و بعد در نهایت در صورت عدم موفقیت تمام تلاش مان را در جهت دفاع از کیان سینمای ایران به کار ببندیم به عنوان فعالان یک رسانه فرهنگ ساز که در صورت محدودیت بیشتر و اعمال نظر تنگ نظرانه از همین هم که هست بی خاصیت تر می شود.
▪ جالب اینجاست که فیلم شما از معدود آثار امسال بود که در مقابل این بی خاصیتی موضع گیری داشت و می شد رگه هایی از نقد اجتماعی را در آن دید. در این شرایط نقش شما در حل این معضلات بیشتر می شود که بتوانید این اعتماد را میان مدیران ایجاد کنید که نگاه سینماگران در مقابل معضلات ساختارشکنانه نیست و حتی دلسوزانه هم هست. به نظرم فیلم تان هم نمونه یی ترین اثر در مصداق این مدعاست.
من حتی قبل از اینکه وارد این فعالیت های صنفی بشوم تلاش های زیادی برای ایجاد این وفاق انجام دادم و به راهکارهایی فکر کردم که عملاً این مفاهیم را اجرایی کنیم. پروژه «فرش ایرانی» نمونه یی از این تلاش ها بود که تعدادی از فیلمسازان را حول یک موضوع ملی جمع کردم. در این پروژه موفق شدیم به بسیاری از مسوولانی که نسبت به سینمای ایران و سینماگران کشور ناامید بودند نشان دهیم که حول مسائل ملی و کیان عمومی کشور فیلمسازان ایرانی آماده حضور فعالانه هستند.
نشان دادیم تصور ذهنی برخی مدیران کشور غلط است، یا در پروژه «سینماگران ایرانی» قصد داشتم نوعی همدلی و وفاق میان اهالی خود سینمای ایران به وجود آورم. در زمان مدیریت فعلی خانه سینما هم تا به حال تلاش زیادی کردم تا شکاف ایجاد شده میان سینمای ایران و مدیریت فرهنگی و عمومی کشور را از بین ببرم ولی خیلی از عوامل در حال دست به دست هم دادن است تا فضا را در حوزه فرهنگ تنگ تر کند.
نکته هم اینجا است که سینما به عنوان بخشی از حرکت فرهنگی کل کشور متاثر از تصمیمات در دیگر حوزه ها است و از آنها تاثیر می گیرد. فکر می کنم کسی هم به شکل مستقل با موجودیت فعلی سینمای ایران مشکلی ندارد و حضورش را پذیرفته ولی به شکل یک ابزار تبلیغاتی به آن نگاه می کنند و نه یک ابزار فرهنگ ساز و محدوده های آن را خیلی تنگ و خط قرمزها را برایش خیلی نزدیک و دشوار تصور می کنند و همین باعث می شود حیات اجتماعی سینما در جامعه از بین برود و به یک محصول بی خاصیت و بعضاً تبلیغاتی تبدیل شود.
▪ نکته این است که سینمای ایران همواره باید خودش را ثابت کند و در تمام این سال ها گرفتار تصحیح این نگاهی باشد که شما می گویید.
دقیقاً همین چیزی است که می گویید، متاسفم که ما به عنوان اعضای علی البدل فرهنگی کشور دیده می شویم و حق رای نداریم اما دائماً اعمال مان زیر نظر است. این در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار سال قبل شان با کارگردانان نکته یی بیان کردند با این مضمون که سینما از بسیاری حوزه ها طلبکار است و من با استناد به این صحبت ها می گویم چرا دیگران نباید خودشان را به ما ثابت کنند؟ این ما هستیم که طلبکاریم. سینمای ایران سهمش را ادا و برادری اش را در تمام سال های گذشته ثابت کرده است.
▪ در چنین شرایطی رضا میرکریمی به عنوان مدیرعامل خانه سینما در یک سال گذشته در جهت رفع این مشکلات چه کرده است؟
البته باید بپذیریم که قسمتی از مشکلات ما به این برمی گردد که زود عقب نشینی کرده ایم. به عنوان یک قشر مرجع که میان مردم صاحب نفوذ هستیم نباید با کمترین فشار و تنگ شدن چرخه اقتصادی سینما تن به ساخت فیلم های بی خاصیت با هدف حضور صرف و سود اندک بدهیم. یا به طور خلاصه دچار یک بی تفاوتی آشکار نسبت به مسوولیت های اجتماعی مان بشویم، چه برسد به اینکه از اخلاق حرفه یی مان هم تخطی کنیم و درون صنف و نسبت به همکاران مان دچار اختلاف بشویم. صف محکم اعضای خانه سینما می تواند در پیگیری مطالبات زمین مانده اهالی سینما بسیار کمک کند و موثر باشد. نقش هر کدام از ما در چنین شرایطی بسیار پیچیده و سخت است.
بنده به عنوان مدیرعامل خانه سینما که هیچ گاه فکر نمی کردم زمانی این مسوولیت را بپذیرم و اصلاً هم نیازی به آن برای ارتقای جایگاه حرفه یی ام نداشتم، از همان روز اول پذیرش پذیرفتم که در روز آخر عهده داری این مسوولیت هیچ کس از من تقدیر نخواهد کرد و بعدش هم ممکن است حرف و حدیث هایی درباره دوران مدیریتم مطرح شود ولی گفتم اگر قرار است برای همکارانم کاری انجام دهم به هیچ کدام از این حرف ها نباید توجه بکنم. اگر همه بخواهیم به منافع شخصی مان توجه کنیم، در کوتاه مدت سینما از هم می پاشد چون دشمنان خارجی فراوانی دارد؛ دشمنانی که حتی با نیت خیرخواهانه به میدان آمده اند و بدون اطلاع خودشان در حال نابودی سینما هستند.
برای بالا بردن این حمایت صنفی ما در خانه سینما خیلی تلاش کردیم. برگزاری جشن خانه سینمای امسال با همه ابعادش و پاسخ ندادن به اعتراضاتی که در حاشیه اش وجود داشت و بزرگوارانه برخورد کردن با آن تنش ها قسمتی از پروژه یی بود که نهایتاً به وفاق و همدلی میان اهالی سینما انجامید. دفاع از حقوق سینما در مقابل جریان قاچاق نسخه های غیرمجاز فیلم ها در روز ۲۹ خرداد نمونه یی از یک تجمع صنفی باشکوه برای دفاع از یک هویت صنفی در حوزه فرهنگ بود که نظیرش را در چند سال اخیر نمی توانیم در قسمت های دیگر پیدا کنیم. به بهانه های مختلف سعی کردیم به اعضا این نکته را یادآور شویم که در شرایطی نیستیم که فقط به منافع شخصی مان فکر کنیم و باید سهم مان را نسبت به کل سینما ادا کنیم.
▪ شما چقدر در سال گذشته برای رسیدن به اهداف تان در امور صنفی به اعتراض مدنی فکر کردید؟ مثل کاری که فیلمنامه نویسان امریکا انجام دادند و برای مدتی قلم هایشان را زمین گذاشتند.
من فکر می کنم فعالیتی که به شکل اعتراض مدنی در یک سال گذشته در خانه سینما انجام شد در ۱۳ ، ۱۴ سال گذشته بی سابقه بود. مصداقش هم تجمع صنفی ۲۹ خرداد بود که بی نظیر بود. حاصلش هم این بود که از ۲۹ خرداد تا امروز به جز فیلم «سنتوری» ما شاهد عرضه نسخه غیرقانونی هیچ فیلم ایرانی دیگری نبودیم و این نشان می دهد که سینماگران اگر واقعاً بخواهند می توانند از حقوق شان دفاع کنند. در قضیه تحقیق و تفحص مجلس از سینمای ایران که به غلط گزارش سراسر اشتباهی داده شده بود با برگزاری جلسات متعدد با اعضای کمیسیون فرهنگی توانستیم آنها را نسبت به تصحیح این دیدگاه مجاب کنیم که آن هم به نفع سینماگران تمام شد.
▪ منظور بیشتر همین اتفاقات پیش آمده در جشنواره بود.
درباره جشنواره اتفاقات پنهان، زیاد افتاد که الان وقت آشکار شدنش نیست. قبل از جشنواره از جانب ما خیلی تلاش شد تا نگاه های سختگیرانه نسبت به فیلم ها تعدیل شود و آنچه شما در جشنواره دیدید تازه حاصل این تلاش ها بود. با این همه از مجموع اتفاقات راضی نیستم و به نظرم با یک بلندنظری تمام این مسائل قابل حل بود و اصلاً مخاطب ما مخاطب باشعوری است که می تواند خوب و بدش را تشخیص بدهد و نیازی به نظارت ما نیست.
من در جلسه یی برای تعدادی از مدیران فرهنگی مثال زدم که عملکرد نظام در اعلام موضوع قتل های زنجیره یی چقدر به نفع خود نظام تمام شد و اعتماد متقابل ایجاد کرد. وقتی چیزی پنهان شد و همه چیز برای مردم بیان شد، بسیار به سود کشور تمام شد. از آن زمان نه از حضور مردم در راهپیمایی ها کم شد و نه در انتخابات . مردم ما مردم با شعوری هستند. این قضیه کاملاً در سینما هم صدق می کند. اگر ما با نظر خودمان هرآنچه نیاز به تفکر مخاطب باشد از فیلم ها حذف کنیم و یک فیلم بی خاصیت ارائه دهیم، با واکنش مخاطب روبه رو می شویم چرا که احساس توهین و برخورد می کند و به ضرر کل سینما است. به نظرم دوستانی که متولی این امر در سینما هستند یک بار دیگر هم گفته اند «مجتهد» این کار نیستند. با علم پیچیده ارتباط با مخاطب در سینما آشنا نیستند و الفبای این کار را نمی شناسند. نمی دانند ضمیر ناخودآگاه یعنی چه؟ برآیند یک کار فرهنگی یعنی چه
▪ با این همه خانه سینما در مقطع آغاز جشنواره و در قبال اتفاقات رخ داده واکنش رسمی بروز نداد و حتی درباره نامه تعدادی از سینماگران موضع گیری نکرد.
در آن زمانی که آن نامه منتشر شد من در ایران نبودم و پیش از آن تمام رایزنی هایم را برای حل مشکل فیلم ها انجام داده بودم و به من قول داده بودند به غیر از یک یا دو فیلم که کل هیات انتخاب مخالف بودند بقیه آثار در جشنواره باشند. بنابراین بدون هیچ نگرانی ایران را ترک کردم و بعد آن نامه منتشر شد. فکر می کنم نگرانی که باعث شد آن نامه نوشته شود این بود که برخورد شفافی با فیلمسازان صورت نمی گیرد. ببینید کسی با اصل قضیه نظارت مشکلی ندارد.
تفسیر و تعریف از این نظارت و نوع برخورد با هنرمند و فیلمساز محل دعوا بوده است. اینکه در اتاق های دربسته و بدون حضور فیلمساز تصمیم گیری شود و نتیجه توسط یک واسطه به او اعلام شود، شأن هنری و جایگاه فیلمساز را زیر سوال می برد و احساس می کند فقط در مقاطعی که دیگران تشخیص می دهند حضورش لازم است.
به نظرم آن نامه در اثر چنین بی توجهی شکل گرفت. اما در تعریف سینمای فرهنگی که در آن نامه آمده بود نیاز به دقت بیشتری وجود داشت که ایام جشنواره فرصت این کار نبود و مرزبندی این نکته که کدام فیلم فرهنگی است و کدام نیست، مساله مناقشه برانگیزی بود درباره نامه ما امکان دفاع یا موضع گیری علیه آن را نداشتیم. فراموش هم نکنیم که خانه سینما برآیند نظرات تمام اعضایش است. اعضا حق دارند اعتراض کنند و ما باید از حقوق شان دفاع کنیم اما حق نداریم به قیمت دفاع از بخشی از اعضا حقوق بخش دیگری را نادیده بگیریم. در میان گرایش های گوناگون میان فیلمسازان همه عضو ما هستند و نمی توانیم به سادگی بپذیریم که آن بخش فرهنگی هستند و بخش دیگری نیستند. این وظیفه کارشناسان است که در یک شرایط آرام بنشینند و در این باره صحبت کنند. آن موقع می شود درباره حقوق هر بخش و مطالبات شان صحبت کرد.
▪ حتی درباره نامه آقای شورجه که خواستار تعیین تکلیف نظام با امضاکنندگان نامه اولیه شده بود نیاز به موضع گیری احساس نمی کردید؟
اصلاً خشونت موجود در نامه آقای شورجه را من نفهمیدم و درک نکردم. ایشان خودشان چنین آدمی نیستند و نگاه بسیار بلندنظرانه یی دارند. من از میزان خشونتی که در نامه ایشان وجود داشت خیلی تعجب کردم و فکر می کند برآیند تفکر دیگری بود که به قلم آقای شورجه راه یافته بود.
▪ برگردیم به فیلم تان «به همین سادگی». چه شد که سراغ این نوع سینمای کم قصه یا حتی ضدقصه درباره روزمرگی های یک زن رفتید؟
ما با فیلم دیدن با سینما آشنا شدیم. وقتی فیلم می بینید زمانی پیش می آید که از یک فیلم خیلی خوش تان می آید و دوست دارید آن را شما می ساختید. من تقریباً در تمام ژانرها فیلم های دلخواهی دارم که دوست داشتم آنها را من ساخته بودم. در سینمایی که برای پیشبرد قصه اش از عامل ماجرا و اتفاق کمتر استفاده می کند و بیشتر با جزئیات و اتمسفر فضا کار دارد فیلم های برادران داردن، قبل تر از او کیارستمی، شهید ثالث یا حتی اوزو را دوست دارم و همیشه فکر می کردم آیا این نوع سینما که به ظاهر خیلی ساده و دست یافتنی است همچنان امکان رشد و بلوغ دارد؟ آیا می شود در فرمش دستکاری کرد یا نوع روایت باید همچنان ایستا باشد و طولانی و کشدار؟
دوست داشتم این موضوع را تجربه کنم. نهایتاً دو فیلم آخر برادران داردن «پسر» و «بچه» این موضوع را بسیار برایم برجسته کرد. آنها را بسیار دوست داشتم به خصوص کارشان با شیوه دوربین روی دست. ولی همه اینها یک قصه در دل خودشان و تعلیقی در لحظاتی داشتند. احساس کردم موضوع زنان خانه دار قشر متوسط جامعه امروز که مسائل شان هم آنقدر بیرونی نیست که مورد توجه قرار بگیرد می تواند دستمایه چنین سینمایی باشد؛ قصه زنی که هرگز درباره مشکل درونی اش تا انتهای فیلم با کسی صحبت نمی کند. درآوردن تعلقات و روحیات درونی این شخصیت نیازمند روی آوردن به یک سبک جدید روایی بود که همه این عوامل دست به دست هم دادند تا سینمایی با ساختار جدید را تجربه کنم.
▪ انتخاب این ساختار بعد از تجربه موفق «خیلی دور، خیلی نزدیک» ریسک زیادی بود به ویژه در سینمای کم ریسک ایران که اجازه تجربه گرایی را بسیار سخت می دهد.
فضا که از لحاظ اقتصادی و فرهنگی ناامن می شود، افراد فعال در آن فضا کمتر ریسک می کنند و به شدت دنبال آن هستند که جایگاه فعلی خودشان را حفظ کنند و دوست دارند در همان اولین موفقیتی که به دست آورده اند باقی بمانند و از آن استفاده کنند.
من اتفاقاً می خواستم بگویم این دست خودمان است که فضا را امن کنیم. من نمی خواستم اسیر توقعات و فضایی شوم که بعد از «خیلی دور، خیلی نزدیک» پیرامون من وجود داشت. اگر این کار را می کردم ممکن بود تا آخر عمر مسیر کاری من توسط دیگران رقم بخورد. در سینمای ایران هم کافی است چند سال در یک قالب فیلم بسازی تا آن قالب و ساختار به نامت شود و در همان ساختار باقی بمانی. متاسفانه این اتفاق برای بسیاری از سینماگران هم افتاده است.
یکی از موفقیت های «به همین سادگی» را در این می دانم که می تواند روحیه جسارت را به سینمای ایران بازگرداند، البته به اندازه و سهم خودش. فکر می کنم به تدریج تاثیرش را بر فیلم های دیگر خواهیم دید. روزی که «زیر نور ماه» را ساختم کسی فکر نمی کرد آن فیلم بتواند مسیری را در سینمای ایران بگشاید اما بعداً دیدیم که با موضوع مشابه زیر نور ماه چقدر فیلم ساخته شد. «به همین سادگی» در شرایط فعلی سینمای ما یک کار نو و جسور است. خیلی ها من را با خواندن فیلمنامه از ساخت این فیلم نهی کردند. انبوهی از اظهارنظرها درباره فیلمنامه صورت گرفت که اگر می خواستم به همه گوش بدهم اصلاً «به همین سادگی» شکل فعلی را نداشت.
▪ نسخه اکران فیلم با آنچه در جشنواره به نمایش درآمد، تفاوتی ندارد؟
نه، همان ۹۷ دقیقه است. اگر منظور شما بازنگری بعد از جشنواره است، نه، تغییری ندادم چون هیچ اجماعی میان منتقدان و دست اندرکاران درباره صحنه و سکانس خاصی نبود که اگر این طور بود حتماً بازنگری می کردم، همان طور که در فیلم قبلی ام این کار را کردم. ولی اتفاقاً برآیند عمومی این بود که فیلم چیزی کم ندارد و اندازه است و تعدادی هم دوست نداشتند. طبیعی است که فیلم ممکن است برای عده یی از تماشاگران خسته کننده باشد، اما در چند نوبت نمایشی که در جشنواره فیلم را با مردم دیدم کمتر از چهار، پنج نفر سالن را ترک کردند.
در انتهای فیلم هم درصد زیادی از فیلم راضی بودند و حتی تعدادی عاشقانه دوستش داشتند. اما ادعا نمی کنم فیلم پربیننده یی است ولی بالاخره باید دست به دست هم بدهیم تا ذائقه مردم را بالاتر ببریم و تقویت کنیم. شما سلیقه مردم سینما را در دو دهه ۶۰ ببینید و با الان مقایسه کنید. در این سلیقه سازی بخشی هم خودمان مقصریم با این فیلم ها. اما این با موضوع فیلم مخاطب خاص اشتباه نشود. من اصلاً معتقد به فیلم مخاطب خاص نیستم و اصلاً نمی خواهم فیلم مخاطب خاص بسازم. «به همین سادگی» هم فیلم مخاطب خاص نیست. در جشنواره هم با دیدن تماشاگران از طیف های مختلف این ادعا ثابت شد.
▪ در ساخت فیلم احساس می شود نگرانی های اولیه در عدم پذیرش چنین فیلمی از سوی مخاطب تشدید شده است، مثل عدم استفاده از بازیگران حرفه یی.
این موضوع هم از همان مواردی بود که پیش از فیلمبرداری از سوی تعداد زیادی مطرح شد، یا یک موضوع دیگر گذاشتن صدای ذهنی شخصیت اول در مقاطعی از فیلم بود به خصوص در یک هفته یی که فیلمبرداری را عقب انداختیم، اما از یک جایی به بعد تصمیم خودم را گرفتم و با رعایت دقیق تمام جزئیات فیلمنامه فیلمبرداری را شروع کردم. به شدت در جزئیات هنگام فیلمبرداری دقت کردم و حالا که فیلم را می بینم حتی احساس می کنم بعضی پلان ها را اگر دوباره بخواهم بگیرم، نمی توانم.
▪ بالاخره تا چه زمان مدیر باقی می مانید؟
ماموریت من در خانه سینما خردادماه به اتمام می رسد و اصلاً قصد تمدیدش را ندارم. دلیل اینکه تا به حال در این سمت هم باقی ماندم این بود که بالاخره یک نفر تا پایان زمان مقرر در این سمت بماند و سنت همیشگی را در نیمه تمام ماندن دوران مسوولیت بشکنم.
▪ فیلمسازی چطور؟
دو طرح دارم؛ یکی به نام «رستم و سهراب» که پروژه گسترده یی است و نیاز به تامین بودجه زیادی دارد، یک کار حماسی است و الان کار تحقیق و نگارش آن را انجام می دهم. کار یک سال نیست و چند سالی از وقتم را خواهد گرفت. قبل از آن یک فیلمنامه با جان مایه طنز دارم که به نوعی می توان گفت یک کار کودک و نوجوان محسوب می شود اما با مخاطب عام و نامش «یک حبه قند» است. با شادمهر راستین مشغول نگارش فیلمنامه اش هستیم و امیدوارم خردادماه کار فیلمبرداری را شروع کنیم.
بابک غفوری آذر
منبع : روزنامه اعتماد