پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چهار تفنگدار - The Four Musketeers


چهار تفنگدار - The Four Musketeers
سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : پاناما و اسپانیا
محصول : الکساندر سالکایند و مایکل سالکایند
کارگردان : ریچارد لستر
فیلمنامه‌نویس : جرج مک‌دانلد فریزر، برمبنای رمانی نوشته الکساندر دوما.
فیلمبردار : دیوید واتکین
آهنگساز(موسیقی متن) : لالو شیفرین
هنرپیشگان : آلیور رید، راکل ولش، ریچارد چمبرلین، مایکل یورک، فرانک فینلی، سایمن وارد، کریستوفر لی، فی‌داناوی، چارلتن هستن، جرالدین چاپلین و ژان پی‌یر کاسل.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۸ دقیقه.


«آتوس» (رید)، «آرامیس» (چمبرلین) و «پورتوس» (فینلی) از تفنگداران «لوئی هشتم» (کاسل) هستند که با پروتستان‌های شورشی لاروشل که در انتظار کمک نیروی دریائی انگلستان هستند، می‌جنگند. در اردوگاه مجاور، «لوئی» تصمیم می‌گیرد به ارتباط میان ملکه‌اش، «آن» (چاپلین)، و «دوک باکینگهام» (وارد) خاتمه دهد؛ «کاردینال ریشلیو» (هستن) به مأمورش، «روشفور» (لی) دستور می‌دهد تا واسطه این رابطه، «مادام کنستانس بوناسیو» (ولش) را بریاید. با وجود تلاش‌های ملازمِ «کنستانس»، تفنگدار جوانی به‌نام «دار تانیان» (یورک)، «کنستانس» را می‌ربایند و «دارتانیان» در خانه «میلادی دووینتر» (داناوی) به خود می‌آید. او به دوستان تفنگدارش ماجرا را خبر می‌دهد و عشقش را نزد «میلادی» اعتراف می‌کند. وقتی «آتوس» از عشق گذشته‌اش به زنی می‌گوید که بعدها معلوم شده خیابان‌گرد بوده، «دارتانیان» نزد «میلالدی» باز می‌گردد تا هویت واقعی «کنستانس» را بفهمد، اما با دیدن گردن‌بندی می‌فهمد که «میلادی» همان زن مورد علاقه «آتوس» بوده است. چهار تفنگدار برای رهائی «کنستانس» به‌راه می‌افتند و پس از مقابله با افراد «روشفور» که کمین کرده‌اند، به مهمان خانه‌ای می‌رسند که «میلادی» در آن، مخفیانه با «ریشلیو» قرار ملاقات دارد. «آتوس» می‌شنود که کاردینال برگه عبوری به «میلادی» می‌دهد تا در عوض او هم قول دهد که «دوک باکینگهام» را از تصرف لاروشل منصرف کند. «آتوس» برگه را از محبوبه سابقش می‌گیرد و به «دارتانیان» می‌دهد. در باکینگهام به تهدیدهای «میلادی» می‌خندند و او را به زندان می‌اندازند، ولی او زندانبانش را متقاعد می‌کند که دوک را به جرم خیانت بکشد. لاروشل به چنگ سربازان «لوئی» می‌افتد. «میلادی» همراه «روشفور» به محل اسارت «کنستانس» می‌رود و او را می‌کشد. چهار تفنگدار برای نجات «کنستانس» دیر می‌رسند، و «دارتانیان»، «روشفور» را می‌کشد. کمی بعد، «ریشلیو»، «دارتانیان» را به اتهام مأمورش احضار می‌کند، ولی «دارتانیان» نجات می‌یابد.
* چهار تفنگدار از همان جائی شروع می‌شود که سه تفنگدار ساخته خود لستر (1973) خاتمه یافته بود. برادران سالکایند می‌خواسته‌اند با پرداخت حقوق و دست‌مزد برای یک فیلم، عملاً دو فیلم بسازد و این ترتیب چهار تفنگدار را نیز همراه فیلم قبلی فیلم‌برداری کرده‌اند (به‌عنوان اینکه می‌خواهند یک فیلم سه ساعت و نیمه پُرفروش بسازند). اینجا هم همان آمیزه حادثه‌پردازی و کمدی تصادفی و بزن بکوب وجود دارد، با مجموعه‌ای از ستاره‌ها که به «تصویر» سینمائی و آشنای خود متکی‌اند تا به شخصیتی‌های تک‌لایه، انسجام بدهند. اما به‌زودی تفاوت‌ها آشکار می‌شوند: از بداعت فیلم قبلی چیزی نمانده است و موسیقی عالی میشکل لوگران جایش را به کار بی‌هویت شیفرین داده است. اما مسئله اصلی این‌ها نیست: کل این فرمول ناگهان توخالی بودنش را عیان ساخته است. فیلم قبلی متکی بر کثرت محض رویدادها بود ولی اینجا دست‌مایه‌ بیش از حد خالی از لطف و سرسری است و تدوین (کارجان ویکتور اسمیت) گاهی چنان بی‌رمق است که فیلم به رکود می‌گراید و گاه چنان تند و تیز که کنش‌های مهم از نظر دور می‌مانند. از لحاظ بصری هم فیلم چنان مفتون مکان‌ها و فضاهاست و نگران ترکیب‌بندی و نورها که بازیگران و پیشبرد داستان را فراموش می‌کند.