پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اعجاز اشک


اعجاز اشک
پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) فرمود: حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است و در روایت دیگری نقل شده است که پیامبر اعظم(ص) فرمود: حسین از من است و من از حسین. خدای تعالی دوستدار حسین(ع) را دوست می‌دارد(۱) و در روایتی دیگر آمده است که روزی امام حسین(ع) بر جد بزرگوارش وارد شد.
رسول گرامی اسلام(ص) او را روی زانوی مبارکش نشاند و فرمود: همانا شهادت حسین(ع) آتشی در دل مومنین برافروخته که هرگز خاموش نخواهد شد(۲) و ما امروز پس از گذشت چهارده قرن آن حرارت را در دلهای خود احساس می‌کنیم نه ما بلکه این آتش دلهای تمام انبیا و اولیای الهی را محزون نموده و اشک آنان را در عزای سالار شهیدان جاری کرده است. به شهادت تاریخ و روایات، انبیا عظام بر امام حسین(ع) گریه کردند. اولیا کرام گریه کردند. زمین و آسمان در عزای آن حضرت خون گریست.(۳)
پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ائمه معصومین یکی پس از دیگری بر آن حضرت اشک ریخته و مردم را به عزاداری وا می‌داشتند. حضرت امام محمدباقر(ع) به محض حلول محرم محزون می‌شد و علی‌رغم شرایط بسیار سخت سیاسی که حکومت جور ایجاد کرده بود به ذکر عزاداری می‌پرداخت و به شیعیانش می‌فرمود در خانه‌ها برای جدم اباعبدالله‌الحسین(ع) عزاداری کنید. شعرای عرب برای درک مصیبت و عرض تسلیت به خدمت امام می‌رسیدند.
کمیت اسدی از شعرای معروف عرب قصیده‌ای در مدح بنی هاشم خواند که امام باقر به شدت گریست و فرمود: کمیت اگر در نزد ما مالی بود به تو می‌دادم ولی برای تو همان بس که رسول خدا(ص‌)‌به حسان بن ثابت فرمود تو همیشه با روح‌القدس کمک می‌شوی تا مادامی که از ما اهل بیت حمایت کنی.
امام باقر(ع) می‌فرمود در روز عاشورا باید برای حسین(ع) گریه و ندبه کرد و هرکس در خانه‌اش بر حسین(ع) گریه کند واهل خانه همدیگر را به گریه ملاقات کنند و به یکدیگر مصیبت آن حضرت را تسلیت گویند.
دعبل خزایی می‌گوید: در مرو خدمت مولا و آقایم حضرت علی‌بن موسی الرضا(ع) در ایام محرم‌الحرام شرفیاب شدم. دیدم امام محزون و غمناک نشسته و اصحاب اطراف ایشان حلقه زده‌اند. تا مرا دید فرمود مرحبا به تو ای دعبل، مرحبا به یاور ما و کسانی که ما را با دست و زبان یاری می‌کنند. بعد برای من جا باز کرد و مرا در کنار خود نشانید. سپس فرمود ای دعبل دوست دارم که برای ما شعر بخوانی چون ایام، ایام حزن برای ما اهل بیت است و برای دشمنان ما ایام سرور. امام پرده‌ای بین ما و اهل بیتش حائل کرد، آنگاه به من فرمود: مرثیه بخوان تا مادامی که زنده‌ای. حضرت گریه کرد و اشکش جاری شد و من ابیاتی خواندم به این مضمون که ای فاطمه(س) اگر می‌دیدی که حسین بر زمین افتاده و تشنه در کنار فرات جان داده آن وقت با دست بر سر و صورت خود می‌زدی و اشک چشمت را به صورت و گونه‌هایت جاری می‌ساختی.(۴)
مقبل که مداح حضرت اباعبدالله الحسین(ع)‌است می‌گوید:
من خیلی عاشق زیارت قبر امام حسین(ع) بودم. یکی از تجار به من گفت:‌من تو را با خرج خودم کربلا می‌برم. کاروانی ترتیب دادند و حرکت کردیم ولی در بین راه، سارقها ریختند کاروان ما را سرقت کردند و من دلشکسته به گلپایگان برگشتم. یک حسینیه بود، در آن حسینیه مشغول عزاداری شدیم تا شب عاشورای حسین. شب عاشورا را گریه کردیم، سینه زدیم و روضه خواندیم. سپس من خوابیدم.
در خواب دیدم که مشرف شده‌ام به صحن و سرای امام حسین(ع.) اما یک عده خادم‌هایی که لباس سفید مخصوص دارند، مامور انتظاماتند. من آمدم درب حرم اباعبدالله حسین(ع) دیدم یکی از آن خدام دست مرا گرفت و گفت: مقبل صبر کن. گفتم:‌آقا این در خانه حسین است “هرکه خواهی گو بیا و گو برو” چرا دستم را گرفتی؟ من عاشق حسینم، می‌خواهم بروم به زیارت قبرش. یک نگاهی به من کرد و گفت: مقبل، آرام بگیر. حرم را خلوت کرده‌اند، مادرش فاطمه زهرا به زیارت قبرش آمده است.
مقبل می‌گوید: من این حرف را که شنیدم برگشتم داخل صحن، دیدم در دهلیز وسط صحن یک مجلسی است، یک گروه باوقار، یک عده مردم نورانی نشسته‌اند. من هم همان دم در نشستم. طولی نکشید دیدم یک شخصیتی که او خورشید است و دیگران ستاره وارد شد. زیر بغل‌هایش را گرفتند، قامتش خمیده، لباس سیاه تنش، همه بلند شدند، او را صدر مجلس جا دادند. سوال کردم این آقا کیست؟ گفتند: خاتم انبیاست. گفتم اینهایی که نشسته‌اند چه کسانی هستند:‌گفتند: آدم صفی، ابراهیم خلیل، موسی، نوح شیخ‌الانبیا و عیسی مسیح. گفتم که این مجلس، مجلس انبیاست. دیدم همه سرسلامتی دادند.
پیغمبر فرمودند: دیدید حسین را کشتند. سرسلامتی دادند. پیامبر سر را بلند کرد و فرمود: محتشم را بگویید بیاید برای ما روضه بخواند. گفت: دیدم یک پیرمرد قدکوتاه، عمامه ژولیده، محاسن انبوه، بلند شد آمد جلو. تعظیم کرد و یک منبر از نور گذاشتند. پیغمبر فرمود: برو بالا. پله اول و دوم و سوم و... تا پله نهم ایستاد. من گفتم: حالا این دوازده بند شعری که گفته، ببینم از کجایش شروع می‌کند. دیدم شروع کرد به خواندن این شعر:
کشتی شکست خورده طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عرش می‌رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
همه گریه کردند. پیغمبر رو کرد به انبیا و فرمود: دیدید حسینم را لب تشنه کشتند. آبش ندادند. محتشم خیال کرد دیگر بس است و ساکت شد. یک وقت پیغمبر فرمود محتشم بخوان. روضه بخوان، دلهای ما عقده دارد.
دیدم محتشم عمامه‌اش را زمین زد. از بالای منبر به پیغمبر عرض کرد: یا رسول‌الله، اینجا را نگاه کن واشاره کرد به گودی قتلگاه.
این کشته فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست
یک وقت دیدم ملائکه دویدند. گفتند: محتشم بس است. پیغمبر غش کرده است. پیغمبر را به هوش آوردند. پیغمبر عبایش را برداشت با دست خودش بر دوش محتشم انداخت.
مقبل می‌گوید: دل من شکست. با خودم گفتم من هم مداح حسینم. چرا پیغمبر به من هیچ نفرمودند، اما به محتشم عبا دادند.
از مجلس انبیا بیرون آمدم. هی بر می‌گردم یک قدم پشت سرم را نگاه می‌کنم، اشکهای من جاری شد، خدایا حسین حلقه غلامی به گوش من نکرده است.
در این حال یک وقت دیدم یکی از خدام از داخل حرم می‌دود، صدا زد: بیا مقبل، مادرش فاطمه زهرا فرمود:‌مقبل برایم روضه بخواند. مقبل می‌گوید:‌من پله اول منبرایستادم و این شعر را خواندم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت
هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
یک وقت دویدند و گفتند:‌ای مقبل بس است، زهرا روی قبر حسین غش کرد.(۵)
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری در کتاب خصائص الحسینیه صفاتی برای مجالس عزاداری امام حسین(ع) بدین شرح بیان می‌فرماید: مجالس عزاداری امام حسین(ع) چهارده صفت دارد؛
۱) اول: آنکه مصلای خداوند است یعنی محل صلوات اوست بر اهلش.
۲) دوم: آنکه ملائکه در آن حاضر می‌شوند.
۳) سوم: آنکه شخص عزادار به دعای پیغمبر خدا و ائمه طاهرین صلوات‌الله علیهم فائز می‌گردد.
۴) چهارم: آنکه منظور نظر بهجت اثر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) واقع می‌شود.
۵) پنجم:‌آنکه آن حضرت با عزادار، مخاطبه و مکالمه می‌نماید.
۶) ششم: چنین مجلسی محبوب حضرت امام جعفر صادق(ع) و دیگر معصومین (صلوات‌الله علیهم) است.
۷) هفتم: چنین مجلسی مانند عرفات است (عرفات سرزمینی است که پیامبر اعظم(ص) فرمود: در میان گناهان، گناهانی است که جز در عرفات بخشیده نمی‌شود.)
۸) هشتم: چنین مجلسی مانند مشعرالحرام است (مشعر سرزمینی است که حاجیان در آن وقوف می‌نمایند و امام صادق(ع) فرمود چنانچه حاجی در مشعر وقوف کند از گناه خارج می‌شود.)
۹) نهم: چنین مجلسی مانند حطیم است حطیم مساحت میان حجرالاسود و زمزم و مقام ابراهیم و قسمتی از حجر اسماعیل را حطیم می‌گویند. در این مکان حدود یکصد تن از انبیای الهی و از جمله حضرت آدم، نوح، صالح، اسحاق، یوسف، شعیب و... دفن شده‌اند. آنجا مکانی است که دعا مستجاب می‌شود.
۱۰) دهم: مطاف بیت‌الله است (مجالس عزاداری امام حسین(ع) حریم خانه خداست.)
۱۱) یازدهم: چنین مجلسی قبه امام حسین(ع) است.
۱۲) دوازدهم: چنین مجلسی خاموش کننده آتش‌هاست.
۱۳) سیزدهم: چنین مجلسی منبع آب حیات است (عزاداری بر امام حسین(ع) عامل رستگاری و فلاح است.)
۱۴) چهاردهم: چنین مجلسی تالی مجلسی می‌شود که ابتدای آن خلقت و انتهای آن محشر است. بنابراین ماییم و محافل عزاداری سالار شهیدان. ماییم و صاحبان عزا و خوشا به حال کسانی که توفیق حضور در خیمه‌های حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را پیدا کنند و در صف انبیا و اولیای خدا بر مصائب آن حضرت اشک بریزند.(۶)
شاید غم و اندوهی را که به خاطر غفلت و سرگرمی‌های دنیا معمولا به انسانها دست می‌دهد با اشک بر حسین(ع) از دل خارج نماییم و مشعل معرفت را بیش از پیش در درون خود شعله‌ور سازیم و از خرمن فیض حسینی توشه‌ای برگیریم که پیامبر اعظم(ص) فرمود:‌حسین دری از در‌های بهشت است، هرکس با او دشمنی کند خداوند بوی بهشت را بر او حرام می‌سازد. در محافل عزای آن حضرت غیرت، عزتحمیت و دینمداری را از فرهنگ غنی عاشورا به غنیمت گرفته و برای دنیایی آباد و زندگی شرافتمندانه و آخرتی مورد پسند خدای سبحان از ذخایر برگرفته شده، بهره گیریم و خون پاک حسینی را در شریان‌های خود به حرکت درآوریم که به قول اقبال لاهوری:
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
و به قول صابر همدانی:
از حسین اکتفا به نام حسین
نبود در خور مقام حسین
بلکه باید که خلق دریابند
هدف اصلی قیام حسین
پی‌نوشتها:
۱- کشف‌الغمه ج۱، ص۱۷۵ . عن یعلی بن مره: سمعت رسول‌الله(ص) یقول: حسین منی وانا من حسین، احب‌الله من احب حسینا
۲- خصائص الحسینیه، ص۶۷ . ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا
۳- کشف الغمه ج۲ ص ۱۸۳. عن اصبغ ابن نباتی عن علی (ع) قال اتینا... موضع قبر الحسین فقال علی(ع) ههنا مناخ رکابهم و موضع رحالهم و مهراق دمائهم. فتیه آل محمد(ص) یقتلون بهذه العرصه تبکی علیهم السماء والارض
۴- افاطم لوخلت الحسین مجدلا
و قدمات عطشانا بشط فرات
اذا للطمت الخذ فاطم عنده
واجریت دمع الحسین فی و جنات
۵- اشکهای همیشه جاری در مقتل حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، ص ۲۲ به نقل از گفتار وعاظ، ج۴
۶- الا وان الحسین باب من ابوبا الجنه من عائده حرم الله علیه رائحه الجنه
مهدی خطیب
منبع : روزنامه رسالت