یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


عملی کردن مقصود


عملی کردن مقصود
مردم همیشه از بخت خود گله دارند و من معتقد به بخت و اقبال نیستم. افرادی که از دنیا گله دارند، به جست‌وجوی بخت و موقعیت‌هائی می‌روند که خواهان آنند و اگر نتوانند آن را پیدا کنند، آن را می‌سازند.”جرج برنارد شاو“
تا به‌حال کتابی را تمام کرده‌ای که تو را سر ذوق آورده باشد؟ حاضری بیرون بروی، دنیا را تغییر دهی و دو هفته بعد، دوباره همه چیز سر جای اولش برگردد؟ من اعتقاد دارم هدف از آموزش، دادن آگاهی و اطلاعات نیست، بلکه عمل کردن به آن است. آگاهی و اطلاع فاقد قدرت است، مگر به‌کار گرفته شود.
داری فکر می‌کنی نمی‌دانی از کجا شروع کنی، نه؟ سردرگمی باعث عدم تحرک می‌شود و وضوح موجب اقدام. هدف از این مطلب، کمک به توست تا اولویت‌هایت را مشخص و به آنها عمل کنی.
● اولویت‌هایت را شناسائی کن
اگر نمی‌دانی از کجا شروع کنی، اصلاً شروع نکن. ”جرج پاتون“
معلوم است که نمی‌توانی یک‌دفعه در تمام این روش‌های پیشنهادی خبره شوی.
منطق حکم می‌کند دو تا از این پیشنهادها را که به‌نظرت از بقیه مهم‌تر است، انتخاب کنی. بعد دقیقاً بنویس چطور برنامه‌ریزی می‌کنی تا از آنها بهره ببری. آن یادداشت را در جائی نصب کن که دائم جلوی چشمت باشد و مورد را به‌کار ببری. همان‌طور که هنری فورد، پدر خط مونتاژ اتومبیل، گفته است: ”هیچ چیز به‌طور ویژه دشوار نیست، اگر آن را تقسیم کنی.“ اگر تو این روش‌ها را در زندگی روزمره‌ات به‌کار بگیری، می‌توانی ضامن خوشبختی خودت باشی.
موردی را انتخاب کن که مناسب روحیه‌ات باشد. بنویس چرا این مورد را دوست داری. به‌عنوان مثال: این مورد را دوست دارم چون به من کمک می‌کند شنونده‌ای بهتر برای فرزندانم باشم.“
▪ اولویت مورد اول
من دوست دارم...
چون...
▪ اولویت مورد دوم
من دوست دارم...
چون...
● تبدیل آگاهی به اقتدار
دانستن کافی نیست. باید آن را به‌کار برد. خواستن کافی نیست. باید آن را انجام داد.”یوهان گوته“
حالا دقیق یادداشت کن که چطور می‌خواهی این اصول را عملی کنی. به‌عنوان مثال: ”می‌خواهم بپرسم منظور چیست. وقتی ندانم چه بگویم، حرفی می‌زنم که موجب پشیمانی می‌شود.“ یا ”عوض این‌که توضیح بدهم چه چیز و چرا اشتباه است و کسی دلخور شود، می‌گویم حالا چه می‌شود کرد.“ و یا ”فلسفه خودم را پیاده می‌کنم و شوخ‌طبعی‌ام را حفظ می‌کنم. مهم نیست چه می‌شود. این‌طوری هیچ‌کس قدرت نخواهد داشت روز مرا ضایع کند.“
حواست باشد برنامه‌های عملی‌ات واضح و مشخص باشد.
▪ اولویت اول برنامه عملی
من می‌خواهم...
▪ اولویت دوم برنامه عملی
من می‌خواهم...
● استقامت در خلال بدبینی
در ذهن خواهان، هیچ چیز ناممکن نیست.
”از مکتوبات پادشاهی هان“
داری فکر می‌کنی مطمئن نیستی بتوانی عادات خودت را تغییر دهی؟ ”هلن کلر“ از تجربیات خود این‌طور نتیجه گرفت که: ”هرکاری دلمان بخواهد بکنیم، تا وقتی به اندازه کافی به آن چسبیده‌ایم، می‌توانیم انجامش دهیم.“
هرگز همایشی را فراموش نمی‌کنم که داشتم در مورد حرف‌های گفتنی و ناگفتنی حرف می‌زدم و مردی از میان جمع گفت: ”من همیشه این کلمات محرک را به‌کار می‌برم. امروز صبح در یک حمله همه‌اش را به‌کار بردم.“
سپس به‌طور مفصل تعریف کرد: ”امروز صبح به مهندس سرپرست تکنسین‌ها گفتم باید این آخر هفته را فوق‌العاده کار کند تا یک‌سری مشکلات الکتریکی برطرف شود. گفت نمی‌تواند چون پدر و مادرش از شهری دیگر می‌آیند و می‌خواهد با آنها باشد. به او گفتم: ”بسیار خوب، متأسفم که برای کار کردن در آخر هفته مشکل داری، اما مجبوری این‌کار را بکنی چون تو تنها کسی هستی که به سیستم الکتریکی اینجا واردی. می‌بایست از قبل به من می‌گفتی که نمی‌توانی بیائی. حالا دیگر کاری از دست من بر نمی‌آید. از کسی دیگر هم نمی‌توانم تقاضا کنم، چون هیچ‌کس با سیستم آشنائی ندارد.“
او از سر تأسف سری تکان داد و گفت: ”بحث ما بر سر چیست؟ قرار است من چه‌کار کنم؟ تمام حرف‌ها را کف دستم بنویسم؟ من این همه باید و نباید یادم نمی‌ماند.“ آن مرد حق داشت. اینکه آدم بخواهد عاداتی را تغییر بدهد که با آن عجین شده است، با چالشی بزرگ روبه‌روست. از شرکت‌کنندگان پرسیدم در صورتی‌که مایل باشند، به تمرینی بپردازیم که سه مرحله دستیابی به مهارت‌هائی تازه را به آنها نشان دهد. اگر تو هم فقط سی‌ثانیه وقت صرف کنی تا این تمرین ساده را انجام دهی، می‌توانی بر تردید و دودلی‌ات غلبه کنی.
● سه مرحله برای مهارت تازه
اگر در مرحله اول موفق نشدی، پس جزء متوسط‌ها هستی.”ناشناس“
لطفاً با خط خوش این جمله را بنویس: ”من در عملی کردن مقصود مهارت دارم.“ همین جمله را با دست دیگرت هم بنویس.
نوشتن با آن یکی دستت چطوری بود؟ چه احساسی داشتی؟ جمله دوم چه‌طور به‌نظر می‌رسد؟ بیشتر مردم عقیده دارند نوشتن با دستی که به آن عادت ندارند، ناراحت‌کننده و وقت تلف کردن است.
منظورم چیست؟ آیا باور داری که نوشتن هم نوعی مهارت است؟ تنیس چطور؟ کامپیوتر چی؟ البته همه این‌ها نوعی مهارت است. مردم با علم به انجام دادن این چیزها متولد نشده‌اند. باید آنها را مرحله به مرحله یاد بگیرند. برای خبره شدن در هر مهارتی باید سه مرحله را طی کرد.
ـ سخت و ناراحت‌کننده: وقتی کاری تازه و متفاوت انجام می‌دهی، معمولاً به‌خوبی انجام نمی‌شود. اولین باری را که رانندگی کردی، یادت می‌آید؟ یادت است چقدر ایراد داشتی و چطور دنده عوض می‌کردی؟ و به‌جای این‌که ناامید شوی و کلافه، مصمم بودی مهارت لازم را کسب کنی؟ بنابراین به تمرین ادامه بده. این‌کار تو را به‌سوی مرحله آموزشی بعدی پیش می‌برد.
ـ کاربرد: در این مرحله، تو روش‌هائی را به‌کار می‌بری که به تو یاد داده شده است و نتایجی رضایت‌بخش به‌دست می‌آوری. حالا بهتر می‌توانی دنده عوض کنی. می‌توانی از تقاطع و چهارراه رد شوی بی‌آنکه تصادف کنی. حتی سعی می‌کنی بهتر رانندگی کنی. بنابراین به تمرین اساسی‌ات ادامه می‌دهی.
ـ خودکار: در این مرحله، تو حتی در مورد کاری که انجام می‌دهی، فکر نمی‌کنی و به‌طور خودکار آن را انجام می‌دهی. حالا تو راننده‌ای مجرب هستی و از نقطه‌ای به نقطه دیگر می‌روی در حالی‌که حرف می‌زنی به رادیو گوش می‌کنی، بی‌آنکه لحظه‌ای فکر کنی بعد باید چه‌کار کنی. اصول کار به‌خوبی انجام می‌شود.
تمرین و حوصله ضامن موفقیت است.
ناکامی، مسیر کمترین میزان پافشاری است.
”ناشناس“
ساشل پیگ به طنز گفته است: گاهی می‌بری، گاهی هم می‌بازی، بعضی وقت‌ها هم باران مانع تو می‌شود.“ پس، وقتی نتیجه خوب به‌دست نمی‌آوری، ناامید نشود. صبر داشته باش و به‌کار بردن روش‌ها را ادامه بده. متوجه می‌شوی که در مواجهه با مردم سخت‌گیر، اعتماد به‌نفس بیشتری پیدا کرده‌ای و به مرحله‌ای می‌رسی که در موقعیت‌های تنش‌زا، به‌طور خودکار مهارت‌های زیادی به‌کار می‌بری.
دستور تهیه غذا باعث درست شدن بیسکوئیت نمی‌شود.
برای ایجاد تغییر در زندگی، فوراً دست به‌کار شو، کار را با ذوق و شوق انجام بده و هیچ استثنائی قائل نشود. ”ویلیام جیمز“
می‌دانم که اگر تو بخواهی، محتویات این کتاب در حل و فصل تضادها کارآئی دارد. توماس ادیسون گفته است: ”بزرگ‌ترین ضعف، ناامیدی و دست کشیدن از کار است و مطمئن‌ترین راه همیشگی برای موفقیت، دوباره امتحان کردن است.“
امیدوارم همیشه مدبرانه سعی کنی مردم بدقلق را خلع سلاح کنی و در مواجهه با افرادی که کی منفی دارند، برخوردی مهربانانه داشته باشی.
همان‌طور که ادلی استیونسون گفته است. دانش و گاهی به تنهائی کافی نیست؛ قبل از این‌که به عقل و خرد تبدیل شود، باید با علو طبع در هم بیامیزد.“
جان راسکین هم چیزی مشابه گفته است: ”وقتی عشق و مهارت در یک‌جا جمع شوند، منتظر یک شاه‌کار باش.“
امیدوارم هر روز این مهارت‌های یاد گرفته را به‌کار ببری و آنها را با حال و هوای عاشقانه و علو طبع در هم بیامیزی. اگر این‌کار را بکنی، در برخورداری از صلح و آرامش سرآمد می‌شوی.
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید