پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


هستم اگر می روم...


هستم اگر می روم...
شاید نخستین بار با شنیدن یا دیدن این عنوان سئوالاتی در ذهن ما پیش آید که چه کسانی انسان های موفق هستند و ما باید برای موفق شدن چه ویژگی هایی را در خود پرورش دهیم و یا عوامل رسیدن به آن کدام اند؟ قبل از هر باید به تحقق هدفهایمان باور داشته باشیم، در واقع ما انتظار آنچه را که داریم به دست می آوریم.
موفقیت در طول زندگی هر انسانی وجود دارد و رسیدن به آن به تلاش های خود انسان بستگی دارد، بعد از این که فکر موفقیت در زندگی مان به وجود آمد و جزو هدف هایمان شد به زمینه های هموار کردن آن می پردازیم. در ابتدای راه باید سخت کوشی، تلاش، تقویت روحیه و حرکت روبه جلو داشت، چرا که پافشاری عامل اصلی پیروزی است و موفقیت ما به تلاش ما بستگی دارد نه اقبال ما. قرآن کریم می فرماید: "لیس اللا نسان الا ما سعی" ممکن است در ابتدا کسی روحیه کار وتلاش را داشته باشد، ولی وقتی با سختی ها مواجه می شود فوق العاده ناتوان شده و آن روحیه را از دست دهد، لذا بردباری پشتوانه کار و تلاش ماست.
یکی از سخنوران بزرگ جهان در فن خطابه و سخنوری در ابتدای کارش پی در پی شکست می خورد، لکنت پیدا می کرد، زبانش می گرفت ونمی توانست خوب صحبت کند، اما هرگز روحیه خود را از دست نداد، در زیرزمین منزلش به تمرین می پرداخت، برای این که ثبات قدمش از بین نرود گاهی نصف سر وصورتش را می تراشید و قیافه مضحکی پیدا می کرد به همین دلیل مجبور می شد هفته ها، ماه ها در خانه بماند و مشغول تمرین شود، پس کنار گذاشتن یاس وناامیدی محض علاوه بر این که ما را در ادامه حرکتمان یاری می کند واز ایستادگی وحرکت نکردن مان جلوگیری می کند به خلاقیت مان معنایی دوباره می دهد، چون وقتی به ناامیدی محض می رسیم دیگر خلاقیت معنایی ندارد.همچنین وجود رخوت و سکون در دین اسلام نیز مورد نکوهش قرار گرفته و روحیه موجود در فرهنگ اسلامی روحیه پویایی و حرکت رو به جلو است.
اقبال لاهوری می گوید: "هستم اگر می روم، گر نروم نیستم." انسان های موفق کسانی هستند که از یک خود آگاهی واقعی برخوردارند، آنها در برابر پیش آمد های ناگوار نیازی به داروهای آرام بخش ندارند و خود را به خوبی با مسائل و مشکلات تطبیق می دهند، از شکست هایشان جا نمی زنند، چرا که شکست انسان مهم ترین عامل برای رسیدن به هدف های اوست.
انسان های موفق برای رسیدن به هدف هایشان برنامه ریزی می کنند، در واقع آنها از وقتشان بهترین استفاده را می برند، آن ها توانایی تجزیه وتحلیل، فهرست بندی و مشخص کردن کارها را دارند واز این توانایی به عنوان سکوی پرشی برای پریدن به سوی افق های بی کران موفقیت بهره می گیرند. برای آنان یادگیری هیچ گاه به پایان نمی رسد وهرچه بیشتر یاد می گیرند، احساس اعتماد به نفسشان بیشتر می شود و انگیزه بیشتری برای ادامه کارشان پیدا می کنند، همیشه به دنبال نقطه ضعف های خود می گردند و برای اصلاح آن سعی و تلاش می کنند و بر این باورند که هدف ها همانند ارابه هایی هستند که با سوار شدن بر آن ها می توانیم از اکنون خود فراتر رفته و به آن چه می خواهیم برسیم. همه انسان های موفق به کار خود متعهدند.
موفقیت اتوماتیک وار به دست نمی آید و از آسمان به زمین نمی افتد. باید برای رسیدن به آن کاملا به کار خود متعهد باشیم. خیلی وقت ها رویای موفق شدن را در سر می پرورانیم، امیدواریم که موفق شویم، آرزوی ما موفق شدن است، اما چون به کار خود متعهد نمی شویم نمی توانیم به آن برسیم پس لحظه ای که تصمیم خود را گرفتیم باید تمام وجودمان متعهد تصمیممان باشد. انسان های موفق نمی توانند انسان هایی بی روح و افسرده باشند، چون افسردگی نقطه مقابل موفقیت است. یکی از مهم ترین نتایج تحقیقاتی که در مورد بحث موفقیت مطرح شده است وجود تصویر سازی های مثبت انسان های موفق است که دکتر اسپنسر جانسون نیز در یکی از کتاب های خود این نکته را متذکر شده است. در واقع تصویر سازی های مثبت می تواند موجب انگیزش در فرد شود.
تصور لذت بردن از چیزهایی که می خواهیم به آن برسیم، حتی قبل از رسیدن به آن ما را به سوی آن هدایت می کند. امام رضا(ع) می فرماید: بزرگی انسان به بزرگی اندیشه اوست. در این صورت خواهیم دید که با وسعت فکر و اندیشه جایگاه امید، موفقیت و تلاش بیشتر می شود و پویایی و حرکت نیز در دل چنین انسان اندیشمندی بر می آید.
دو نکته ای را که در راه رسیدن به این اهداف نباید فراموش کنیم نظم داشتن در کار و شروع کردن از جای کوچک است. مقصود این است که برای رسیدن به هدف اول با دقت و همت عالی نقشه رسیدن به هدف به طور وسیع طراحی شده و همه جوانب آن با نظم کافی جامه عمل پوشانیده شود. باید توجه داشته باشیم هنگام شروع و اقدام به کار همه نقشه ها را یک جا پیاده نکنیم و پله پله به هدفمان نزدیک شویم.
ناصرالدین شاه در سفری که به اروپا کرده بود در لندن با ملکه انگلیس ملاقات کرد، پس از تعارفات از ملکه پرسید: رمز موفقیت مردم مغرب زمین در امور مادی مخصوصا در اقتصاد چیست؟ ملکه گفت: ملت ما هرگز اسرار پیروزی خود را به ملل دیگر بیان نمی کند، اما من به پاس احترام شما نکته ای را متذکر می شوم. ما مردم مغرب زمین همواره کاررا از جای کوچک شروع می کنیم تا اگر سود نبردیم راه بازگشت داشته باشیم و با دادن ضرر ناچیز نقشه را دگرگون کنیم و اگر سودی بردیم فورا وضع را توسعه داده وقدم بعدی را برمی داریم، ولی شما شرقی ها برخلاف ما کار را از نقطه بزرگ شروع کرده وهمه نقشه ها را یک باره پیاده می کنید و در صورت مواجه شدن با ضرر راه بازگشت ندارید، به ناچار با دادن ضرر زیاد نقشه را پیاده می کنید و خود را به زحمت به هدف می رسانید.
برای موفق شدن هیچ گاه دیر نیست، تصمیم خود را همین لحظه می گیریم، چرا که فردا همین امروز است که دیروز منتظرش بودیم. باید خودمان تغییر کنیم تا انسان موفقی شویم و تا زمانی که ما تغییرنکنیم اوضاع بهتر نمی شود. باید به تمام اشتباهات گذشته مان در هدف هایی که داشته فکر کنیم و از آن ها برای پایه ریزی آینده استفاده کنیم و به آنچه پیش رو داریم اطمینان کنیم.
نویسنده : سید ابراهیم اسماعیل زاده
منبع : روزنامه مردم سالاری