جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تقلا برای یک فرآیند معنادار (۱)


در حالی كه به سختی می توان پیش بینی دقیقی را راجع به نتایج انتخابات عراق و نیز اوضاع داخلی این كشور پس از برگزاری آن ارائه داد، اما پارامترهای سیاسی متعددی وجود دارند كه می توان با تجزیه و تحلیل آنها به نتایج نسبتاً خوبی نائل آمد. انتخابات در عراق چه تاثیری را بر آرایش و تركیب نیروهای سیاسی مختلف یا به عبارتی گروه های جمعیتی متفاوت از قبیل شیعیان، كردها و اعراب اهل تسنن خواهد نهاد؟ برگزاری چنین انتخاباتی چه تناسبی با ابتكار بلندمدت آمریكایی ها برای تحكیم حضور خویش در منطقه خواهد داشت؟
آمریكایی ها در انتخابات این كشور دارای منافع خاص خویش هستند، هر چند آنها نمی توانند آشكارا به وجود چنین منافعی اعتراف كنند. هر ناظر آگاه به مسائل سیاسی و امور بین المللی می داند كه استراتژیست های نومحافظه كاری كه گرداگرد «بوش» رئیس جمهور آمریكا حلقه زده و با الهام گرفتن از اندیشه های «لئو استراوس» و «هابز» به عراق حمله كردند اساساً چنین كاری را با هدف آزادسازی این كشور از یوغ «صدام» انجام ندادند. آنها در جستجوی اهداف استراتژیك خاصی در منطقه هستند. اما برگزاری انتخابات در عراق، چنانچه در قالب یك فرآیند سیاسی معنادار همانند آنچه معمولاً در نظام های دموكراتیك شاهدش هستیم تعریف شود، چه تاثیری را بر روند تحقق اهداف اصولی آمریكا در منطقه خواهد نهاد؟
• انتخابات
انتخابات سی ام ژانویه ۲۰۰۵ با هدف انتخاب ۲۷۵ عضو یك «مجمع ملی» برگزار می شود كه قرار است در آینده متن پیش نویس قانون اساسی عراق را تهیه كنند و سپس آن را برای تصویب نهایی در اختیار مراجع برگزاری همه پرسی عمومی قرار دهند. چنانچه اكثریت شركت كنندگان در همه پرسی اكتبر ۲۰۰۵ به مفاد این قانون رأی دهند، آنگاه قانون اساسی یاد شده عملاً صورت حقوقی به خود خواهد گرفت. در این صورت، انتخابات جدیدی برای تعیین یك دولت جدید تا دو ماه بعد برگزار خواهد شد. نام نویسی از افرادی كه قصد دارند در انتخابات مجمع ملی به نامزدهای برگزیده خویش رأی دهند نوامبر ۲۰۰۴ آغاز شد و مبارزات سیاسی انتخاباتی به منظور كسب كرسی های مجمع نیز از دسامبر ۲۰۰۴ آغاز شد.
یك كمیسیون انتخاباتی مستقل كه تمامی هشت عضو آن توسط مقامات سازمان ملل متحد تعیین شده اند وظایف مهمی را در این انتخابات بر عهده خواهند داشت كه از جمله مهمترین آنها می توان به تهیه فهرست اسامی رأی دهندگان، آموزش متصدیان فرآیند برگزاری انتخابات، نام نویسی از نامزدها و احزاب سیاسی علاقه مند به رقابت در انتخابات و بررسی صلاحیت آنها، بررسی صلاحیت متصدیان برگزاری و ناظران انتخاباتی و بالاخره نظارت دقیق بر كار شمارش آرای ماخوذه اشاره كرد. در این بین، فهرست های ارائه شده از سوی احزاب یا دستجات مختلف سیاسی باید طبق دستور همین كمیسیون لااقل یك چهارم از نامزدهای فهرست انتخاباتی خود را از میان بانوان عراقی معرفی كنند. ضمن اینكه هیچ نامزدی هم نمی تواند یا به عبارتی نباید قبلاً جزء اعضای رده بالای حزب منحله بعث بوده باشد.
• ایالات متحده و انتخابات دموكراتیك در عراق
یك مقاله مندرج در روزنامه «العداله» (منتسب به مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق) اخیراً خاطرنشان ساخت كه ایالات متحده با انگیزه دستیابی به منافع خودش به عراق حمله كرد و «صدام» را از قدرت به زیر كشید و در این راه (بر خلاف ادعاهای مطرح شده) هرگز قدمی به خاطر مردم عراق برنداشته است. بنابراین ایالات متحده هرگز حاضر نخواهد شد تا كنترل فعلی اش را بر این كشور از دست بدهد. با توجه به این معنا مشاوران «بوش» در توسعه سیاسی در عراق ذینفع هستند. حال این دو سئوال برای زمامداران آمریكایی اهمیت فراوان پیدا می كند: چه كسی متن پیش نویس قانون اساسی آینده را خواهد نگاشت و چه كسی صدارت كابینه آینده را بر عهده خواهد داشت؟
در تحلیل نهایی ظهور یك جنبش یا دولت كاملاً دموكراتیك و مستقل در عراق اساساً با دیدگاهی كه دولت «بوش» به طور جامع برای خاورمیانه مد نظر دارد تطابق نخواهد داشت. در اینجا نمونه های متعددی از تقابل منافع ایالات متحده در یك منطقه با منافع نمایندگان واقعی، دموكراتیك و مستقل آن منطقه وجود دارد كه سعی می شود به صورت گذرا به برخی از آنها پرداخته شود:
اتحادیه اروپایی چه به لحاظ سیاسی، چه به لحاظ اقتصادی به عنوان یك اتحادیه منطقه ای بسیار موفق مطرح است. یكپارچه سازی «قوانین، واحد پول و سیاست خارجی» باعث شده است تا اروپایی ها به عنوان یك بلوك تجاری عمده همواره خیال خویش را از بابت تأمین منافع شان در بازار بزرگتر جهانی آسوده ببینند. ایالات متحده در حال كمك رسانی به ممالك سابقاً كمونیستی متعلق به بلوك شرق است تا به هر ترتیب ممكن از میزان كارآمدی اتحادیه اروپایی بكاهد. اتحادیه منطقه ای خاور دور نمونه موفقیت آمیز دیگری از تاسیس اتحادیه های اقتصادی - سیاسی پرسود است.
برای تحقق بخشیدن به منافع مورد نظر خودشان، این اتحادیه های منطقه ای ممكن است در تقابل و تضاد با نگرش آمریكایی «سلطه شركت های چند ملیتی در مناطق تحت نفوذشان» قرار بگیرند. هم اكنون اتحادیه منطقه ای آمریكای جنوبی در حال مجادله و ستیز با این نگرش و طرز تفكر قلدرمآبانه زمامداران كاخ سفید به سر می برد. برزیل و ونزوئلا به عنوان دو كشور بزرگ منطقه نسخه های درمانی جدیدی را برای ارزش نهادن به استعدادهای جمعی دموكراتیك تجویز كرده اند. در مقابل آمریكایی ها دائماً با مانورهای خویش در تلاش هستند تا به هر ترتیب ممكن از اعتبار این بلوك سیاسی - اقتصادی در اتحادیه منطقه ای آمریكای جنوبی بكاهند و آن را به زعم خویش منزوی سازند. ظهور یك عراق دموكراتیك تر در ورای انتخابات سراسری نیز این قابلیت را خواهد داشت كه سنگ بنای یك اتحادیه منطقه ای شایان توجه را با همسایه شرقی خود «ایران» بنا نهد و در نتیجه آلترناتیو یا جایگزین جذاب و قابل حسابی را برای نسخه تجویزی آمریكا در منطقه ارائه دهد. تحقق این فرض یقیناً پیامدهای اقتصادی (انرژی) و سیاسی وخیمی را برای زمامداران فعلی ایالات متحده در پی خواهد داشت. یكی از اهداف اولیه مشاوران جنگی نومحافظه كار «بوش» از لشكركشی به عراق یكسره كردن موضوع «نفت و انرژی» بود و آنها تلاش داشتند تا با دست یازیدن به این حربه عملاً به همبستگی ایجاد شده بین اعضای سازمان كشورهای تولیدكننده نفت (اوپك) كه نقش یك نهاد تاثیرگذار را در عرصه سیاست های بین الملل ایفا می كرد ضربه وارد آورده و حتی موجبات از هم پاشیده شدن آن را فراهم آورند. روی كار آمدن یك دولت كاملاً دموكراتیك و ملی گرا (البته اینجا منظور ما از ملی گرایی مشخصاً دارا بودن ویژگی های كلی ضد امپریالیستی است، نه حائز بودن تمایلات پان عربی) در عراق خواهد توانست به كمپانی ملی نفت عراق كمك كند تا استقلال خویش را به عنوان یك صنعت ملی (شده) به طرز بسیار بارزی حفظ كند و از تحقق اهداف بلندپروازانه زمامداران آمریكایی، آنگونه كه نو محافظه كاران حاكم در رابطه با خصوصی سازی و بهره برداری خودخواهانه از توانایی های آن در رویاهای خویش مجسم می سازند، جلوگیری به عمل آورد. در این رابطه اگر عراق و ایران به عنوان دو تولیدكننده بزرگ نفت در منطقه با یكدیگر بر سر جانشین سازی یورو (واحد پول اروپایی) به جای دلار در معاملات نفتی خویش با خریداران شان به توافق برسند، آنگاه قدرت چانه زنی شگرفی در اختیار آنها قرار خواهد گرفت تا بتوانند طرح های مورد نظر خویش را در منطقه پیاده كنند.در وجه سیاسی قضیه اگر بخواهیم دقیقتر صحبت كنیم ظهور یك حكومت كاملاً دموكراتیك و مستقل در عراق به عنوان بازتاب دقیق احساسات توده مردم یقیناً تفاوت های آشكاری را با سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه به ویژه در قبال موضوع اسرائیل به نمایش خواهد گذاشت. روی كار آمدن یك حكومت مقتدر كه نمایندگی تمام گروه ها و احزاب داخلی عراق را یدك بكشد در آینده هرگز به مذاق مشاوران اسرائیلی حاضر در كردستان خوش نخواهد آمد و حتی ممكن است موجبات خروج آنها را از منطقه پیش از اوج گیری تنش ها در محدوده یاد شده فراهم آورد. از سوی دیگر به استناد سوابق تاریخی حتی ممكن است عمل گرایان منفرد و جنبش های داخلی فعال در عراق در آینده نسبت به گشایش دفاتر خدمات شهری جنبش هایی نظیر حزب الله لبنان یا حماس در بغداد ابراز تمایل كنند. به علاوه طرح های ارائه شده برای خط لوله نفت عراق به اسرائیل از طریق اردن نیز به احتمال قریب به یقین در سایه ظهور یك حكومت دموكراتیك و مستقل در عراق جامه عمل نخواهند پوشید.بی تردید، انتخابات به عنوان ابزار قطعی توسعه سیاسی در عراق برای مردم این كشور و به طور كلی برای كلیه ممالك منطقه بسیار سرنوشت ساز خواهد بود. استراتژیست های آمریكایی تلاش خواهند كرد تا لااقل در دو سطح بر فرآیندهای اجرایی و سیاسی داخلی عراق در آینده بلندمدت تاثیر بگذارند: اول اینكه نیروهای مطلوب و افراد برگزیده خویش را در مناصب حكومتی بنشانند و دوم اینكه در صورت عدم تحقق خواسته اول به منتخبان مردم فشار بیاورند كه دغدغه های خاص ایالات متحده را در تدوین سیاست های جاری و آینده عراق لحاظ كنند و این موارد را به طور كلی در موضع گیری های سیاسی خویش همواره در نظر بگیرند.
منبع : باشگاه اندیشه