شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
رئالمادرید و دستپختهای فلورنتینوپرز
سیاست ”زیدانها و پاوونها“؛ سیاستی که رنگ و بوی تجلل و تلألو دارد. بانی آن فلورنتینوپرز رئیس باشگاه رئالمادرید است. وی در سال ۲۰۰۱ رسماً کار خود را در منصب ریاست رئالمادرید آغاز کرد. او قبل از آن در کار ساختمانسازی بود و در آن به ثروتی هنگفت و جایگاهی مناسب دست یافته بود، اما توانائی مدیریتی وی و علاقهاش به فوتبال، او را بر آن داشت تا در انتخابات ریاست رئالمادرید کاندیدا شود.پرز برای کسب پیروزی در انتخابات نیاز به شعاری پرطمطراق داشت تا بتواند به واسطه آن بر صندلی ریاست این باشگاه بزرگ و ثروتمند اروپائی تکیه زند. بنابراین شعار جذب لوئیس فیگو بازیکن پرتغالی از بارسلونا را مطرح کرد.فیگو بازیکنی نبود که بشود به راحتی آرزوی جذب او را از سر بیرون کرد و یا به آن فکر نکرد. حتی اگر شعاری دروغین بود باز هم باورکردن آن شیرین بود. ترفند پرز کارساز شد و در سال ۲۰۰۰ در انتخابات پیروز شد و رسماً کار خود را از اوایل سال ۲۰۰۱ آغاز کرد. بازار ترانسفر زمستانی زمان مناسبی برای تحقق وعدههای انتخاباتی نبود؛ زیرا او تازه بر سر کار آمده بود نیاز داشت که با شرایط جدید وفق پیدا کند.
تا اینکه تابستان ۲۰۰۱ فرارسید و لوئیس فیگو طبق وعده پرز به رئال آمد. فیگو جدائی راحتی از بارسا نداشت، هواداران کاتالانی به شدت از انتقال وی برآشفتند و او را متهم به خیانت کردند. نفرت آنها از فیگو به حدی بود که در دیدار رئال و بارسا، هواداران تیم کاتالانی به سوی او جمجمه خوک، گوشی تلفن همراه و اشیاء دیگری پرتاب کردند.
اما او همه این ناسزاها را تحمل کرد زیرا امیدوار بود که رئال ستارگان دیگری به خدمت بگیرد و با همکاری آنها تیم قدرتمندی ساخته و پاسخ دشمنانش را بدهد. حضور فیگو در رئال موفقیتآمیز بود. پرز وسوسه شده بود تا برای آینده برنامهریزی کند و قدرتمندترین و درخشانترین تیم دنیا را با تکیه بر ثروت باشگاه بسازد. سال ۲۰۰۲ فرصت بسیار خوبی برای تداوم برنامهها و سیاستهای جاهطلبانه پرز بود.این بار قرعه بهنام زینالدین زیدان افتاده بود. او در سال ۱۹۹۸ در جامجهانی و در سال ۲۰۰۰ در مسابقات جام ملتهای اروپا به همراه تیم فرانسه قهرمانی شده بود. از سوی دیگر او موفق شده بود که به جایزه بازیکن سال دنیا دست یابد. البته توان و تکنیک بازیگری وی بدون این موفقیتها هم بیش از هر چیز دیگری نگاهها را خیره میکرد.این بار پرز بدون آنکه وعدهای داده باشد، میخواست بزرگترین امپراتوری فوتبال را تأسیس کند. زیدان میتوانست شاکله این بنیاد باشد. بنابراین پرز با پیشنهاد مبلغی هنگفت به یوونتوس، زیدان را بهعنوان گرانترین بازیکن تاریخ فوتبال جذب کرد.این بار موفقیتها مضاعف شد؛ موفقیتهای فوتبالی و موفقیتهای تجاری. بهواسطه زیدان هواداران بسیاری به رئال پیوستند و محصولاتی که با نام این باشگاه به فروش میرسید، مشتریان بسیاری یافت.از لحاظ تاکتیکی، حضور فیگو و زیدان بهمنظور تقویت خط هافبک صورت گرفته بود، اما سایر بخشهای این تیم نیز نیازمند نیروهای جدید بودند.۲۰۰۳؛ سالی دیگر برای مشاهده یک شگفتی دیگر بود. رئال ناخودآگاه خود را ملزم کرده بود که هر سال فوقستارهای جدید را به خدمت بگیرد و یا بهعبارت دیگر مقامات رئال، میخواستند هر ساله یک بازیکن کهکشانی به خدمت بگیرند.رونالدو میتوانست بهترین گزینه باشد. او در سال ۲۰۰۲ به همراه تیم برزیل قهرمان جهان شده و بهعنوان بازیکن سال دنیا نیز برگزیده شده بود.کلکسیون رئال باید کامل میشد، بنابراین رونالدو را میبایست به هر قیمتی که شده به خدمت میگرفت. آن هنگام، رونالدو در اینتر بازی میکرد. این بازیکن در آنجا هواداران بسیاری داشت و از احترام زیادی برخوردار بود. او تقریباً یک سال بهطور کامل مصدوم بود، اما طی آن مدت هرگز از محبت نراتزوریها بینصیب نماند. بنابراین انتظار میرفت او پس از بهبودی پاسخ شایستهای به هواداران و باشگاه بدهد.
رونالدو پس از یک سال استراحت کامل، در سال دوم مصدومیت، بازیهای اندکی برای اینتر انجام داد و امید میرفت که در سالهای بعد بازیهای بهتری برای اینتر انجام دهد و این تیم را پس از چندین سال ناکامی، به قهرمانی در سری A برساند. شاید خود او نیز چنین تصوری داشت، اما هنگامی که پیشنهاد اغواکننده رئال رسید رونالدو نتوانست درباره آن فکر نکند. ۲ مسئله او را بر سر دوراهی قرار داده بود: ۱. محبت نراتزوریها و ۲. آینده خود در باشگاه درخشان رئالمادرید.
او نمیتوانست به راحتی اینتر را فراموش کند. نراتزوریها در حق او محبتهای فراوانی کرده بودند، اما آینده چیزی نبود که وی بتواند به راحتی از آن بگذرد و در تیم رئال همیشه قهرمان شرکت نکند. بنابراین به رئالمادرید پیوست، اما نفرت و نفرین هواداران اینتر پشت او بدرقه راهش شد. رونالدو همواره از علاقهاش به اینتر و هواداران این تیم سخن گفته و حتی برخی در گمانهزنیها اعلام کردهاند که شاید او روزی به اینتر بازگردد.رئال تاکنون ۳ بازیکن توانمند به خدمت گرفته و بازیکنان توانای دیگری مانند رائول و پاوون را در اختیار داشت. رائول در آتلتیکومادرید کاپیتان تیم جوانان بود، اما بسیار زود به رئالمادرید پیوست و اکنون سالهاست که در این تیم بازی میکند. این بازیکن در واقع مافیای مخصوص به خود بهوجود آورده است. او بازیکن محبوب هواداران بوده و از این طریق موفق شده جایگاه ثابتی در رئال داشته باشد. بازیکنان توانای زیادی در رئال مورد بیمهری قرار گرفته یا جای خود را از دست دادهاند، اما رائول با اقتداری که بهدست آورده از چنین مشکلاتی در امان مانده است.پاوون نیز جزء معدود بازیکنانی است که از سیستم آکادمی رئال به اوج رسید و جایگاه شایستهای در این تیم یافت و حضور موفقی در رئال داشت.پس از آمدن زیدان و مشاهده موفقیتهای پاوون و در مجموع موفقیتهای رئال، سیاست جدیدی بهنام سیاست ”زیدانها و پاوونها“ شکل گرفت. زیدان نماینده بازیکنان تازهوارد و خریداری شده است و پاوون نماینده سیستم آکادمی رئال، در واقع هدف از این سیاست آن بود که برای ساختن یک رئال کاملاً کهکشانی باید به گلچین کردن بهترین و زبدهترین بازیکنان آکادمی رئال و برترین بازیکنان برآمده از تیمهای دیگر پرداخت.از آن هنگام تاکنون بخش ”زیدانها“ بیشترین پیشرفت را داشته است، زیرا برجستهترین بازیکنان رئال طی چند سال اخیر همانهائی بودهاند که خریداری شدهاند، نه آنهائی که از سیستم آکادمی بالا آمدهاند. رئال نیاز داشت که با جذب بازیکنان جدید به ۲ هدف عمده خود یعنی کسب موفقیت فوتبالی و تجاری دست یابد. بنابراین سال ۲۰۰۴ سال پرجنجالی بود و علت عمده آن بهخاطر جذب دیوید بکهام از منچستریونایتد بود.بسیاری میگفتند که رئال خواسته با جذب وی به اهداف تجاری دست یابد و بهرهگیری موفقیتآمیز از وی در زمین بازی هدف اصلی رئال نبوده است. شاید این تصور درست بود. زیرا اندکی پس از جذب بکهام، رئال به شرق آسیا سفر کرده و در آنجا بهواسطه این بازیکن بود که کفشها و پیراهنهای این تیم به فروش رفت.بکهام که هافبک است و در آن پستی به بازی میپرداخت که فیگو در آن هنرنمائی میکرد. بنابراین با آمدن بکهام رقابت بر سر پست نیز آغاز شد و بکهام توانست حضور بیشتری در زمین داشته باشد. بدین ترتیب فیگو مجبور شد رئالمادرید را ترک کند و به اینتر برود، امادر این انتقال فاکتورهای دیگری نیز دخیل بودند و یکی از آنها عدم تمایل رئال برای تمدید قرارداد وی بود.
پس از بکهام و در سال ۲۰۰۵، مایکل اوون از لیورپول و جاناتان وودگیت از نیوکاسل به رئال پیوستند. اوون به رغم درخشش در این تیم نتوانست جایگاه ثابتی برای خود بهدست آورد و سپس به انگلستان بازگشت. وود گیت نیز بهدلیل مصدومیت هنوز نتوانسته حتی یک بازی برای رئال انجام دهد، اما او ترجیح داده که در رئال بماند و دستکم یک بازی برای تیم انجام بدهد.امسال نیز رئال پس از خبرسازیها و شایعات فراوان سرانجام روبینیو بازیکن برزیلی از سانتوز را به خدمت گرفت تا همچنان سیاست چند ساله خود را ادامه داده باشد. طی دو سال اخیر، بازیکنان توانای دیگری به رئال پیوستند که والتر ساموئل مدافع و سانتیاگو سولاری هافبک از آن جملهاند.ساموئل تنها یک فصل در رئال بازی کرد. رئالیها از او راضی نبودند و به بازی وی اعتقادی نداشتند. بنابراین به ایتالیا بازگشت. سولاری نیز که یک هافبک است روی نیمکت نشانده میشد. او از این وضعیت سخت ناراضی بود؛ چرا که وی نیاز داشت به او توجه شود و هرازگاهی پا به توپ شود.
نسل اول سیاست پرز رو به پیری است. زیدان برای خداحافظی از فوتبال برنامهریزی میکند، رونالدو دچار حاشیه شد و چاقی نیز مزید بر علت شده تا نتواند فوقستاره درخشانی مثل گذشته باشد، اما بکهام میتواند آینده بهتری را برای خود رقم بزند و روبینیو نیز به تازگی به این تیم آمده است. از سوی دیگر فیگو نیز که در سال ۲۰۰۱ هدیه ارزشمندی برای رئالیها بود از رئال جدا شده و به اینتر پیوسته است.
این سیاست در سال ۲۰۰۱ قهرمانی در لالیگا را برای رئال در پی داشت. ۲۰۰۲ سال قهرمانی رئال در لیگ قهرمانان بود و در سال ۲۰۰۳ این تیم برای دومین بار در دوران ریاست پرز به قهرمانی در لالیگا رسید، اما ۲ فصل اخیر، فصل ناکامی رئال بوده است. رئال برای رفع این مشکلات درصدد برآمد تا به تغییر مربیان دست بزند. ابتدا ویسنته دل بوسکه اخراج شد، سپس کاماچو آمد. بعد از او یک سال کارلوس کوئیروز مربیگری کرد. بهدنبال او گارسیا رمون آمد تا اینکه سال گذشته در اواسط فصل، واندرلی لوکزامبورگو مربیگری رئال را عهدهدار شد. به نظر میرسد که تنها راهحل رئال برای رفع ناکامیها ایجاد هماهنگی منطقی میان خواسته و برنامههای مربیان با توانمندیهای بازیکنان باشد. پرز میتواند بهجای پرداختن به خرید مهاجمان و هافبکهای صاحبنام مدافعانی نیز جذب کند و از سیاست خرید ستارگان هجومی دور شود. یک تیم بهجزء نیروهای هجومی به مدافع نیز نیاز دارد و مهمتر از آن به یک مربی نیازمند است که صاحب تجربه باشد و دیگر اینکه قابلیتهای رهبری در باشگاه بزرگ رئال را داشته باشد. گویا پرز بیش از حد به تشکیل تیمی مجلل میاندیشد و در این اندیشه غرق شده. با این حال آنچه رئال را نجات میدهد و به قهرمانی میرساند تمرکز این باشگاه و مقامات آن بر تکنیکها و تاکتیکهای فوتبالی است، نه خرید بازیکنان پرزرق و برقی که کارآئی تجاری آن بیشتر از کارآئی فوتبالیشان است.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران تهران انتخابات عراق دانشگاه تهران دولت مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل هواشناسی آتش سوزی شهرداری تهران سازمان هواشناسی باران هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم آموزش و پرورش فضای مجازی
تورم قیمت خودرو مسکن سهام عدالت قیمت طلا خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه حقوق بازنشستگان ایران خودرو بانک مرکزی
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون عمو پورنگ سریال سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی لیگ برتر علی خطیر باشگاه استقلال بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی خودروهای وارداتی گوگل ناسا عکاسی تلفن همراه مدیران خودرو
خواب طب سنتی کبد چرب فشار خون دیابت بیماری قلبی