پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

توسل، باوری راستین


توسل، باوری راستین
● مقدمه:
امروزه اقدامات زیادی برای سست ساختن مبانی اعتقادی شیعیان انجام می‌گیرد . از جمله این اقدامات وارد کردن شبهات بر باورهای راستین شیعیان است . جریان سلفی وهابیت با تقویت کردن این شبهات و نشر آن برای عامه مردم که قدرت تجزیه و تحلیل دقیق این مطالب را ندارند بیشترین نقش را در این باب ایفا می‌کند .
متاسفانه برخی نادانان ! و غرض ورزان با اغراض متفاوت سیاسی و غیره بر این شبهات دامن می زنند .
از جمله این شبهات مسئله توسل و رابطه آن با توحید افعالی است . متاسفانه در این موضوع هم گروهی از داخل با شبهه افکنی به دنبال سست گردانیدن عقاید عموم مردم هستند .
از این رو لازم دیدیم با بررسی این مسئله از دیدگاه علمای شیعه و روشن ساختن مبانی صحیح این باور و ابطال شبهات نا درست ، پاسخی مناسب بدین شبهه افکنی‌ها داده باشیم .
در این مقاله با ترجمه قسمتی از تفسیر “ من وحی القرآن “ اثر عالم بزرگوار ، علامه محمد حسین فضل الله به این موضوع پرداخته ایم .
● معیار یکتا پرستی
پرسشی که در مسئله توحید در عبادت مطرح می شود این است که توحید چگونه در اعمال نشان داده می شود . آیا با دور شدن از تمام شکل هایی که احکام عبادی در شکل ظاهری عبادت بدان شکل است ، متحقق می شود‌؟
در این صورت رکوع ، سجود یا خم شدن برای غیر خدا نوعی از انواع شرک است . هرچند که به عنوان احترام یا تحیت گویی یا غیر آن باشد . ( در این فرض ) انسان از احساس به اینکه کسی که به وی احترام گذارده می‌شود یا به او تحیت گفته می شود انسان است دور نمی شود .
یا اینکه ( توحید در عبادت ) در دور شدن از غرق شدن در شخص متحقق می شود به شکلی که نسبت به فرد مورد احترام خضوع با اشکال مختلفش صورت گیرد ؛ به خاطر اسرار الوهی نهفته در ذاتش آن هم به طوری که وی را واسطه بین مردم وخلق قرار دهد و عبادت وی برای رسیدن به میانجیگری اش در قرب الهی باشد . همانطور که در سخن خدا درباره مشرکینی که بت ها را می پرستند و این بت پرستی را با این کلامشان که خداوند متعال ذکر کرده است توجیه می کنند آمده است :
“ ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی “ ترجمه : ما آنها را عبادت نمی کنیم جز برای اینکه ما را به خدا نزدیک کنند ۱ ( زمر/ ۳)
یا اینکه توحید در عبادت در نپذیرفتن عقیده الوهیت هر آنچه و هر آن‌که غیر خداست متحقق می شود ؟ در اینجا مسئله ، مسئله دوری جستن از هر فعالیت عبادی است که به معنای الوهی در معبود چه به طور مستقیم و چه غیر مستقیم اشاره دارد .
و بدین شکل توحید در عقیده با توحید در عبادت پیوند می یابد . چرا که چه در محتوا و چه در واقع پیوستگی دارند . و شاید این همان اصل اساسی در روش تبلیغ انبیاء به سوی توحید در عقیده از طریق توحید در عبادت باشد . همان طور که در قول خداوند تعالی آمده است : “ اعبدوا الله ما لکم من اله غیره “ ترجمه : خدا را بپرستید ، جز او برای شما معبودی نیست. ( مومنون/۳۲ )
شاید این‌طور به نظر بیاید که صورت ظاهری ، بدان‌گونه که مردم از آداب و رسوم ظاهری عبادت می شناسند ، به خودی خود معنای عبادت ندهد بلکه برای اطلاق معنای عبادت لازم است در ذاتی که آن عمل معین در قبال او انجام می گیرد مستغرق گشت . حالتی شبیه به حالت ذوب شدن بدان گونه که انسان احساس اراده خودش را در قبال وی از دست بدهد، یا دیگر هیچ توجهی به وجود خودش در برابر او نداشته باشد . از این رو ، لازم است حالتی روانی در حد پایکوب شدن فرد عبادت کننده رخ دهد تا مفهوم عبادت بر عمل وی منطبق شود .
این مسئله را از امر خداوند متعال به فرشتگان و ابلیس برای سجود به آدم (ع) الهام می گیریم . چه اینکه سجود برای آدم نشانگر احترام ناشی ازعظمت خلقت اوست . ( چنانکه این یکی از احتمالات در این باب است . )
بدیهی است که خداوند متعال به این سجود به عنوان عبادت حضرت آدم (ع) امر نکرده است ؛ حتی در حد مظهر. چرا که خداوند متعال به عبادت مخلوقاتش هر چند که از نزدیکترین افراد نسبت به وی باشند راضی نمی شود . لذا واکنش شیطان در این مسئله اعتراض به منافات سجود با اخلاص برای خدا و ایمان به وحدانیت او نبود ، بلکه دراعتراضش عنوان داشت که عنصر خاک برتر از عنصر آتش است .
در نظر شیطان سجود مخلوق از آتش که قوی تر از خاک است در مقابل مخلوق از خاک مناسب نیست . چرا که سجود بیانگر تعظیم و تجلیل است . به این اعتبار که شخصی که در مقابلش سجده می شود ارزش بالاتر و حد والاتری را حایز است .
از همین جاست که می بینیم ملائکه هیچ تعجبی را نسبت به این امر نداشتند که فرض مذکور ممکن است با توحید در عبادت منافات داشته باشد .
و این همان چیزی است که از سجود حضرت یعقوب (ع) و همسر و فرزندانش برای حضرت یوسف (ع) استفاده می کنیم . در کلام خداوند متعال آمده است :
“ و رفع ابویه علی العرش و خروا له سجدا “ ترجمه : و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی در برابر وی به سجده افتادند. ( یوسف/۱۰۰)
ظاهرا مراد این است که والدین و برادرانش برای او سجده کردند چرا که وی پس از این عمل می گوید : “ یا ابت هذا تاویل رویای من قبل قد جعلها ربی حقا “
ترجمه : ای پدر این تعبیر خوابی است که قبلا دیده بودم و اینک پروردگارم آن را راست گردانید. ( یوسف/۱۰۰)
و آنچه او در ابتدای داستان در باب رویای خود گفته بود ،در این آیه قرآن آمده است :
“ اذ قال یو سف لابیه یا ابت انی رایت احد عشر کوکبا و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین “ ترجمه : ( یاد کن ) آن‌گاه که یوسف به پدرش گفت : ای پدر! همانا من در خواب یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم ، آنها را دیدم که برای من سجده می کنند. ( یوسف/۴)
پس آیا ممکن است که سجود حضرت یعقوب (ع) و همسر و فرزندانش در برابر یوسف (ع) که در بالاترین درجات عبودیت و اخلاص برای خداوند زندگی می‌کرد‌، نوعی از انواع شرک باشد ؛ با توجه به اینکه پدرش یعقوب‌(ع) نیز در درجات بالای عبودیت و اخلاص الهی بود . موضوع‌، چنانکه به نظر می آید ، ماجرای آداب و رسومی است که در احترام به صاحب تخت پادشاهی به عمل می آمده است که سجود برای وی بیانگر بزرگداشت مقام بلند مرتبه وی است .
بنا بر این لازم است که در اشکال احترام و تجلیل رایج بین مردم که به هرنحوی با اشکال عبادت همسانی دارند دقت به عمل آید و زمینه های فکری و روحی افرادی که این‌گونه تجلیل ها را به جا می آورند مورد مطالعه قرار گیرد و و در شناخت دقیق آداب و رسوم اجتماعی که بدین صورت پدیدار می شوند کوشید .
تو ضیح اینکه زمانی به توحید در عبادت لطمه می خورد که فعل انسان با غرق شدن در شخص یا جهت مورد تجلیل و احترام به گونه ای صورت گیرد که انسان وجود خودش را در حضور او هیچ ببیند و تنها به او توجه داشته باشد . ولی در صورتی که انسان حضور خداوند را آن هم در آن جایگاه عالی و بلند مرتبه اش در نظر داشته باشد ، هیچ منافاتی با توحید نداشته بلکه عین توحید است . و باید بین این دو حالت تفاوت قائل شد . حالتی که فرد درشخص مورد احترام غرق شده و خدا را فراموش کند و حالتی که صرفا احترامی عرفی و بزرگداشتی مرسوم با توجه کامل به مقام وحدانیت خداوند در اعمال و اقوالی که به کار می برد است .
● توحید و شرک از منظر عمل
بدین ترتیب می توانیم نگاهی به اختلاف موجود بین جریان سلفی وهابیگری و بین سایر مذاهب کلامی اسلام بیندازیم . این اختلاف در مسئله توسل به انبیاء وائمه و اولیاء و شفاعت جستن از ایشان به درگاه الهی و متبرک شدن از مزارهایشان و سایر آداب و رسومی است که در رفتار عرف مردم مسلمان ملاحظه می شود .
سلفی ها و در پیشاپیش ایشان وهابی ها اعتقاد دارند که مانند این امور نشانگر نوعی از عبادت برای غیر خداست . زیرا شامل خضوع برای افراد مورد احترام می شود و خضوع یکی از مظاهر عبادت است . لذا مسلمانانی که این‌گونه اعمال را انجام می دهند تکفیر می کنند و آنها را مشرک می شمارند .
اما جمهور مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعیان از اصل با آنها مخالفند . چرا که این امور به خودی خود معنای عبادت را نمی پذیرد مگر آنکه امر دیگری که استغراق در شخصیت مقابل است ، آن هم به گونه ای که معنای تاله از آن استنباط شود، بدان اضافه گردد .
در حالی که کلمه “ شرک در عبادت “ به تفکری که در شخص یا بت ، خدا بودن و الوهیت را در درجه ای از درجات کم و بیش قائل است بستگی دارد ، چنانکه بت پرستان اعتقاد دارند .
اگر برخی از سلفی ها با آوردن برخی احادیث شامل نهی از زیارت قبور یا با افکاری کلامی - عقیدتی و شرعی بخواهند توسل و شفاعت را رد کنند ، حل مسئله متوقف بر مطالعه روشمند و جامع احادیث و تحلیل های کلامی عقیدتی و بحث و گفتگو بر اساس روش های موجود در علم فقه و کلام است که می توان پس از بررسی عمیق و دقیق به پاسخ صحیح دست یافت .
لازمه چنین گفتمان علمی این است که به طور کامل چه از جنبه واژگان و روش ها و چه از لحاظ روحیه حقیقت طلب اسلامی بر اساس اسلوب و روش معارف اسلامی بنا شده باشد ؛ نه اینکه طرفین بکوشند با استفاده از جدلیات سخن خود را برای عوام درست جلوه دهند . آن طور که ما در این مباحثه ها و گفتگو ها تا کنون دیده ایم این گفتگو ها از روحیه ای متشنج و ناآرام بر خاسته است نه از یک ذهن باز حقیقت جو .
تنها در این صورت است که می توان به نتایج صحیح علمی اسلامی که بر اصول ثابتی از کتاب و سنت استوار است ، رسید .
● از بت پرستی تا احترام به اولیای الهی
آنچه ذکر شد فرق بین عمل بت پرستان و آنچه مسلمانان با تکیه بر شرعی بودن شفاعت و توسل به انبیاء و اولیاء انجام می دهند ، را روشن می سازد . مسلمانان توجه کامل دارند که مرجع این شفاعت به حضرت حق باز می گردد و اوست که حاجت ها یشان را به حقی که برای آن اولیاء نزد خود قرار داده ، بر آورده می سازد.
این اعتقاد همراه با آگاهی دقیق از این اندیشه است که اولیای الهی بندگان مطیع خدایند و در برابر وی خاضع و خاشعند .
چنانکه خود خداوند متعال در سوره انبیاء آیه ۲۷ به این موضوع اشاره می کند :
“ لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون “ ترجمه : در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او کار می کنند . ( انبیاء/۲۷)
ایشان گروهی از انسان ها هستند که خداوند با وحی رسالتی بر دوش آنان گذاشته است ( انبیاء) و به سبب کارهای خالصانه شان مقام ولایت به ایشان ارزانی داشته پس چطور می شود این اعتقاد راستین را با شرک و بت پرستی همسان دانست ؟
اگر مسلمانان اعتقاد دارند که این انبیاء و اولیاء شفیعان در گاه ربوبی اند تنها برای این است که خداوند این مقام را به ایشان بخشیده است و بر اساس درجه و منزلت ایشان نزد خدا به آنان اجازه شفاعت داده است چنانکه باز در سوره انبیاء آمده است :
“ و لا یشفعون الا لمن ارتضی “ ترجمه : و جز برای کسی که ( خدا ) رضایت دهد شفاعت نمی کنند. ( انبیاء/۲۸ )
ماجرای یک سری اسرار الوهی موجود در ایشان نیست که آنها را با نسبت عاطفی خویشاوندی و غیره به خدا پیوند دهد بلکه کرامتی از جانب خداست که به حکمت بالغه و الطاف کریمانه اش به اولیایش مرحمت فرموده است .
بدین گونه روشن می شود که ذهنیت اعتقادی مسلمانان هیچ نوع از انواع شرک را در این موضوع بر نمی تابد . بلکه این را تعظیم و بزرگداشت انبیاء واولیای الهی می دانند واعتقاد راسخ به خالقیت و ربوبیت خداوند دارند و ایشان را مالک نفع و ضرر خود نمی دانند و هرچه که اولیاء دارا می باشند را از آثار لطف الهی و با اذن و اراده او می دانند‌.
دقیقا همان‌طور که در قرآن کریم درباره موهبت الهی در جاری ساختن جلوه های قدرت حق به دست حضرت عیسی (ع) آمده است :
“ انی اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فیکون طیرا باذن الله و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله “ ترجمه : من از گل برای شما چیزی به شکل پرنده می سازم و در آن می دمم و آن به اذن خدا پرنده ای می شود و به اذن خداوند کور مادرزاد و پیس را شفا می دهم و مردگان را زنده می کنم. ( آل عمران/۴۹ )
اگر خداوند قادر است که چنین کاری را به واسطه ایشان در زمان زنده بودنشان انجام دهد بدون شک قادر است پس از مرگشان نیز این کار را انجام دهد . زیرا قدرت الهی همان قدرت است و اراده خداوند بر این قرار گرفته که قدرتش بدین شکل در اولیایش ظاهر گردد.
پس با دقت در مفهوم “ توحید در عبادت “ و شرک دریافتیم که توسل و شفاعت هیچ جنبه ای از شرک را در بر ندارد ؛ ضمن اینکه شارع مقدس هم در احکام مشخصش کسانی را که شهادتین را بر زبان جاری می سازند مسلمان می نامد و احکام کافر و مشرک بر ایشان جاری نمی شود . ( چه برسد به مسلمانان معتقدی که از توسل و شفاعت هم چیزی جز توحید برداشت نمی کنند .)
علامه محمد حسین فضل الله
ترجمه: حامد آرضایی
پی نوشت:
۱ .ترجمه آیات از ترجمه استاد ابوالفضل بهرام پور استفاده شده است .
منبع : روزنامه رسالت