یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


وارن بوفت


وارن بوفت
▪ ۱۹۳۰ تولد
▪ ۱۹۳۴ انتشار کتاب تجزیه و تحلیل اوراق بهادار( بن گراهام و دیوید داد)
▪ ۱۹۵۰ حضور در دانشکده بازرگانی کلمبیا
▪ ۱۹۵۱ فارغ التحصیلی از دانشگاه کلمبیا و شروع سرمایه‌گذاری‌ها
▪ ۱۹۶۵ خرید شرکت برکشاین هاتاوی (یک سرمایه‌گذاری ۱۰۰۰۰ دلاری که ارزش آن تا سال ۱۹۹۹ به ۵۱ میلیون دلار رسید).
▪ ۱۹۶۷ خرید شرکتی ملی ایندمنیتی و شرکت ملی بیمه آتش‌سوزی و حوادث دریایی
▪ ۱۹۶۹ جذب سرمایه‌گذاران شریک برای توسعه برکشاین
▪ ۱۹۹۵ خرید عمده سهام مک دانلد
▪ ۱۹۹۶ اکتساب شرکت GEICO به عنوان شرکت بزرگ بیمه خودرو در ایالات متحده
▪ ۱۹۹۸ خرید شرکت مدیریت Jet
● پیشینه و ظهور
در سال ۱۹۵۲، یک مدیر جوان ۲۱ ساله در روزنامه اوماها، دست به تبلیغ زد و مردم را دعوت کرد تا در کلاسی درخصوص سرمایه‌گذاری شرکت نمایند. او اظهار داشته بود که این کلاس بیش‌تر به نفع خودش است تا شرکت‌کنندگان. او حتی یک سرمایه‌گذاری آزمایشی ۱۰۰ دلاری را پیشنهاد کرد. در روز برگزاری کلاس بیست نفر شرکت کردند. مسلماً اگر شرکت‌کنندگان می‌دانستند که یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران آن دوران یعنی وارن بوفت قصد دارد تا سخنرانی نماید، دیگر جایی در ساختمان محل برگزاری کلاس یافت نمی‌شد.
بوفت که در ۳۰ اوت سال ۱۹۳۰ در نبراسکا واقع در اوماها متولد شده بود، استعدادهای خود برای تبدیل شدن به یک فرد ثروتمند از همان روزهای نخست ابراز داشت. در شش سالگی، او شش قوطی کوکاکولا را ۲۵ سنت می‌خرید، آن‌ها را جدا می‌کرد و هر قوطی را ۵۰ سنت می‌فروخت. وقتی بوفت جوان دچار یک بیماری مرموز شد و در رختخواب استراحت می‌کرد، مرتباً به این موضوع فکر می‌کرد که چگونه می‌تواند پولدار شود. پس از بهبودی، بوفت از دوستانش خواست در کاری سودآور شرکت کنند که مدت‌ها به آن اندیشیده بود.
او توپ‌های گلف گم شده را پیدا می‌کرد، آن‌ها را بسته بندی می‌کرد و سپس می‌فروخت. وقتی او کتاب انتخاب‌های پسر اصطبل را منتشر کرد، یکی از جوان‌ترین راهنماهای شرط‌بندی مسابقات اسبدوانی در ایالات متحده بود. مشخص نیست که چند بار در پیش‌بینی‌های خود موفق بوده؛ اما اگر به اندازه پیش‌بینی‌هایش در مورد قیمت سهام موفق بوده باشد، قطعاً بارها برنده شده است. وقتی وارن بوفت تنها ۱۲ سال داشت، پدرش یعنی هوارد بوفت، به نمایندگی کنگره دست یافت و خانواده‌اش راهی واشنگتن شدند. بوفت چندان از این نقل مکان راضی نبود. البته نظر او وقتی عوض شد که از توان بالقوه تجارت در پایتخت آمریکا مطلع شد. بوفت در پنج روزنامه مشغول به کار شد و صبح‌ها بیش از ۵۰۰ روزنامه را به خانه‌ها می‌داد و در نتیجه می‌توانست مانند یک کارمند تمام‌وقت، ۱۷۵ دلار درآمد کسب کند. وقتی او فقط ۱۴سال داشت، ۱۲۰۰ دلار پس‌انداز کرده بود که برای خرید یک زمین کشاورزی ۴۰ آکری در نبراسکا کافی بود. بوفت زمین خود را برای فعالیت‌های کشاورزی اجاره داد.
● لحظات مهم
بوفت تصمیم گرفت تا یک مدرک رسمی دانشگاهی در زمینه تجارت به‌دست آورد. او در دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا پذیرفته شد؛ اما تحصیلش در وارتون را به پایان نرساند. او به این نتیجه رسید که ابعاد تئوری کسب و کار ارزشی برایش ندارند و نمی‌توانند عطش او به تجارب عملی را رفع کنند؛ بوفت سپس به تحصیل در رشته کسب و کار و اقتصاد در دانشگاه نبراسکا پرداخت و در عین حال در مجله لینکولن مشغول به کار شد. در ۱۹ سالگی در دانشکده بازرگانی هاروارد پذیرفته شد؛اما به آن‌جا نرفت. بوفت، درعوض به دانشکده بازرگانی کلمبیا بازگشت و تحت هدایت استادی بزرگ همچون بن گراهام به تحصیل در زمینه مدیریت مالی پرداخت.
سرانجام به هنگام مطالعه بازار سهام بود که بوفت، حرفه اصلی خود را یافت. نخستین تجربه او در زمینه سهام به ۱۱ سالگی بازمی‌گشت (البته با توجه به این موضوع که پدرش کارگزار سهام بود). بوفت جوان سه سهم در شرکت خدمات شهر را به ارزش هر سهم ۳۸ دلار خرید. مدتی بعد ارزش سهام این شرکت به ۲۷ دلار کاهش یافت. سپس وقتی وضعیت این سهام بهتر شد هر سهم خویش را ۴۰ دلار فروخت و سود بسیار اندکی به‌دست آورد. مدت کمی بعد ناگهان ارزش سهام این شرکت به ۲۰۰ دلار رسید که باعث شد بوفت از خودش بیزار شود و ارزش سرمایه‌گذاری بلند مدت را بفهمد.
بوفت که زندگی توأم با سرمایه‌گذاری را ترجیح می‌داد، تمام انرژی و سپرده‌هایش در کارهای مختلف را به بازار سهام سوق داد. از سال ۱۹۵۱ تا سال ۱۹۵۶، او از ۹۸۰۰ دلار سرمایه‌گذاری به ۱۴۰۰۰ دلار سود دست یافت. در اخبار از بوفت به عنوان کوچولوی سرمایه‌گذار یاد می‌شد و افراد بیش‌تری خواهان آن بودند که او از جانب آنان دست به سرمایه‌گذاری بزند. او دوستانش را نیز به این کار دعوت کرد و به زودی دست به سرمایه‌گذاری‌های مشترک محدود زد که در ازای هر ۲۵ درصد سرمایه‌گذاری، ۴ درصد سود به دنبال داشتند.
وقتی بوفت کار خود به عنوان سرمایه‌گذار را آغاز کرد، استراتژی خاص سرمایه‌گذاری خویش را تدوین نمود. به دنبال سهامی بود که بسیار ارزشمند به نظر می‌رسیدند – سهامی که با توجه به ارزش دارایی‌ها و اموالشان، ارزان به نظر می‌رسیدند – و سپس این سهام را می‌خرید و آن‌ها را برای بلند‌مدت حفظ می‌کرد. او می‌گوید:«رخوت و درجا زدن باید از سبک و استراتژی سرمایه‌گذاری به بیرون رانده شود.» بوفت به شدت تحت‌تأثیر نظریه‌های بن گراهام، استاد سابقش در دانشگاه کلمبیا بود که کتابی کلاسیک در باب سرمایه‌گذاری را تحت عنوان تجزیه و تحلیل اوراق بهادار در سال ۱۹۳۴ به صورت مشترک با دیوید داد به رشته تحریر درآورده بود. بوفت پای خود را از استراتژی‌های گراهام فراتر نهاد و به سراغ شرکت‌هایی رفت که سهامشان ارزان‌تر از چشم‌انداز توسعه آتی آنان بودند. این رویکرد نیازمند ارزیابی اموال غیرمنقول شرکت‌ها، همچون ارزش نام تجاری آنان بود. در این عرصه بود که بوفت در مسیر پیشرفت قرار گرفت. هم‌اکنون حوزه اموال غیرمنقول به رشته مورد علاقه آکادمی‌های کسب و کار تبدیل شده است اما در دهه ۱۹۵۰ این موضوع کاملاً نادیده گرفته می‌شد؛ البته بوفت چندان به ابعاد تئوریک این حوزه علاقه‌مند نبود.
همان‌طور که بوفت در وارتون متوجه شده بود، تئوری‌ها خیلی خیلی خوب بودند؛ اما آیا استراتژی او در عمل کارآمد از آب درمی‌آمد؟ در پاسخ باید گفت فوق العاده کارآمد. بین سال‌های ۱۹۵۷ و ۱۹۶۶، سرمایه‌گذاری‌های مشترک بوفت، سود خارق‌العاده ۱۱۵۶ درصدی را به‌دنبال داشتند. درحالی که میانگین سود سرمایه‌گذاری شرکت‌هایی بزرگ همچون داو جونز ۹/۱۲۲ درصد بود. یک سرمایه‌گذاری مشترک ۱۰۰۰۰ دلاری می‌توانست پس از کسر سهم بوفت، ۸۰۴۲۰ دلار سود به دنبال داشته باشد. بوفت به سبقت گرفتن خود در بازار ادامه داد و سود خود در سرمایه‌گذاری‌های مشترک را در سال ۱۹۶۷ به ۳۶ درصد و در سال ۱۹۶۸ به ۵۹ دلار رساند که البته هنوز هم متناسب با استراتژی سرمایه‌گذاری او نبودند.
در سال ۱۹۶۹ و در میان بهت مدیران، بوفت اعلام کرد که نگران حفظ عملکردش در حوزه سرمایه‌گذاری‌های مشترک است و می‌خواهد به این کار پایان دهد.
از سال ۱۹۶۹ به بعد، توجه او به‌طور کامل به سرمایه‌گذاری در برکشاین هاتاوی متمرکز شد که در سال ۱۹۶۵ آن را خریده بود. بازار، فراز و نشیب زیادی داشت؛ اما بوفت خود را وقف رضایت سهامدارانش کرد. افسانه بوفت که شاید بتوان آن را مرموز و غیرعادی دانست، در زمینه سهام به پایان رسید و او عصر جدیدی را آغاز کرد. در پرتو عملکرد قوی شرکتش، بوفت توانست شایستگی‌های غیرقابل تردید خویش را بروز دهد. سرمایه‌گذاری ۱۰۰۰۰ دلاری او در برکشاین در سال ۱۹۶۵، به ارزشی ۵۰ میلیون دلاری تا پایان سال ۲۰۰۰ تبدیل شده است. سرمایه‌گذارانی که از شاخص S&P ۵۰۰ تبعیت کرده بودند، توانسته بودند به سودی ۵۰۰ هزار دلاری در این شرکت دست یابند. این درحالی بود که بوفت سهام کوکاکولا و امریکن اکسپرس را در زمانی که ارزان بودند، خریده بود. از سوی دیگر، او در برابر وسوسه خرید سهام شرکت‌های اینترنتی به‌ویژه در در دوران اوج آن در دهه ۱۹۹۰، مقاومت می‌ورزید. بوفت می‌گوید:«به عنوان یک گروه، موش‌های قطبی، شبیه به موش‌های معمولی هستند؛ اما تاکنون از هیچ موش قطبی به بدی یاد نشده است.»
بوفت فردی است که تحت‌تأثیر تعریف‌هایی که از او می‌شود قرار نمی‌گیرد. او مردی‌ست که ساده زندگی می‌کند و حتی برای فعالیت‌های پستی برکشاین یک هواپیمای کوچک دست دوم خریده است. او در خانه‌ای معمولی در اوماها زندگی می‌کند، با یک خودروی قدیمی رانندگی می‌کند و دفتری کوچک با تعداد کمی کارمند دارد. به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین سرگرمی او خواندن گزارش‌های شرکت است که علاقه وافری به آن‌ها دارد.
● شرایط و نتایج
وارن بوفت یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران همه اعصار است. آن‌چه که باعث می‌شود او برتر از سایر رقبای سرمایه‌گذار خود باشد؛ این است که بوفت به خوبی از اصول سرمایه‌گذاری آگاه است. شرکت‌ها مرتباً در فراز و نشیب هستند. آن‌ها یک دقیقه در اوج هستند و دقیقه‌ای دیگر در سراشیبی ورشکستگی. بوفت همواره روندی یکنواخت داشت و از پرش‌های بی‌برنامه حذر می‌کرد. بر خلاف بسیاری از سرمایه‌گذاران که همه چیز خود را به دلیل ظهور خدمات الکترونیکی از دست دادند، بوفت به راحتی با این مسئله کنار آمد. او از سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی که کسب و کارشان را درک نمی‌کرد و عمدتاً جزو شرکت‌های پیشرفته تکنولوژیکی بودند، پرهیز می‌کرد. در عوض اقبال بوفت و سهامدارانش ناشی از سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در شرکت‌هایی بود که ارزش آن‌ها کم‌تر از حد واقعی برآورد شده بودند. این اراده بوفت است که او را بالاتر از همتایانش قرار داده است.
● پندها
▪ هرگز فقط یک سوسک در آشپزخانه نیست. (وارن بوفت)
▪ بازار برای سرگرمی بهتر از آموزش پول می‌پردازد. (وارن بوفت)
منبع : نشریه میثاق مدیران


همچنین مشاهده کنید