چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

فینال باشکوه


فینال باشکوه
پرونده هسته ای ایران اکنون در حساس ترین مقطع خود به لحاظ تاریخی قرار دارد. برای اولین بار این پرونده در اثر همکاری های فوق العاده ایران که برای غربی ها کاملا غیرمنتظره بوده تقریبا به طور کامل بسته شده است. البته به تعبیر دقیق تر باید گفت مقصود از بسته شدن در اینجا این است که روند اجرای پادمان های NPT در ایران به حال عادی در می آید و دیگر پرونده ایران به عنوان یک مورد خاص در دستور کار اجلاس های نوبه ای شورای حکام آژانس قرار نخواهد داشت. پس از به وجود آمدن این وضعیت همانطور که با آژانس هم توافق شده دیگر موضوعی برای بررسی در پرونده ایران وجود نخواهد داشت و رسیدگی به ادعاها هم در روند عادی انجام خواهد شد. این امر که با توجه به متن گزارشی که شب گذشته توسط البرادعی منتشر شد تقریبا قطعی شده ، به شدت نگرانی امریکا، انگلستان و فرانسه را برانگیخته است. مهم ترین علت نگرانی آنها هم این است که احساس می کنند پس از انتشار گزارش البرادعی به اجلاس نوامبر۲۰۰۷ شورای حکام، و نامه متعاقب آن به ایران که کلیدی ترین موضوع موجود در پرونده یعنی تاریخچه سانتریفیوژهای P۱ وP۲ را حل شده اعلام کرد، و بعد از آن انتشار برآورد اطلاعات ملی امریکا که به صراحت اعلام کرد ماهیت برنامه ایران در حال حاضر صلح آمیز است، اگر گزارش مدیرکل به اجلاس ماه مارس هم حاوی خبر از وقوع یک پیشرفت جدی در همکای ایران و آژانس باشد، آنگاه ضربه ای جبران ناپذیر به سیاست این کشورها در تشدید فشارها علیه ایران وارد خواهد شد. حرف اصلی این کشورها به درستی این است که اگر انتشار آن دو سند کار امریکا را در همراه ساختن دیگر کشورها با خود علیه ایران تا این حد دشوار کرده که هم اکنون عملا بن بستی غیرقابل عبور به وجود آمده، انتشار گزارشی با این مضمون که ایران اجرای طرح اقدام توافق شده با آژانس را به پایان رسانده بدترین اتفاقی است که می تواند برای دیپلماسی تشدید تدریجی فشار بر ایران رخ دهد.
نکته ای که گزارش ماه مارس مدیرکل می گوید دقیقا همین است. مطابق این گزارش ایران بحث درباره همه مواردی را که در مدالیته توافق شده با آژانس به عنوان «موضوع» (Issue) پذیرفته شده بود (۶ مورد) به پایان رسانده و دیگر از دید آژانس چیزی که بتوان آن را یک موضوع حل نشده در پرونده ایران خواند وجود ندارد. آنچه باقی مانده از دید ایران در واقع «هیچ» است. در آخرین بند از مدالیته نوشته شده بود که پس از پایان رسیدگی به موضوعات ایران آماده خواهد بود برخی ادعاها درباره مطالعات خاص را بررسی کرده و به آنها جواب دهد. گزارش البرادعی نشان می دهد که اتفاقا این امر هم به طور کامل انجام شده و ایران تمام ۳-۴ هفته گذشته را به بحث با مقام های آژانس درباره مطالعات ادعایی گذرانده که امریکا به آن نسبت می دهد. اطلاعات موجود در گزارش نشان می دهد حتی این مورد هم -که یک «موضوع» نبود- بسته شده و آژانس قبول کرده است که نسبت داده شدن مطالعاتی درباره ساخت سلاح هسته ای از جانب امریکا به ایران فاقد مبنا (Baseless) بوده است و مهم تر از آن تایید می کند آژانس هیچ گونه ارتباطی بین استفاده از مواد هسته ای در ارتباط با مطالعات ادعایی پیدا نکرده است و هیچ اطلاعات معتبری نیز در این زمینه ندارد. اما امریکایی ها و برخی متحدانشان که می دانستند انتشار این گزارش همه بازی آنها را در مقابل ایران به هم خواهد ریخت، ابتدا با یک عملیات رسانه ای وسیع و بعد با تشدید فشارهای دیپلماتیک پس پرده به البرادعی او را وادار کردند از بسته اعلام کردن این مورد آخر خودداری کند.
عملیات رسانه ای غرب علیه البرادعی درست از لحظه ای که احساس کردند گزارش او چون آخرین میخ بر تابوت تندروی علیه ایران عمل خواهد کرد، آغاز شد. چند روزنامه و خبرگزاری مهم غربی از قول منابعی «بسیار مطلع» که البته در اینگونه مواقع اغلب نمی خواهند نامشان فاش شود، البرادعی را متهم کردند که قصد دارد چک سفید امضا به ایران بدهد و آنها نمی دانند که علت این امر چیست. در مرحله بعد همین رسانه ها از قول منابع داخل آژانس نوشتند که البرادعی بر سر گزارش به اجلاس ماه مارس با تیم فنی خود دچار اختلاف نظر شده و آنها نمی توانند بفهمند چرا او قصد چنین کاری را دارد. نفس تلاش برای تفکیک محمد البرادعی به عنوان مدیر کل آژانس از تیم فنی اش توسط رسانه ها و دیپلمات های غربی -که برای نخستین بار از زمان گشوده شدن پرونده هسته ای ایران صورت می گیرد- به خوبی نشان می داد که غربی ها سخت نگران محتوای گزارش هستند و و ناامید از به وجود آوردن دگرگونی های اساسی در آن، سعی می کنند گزارش را نظر شخصی البرادعی و فاقد پشتوانه فنی در دبیرخانه آژانس معرفی کنند! نوع دیگری از فشارها بر البرادعی در سطحی پنهانی و البته موثرتر اعلام شد. امریکایی ها هفته گذشته اعلام کردند اسناد و مدارک جدیدی درتایید ادعاهایشان علیه برنامه هسته ای ایران به آژانس ارائه خواهند داد. پی گیری ها نشان داد آنچه ارائه شده همان مواردی است که قبلا هم -حتی در سال ۲۰۰۴- در اختیار آژانس قرار گرفته بود و همانطور که دیپلمات ها تاکید کردند هیچ چیز باارزشی در آن وجود ندارد. بعلاوه، هفته گذشته هنگامی که هنوز چند روز تا انتشار گزارش البرادعی باقی مانده بود، او به روزنامه الزمان گفت که از ناحیه برخی کشورها تحت فشار شدید قرار دارد و حتی مکالماتش شنود و تحرکاتش کنترل می شود. البته مدیرکل در آن مصاحبه گفته بود فشارها تاثیری بر او نخواهد گذاشت. انتشارگزارش البرادعی در روز گذشته در اثر همین فشارها چند بار به تاخیر افتاد. معلوم است امریکایی ها در حال پیاده کردن همان سناریوی همیشگی هستند: فشار بر مدیر کل در ساعات پایانی انتشار گزارش، افزودن چند جمله منفی به آن و بزرگنمایی رسانه ای همان چند جمله با هدف کمرنگ کردن بخش اصلی آن که کاملا به نفع ایران است. این دقیقا اتفاقی است که در نوامبر ۲۰۰۷ هم رخ داد، اتفاق اضافه اکنون این است که خبرگزاری ها نوشته اند دولت امریکا به رسانه های غربی «دستور» داده جنبه های منفی گزارش را بزرگنمایی کنند.
با وجود همه این فشارها، تاثیری که نهایتا بر گزارش گذاشته شد در قیاس با حقایق بسیار مهمی که این گزارش درباره برنامه هسته ای ایران بر آن تاکید می کند کاملا بی اهمیت است. درست است که آژانس تحت فشار قصد دارد طرح یک ادعا را ۳ ماه دیگر -تا زمان اجلاس ژوئن ۲۰۰۸- کش بدهد ولی همین حالا هم پرونده ایران در وضعیتی فرجامین قرار دارد و برگ آخری که غربی ها به زور بر آن افزودند تنها یک صفحه سفید است که چیزی روی آن نوشته نشده است. میزان اهمیت این گزارش را از آنجا می توان فهمید که از چند روز قبل مقام های عالی رتبه غربی اعلام کرده بودند که اگر این گزارش حاوی آنچه آنها می خواهند نباشد، ارزشی برای آن قائل نخواهند شد. روزنامه های غربی این جمله را به همین صراحت از گریگوری شولتی نماینده امریکا در آژانس نقل کردند. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم در اظهار نظری مشابه تاکید کردند این گزارش تاثیری بر تلاش کشورهایشان برای تحریم ایران نخواهد گذاشت. دیروز هم درست همزمان با انتشار گزارش ۳ کشور اروپایی پیش نویس قطعنامه ای جدید را در شورای امنیت توزیع کردند تا به خیال خود نشان داده باشند اعمال فشار بر ایران ادامه دارد. این اظهارات و تحرکات اگرچه حاوی نوعی بی اعتنایی به گزارش البرادعی است اما در خلال آن نوعی نگرانی بی حد و حصر نسبت به آنچه البرادعی حتی پس از «شسته شدن به آب ویرایش فشارها» اعلام کرده را به وضوح می توان دید. درست است که غربی ها ادعا می کنند آنها بدون توجه به این گزارش -که حالا جالب است نمی گویند «سیاسی است» و «تحت فشار ایران» نوشته شده!!- کار خودشان را خواهند کرد ولی خود خوب می دانند در صورتی که البرادعی پایان یافتن موضوعات مورد نظر آژانس در پرونده ایران را اعلام کند -که کرده است- آن وقت زیر پای شورای امنیت ناگهان خالی خواهد شد و تمام آن بنا که از ابتدا هم معلوم بود بر شالوده ای سست استوار است فروخواهد ریخت. پرونده ایران اساسا به این دلیل به شورای امنیت رفت که غربی ها ادعا می کردند ایران به اندازه کافی با آژانس همکاری نمی کند. حالا آژانس می گوید ایران آنقدر همکاری کرده که تمام موضوعات مطرح در پرونده آن حل و فصل شده است. با این وصف ماندن پرونده ایران در شورای امنیت جز ریشخند عقل و منطق آیا معنای دیگری هم می تواند داشته باشد؟!
پیام نهایی گزارش ماه مارس این است که با انتشار این گزارش دیگر هیچ توجیه فنی و حقوقی برای تداوم اقدامات خصمانه علیه ایران باقی نمی ماند. غرب تا امروز ادعا می کرد مدافع و نگهبان مقررات بین المللی و نگران اشاعه سلاح های کشتار جمعی است. از امروز و با توجه به ۳ سند گزارش نوامبر ۲۰۰۷، برآورد اطلاعات ملی امریکا و گزارش مارس ۲۰۰۸، دیگر این ادعا به هیچ وجه مسموع نیست و ملت ایران هر نوع فشاری را صرفا به عنوان تلاش برای محروم کردن این کشور بزرگ از حقش و به وجود آوردن یک رویه تبعیض آمیز تفسیر خواهد کرد و جلوی آن خواهد ایستاد. تداوم فشارها نشان می دهد که غرب نه نگران ساخت سلاح هسته ای بلکه نگران پیشرفت ایران است. اما غرب باید بداند در صورتی که بخواهد همه قوانین بین المللی را زیر پا بگذارد و جهان را به وضعیت ما قبل تمدن و قانونگذاری برگرداند، ایران آنقدر توان دارد که در شرایط جنگی هم از منافع خود دفاع کند. صرف نظر از اینکه امریکا موفق به بازگرداندن غرب به دوران بدویت خواهد شد یا نه یک چیز اکنون کاملا روشن است و آن هم این است که دیگر چیزی به نام پرونده هسته ای وجود ندارد.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان