جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نقدی بر ترجمه‌ی اشعار براتیگان توسط لیلا فیاضی


نقدی بر ترجمه‌ی اشعار براتیگان توسط لیلا فیاضی
در «جشن‌واره‌ی بزرگ شعر جهان» وازنا چند ترجمه از اشعار ریچارد براتیگان به‌قلم لیلا فیاضی در همین سایت منتشر شد. در بخش نظرات مطلب مورد اشاره پیام‌هایی اعتراض‌آمیز از سوی برخی مخاطبان انتشار یافت که در آن‌ها نه تنها ترجمه‌های صورت گرفته را آماج نقد قرار گرفته بود بلکه دست‌اندرکاران سایت وازنا را هم به علت تن دادن به انتشار آن‌ها متهم به عدم تخصص شده بودند.
این امر واکنش‌ها و توضیحاتی را از طرف مسئول مربوطه‌ی بخش ترجمه‌ی وازنا به همراه داشت که هم‌چنان در بخش نظرات ذیل ترجمه‌های لیلا فیاضی قابل بازخوانی‌ست و قضاوت‌اش نیز برعهده‌ی خوانندگان سایت است.
کوتاهِ سخن این‌که در «جشن‌واره‌ی بزرگ شعر جهان» قصدمان فراهم آوردن شرایطی برای مترجمان جوان‌تر بود تا در کنار مترجمان باسابقه‌ی شعر آثار خود را ارائه دهند و در معرض نگاه عموم بگذارند؛ متأسفانه این بُعدِ مسئله را منتقدان مورد اشاره یک‌سره نادیده گرفتند. برخلاف لحن و شیوه‌ی انتقاد تخطئه‌آمیز آن دوستان، در ادامه‌ی مطلب، نقدی درباره‌ی همان ترجمه‌ها را از مهدی اکبری‌فر منتشر می‌کنیم که نشان می‌دهد چه‌گونه می‌توان در عین اتخاذ موضعی انتقادی و حتی تند درباره‌ی آثار دیگران، از سوء‌نظر و برخورد غیراخلاقی در حق‌شان اجتناب ورزید.
آن‌چه مرا به نوشتن این مطلب وامی‌دارد خواندن ترجمه‌ای از شعرهای ریچارد براتیگان توسط خانم لیلا فیاضی است که در سایت وازنا منتشر شده است. اخیرا ً شمار اشعار ترجمه شده به زبان فارسی فزونی یافته است و این خود جای مباهات است، اما این فزونی در کنار افت شدید کیفیت ترجمه‌ی ادبی بوده و این خود قسمتی از جریان منحطی در ترجمه است که اغلب موجب گسست ارتباطی با شاعران غربی توسط ناآشنایان به زبان خارجی می‌شود. خواننده‌ای که ترجمه‌ای ضعیف و تحت‌اللفظی از شعر بوکوفسکی می‌خواند در همان قدم اول که عبارت است از ارتباط ابتدایی با جملات و عبارات دچار مشکل شده و از شعر باز می‌ماند. باید گفت ترجمه نیازمند تسلط صد در صد در زبان نیست بلکه نیازمند توانایی پیوند دادن ریشه‌های شعری در زبان‌هاست. معنای لغات و عبارات را می‌توان در فرهنگ‌ها و لغت‌نامه‌ها جستجو کرد اما ترجمه‌ی خوب یک شعر نیازمند شناخت شعر توسط مترجم و توانایی باز آفرینی آن است چون آن‌چه در نهایت برای‌مان مطرح است شعر است و این شاعرانگی در هر زبان و زمانی به شرط زحمت کشیدن قابل عرضه است. ترجمه‌ی عینی گزاره‌ها شعر نمی‌سازد، شاید خواننده‌ی باهوش و حرفه‌ای خود بتواند به امر بازسازی در مخیله‌اش دست بزند ولی این کار در وهله‌ی اول بر عهده‌ی مترجم است. آثار شاعران «نسل بیت» عمدتا ً دارای زبانی روان و ساده است که در ورای این زبان ساده شاعرانگی‌ای عظیم خوابیده است.
آشنایان به زبان ممکن است فریب این زبان ساده را بخورند و در صدد ترجمه‌ی این اشعار برآیند اما ضعف در بازآفرینی حاصل کار آن‌ها را تبدیل می‌کند به یک سری جملات ناهماهنگ که شعر اصلی را نیز زیر سؤال می‌برند. برای مثال در ترجمه‌ی شعر دوم خانم فیاضی واژه‌ی transfer را "گرداننده" ترجمه کرده‌اند که تا این‌جا قرابتی به معنی اصلی می‌تواند داشته باشد اما در تکرار بعدی این واژه در سطر چهارم شعر اصلی در ترجمه‌ی "and asked the driver for two transfers" آورده‌اند "و از راننده می‌خواهم دو بار مرا بگرداند" که به کل اشتباه بوده و اساسی‌ترین بخش این شعر را از کار می‌اندازد.
بیایید خوانشی از این شعر را با ترجمه‌ی خانم فیاضی مقایسه کنیم: براتیگان سخت مشغول فکر کردن به معشوقه‌اش که چندی پیش از او جدا شده. در حال و هوای او به سر می‌برده است، در این حال سوار اتوبوس می‌شود و از جیب‌اش ٣٠ سنت در آورده و در حالی که هنوز فکر معشوقه‌اش را در سر دارد از راننده می‌خواهد هزینه‌ی بلیط دو نفر را از پول‌اش کم کند. براتیگان دو بلیط را می‌گیرد و می‌نشیند روی صندلی. تازه حالا یادش می‌افتد که مدت‌ها پیش از معشوقه‌اش جدا شده و حالا تنهای تنهاست.
ترجمه‌ی خانم فیاضی کاملا به دور از این تعبیر که مطمئنا ً تعبیر اصلی‌ست نگاشته شده. ترجمه‌ی زیر را نیز در نظر بگیرید:
▪ سی سنت ، دو بلیط ، عشق
هنوز در حال و هوای تو بودم
که سوار اتوبوس شدم
سی سنت کرایه دادم
و دو بلیط از راننده خواستم
قبل از این‌که یادم بیافتد
تنها هستم.
حالا ترجمه‌ی بالا و هم‌چنین ترجمه‌ی خانم فیاضی مقایسه کنید و ببینید که چه‌قدر ایشان در ترجمه‌ی این شعر موفق شده است. این شعر به عقیده‌ی من یکی از بهترین کارهای شعری براتیگان است چرا که حس و حسرتی عظیم را در خود دارد و به یک‌باره ضربه‌ای به غایت شاعرانه بر خواننده وارد می‌کند. باید بگویم که در بقیه‌ی شعرها هم خانم فیاضی از بازآفرینی شاعرانگی بازمانده‌اند و بیش‌تر توان‌شان را صرف ترجمه‌ی عینی کرده‌اند که فکر نمی‌کنم کار ایشان برای هر شعر بیش‌تر از یک ربع یا بیست دقیقه طول کشیده باشد. در برخی شعرها مثل شعر «رنگ از شروع»، می‌شود با دست بردن در آرایش چند کلمه و تغییرات کوچک شعر را به مراتب زیباتر کرد. ترجمه‌ی زیر را با شعر خانم فیاضی مقایسه کنید:
▪ رنگ از شروع
از یاد ببر عشق را
می‌خواهم بمیرم
در طلایی گیسوان‌ات
شعر «در قرن بیستم زندگی می‌کنم» هم به این صورت است. این ترجمه را نیز با ترجمه‌ی خانم فیاضی مقایسه کنید:
▪ در قرن بیستم زندگی می‌کنم
در قرن بیستم زندگی می‌کنم
و تو این‌جا کنارم آرمیده‌ای
غمگین به‌خواب رفتی
و من ناتوان بودم از شاد کردن‌ات
نا امیدی مرا در بر گرفت
صورت‌ات به قدری زیباست که ناتوانم از توصیف‌اش
و راهی نیست که در خواب
شادت کنم
در پایان، آن‌چه را در بالا عناون کرده‌ام سلیقه‌ی شخصی خود اعلام می کنم و هر گونه سوء غرض و دشمنی را تکذیب می‌کنم؛ و برای خانم فیاضی و صنعت ترجمه‌ی شعر آرزوی توفیق دارم و امیدوارم که با ترجمه‌های زیباتر با اشعار زیباتری از شاعران جهان آشنا شویم.
مهدی اکبری‌فر
منبع : مجله الکترونیکی وازنا