سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


حیات نشئه‌ی تنهایی است


حیات نشئه‌ی تنهایی است
● یک تصویر یک تحلیل
وقتی به دیدن تصاویر علاقه و عادت داشته باشیم بعضاً در خلال این مرور به تصاویری برمی‌خوریم كه در خاطر ما ماندگار می‌شوند. این تثبت وضعیت گاه آن چنان برحضور خود پای می‌فشارد كه صاحبان آن تصاویر را با تمامی تنوع كاری تنها با همان ژانر تصویری به جا می‌آوریم. تصاویر «كاهگلی» پرویز كلانتری برای من همواره این‌چنین حكمی داشته است. مجموعه آثار چشم‌اندازهای معماری این هنرمند گویی از میان انبوه آثاری كه بر خشونت روحی و روانی معاصر تكیه و تأكید دارند، ما را با جلوه‌های بومی و تزیینی خود، به اندكی آرامش و تلذذ بصری دعوت می‌كنند.
آثار كاهگلی كلانتری كه وی بخش زیادی از شهرتش را از آن‌ها دارد، اولین بار در سال ۱۳۵۱ به نمایش درآمدند. شیوه و تكنیك كار در آن ایام چندان تازگی نداشت و قبل از آن به توسط هنرمندان پیشرویی نظیر ماركو گریگوریان دست مایه كار قرار گرفته بود. اما در عین حال رویكرد كلانتری متفاوت بود چرا كه كاهگل در این مجموعه تنها بستر كار (بوم) را پوشانده و هیچ ارتباط فرمیك مابین عناصر بازنمایی شده تصویر و گاهگل برقرار نشده بود. كلانتری گاه فارغ از تكنیك مذكور، آثاری را در همین شیوه با تكنیك آكرولیك پدید آورده كه البته تصویر مورد نظر ما را نیز شامل می‌شود.
این مجموعه آثار در ابتدا نگاه محدودتری به ساختمان‌های گلی داشت و در واقع دیتیل‌هایی بود از معماری بومی (آثار سال‌ ۵۱). اما به مرور نگاه نقاش وسعت می‌گیرد و ما با چشم انداز‌های گسترده‌تری مواجه می‌شویم. این روند تا آن‌جا پیش می‌رود كه معماری در قیاس با طبیعت، حجم بسیار محدودتری پیدا می‌كند.
عنوان اثر «كویر» است و خلق آن به سال ۱۳۷۶ باز می‌گردد. تایلو با قطع ۸۰× ۱۶۰ سانتی‌متر همچون ماهیت «كویر» پیشاپیش رازمند می‌نماید.
ساختار سهل و ممتنع كار، پیچیدگی‌های درونی و محتوایی خود را دارا است. در «كویر» كلانتری بیشترین پهنه تصویر به روایت خاك و خشكی اختصاصی یافته است، با این همه چیدمان عناصر بصری چنان است كه ما احساسی شبیه طراوت و تازگی از آن داریم.
عناصر بازنمایی شده شامل چند عمارت پراكنده- كه بی‌شباهت به معماری دوره سلجوقی و یا تیموری نیست- چند درخت خشك و تك درختی سرسبز می‌باشند كه دقیقا در نیمه بالایی كادر قرار گرفته‌اند. در كانون این عمارت‌ها گنبدی خوش رنگ خودنمایی می‌كند. همه عناصر به صورت قرینه تدوین یافته‌اند كه این تركیب‌بندی بیشترین تاثیر را بر كیفیت محتوایی تصویر به جا گذارده است.
خورشید به حْكم سایه در سمت راست آسمان جای گرفته و حوالی صبحی مْطرا را رقم زده است. مجموعه بناها اگر چه به ناگزیر نشان از حضور آدمی دارند، اما اكنون سكونتی بر آن مترتب نیست و چه بسا سال‌هاست كه از انزوای تام و بكر آن می‌گذرد.
رنگ قهوه‌ایی مایل به قرمز زمینه كه با تركیب سفید، به رنگ اخرایی روشن گراییده، درهم نشینی با رنگ سرد آبی فیروزه‌ای (كه نقطه تاكید تصویر به حساب می‌آید)، گرمی مضاعف خود را از دست داده و به كیفیتی مبدل شده تا در عین حالی كه حرارت كویر را با خود دارد از خشونت طبیعی آن كاسته شود. لكه‌های سفید نیز در این میان جان و ثبات ویژه‌ایی به مجموعه عناصر بخشیده است.
از سویی فرم‌های مْدور به همراه تركیب‌بندی خطی عناصر معماری كه با تاش‌های كم رنگ افقی تشدید شده، به سكون و سكوت مفّرح تصویر دامن زده است.
«كویر» اما به خودی خود سرشار از روایت‌هایی است گفته و ناگفته، به قول زنده یاد دكتر علی شریعتی «كویر تاریخی است كه در صورت جغرافیا نمایان شده است». كویر سرزمین ظهور پیامبران الهی است. كویر زادگاه خیال است و از همین‌رو بیشترین افسانه‌های آدمی سر به آن سو دارد. كویر سرزمین سكوت است و سكوت رازدار هزاران حرف ناگفته. كویر در عین بی‌كرانگی‌اش، محل تلاقی زمین با آسمان است. در مراكز این بی كرانگی آدم خود را در قیاس با طبیعت لایزل، حقیر و ناتوان احساس می‌كند آن چنان كه گویی بی‌واسطه در محضر معبود قرار گرفته است.
كویر در خاطره جمعی و خاطره ازلی آدم‌ها حضوری محكم و غیرقابل انكار دارد و به عبارتی با اندك تاملی می‌توان غرابت آن را در نزد خود احساس كرد. از همین رو كویر كلانتری نیز می‌تواند محصول همین تأمل و مكاشفه باشد. مكاشفه‌ایی مشهون از معنویت، معنویتی كه انسان مدرن از آن بسیار دور افتاده و چه بسا با تمام دلتنگی و احساس نوستالژیك، راه آن را گم كرده است.
كلانتری در این جا چهار عنصر اصلی طبیعت یعنی زمین، هوا، آتش و آب و یا به روایتی دیگر آب (حضور درخت) باد (فرسایش طبیعت و بناها)، خاك (كویر) و آتش (رنگ زرد) را در كنار یكدیگر جمع آورده است. حاصل جمع این عناصر شاید همان بساط زیست باشد. اما برای زندگی فقط این‌ها كافی نیستند، احساسی از درون همواره ما را از طبیعت پست فراتر می‌برد، و شاید از همین رو باشد كه در این‌جا مكانی معنوی (مسجد یا حرم) نیز به جمع افزوده شده است و جالب آن‌كه تمامی درختان خشك و از دایره حیات بیرون افتاده‌اند الا آن تك درخت سبز كه مجاورتی تنگ با حرم دارد.
بخشی از شعر سهراب سپهری
نویسنده : محمدحسن حامدی
منبع : دوهفته‌نامه هنرهای تجسمی تندیس


همچنین مشاهده کنید