شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

خاتمی، محکومی بی محکمه


خاتمی، محکومی بی محکمه
سیدمحمدخاتمی از آن دست ابرسیاستمدارانی است که هم در مدحش زیاد می گویند وهم در ذم اش. اگرچه در ذم اش بسیارتر گفته و نوشته شده. چرا که خاتمی به رغم آنکه هشت سالی بر کرسی ریاست دستگاه اجرایی تکیه زده بود اما شأن ریاست جمهوری را مانع از پذیرفتن نقدهای وارده که اغلب از جرگه انصاف و سازندگی خارج می شد، نمی دانست. خاتمی آنچنان هاله های قدسی گرداگرد حاکمیت را کنار زد که نه تنها مخالفانش بلکه حامیانش نیز بر او تاختند و گزنده ترین نقدها را تا مرز نسبت های ناروا به او روا داشتند.
این از شکستن هیمنه خاتمی نبود که دولتش را هر ۹ روز با یک بحران مواجه می کرد بلکه فراخی عرصه نقد و آواز بلند بلندگوهای موافقان و مخالفان بود که او را موضوع تمامی تریبون های آزاد دانشجویی و رسانه ای قرار داده بود. چرا که خاتمی اساساً خود را یکی از جنس همین مردم عادی می دانست و هرگز در مقابل این نقدهای تند، جبهه نگرفت و خود را مبرا از آن ندانست و بر منتقدانش خشم نگرفت. حال آنکه پیش و پس از او برخی مستاجران کرسی ریاست جمهوری را با دین و اسلام و نبوت پیوند بسیار می زدند.
کمااینکه مخالف هاشمی، مخالف رهبر بود و مخالف رهبر، مخالف پیامبر بود. در دولت خاتمی نه کسی او را با پیامبر قیاس کرد، نه کسی او را فرستاده رهبر و امام خواند ونه کسی... خاتمی برای پرهیز از آنکه شکستش ضربه ای محتوم بر پیکره دین باشد، کوشید تا با زدودن هاله های قدسی پیرامون حاکمیت، مرزی میان حکومت مداری دینداران و دین مداری حکومتگران بیافریند. اما از سوی حامیانش به سیاستمداری بی عرضه و از سوی مخالفانش، به مروج لیبرالیسم و سکولاریسم محکوم شد.
با این وجود خاتمی تنها سیاستمدار شجاعی است که در تاریخ انقلاب مردانه ایستاد و از خطاهایش پوزش طلبید. مع الوصف خاتمی مردی بود که مردان حکومت را بار دیگر در معرض عموم قرار داد. از میان مردانی که پس از ترور شخصیت های دولتی در دهه ۶۰ به درخواست مردم، از معرض نگاه ها مخفی شده بودند، مردی برخاست که سوار بر اتوبوس به دولت رفت، با وانت در شهر زادگاهش سفر کرد، در صفوف آخر نماز جمعه و در خیابان انقلاب در میانه عوام به نماز ایستاد، در صف شیر صبحگاهی ظاهر شد و... این خاتمی بود که روابط آزاد دولت و ملت را دوباره پایه گذاری کرد.
اگرچه او از ادامه این حضور مردمی در دور دوم ریاست جمهوری اش غفلت کرد، اما نباید فراموش کرد که او زمینه ای را فراهم کرد که رئیس جمهور پس از او به تبعیت از مشی خلف خود در کاروانی از وزرایش به سفرهای استانی می رود و دل می رباید. این تنها تابویی نبود که خاتمی شکست.
حتی تابوهایی بود که خاتمی کوشید بشکند، اما دولت بعد مجاز به شکستن آن شد. اگر خاتمی از روابط دوستانه ملل ایران و امریکا سخن نمی گفت و با شجاعت پس از ۲۰ سال از انقلاب اسلامی نمی گفت که ملت امریکا، ملتی فهیم و دوست داشتنی هستند؛ امروز خلف او نمی توانست آزادانه برای رئیس جمهور امریکا نامه بنویسد. اگرچه خاتمی حتی اجازه نیافت که در لابی های سازمان ملل با رئیس جمهور وقت امریکا روبه رو شود، اما احمدی نژاد در عکس یادگاری روسای جمهور ایستاد و لبخند زد. چه بسا آنچه خاتمی کاشته بود، او درو کرد.
اما خاتمی هم همچون هر انسان دیگری جایزالخطا بوده و هست و مطمئناً نقاط غیر قابل دفاعی در کارنامه ریاست جمهوری هشت ساله و وزارت قریب به هفت ساله اش دارد. نقاطی همچون عدم پذیرش نقشی که ایفایش بر او نهاده شده بود اما او از زیر بار آن شانه خالی می کرد. این نقد هم به خاتمی وارد بوده و هست که اگرچه به عنوان کاندیدای اصلاح طلب رئیس جمهور شد اما هرگز در قامت لیدر اصلاحات ظاهر نشد و در مسند ریاست جمهوری، حزبی بنا نکرد که پایه استوار اصلاحات در ایران باشد.
اما نباید فراموش کرد که خاتمی در شرایطی به کرسی ریاست جمهوری رسید که حتی خود چنین فتحی را باور نداشت و اساساً خود را برای یک باخت آبرومندانه آماده کرده بود نه یک پیروزی فتح مندانه. این نقد به خاتمی بوده و هست که خاتمی ظرفیتی بود نهفته، که نه خود از آن بهره جست و نه آنها که مهر حامیان او بر پیشانی شان کوبیده شده بود. خاتمی ظرفیتی معادل ۲۱ میلیون رای داشت. اما آنچه که خاتمی را از بهره گیری از چنین منبعی منع می کرد، هزینه هنگفت مترتب بر آن بود.
اگرچه دانشجویان در مقاطع مختلف بر خاتمی تاختند و حتی او را با لحن و شعارهای نامناسب از جمع خود راندند؛ اما او نمی خواست که تاوانی چنین گزاف را بر بدنه رنجور دانشجویان منکوب کند. خاتمی تنها منادی اصلاحات بود و نباید گناه هرآنچه را که اصلاح طلبان کردند به گردن او نوشت.
سهم خاتمی از ۸ سال دولت اصلاحات حتی کمتر از چینش کابینه اش بود و به گواه دوستان منتقدش تنها ۱۰ درصد قدرت را در اختیار داشت، اما باید پاسخگوی صددرصد می بود. همه می دانند که خاتمی نتوانست کار چندانی بکند اما منصفان بر این صحه می گذارند که نگذاشتند خاتمی کاری بکند، خاتمی به رغم تمامی ناکامی هایش چهره محبوبی است که برخی برای کام گرفتن از قدرت، می خواهند باز او را به عرصه بیاورند.
بهتر است خودمان را گول نزنیم. این خاتمی نیست که برای بازگشت به قدرت دورخیز کرده باشد بلکه این دیگرانی هستند که برای بالا رفتن از پلکان قدرت، نیازمند نردبانی چون خاتمی هستند تا با بهره بردن از محبوبیت او، خود را به مناصبی بچسبانند. همچنان که در ۸ سال دوران اصلاحات چنین کردند.
نسرین وزیری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید