چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مدیران ناکار آمد


مدیران ناکار آمد
به خوبی ما میدانیم که مدیران کار آمد در سرنوشت یک مدرسه چقدر می توانند نقش داشته باشند . یک مدرسه با حضور یک مدیر با لیاقت می تواند در بسیاری از امور سر و سامان پیدا کند. و مشکلات مدرسه با وجود چنین مدیری شناسائی و حل خواهد شد.
مدیر نه تنها باید سواد مدیریت را داشته باشد بلکه استعداد آن را هم داشته باشد. تنها تجربه در معاونت و داشتن حداقل مدرک لیسانس کافی نیست. همچنین دلیل تحقیقی وجود ندارد که متاهل ها بهتر از مجرّد ها مدیریت می کنند ( همچنان که شورای عالی آموزش و پرورش به تصویب رسانده است که از شرایط مدیر شدن متاهل بودن است ).
شواهد و تجارب نشان می دهد که در مدارس افراد با استعداد و توانا و با هوش و خلاق کمتر مدیر می شوند و این افراد توانمند با اینکه در مدارس وجود دارند اما به علل مختلف مورد شناسایی واقع نمی شوند و ما نمی توانیم از وجود آنان استفاده کنیم. در نتیجه اکثر مدیریت ها به دست افرادی سپرده می شود که نقاط ضعف فراوانی دارند.
به نظر نویسنده انتخاب مدیر با قواعد ی که آموزش و پرورش در نظر گرفته است اشکالات فراوانی دارد. چون بسیاری از نیروهای مستعد و با هوش که می توانند تحولی اساسی در مدارس ایجاد کنند خارج از چهار چوبهای تعریف شده هستند. در پی چنین توضیحاتی است که مسئولین مربوطه باید در این زمینه چاره اندیشی کنند و یکبار دیگر باید این را بدانیم که ما مسئولیت سنگینی را در جامعه به عهده داریم. و هیچ نهادی مثل آموزش و پرورش تاثیر بنیادین در سرنوشت انسانها ندارد.
امروزه در علم مدیریت و شناسایی افراد با استعداد های مدیریتی، تحول زیادی در جهان صورت گرفته است. اما گویا ما از آنها غافل هستیم.
ناکارآمدی بسیاری از مدیران باعث شده است که برخی از برنامه های آموزش و پرورش در مدارس یا اجرا نشده یا اهمیت زیادی به آنها داده نمی شود و همچنین در برخی مدارس هم برنامه های مهم و ضروری کلا راکد مانده است. که ما بخشی از این برنامه های مهم و ضروری را در این جا آورده ایم امیدواریم که مورد استفاده شما قرار بگیرد .
● ناکارآمدی مدیران و جلسات مدرسه:
در مدرسه جهت رسیدن به اهداف مختلف جلسات متعددی پیش بینی شده است. مثل جلسه شورای معلمین، جلسه شورای مدرسه، جلسه انجمن و اولیا و مربیان، جلسه شورای بهداشت، جلسه شورای دانش آموزی و غیره.
اما چند درصد مدیران پایبند چنین جلساتی هستند. چند درصد آنها به اهداف راهبردی این چنین جلسات اعتقاد دارند و چند درصد آنها مهارت استفاده از این جلسات را می دانند؟
به چه علت برخی از مدیران نسبت به برگزاری جلسات در مدرسه علاقه نشان ندهند :
▪ از مهمترین دلایل عبارتند از:
۱) اعتقاد به بی فایده بودن جلسات : گروهی از مدیران اعتقاد دارند این جلسات فایده عملی کمتری دارند ویا اصلا هیچ فایده ای ندارند..و این مسئله را به تجربه در یافته اند که جلسات ضمن زمان بر بودن و داشتن هزینه هایی نتایج مطلوبی را به دنبال ندارد.
اما سئوال این است که چرا چنین برداشتی از جلسات بوجود آمده چرا جلسات آنها نتایج روشن و موثری را به همراه ندارد؟
علتش آن است که این مدیران توانائی این را ندارند که بتوانند از جلسات استفاده کنند. در واقع در نتیجه گیری از جلسات مهارت ندارند و برای همین این گونه قضاوت میکنند که جلسات بی فایده است.در واقع این هم نوعی ناکار آمدی مدیر را نشان میدهد.نه بی فایده بودن جلسات را.
۲) ساده انگاری اجتماع مدرسه بجای داشتن فکر سیستماتیک:
همه ی ما میدانیم که مدرسه یک اجتماع پیچیده است و در نتیجه بدون استفاده از عقل جمعی و انسجام نیروها و داشتن برنامه ریزی امکان ندارد کار کرد در واقع این مدیران نمی توانند و یا در شرایطی نیستند که آنقدر به امور مدرسه نفوذ کنند که پیچیدگی آنرا درک کنند. در نتیجه یک دید ساده دارند و فکر می کنند که خود و معاونین می توانند بخوبی مدرسه را اداره کنند. و ظاهرا معلمین هم بنابر وظیفه خود امر تدریس را انجام می دهند. پس مشکلی نیست.
۳) تنبلی و بی حوصلگی: هم یکی از عوامل عدم برگزاری جلسات است که برخی از مدیران به علت زمان بر بودن و سختی برگزاری جلسات از آن طفره میروند.
این سه دلیل مهم ویا لااقل یکی از آنها موجب بی اعتقادی ویا کوتاهی مدیران در برگزاری جلسات می شود. جلساتی که می تواند ما را هر چه بیشتر به اهدافمان نزدیک سازد.
▪ عواقب ناشی از عدم اعتقاد مدیران به برگزاری جلسات :
۱) بهم خوردن انسجام عملکرد.
۲) عدم استفاده از تدبیر و عقل جمعی.
۳) عدم وقوف به تعدد مشکلات در مدرسه.
۴) عدم ارزش گذاری بر کارکنان مدرسه.
۵) بروز خود راًیی و یک جانبه نگری در مدرسه.
۶) عدم استفاده از توانائیهای افراد.
۷) تضعیف احساس مسئولیت در افراد.
۸) از دست دادن گستره دید و درک مدیر از محیط.
۹) ساده انگاری اجتماع مدرسه بجای پیچیدگی آن.
۱۰) تضعیف حس همکاری معلمین با مدیر مدرسه.
● نا کارآمدی مدیران و ارتباط با دانش آموزان:
موفقیت در هر جمعی مستلزم این است که آن محیط را خوب بشناسیم و از نظرات و دیدگاههای افراد آن محیط شناخت کافی داشته باشیم. بدون ارتباط با افراد این شناخت بدست نمی آید. چنین وضعیتی در محیط های مدرسه خصوصا در مدارس متوسطه اهمیت دو چندان دارد. چون ما در محیط های مدرسه آینده یک ملت را رقم می زنیم. برای همین ما باید ضمن داشتن وجدان کاری از مسئولیت پذیری بالایی نیز بر خور دار باشیم. در پی چنین توضیحاتی است که مسئولیت سنگین مدیران در شناخت و ارتباط با دانش آموزان مشخص می شود. حقیقت این است که بدون ارتباط با دانش آموزان و بدون آگاهی از نظرات دیدگاهها و نگرشهای آنان از آنچه که در مدرسه می گذرد و یا باید بگذرد. امکان یک مدیریت خوب در مدرسه وجود ندارد.
در همین راستاست که مدیر مدرسه باید جلسات انجمن و اولیا را فعال کند تا بتواند با آگاهی از آنچه که مسائل از دریچه آنان نگریسته می شود، مدیریت کارآمدی را اعمال کند. ارتباط با اولیا دانش آموزان در واقع نوعی ارتباط با دانش آموزان است چون قسمتی از برداشتهای دانش آموزان در اولیا آنها تجلی پیدا کرده است. علاوه بر این ما بر فرزندان آنها مدیریت می کنیم. و آنها برای ما مهم هستند.که بدانیم چه دیدگاهی در مورد مسائل مختلف مدرسه دارند و انتظارات آنها چگونه است. و چگونه می توانیم با همکاری آنها دانش آموزان را برای رسیدن به اهداف آموزشی و تربیتی سوق دهیم. اما بسیاری از مدیران ما به انجمن و اولیا اعتقاد کمتری دارند. و یا اگر اعتقاد دارند در این زمینه کم کاری می کنند. شاید هم مهارت لازم را برای کار کردن ندارند.
ارتباط با اولیا دانش آموزان و فعال سازی جلسات انجمن و اولیا یک واقعیت است نه قول برخی فرمالیته است و نه در صورت لزوم، فقط به درد برخی کارهای خدماتی می خورند.
آیا به نظر شما اگر ما از دیدگاهها و نگرشها و انتظارات دانش آموزان و اولیا آنها آگاهی داشته باشیم و بتوانیم از آنها در ادراه مدرسه کمک بگیریم خوب می توانیم مدیریت کنیم یا نه خود به تنهائی همه چیز را به عهده بگیریم و همه چیز را از دریچه خود بنگریم. و به جای چند دست، تنها یک دست داشته باشیم. به جای ارزش گذاری، توجهی به آنها نکنیم. به جای بسیج نیروها، تنها خود باشیم؟
● مدیر از چه راههایی می تواند با دانش آموزان ارتباط داشته باشد.
ـ راههای ارتباط مدیر با دانش آموزان:
۱) سخنرانی در سر صف .
۲) سخنرانی در سر کلاس.
۳) فعال کردن صندوق ارتباط با مدیر مدرسه.
۴) برگزاری جلسات شورای دانش آموزی.
۵) ارتباط های موردی و خصوصی.
۶) بر گذاری جلسات انجمن و اولیا.
۷) ارتباط با اولیای دانش آموزان در جلسات آموزش خانواده.
● عواقب ناشی از عدم ارتباط مدیر با دانش آموزان:
۱) عدم آشنائی مدیر با نظرات و دیدگاههای دانش آموزان در مورد مسائل مدرسه.
۲) عدم آشنائی مدیر با مشکلات دانش آموزان.
۳) عدم آشنائی دانش آموزان با دیدگاهها و انتظارات مدیریت مدرسه.
۴) تضعیف یا نبود حس همکاری دانش آموزان در رابطه با مسائل مربوط به مدرسه.
۵) بروز این اعتقاد که دانش آموزان مدیر مدرسه را بی لیاقت، بی خیال، زور گو و بی عرضه می دانند.
۶) عدم ارزش گذاری روی دانش آموزان و حکومت بر کسانیکه ما به آنها اهمیت نمی دهیم.
۷) عدم شناخت بسیاری از مشکلات که از دید ما پنهان است.
http://www.classro.blogsky.com