پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اسلام و پلورالیسم


اسلام و پلورالیسم
● ضرورت تمایزبخشی بین تعالیم یک مذهب و رفتار پیروان آن
ذکر این نکته در همین آغاز بحث ضروری است که تمایز آشکاری بین تعالیم اصلی و بنیادی یک مذهب با تفسیرهای ارائه شده از سوی مفسران آن و نیز رفتار پیروانشان در موقعیتهای تاریخی و سیاسی متفاوت وجود دارد. باید به روشنی فهمیده شود که نسل کشی بومیان آمریکا و استرالیا، بستن مردم به چوبه های مرگ و زنده زنده سوزاندن آنان، درهم شکستن اراده مردم با توسل به غلتک های شکنجه، تفتیش عقاید در اسپانیا، اعدام بدون محاکمه بردگان، قتل و عام و پاکسازی نژادی اخیر غرب مسیحی نمایانگر مسیحیت نیست. به همین سیاق هر عمل خشونت آمیز ناموجه یا عدم تساهلی که از سوی برخی مسلمانان ستمدیده و مورد تعدی و تجاوز قرارگرفته صورت می گیرد، هیچ کدام نمایانگر اسلام نیست. اگر مقاومت در برابر اشغال و ظلم و ستم نازی ها دلاوری و شجاعت بود، در این صورت مقاومت مسلمانان در برابر نیروهای اشغالگر، رژیمهای دیکتاتوری، امپریالیسم، استعمار و ظلم و ستم نیز باید همین گونه تلقی شود، در غیر این صورت ما سیاست یک بام و دو هوا اتخاذ کرده ایم. هر گونه قتل عام ناموجه غیرنظامیان بی گناه در قرآن محکوم گردیده است:
«هر که نفسی را بدون حق قصاص و یا بی آنکه فساد و فتنه ای در روی زمین کند به قتل رساند مثل آن باشد که همه مردم را کشته و هر که نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده است».(سوره مائده آیه ۳۲)
هدف این مقاله بررسی سه موضوع است:
۱) آیا اسلام ضد پلورالیسم است؟
۲) آیا اسلام نامتساهل است؟
۳) اگر پاسخ منفی است، دلایل عدم تساهل مسلمانان چیست؟
● دین از نگاه قرآن
«ای مردم خدایی را پرستید که آفریننده شما و پیشینیان شما است تا پارسا و منزه شوید – آن خدایی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو بارید از آسمان آبی که به سبب آن بیرون آورد میوه های گوناگون برای روزی شما، پس کسی را مثل و مانند او قرار ندهید در حالی که می دانید». (سوره بقره آیات ۲۱ و ۲۲)
«و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش نمایند و از غیر دین حق روی برگردانند و نماز بپا دارند و زکات بدهند، این است دین درست». (سوره بینه آیه ۵)
«آنان که گفتند آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنان هیچ ترس و بیم و حزن و اندوهی نخواهد بود» و «آنان اهل بهشتند و به پاداش اعمال نیک همیشه در بهشت ابد مخلد خواهند بود». (سوره احقاف آیات ۱۳ و ۱۴)
«و کدام دین بهتر از آنست که مردم خود را تسلیم خدا نموده و پیروی از آیین ابراهیم حنیف کنند، ابراهیمی که خدا او را به مقام خاص دوستی خود برگزید». (سوره نساء آیه ۱۲۵)
«و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم تا خدای یکتا را پرستند و از طاغوت اجتناب ورزند». (سوره نحل آیه ۳۶)
«و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه امت پیغمبران خدایند و من یگانه خدای شما هستم». (سوره مومنون آیه ۵۲)
● تساهل مذهبی، ره آورد اسلام برای بشریت
هدف اساسی عبارت بود از اینکه انسانها فقط خدای واحد را پرستش نمایند و با مهرورزی و محبت نسبت به یکدیگر در کنار هم زندگی نمایند. از این رو تمامی مومنان به خداوند، امت واحد تلقی می شوند. تاریخ نشان داده با اینکه یهودیان و مسیحیان از اختلافات شدیدی برخوردار بودند و پیروان مذاهب دیگر نیز بسیار نامتساهل بودند، اما قرآن از پیروان خود می خواهد به کتب مقدس و پیامبران پیشین ایمان داشته باشند و آن را جزیی از دین می داند. از این رو تساهل مذهبی هدیه و ارمغان اسلام به بشریت است.
«ای کسانی که ایمان آوریده اید به خدا و رسول او و کتابی که به رسول خود فرستاده و کتابی که پیش از این فرستاده شده ایمان آورید و هر که به خدا و فرشتگان و کتاب های آسمانی و رسولان و روز قیامت کافر شود سخت به گمراهی فرو مانده و (از راه نجات و سعادت) دور افتاده است». (سوره نساء آیه ۱۳۶)
بنابراین تسلیم اراده الهی شدن، مذهب حقیقی و راستین است. معادل عربی آن «اسلام» است که به معنی صلح نیز هست. خود این نام، گوهر واقعی دین است. طبق نص قرآن پیامبران یا رسولان بی شماری از جانب خداوند پیام واحد تسلیم در برابر اراده الهی یا اسلام و نظام ارزشی اخلاقی و معنوی یا دین مشترک را برای همه آورده اند. بنابراین تمامی این مومنان یکتاپرست و مومن به خداوند عالم، مسلمان خوانده می شوند ـ یا مردمی که تسلیم اراده الهی هستند.
تمام پیامبران و پیروان آنان امت واحد خطاب شده اند.
«به راستی این امت شما امت واحده است و من یکتا پروردگار شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید». (سوره انبیاء آیه ۹۲)
تسلیم و اطاعت از خداوند یا «اسلام»، پیام بنیادی تمام پیامبران بود. پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) کاربرد واژه اسلام را فقط برای پیروان خود محدود نساخت. این واژه بدون عداوت و کینه ورزی برای پیشینیان یهودی ـ مسیحی او به عنوان مومنان هم شأن به کار برده می شد. هیچ واژه ای مناسب تر از این برای مذهب نوع بشر وجود ندارد.
طبق نظر برنارد لوئیس : «اسلام نخستین دینی بود که تمدنی چندنژادی، چندفرهنگی و میان قاره ای خلق نمود و عناصر مهمی از تمدن های پیشین آسیایی وام گرفت، آنان را جرح و تعدیل و با یکدیگر ممزوج ساخت».
● پلورالیسم و تساهل
پلورالیسم این گونه تعریف می شود: «شرایطی در یک جامعه که در آن شمار زیادی از گروه های قومی، مذهبی یا فرهنگی متفاوت در یک کشور در کنار یکدیگر در صلح زندگی می نمایند. همچنین بدین معنا است که واقعیت از مفاد نهایی متعددی ساخته می شود. و نیز این باور که هیچ نظام یا دیدگاه تبیینی واحدی از واقعیت نمی تواند تمام پدیده های زندگی را توجیه نماید». عدم تساهل نسبت به مذاهب دیگر با انکار یا بدنام نمودن دیگر پیامبران و کتب مقدس آنان بروز می نماید. در حالی که یهودیان و مسیحیان برای قرنها این کار را انجام می دادند، اما مدرک و سندی دال بر بروز حتی یک مورد از چنین رفتار نامتساهلانه ای از سوی مسلمانان نسبت به پیامبران این دو مذهب یعنی حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) در طی تاریخ اسلام یافت نمی شود. قرآن حضرت مریم(ع) را والاترین زن می داند:
«ای مریم همانا خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان عالم برتری بخشید». (سوره آل عمران، آیه ۴۲)
از مسلمانان خواسته شده که هیچ فرقی بین هیچ یک از پیامبران پیشین نگذارند. اما فقط از تعداد کمی از آنان که اعراب دوران پیامبر با آنان آشنا بودند در قرآن نام برده شده است. قرآن بارها کتب مقدس پیشین را تصدیق می نماید اما همزمان یادآور می شود که آنان دستخوش تغییراتی شده اند، واقعیتی که محققان جدید این مذاهب نیز آن را می پذیرند.
«هیچ امتی نبوده جز آنکه در میانشان ترساننده ای بوده است». (سوره فاطر آیه ۲۴)
«و ما رسولان بسیاری پیش از تو فرستادیم که احوال بعضی را بر تو حکایت کردیم و از برخی دیگر هیچ سخن نگفتیم». (سوره مومن آیه ۷۸)
«و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنان بیان کند و بر امت اتمام حجت شود». (سوره ابراهیم آیه ۴)
«آن خدایی که قرآن را به سوی تو به راستی فرستاد که دلیل راستی کتب آسمانی پیش از او باشد و پیش از قرآن کتاب تورات و انجیل را فرستاد، برای هدایت مردم و کتاب کامل جدا کننده حق و باطل را فرستاد (معیاری که بر مبنای آن حق و باطل از هم تشخیص داده شوند)». (سوره ال عمران آیات ۳ و ۴)
«ما تورات را که در آن هدایت و روشنایی است فرستادیم تا پیغمبرانی که تسلیم امر خدا بودند بدان کتاب بر یهودیان حکم کنند و نیز خداشناسان و عالمانی که مامور نگهبانی و تفسیر مناسب احکام کتاب خدا بودند و بر صدق آن گواهی دادند، [بنابراین شما یهودیان] از هیچ نترسید و از انتقام من بترسید و آیات مرا به بهای اندک نفروشید که هر کس بر خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند چنین کسی در واقع از کافران خواهد بود». (سوره مائده آیه ۴۴)
«و از پی آن رسولان باز عیسی پسر مریم را فرستادیم که تصدیق به درستی تورات که در دست او بود داشت و انجیل را نیز بر او فرستادیم که در هدایت و روشنی دلها و تصدیق به درستی تورات و راهنمایی خلق برای پرهیزکاران عالم است». (سوره مائده آیه ۴۶)
«و اهل انجیل باید بر آنچه خدا در آن کتاب فرستاده حکم کنند و هر کس به خلاف آنچه خداوند فرستاده حکم نماید از فاسقان خواهد بود». (سوره مائده آیه ۴۷)
«و ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به درستی همه کتبی که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می دهد، پس حکم کن میان آنان به آنچه خدا فرستاده و در اثر پیروی از خواهش های ایشان حکم حقی که به تو نازل آمده وامگذار، ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا می خواست همه را یک امت می گردانید و لیکن این نکرد تا شما را به احکامی که در کتاب خود فرستاده بیازماید پس شما به کارهای نیک سبقت گیرید که بازگشت همه شما به سوی خداست و در آنچه اختلاف می نمایید شما را آگاه ساخت». (سوره مائده آیه ۴۸)
«ای پیامبر به اهل کتاب بگو که شما ارزشی ندارید تا اینکه به دستور تورات و انجیل و آنچه به شما از جانب خداوند نازل شده قیام کنید، با این حال آنچه که بر تو نازل شده بر کفر و سرکشی بسیاری از آنان خواهد افزود، در این صورت تو ای پیامبر بر حال گروه کافران نباید تاسف خوری». (سوره مائده آیه ۶۸)
آموزه اساسی و بنیادی اسلام چیزی نیست جز تاکید بر وحدانیت و یگانگی خداوند، که تمامی پیامبران پیشین مدعی آن بودند و به آن دعوت می کردند، و پیامبر اسلام آن را مجدداً مطرح نمود، به جایگاه سابق خود برگرداند و از نو رواج داد. عدم تساهل فقط می تواند علیه چیزی صورت گیرد که متفاوت با باورهای شخص باشد. قرآن به طور مکرر بر وحدت وحی الهی بر تمام پیامبران تاکید می ورزد.
«بگو ای پیامبر ما به خدای عالم و شریعت و کتابی که به خود ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شد و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از جانب پروردگار آمده به همه ایمان آورده ایم، فرقی میان هیچیک از پیامبران خدا نگذاریم زیرا ما مطیع فرمان خدا هستیم». (سوره ال عمران آیه ۸۴)
خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید». (سوره شورا آیه ۱۳)
«بگو من از رسولان اولین پیامبر نیستم که آوازه رسالت بلند کرده باشم، نمی دانم که با من و شما چه می کنند من جز آنچه وحی می شود پیروی نمی کنم و جز آنکه با بیان خلق را آگاه کنم و بترسانم وظیفه ای ندارم». (سوره احقاف آیه ۹)
آیا این، گواهی روشن بر این امر نیست که تمامی کسانی که به خداوند ایمان دارند باید امت متشکل از مومنان به خدا را تشکیل دهند، که از قالبهای عبادی و آیینی و قوانین خاص خود پیروی نمایند آنگونه که پیامبرانشان آنان را ترسیم نموده اند؟ آیات زیر بر این نکته دلالت دارند که این امتیاز فقط به مذاهب ابراهیمی محدود نمی شود بلکه پیروان تمامی کتب مقدس دیگر در سراسر جهان را شامل می شود.
«و ما برای هر امتی پرستشگاهی مقرر کردیم تا به خدا توجه کنند، پس نباید مردم با تو به منازعه برخیزند و تو خلق را به سوی خدا دعوت کن (زیرا این هدف عمده دین است) که خود به راه راست و هدایت کامل هستی». (سوره حج آیه ۶۷)
«ما به هر رسولی برهان روشن و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو نیز قرآن که کاملترین کتاب الهی است نازل کردیم تا بر امت بیان کنی آنچه که بر آنان نازل کردیم، باشد که عقل و فکرت به کار بندند». (سوره نحل آیه ۴۴)
آیات فوق از قرآن به روشنی نشان می دهند که در میان کسانی که به خداوند ایمان دارند تفاوت های حقوقی و آیینی وجود دارد که نباید سد راه فهم و همکاری متقابل در ارتباط با خداوند گردد.
قرآن فقط از آن دسته از پیامبرانی که برای مردم شبه جزیره عربستان یا مردم عرب زبان دوران پیامبر اسلام (ص) آشنا بودند نام می برد. از پیامبران دیگر مناطق جهان نامی برده نشده است.
بررسی این مطالب مربوط در قرآن نکات زیر را آشکار می سازد:
۱) وحی امر عامی است و برای هر امتی رسولی وجود دارد.
۲) رسولان از میان قوم خود برخاسته اند و به زبان قوم خود سخن می گویند.
۳) تمام رسولان و پیامبران باید در سراسر جهان مورد احترام قرار گیرند.
۴) لغزش ناپذیری متون مقدس دیگر مورد تردید است زیرا پیروان آنان آن گونه که باید از آنان محافظت نکردند.
۵) قرآن حقایق بنیادی آنان را که هنوز محفوظ مانده اند تصدیق می نماید. با این حال به عنوان آخرین کتاب مقدس تمامی شبهات را برطرف و انحرافاتی را که در این متون مقدس رخنه کرده اند تصحیح می نماید.
۶) مسلمانان در پرتو این آموزه های کلی باید به تمامی متون مقدس که از سوی پیروان آنان مذاهب مقدس محسوب می شوند احترام بگذارند حتی اگر قرآن از آن متون مقدس نام نبرده باشد. در عین حال که ممکن است آنان آن متون را متونی لغزش ناپذیر ندانند.
۷) قرآن کتب مقدس مختلف را فقط بهره و جزیی از یک کتاب آسمانی می داند. (سوره آل عمران، آیه ۲۳) از این منظر قرآن یهودیان و مسیحیان را که خود را با انکار دیگری در موقعیتی کاذب قرار می دهند در حالی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند مورد نکوهش قرار می دهد. (سوره بقره، آیه ۱۱۳)
۸) قرآن از پیروان تمامی کتب آسمانی می خواهد که به خداوند ایمان داشته باشند، نه اینکه خود را به فرقه های مختلفِ پیروِ یکی از پیامبران تقسیم نمایند. (سوره شورا آیه ۱۴)
قرآن همچنین آنان را به دلیل تقسیم خود به فرقه های مختلف در درون یک دین نیز سرزنش می کند. (سوره انعام آیه ۱۵۹) این مسئله نه فقط در قرآن که فرقه ها و گروه ها در آن بسیار زیادند بلکه در همه ادیان دیگر وجود دارد.
قرآن پیامبر اسلام را این گونه توصیف می کند: «رسولی از جانب خدا فرستاده شده تا کتب آسمانی پاک و منزه را تلاوت کند، در آن کتب حقیقت و راستی است. (سوره بینه آیات ۲ و ۳)
با وجود تصریح مکرر مبنی بر اینکه خدای واحد پیامی واحد و یکسان برای کسانی که هنوز از او با خبر نیستند یا به او ایمان ندارند فرستاده است، نگرش کاملاً متساهلانه در آیه زیر به ظهور می رسد:
«پس اگر آنان با تو احتجاج کنند بگو من خود و پیروانم را تسلیم امر خدا نموده ام و بگو به اهل کتاب و به امیان که آیا شما چون حق پدیدار شود ایمان آرید؟ اگر ایمان آرند هدایت یافته اند و اگر از حق روی گردانند بر تو چیزی جز تبلیغ دین خدا و اتمام حجت بر آنان نیست و خداوند به حال بندگان بیناست. (سوره ال عمران آیه ۲۰)
آیا این نشانه ای بر سطح بالایی از توجه به امر تساهل نیست و نشانه ای بر اینکه تمامی پیروان پیامبران پیشین یا حتی آنانی که به خدا باور دارند بدون اینکه دارای کتابی آسمانی باشند، از جمله هدایت یافته گانند؟ بعلاوه آیا این امر دلیلی آشکار نیست مبنی بر اینکه حتی پیامبر خدا نیز نمی تواند کسی را وادار به انجام دادن کاری نماید و کار او فقط ابلاغ رسالت است؟
● کار دین به اجبار نیست
این نکته که در امور ایمانی جای هیچ گونه اجبار نیست به طور مکرر در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است. در اینجا فقط به چند آیه به عنوان نمونه اشاره می شود:
«کار دین به اجبار نیست، راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردید، پس هر کس که از راه کفر و سرکشی برگردد و به خدا ایمان آورد به ریسمان محکم و استوار چنگ زده که هرگز نخواهد گسست و خداوند به هر چه خلق گویند شنوا و داناست». (سوره بقره آیه ۲۵۶)
«و اگر خدا می خواست آنان را از شرک باز می داشت و ما تو را نگهبان ایشان نکردیم و تو وکیل آنان نخواهی بود». (سوره انعام آیه ۱۰۷)
«مردم را متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست» و «تو مسلط و توانا بر تبدیل کفر و ایمان آنان نیستی». (سوره غاشیه آیات ۲۱ و ۲۲)
«و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان قرار ندادیم، بر تو تنها رسالت و اتمام حجت است». (سوره اسراء آیه ۵۴)
«اگر اعراض کردند (اندوهگین مشو) ما تو را نگهبان آنان نفرستادیم، بر تو جز ابلاغ رسالت تکلیفی نیست». (سوره شورا آیه ۴۸)
آیات فوق به روشنی نشان می دهد که اسلام وجود مذاهب دیگر را می پذیرد، همچنین وجود آنانی که به خدا ایمان ندارند. حتی پیامبر نیز از اندیشه اعمال زور و اجبار بر دیگران نهی شده است؛ با این بیان روشن تر که او نگهبان یا وکیل مردمی که به دعوت او گوش نمی دهند نیست. با این دستور بسیار روشن، حال اگر کسی نامتساهل و معتقد به اعمال زور و اجبار بر دیگران باشد، پیرو اسلام نخواهد بود. هیچ تردیدی وجود ندارد که به راه انداختن جنگ برای وادار نمودن مردم به پذیرش اسلام که جنگی نامقدس خواهد بود جایز نیست.
● انحرافات
قرآن به عنوان آخرین کتاب نازل شده از جانب خداوند، برخی انحرافاتی که به درون باورهای پیروان ادیان پیشین خزیده بود را برمی شمرد که در زیر به طور خلاصه به آنان اشاره می شود.
● وحدانیت خداوند
«بگو او خدای یکتاست»، «خدایی بی نیاز و همه به او نیازمند»، «نه کسی فرزند اوست و نه او فرزند کسی»، «و نه هیچکس مثل و مانند و همتای اوست». سوره اخلاص آیات ۴-۱)
● بی اعتباری گناه اولیه
«پس آنان (آدم و حوا) از آن درخت تناول کردند بدین جهت عورت آنان در نظرشان پدیدار شد و خواستند تا به ساتری از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد»، «سپس خداوند توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود و به مقام نبوتش برگزید»، «آنگاه خدا فرمود اکنون همه فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید تا چون از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد». (سوره طه آیات ۱۲۳-۱۲۱)
بی اعتباری کفاره نیابتی/بی اعتباری شفاعت بی قید و شرط
«... و هیچکس چیزی نیندوخت مگر بر خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد، بلکه هر کس مسئول کار خویش است، بازگشت همه شما به سوی خداست، او شما را به آنچه خلاف در آن کردید آگاه خواهد ساخت». (سوره انعام آیه ۱۶۴)
«و حذر کنید از روزی که در آن روز کسی به جای دیگری مجازات نبیند و هیچ شفاعت از کسی پذیرفته نشود و فدا و عوض قبول نکنند و یاوری نیز نباشد». (سوره بقره آیه ۴۸)
«باز هم عظمت آن روز جزا را چگونه توانی دانست»، «آن روز هیچکس برای کسی قادر بر هیچ کار نیست و تنها حکم و فرمان در آن روز با خدای یکتاست». (سوره انفطار آیات ۱۸ و ۱۹)
«و بدانید که آنچه را غیر از خدا به خدایی می خوانید او چیزی خلق نکرده و اثری در عالم به نفع خلق ندارد و خود نیز مخلوق است»، «اینها مرده و از حیات بی بهره اند و هیچ حس و شعور ندارند و نمی دانند در چه هنگام مبعوث خواهند شد». (سوره نحل آیات ۲۱ و ۲۲)
● وحدت در کثرت
همه مومنانِ به خداوند، امت واحد هستند.
«ای رسولان ما از غذاهای پاکیزه حلال تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح پردازید که من به هر چه کنید آگاهم»، «و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه امت واحده اند و من یگانه خدای شما هستم. پس از من بترسید»، «آنگاه مردم امر دین خود را پاره پاره کرده و در آیین فرقه فرقه شدند و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند پس بگذار که این بی خبران در جهل خود به سر برند تا هنگاهی معین». (سوره مومنون، آیات ۵۳-۵۰)
● امتی از مومنان واقعی به خداوند
قرآن بعد از ذکر نام و سرگذشت برخی پیامبران پیشین در آیات ۹۱-۴۸ سوره انبیاء به اصل وحدانیت باز می گردد که باید در وحدت همه آنانی که به خدا ایمان دارند منعکس شود.
«به درستی این امت شما امت واحدی است و من یکتا پروردگار شما هستم پس تنها مرا پرستش کنید». (سوره انبیاء آیه ۹۲)
قرآن خطاب به همه کسانی که حقیقتاً به خداوند ایمان دارند، صرف نظر از نام گذاری تاریخی آنان، با اشاره به رسولان خداوند، به روشنی بیان می دارد که همه آنان ملهم از حقایق بنیادی یکسان هستند و به آن موعظه می شوند، نه مداومت تمامی تفاوت ها در اعمال عبادی یا قوانین خاصی که آنان بر اساس مقتضیات زمان و تحول اجتماعی پیروان خود مطرح ساختند.
● رستگاری: هیچ قومی برگزیده نیست
اصطلاح قرآنی مومن به معنی کسانی است که به خدا ایمان دارند، و شریکی برای او قائل نیستند و کار نیک انجام می دهند. قرآن برخلاف بیشتر مذاهب دیگر که پیروان آنان معتقدند رستگاری تنها منحصر به آنانست و دیگران محکوم به دخول در جهنم هستند، در آیات متعددی به یک آموزه بنیادی اسلام اشاره می نماید و آن اینکه هیچ قومی برگزیده نیست و خداوند بر اساس رفتار و کردار هر فرد درباره او قضاوت و داوری می نماید. با وسعت نظری که در ایمان مذهبی بی نظیر و بی سابقه است، ایده رستگاری فقط با سه عامل مشروط می شود: باور به خدا، باور به مسئولیت پذیری در روز قیامت و رفتار و کردار نیک در زندگی. قرآن آشکارا این باور یهودی را که ریشه آنان از ابراهیم، آنان را محق می گرداند تا قوم برگزیده خداوند پنداشته شوند نفی می کند.
«و گفتند هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصارا گفتند جز طایفه نصارا، بگو ای پیغمبر که این شما را بس آرزویی است، بگو بر این دعوی برهان آرید اگر راست می گویید»، «آری کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت مسلم اجرش نزد خدا بزرگ خواهد بود، او را هیچ حزن و اندوهی در دنیا و آخرت نخواهد بود». (سوره بقره آیات ۱۱۱ و ۱۱۲)
«هر مسلمان و یهود و نصارا و ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند البته از خدا پاداش نیک یابد و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهد بود». (سوره بقره، آیه ۶۲ و سوره مائده، آیه ۶۹)
«و پیش از قرآن کتاب تورات بر موسی که امام و پیشوای خلق بود نازل گردید و این کتاب قرآن مصدق کتب آسمانی پیشین به زبان عربی نازل شده تا ستمکاران عالم را بترساند و نیکوکاران را بشارت دهد»، «آنان که گفتند آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنان هیچ ترس و بیم و حزن و اندوهی نخواهد بود»، «آنان اهل بهشتند و به پاداش اعمال نیک همیشه در بهشت ابد مخلد خواهند بود». (سوره احقاف، آیات ۱۴-۱۲)
«همانا برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و کتاب آسمانی شما و هم کتاب آسمانی خود ایمان آوردند در حالتی که مطیع خدا بوده وآیات خدا را به بهایی اندک نفروشند آن طایفه اهل کتاب را نزد خدا پاداش نیکوست و البته خدا حساب خلق را سریع و آسان خواهد رسید». (سوره آل عمران، آیه ۱۹۹)
آیات فوق به روشنی دلالت دارند بر اینکه رستگاری منحصر به هیچ گروه خاصی نیست بلکه به روی هر کسی که از روی آگاهی به وحدانیت خدا پی ببرد، خود را تسلیم اراده او نماید و با زندگی نیکوکارانه عملاً موجبات اجرای این نگرش معنوی را فراهم نماید باز است.
● احترام به تمام اماکن عبادی
قرآن به رعایت احترام تمام اماکن عبادی فرمان می دهد.
«کیست ستمکارتر از آنان که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید چنین گروه در مساجد مسلمین در نیایند جز آنان که بر خود ترسان باشند، این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ» (سوره بقره، آیه ۱۱۴)
«... و اگر خدا دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه ها و دیر و کنشت ها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می شود همه خراب و ویران می شد ...» (سوره حج، آیه ۴۰)
● گفتگو با غیرمسلمانان
در این جهان متکثر زندگی در انزوا ممکن نیست. قرآن به مسلمانان فرمان می دهد که با مردم شایسته ادیان دیگر مهربان باشند و در رفتار خود با آنان رعایت انصاف و عدالت را بنمایند و از دشمنی، رفتار غیردوستانه و شرارت آمیز پرهیز نمایند.
«و به بندگانم بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرید (در مقابل کسانی که هم کیش شما نیستند) که شیطان آماده و مهیا است که به یک کلمه زشت میان شما دشمنی و فساد برانگیزد زیرا دشمنی او با آدمیان واضح و آشکار است» (سوره اسراء، آیه ۵۳)
خداوند شما را از دوستی آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی کند تا بیزاری از آنان جویید بلکه با آنان به عدالت و انصاف رفتار نمایید که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست دارد». (سوره ممتحنه آیه ۸)
«و شما مسلمانان با اهل کتاب جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنان و به اهل کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن که بر ما نازل شده و به کتب آسمانی شما به همه ایمان آورده ایم و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع اوییم». (سوره عنکبوت، آیه ۴۶)
«خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت نما و به بهترین طریق مناظره کن، البته خداوند بهتر می داند که چه کسی از راه او گمراه گشته و چه کسی هدایت یافته است»، «و اگر به شما کسی عقوبت و ستمی رسانید شما باید به قدر آن در مقابل انتقام کشید و اگر صبوری کنید و از او درگذرید البته برای صابران اجری بهتر خواهد بود». (سوره نحل، آیات ۱۲۵و ۱۲۶)
این تاکید بر مهربانی و شفقت و کاربرد عقل و تدبیر در گفتگو و مباحث مذهبی با پیروان ادیان دیگر دو هدف را دنبال می کند. نخست برقراری روابط مسالمت آمیز با پیروان ادیان دیگر و دوم اطاعت و پیروی از این فرمان خداوند که:
«در کار دین جای اجبار نیست ...». (سوره بقره، آیه ۲۵۶)
لیبرالیسم و تساهل حتی از این هم فراتر می رود. تلقی مومنان به خداوند به مثابه امت واحد به مسلمانان اجازه می دهد تا با زنان پیروان کتب آسمانی پیشین ازدواج نمایند و طعامشان برای آنان حلال گردیده، در نتیجه موانع قبیله ای، مذهبی، نژادی و نیز موانع دیگر شکسته شده و این امکان برای مومنان به خدا فراهم آمده که از حیث اجتماعی در کنار هم باشند و حتی روابط زناشویی داشته باشند.
«امروز هر چه پاکیزه است شما را حلال شد و طعام اهل کتاب برای شما و طعام شما برای آنان حلال است و نیز حلال شد نکاح زنان پارسای مومنه و زنان پارسای اهل کتاب در صورتی که شما اجرت و مهر آنان را بدهید و آنان هم زناکار نباشند و رفیق و دوست نگیرند». (سوره مائده، آیه ۵)
رویکرد قرآن نسبت به کسانی که کتاب آسمانی ندارند یا کسانی که هیچ درکی از موجود متعالی ندارند و بت ها و یا اشیای دیگر را عبادت می کنند نیز بسیار صلح آمیز و متساهلانه است.
«شما مومنان به آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنان نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند، همچنین ما عمل هر قومی را در نظرشان زینت داده ایم، پس بازگشت آنان به سوی خداست و خدا آنان را به کردارشان آگاه می گرداند». (سوره انعام، آیه ۱۰۸)
«بگو ای کافران مشرک»، «من آن که شما می پرستید هرگز نمی پرستم»، «و شما هم خدایی که من پرستش می کنم نمی پرستید»، «نه من خدایان شما را عبادت می کنم»، «و نه شما یکتا خدای مرا عبادت خواهید کرد»، «اینک دین شما برای شما و دین من برای من». (سوره کافرون، آیات ۶-۱)
● عدم کلیشه سازی
قرآن درست در مقابل حملات رایج کنونی علیه مسلمانان، و کلیشه سازی و بدگویی از آنان، به کلیشه سازی از پیروان ادیان دیگر نمی پردازد و در آیات متعددی خاطرنشان می سازد که در میان پیروان تمام کتب آسمانی، هم افراد خوب و نیکوکار و هم افراد بدکردار وجود دارند و شمار مومنان واقعی به طور کلی کمتر از افراد لاقید و بدکردار است و در هر اجتماعی افراد مومن و غیرمومن وجود دارد.
«همانا برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و کتاب آسمانی شما و هم کتاب آسمانی خودشان ایمان آوردند در حالتی که مطیع فرمان خدا بوده و آیات خدا را به بهایی اندک نفروشند آن طایفه اهل کتاب را نزد خدا پاداش نیکو است و البته خدا حساب خلق را سریع و آسان خواهد رسید». (سوره آل عمران، آیه ۱۹۹)
«همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه ای از آنان در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند»، «ایمان به خدا و روز قیامت دارند و امر به نیکویی و نهی از بدی می کنند و در نکوکاری می شتابند و آنان خود مردمی نیکوکارند»، «هر کار نیک کنید البته از ثواب آن محروم نخواهید شد خدا دانا به حال پرهیزکاران است». (سوره آل عمران، آیات ۱۱۵-۱۱۳)
«و بعض اهل کتاب تا به آن حد درستکارند که اگر مال بسیاری به آنان امانت بسپاری رد امانت کنند و برخی دیگر از اهل کتاب تا آن اندازه نادرستند که به آنان یک دینار امانت دهی رد نکنند جز آنکه بر مطالبه آن سخت گیری کنی، از این رو که گویند ما پیروان تورات هیچ تعهدی نسبت به غیر اهل تورات نداریم و این سخن را به خدا نسبت می دهند در صورتیکه می دانند و به خدا نسبت دروغ می دهند»، «آری هر کس به عهد خود وفا کند و خداترس و پرهیزکار شود خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد». (سوره آل عمران، آیات ۷۵ و ۷۶)
بعلاوه آیات فوق بر مفهوم اسلامی صداقت نیز دلالت دارند. قرآن بر این اصل تاکید می ورزد که صادقانه رفتار کردن با همه و نه صرفاً با همکیشان امری ضروری است.
تا اینجا ما به متن قرآن پرداختیم. اکنون به شیوه برخورد پیامبر با آنانی که یا با او مخالفت کردند و یا به دعوت او پاسخ نداند می پردازیم.
● پیامبر اسلام
رابطه با یهودیان: قانون اساسی/میثاق مدینه
پیامبر اسلام پنجاه سال نخست حیات خود را در مکه در میان بت پرستان، مسیحیان، یهودیان و حنفا (مردمی که به وحدانیت خداوند باور داشتند) سپری کرد. او در چهل سالگی نخستین آیات وحی را دریافت نمود و در سیزده سال بعدی حیات خود، مشقتهای بسیار زیادی را متحمل گردید. او مجبور شد برخی از پیروان خود را به حبشه بفرستد که پادشاهی مسیحی بر آن حکومت می کرد. چند سال بعد خود او نیز مجبور شد تا به یک ناحیه غیرمسلمان نشین مهاجرت نماید و این زمانی بود که بت پرستان تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. این مهاجرت آغاز دوره ای کاملاً جدید برای اسلام در محیطی کاملاً متفاوت بود. ساکنان یثرب (مدینه) شهری که او به آنجا مهاجرت نمود و قبایل اطراف آن عبارت بودند از اعراب مشرک، یهودیان و مسیحیان. این منطقه از حاکمی که خصومت های ویرانگر و خانمانسوز بین قبایل را کنترل نماید برخوردار نبود.
او فقط در طی چند هفته موفق شد تمام ساکنین منطقه را حول نظامی جدید گرد آورده و سامان بخشد. پیامبر با سران قبایل یهودی اطراف (مدینه) دیدار کرد و تلاش نمود تا با نجبای آنان دوستی برقرار سازد. او با آنان در ایامی که روزه می گرفتند روزه می گرفت و مانند یهودیان به سوی اورشلیم [بیت المقدس] نماز می گذارد. او به همراهی آنان در قالب پیمان دوستی و اتحاد برای همکاری متقابل ساختاری سیاسی ایجاد نمود.
پیامبر واحدی سیاسی و اداری ایجاد نمود که در آن مهاجرین مسلمان از مکه (مهاجرین) و مسلمانان بومی منطقه (انصار)، قبایل یهودی و اعراب مشرک همه از طریق میثاقی اجتماعی وارد سازمانی دولتی شدند. پیامبر اسلام قانون اساسی ای تدوین نمود که طبق آن قبایل و قریه های خودمختار و مستقل در یک دولت هم پیمان از آزادی اراده برخوردار بودند.
قانون اساسی مدینه نخستین قانون اساسی مکتوب در جهان است که با یک جامعه پلورالیستی سر و کار دارد. این قانون یکی از مهمترین اسناد سیاسی است که تاریخ شناخته است. قانون اساسی مدینه بر اصول اتحاد و همبستگی، عدالت، صلح، حمایت و همکاری متقابل، خوداعمالی و احترام و اجرای تعهدات استوار بود. این امر از طریق وحدت معنوی تمامی پیروان او و یکپارچگی سیاسی تمام اقوام دولت جدید که با این قانون اساسی خلق شده بود به دست آمد.
در نتیجه یک هویت جغرافیایی-اجتماعی-سیاسی با رضایت واحدهای مستقل و خودمختار به وجود آمد. تصمیمات سیاسی، دیپلماتیک، اداری، قضایی و نظامی ای که او می گرفت ثابت می کند که اسلام نه یک راه حل حاضر و آماده که یک روش است.
قانون اساسی مدینه برخی مفاهیم جدید را در جهان مطرح ساخت. پیامبر با ادغام و همبسته سازی تمام مسلمانان از مناطق، نژادها و قبایل مختلف، مهاجرین و انصار تحت عنوان امت واحد -امت معنوی- این مفهوم بسیار مهم را که مسلمانان متعلق به هر نژاد یا مکان یک امت، ملت یا جامعه محسوب می شوند را مطرح ساخت.
همچنین با گردآوردن قبایل از نژادها و مذاهب مختلف در یک ساختار سیاسی و امت واحده خواندن آنان در کنار مسلمانان، مفهوم امت سیاسی، یا جامعه یا قوم تشکیل دهنده یک واحد سیاسی به عنوان ملت واحد دارای حقوق و تکالیف برابر را خلق نمود. بنابراین عنصر سرزمین به مبنای اعطای حق شهروندی بدل گردید. کاربرد واژه امت برای فقط مسلمانان نتیجه سوء برداشت ها بوده است. این واژه به معنی مردم یک عصر، یک نوع (زمخشری)، یا یک ملت، یک اجتماع، یک شیوه زندگی و رفتار (جوهری) است. بنابراین بیان این مطلب در قانون اساسی که یهودیان در کنار مسلمانان یک امت را تشکیل می دهند به آنان به عنوان شهروندان دولت موقعیت حقوقی یکسانی می دهد. این اصل برابری تمام شهروندان، همان برابری را مورد تایید قرار می دهد که در اروپا فقط پس از انقلاب فرانسه در حدود هزار سال بعد مطرح شد.
خلاصه مواد مهم این میثاق که با پژوهش حاضر مرتبط است عبارت است از:
▪ مسلمانان قریش، یثرب و کسانی که پیروی آنان نمودند، به آنان پیوستند، یا در کنارشان جنگیدند، یک امت (قوم، ملت، جامعه) واحد را تشکیل می دهند تا دیگران را بیرون برانند.
▪ هر کس که در میان یهودیان از ما پیروی نماید باید از کمک و مساوات برخوردار باشد، آنان آسیب نخواهند دید و علیه آنان به هیچ دشمنی کمک نخواهد شد.
▪ هیچ صلح جداگانه ای در زمانی که مومنان در حال جنگ در راه خدا هستند صورت نخواهد گرفت.
▪ یهودیان در هزینه جنگ با مومنان سهیم خواهند بود تا زمانی که با دشمن مشترک در جنگ باشند.
▪ یهودیان در کنار مسلمانان امت (قوم، ملت، جامعه) واحد را تشکیل می دهند.
▪ یهودیان و نیز مسلمانان بر مذهب خود خواهند بود. وفاداری و صداقت بازدارنده عمل خیانت آمیز است. دوستان نزدیک یهودیان مانند خود آنان تلقی می شوند.
▪ یهودیان و نیز مومنان مسلمان هر کدام مسئول مخارج و هزینه های خود هستند.
▪ در صورتی که یکی از طرفین معاهده مورد حمله قرار گیرد طرف دیگر به کمک او خواهد شتافت.
▪ یثرب برای تمام کسانی که به این معاهده می پیوندند محل امن و تخطی ناپذیر خواهد بود. با بیگانگان تحت حمایت، بر همان مبنای حامیانشان رفتار خواهد شد، اما هیچ بیگانه ای بدون رضایت قبیله اش ... و هیچ زنی بدون اعلام رضایت خانواده اش تحت حمایت قرار نخواهد گرفت.
▪ هر اختلاف یا مشاجره ای که بین طرفین این معاهده رخ دهد باید به خداوند و محمد [ص] ارجاع شود. خداوند ضامن دوستی و حسن نیتی است که در این معاهده تجسم یافته است ... طرفهای قرارداد هرگاه یثرب مورد حمله قرار گیرد ملزم به حمایت از یکدیگر هستند. اگر آنان از خصومت و دشمنی دست بردارند و وارد صلح و دوستی شوند، به خاطر صلح ملزم به انجام آن خواهند بود و در صورتی که آنان از مسلمانان تقاضایی مشابه کردند باید به آن عمل شود مگر زمانی که جنگ علیه مذهب آنان باشد. خداوند موید حقیقت و حسن نیت این میثاق است. این پیمان ضامن رفتار خیانت کارانه و تبهکاری نخواهد بود.
در این میثاق نکته ای دال بر پرداخت مالیات مجزا برای غیرمسلمانان مشاهده نمی شود. تنها آیه مربوط به جزیه (مالیات سرانه/در قبال معافیت از خدمت نظامی) نه سال بعد در سال نهم هجرت نازل شد و در مورد مردم سرزمین های تسخیر شده از طریق جنگ اعمال می شد.
پیامبر اسلام در دولت جدید مدینه به یهودیان و مسیحیان اجازه داد تا بر اساس شریعت خود رفتار نمایند و حتی در امر قضا به قضات خود رجوع کنند. او اعتبار شرایع آنان را پذیرفت و جهت گیری جدیدی را مطرح ساخت مبنی بر اینکه دولت اسلامی دولتی آزاد و باز است که از حضور هر کس که مایل باشد استقبال می کند، تجاوز و جنگ را مردود می شمارد و بر تعهد به صلح و خرد تاکید می ورزد. در دولت اسلامی در حالی که شریعت اسلام حاکم است، اما مسیحیت، یهودیت، هندو، زرتشت یا به طور کلی شرایع دیگر «قانونی» محسوب می شوند. از این رو برداشت های جدید از قوانین اقلیمی و فردی در کنار هم ترتیباتی پلورالیستی در ساختار حکومت فراهم نمود و این امر جوامع غیر مسلمان را در دولتهای اسلامی قادر می سازد تا در امور شخصی خود از استقلال و خودمختاری برخوردار گردند. پیامبر اسلام حتی به مسیحیان نجران استقلال و خودمختاری سرزمینی اعطا نمود.
پیامبر، پیروان زرتشت را از جمله اهل کتاب دانست (۹-۸ هجرت/۳۱-۶۳۰) و بدین ترتیب دستورالعمل دیگری در اختیار گذاشت مبنی بر اینکه اقوام دارای کتاب که در قرآن از آنان نام برده نشده نیز می توانند از اهل کتاب محسوب شوند.
پیامبر چند ماه بعد از استقرار این دولت جدید، چندین پیمان اتحاد دفاعی و کمک متقابل با اعراب مشرک مجاور مدینه منعقد ساخت. او در سال دوم هجرت، امرابن امیه غیرمسلمان را به عنوان سفیر به حبشه (اتیوپی) فرستاد و بدین ترتیب به پیروان خود آموخت که انعقاد پیمانهای دوستی و انتصاب غیرمسلمانان در حکومت جایز است.
● شکست میثاق
یهودیان مدینه به میثاقی که به آنان حقوق و برابری ای اعطا نمود که هیچ گاه قبلاً مسیحیان به آنان نداده بودند وفادار نماندند. آنان نه فقط در مسائل سیاسی و نظامی بلکه در امور مذهبی نیز اعتمادناپذیر جلوه کردند. طبق نظر «اسراییل ولفن سان»: «زمانی که قریش از یهودیان پرسیدند که آیا دین محمد [ص] از دین مکیان بهتر است یا خیر؟ یهودیان، بت پرستی مکیان را به یکتاپرستی اسلام ترجیح دادند. این وظیفه یهودیان بود که به خود اجازه ندهند تا یک چنین اشتباه شرم آوری را مرتکب شوند. آنان هیچ گاه نباید اعلام می کردند که پرستش بت ها از یکتاپرستی اسلام بهتر است. یهودیان برای قرن ها پرچمدار یکتاپرستی در جهان بوده اند و به دلیل ایمان به خدای واحد، بیشترین بدبختی ها، قتل عامها و اذیت و آزارها را متحمل گردیده اند، و لذا به پیروی از این سنت، باید تمام علایق و منافع –حتی زندگی شان- را برای نابودی شرک و بت پرستی فدا می کردند. آنان با متحد نمودن خود با کافران در واقع با خود می جنگیدند و با آموزه های تورات که آنان را به دوری و طرد –و در واقع جنگ- با کافران فرمان می داد مخالفت می کردند.
چنین اعمال خصومت آمیزی موجب اقامه دعوا علیه آنان گردید و یهودیان نشان بلند همتی پیامبر در ایجاد اخوت سیاسی در یک جامعه پلورالیستی را از میان بردند.
تاریخ جهان بسیار متفاوت می بود در صورتی که روح این قانون اساسی به تضمین همزیستی مسالمت آمیز و همکاری بین پیروان ادیان مختلف ادامه می داد. اما این قانون برای موفقیت بیش از حد مدرن بود. زیرا بنا و شالوده لازم برای حفظ آن هنوز به وجود نیامده بود.
● ادامه تساهل
پیامبر بعد از فروپاشی میثاق و پس از جنگ با یهودیان خیبر، نسخه هایی از تورات را که مسلمانان در جریان جنگ از آنان گرفته بودند بازگرداند. این بزرگ منشی و رفتار محترمانه در تضاد کامل با رفتاری است که رومیان، زمانی که بر اورشلیم غلبه یافتند با یهودیان کردند. آنان در کنیسه ها هر متن مقدسی را که یافتند زیر گام های خود له کردند. همچنین با اذیت و آزار یهودیان به دست مسیحیان پس از جنگ های صلیبی و در اسپانیا، جایی که هر نسخه ای از تورات که به دست می آمد سوزانده می شد نیز بسیار فاصله داشت.
منشی پیامبر تا زمان خروج قبیله بنی نظیر از مدینه، یک یهودی بود. پیامبر اسلام به این دلیل که او قادر بود به زبانهای عبری، آسوری (از زبانهای سامی) و نیز عربی نامه بنویسد، او را برگزیده بود. بعد از خروج یهودیان از مدینه، پیامبر دیگر به او اعتماد نکرد و زید ابن ثابت را به جای او منصوب نمود.
با وجود این تجربه آغازین از یهودیان، جوامع یهودی همواره در سرزمین های اسلامی به خصوص در اسپانیا، آفریقای شمالی، سوریه، عراق و بعدها در ترکیه حضور رو به رشدی داشتند. یهودیان از اذیت و آزار مسیحیان، به کشورهای اسلامی می گریختند و پناهنده می شدند.
طبق نظر ساموئل هانتینگتن «اگر یهودیان امروز می دانستند که آنان تحت حاکمیت اسلام دارای امنیت، رفاه و حق مالکیت بودند از ستمی که در حق مردم فلسطین روا می دارند دست برمی داشتند».
● روابط با مسیحیان
همانند مورد یهودیان، دوران نخستین حاکمیت مسلمانان به گونه ای بود که در آن روابط بین مسیحیان و مسلمانان پرثمر بود. مسیحیان هنوز اکثریت جمعیت را حداقل در بخشی از جهانِ غرب ایران تشکیل می دادند.
روزی که پیامبر در غار حرا نخستین آیات وحی را از جبرییل دریافت نمود، سخت مرعوب و تحت تاثیر ابهت این تجربه قرار گرفت. او به خانه بازگشت و ماجرا را برای همسرش خدیجه حکایت کرد. او پیامبر را آرام کرد و نزد پسر عم خود ورقه بن نوفل که بر مذهب مسیحیت بود، رفت. زمانی که او آنچه را که محمد[ص] دیده و شنیده بود و پاسخ همدلانه و امیدوارکننده خود نسبت به همسرش را برای او نقل کرد، ورقه بن نوفل به او گفت «محمد[ص] باید پیامبر موعود این قوم باشد. به او بگو که باید محکم و استوار بماند». بدین گونه بود که یک فرد مسیحی برای نخستین بار محمد[ص] را به عنوان پیامبر تصدیق نمود.
پیامبر دعوت به وحدانیت خداوند را در یک جامعه بت پرست آغاز نمود. او و پیروان اندکش با مشقت های بسیار سختی مواجه گردیدند. زمانی که آزار و اذیتها تشدید شد و مسلمانان مورد شکنجه قرار گرفته و به شهادت می رسیدند، پیامبر به آنان توصیه نمود که به حبشه (اتیوپی) مهاجرت نمایند، -جایی که «پادشاهی مسیحی بدون ظلم و بیدادگری در آنجا حکمرانی می کند، سرزمین راستی- تا اینکه خداوند ما را برای برون رفت از مشکلمان به راهی رهنمون سازد». زمانی که اولین گروه از پناهندگان به حبشه رسیدند، هیئتی به نمایندگی از بت پرستان مکه علیه این دین جدید نزد نجاشی پادشاه حبشه شکایت نمودند. شاه بعد از شنیدن سخنان پناهندگان مسلمان، خطی بر روی زمین کشید و با مسرت بسیار اظهار داشت: «میان مذهب شما و مذهب ما در حقیقت بیشتر از این خط فاصله نیست».
شاه حبشه به آنان و گروه دیگری از پناهندگان اجازه داد تا در صلح و آرامش در آنجا زندگی نمایند، تا اینکه آنان خود سرانجام بعد از هجرت پیامبر به یثرب به آن شهر بازگشتند.
بدین ترتیب باز برای نخستین بار این پادشاهی مسیحی بود که اسلام را به عنوان دینی همتای دین خود که بر یک خدای واحد باور دارد پذیرفت.● امتیازنامه برای مسیحیان
پیامبر اسلام در سال ۶۲۸ میلادی امتیازاتی را به راهبان صومعه سنت کاترین در کوه سینا اعطا نمود. این امتیازات شامل مواد متعددی بود که تمام جنبه های حقوق بشر را در بر می گرفت که از جمله آنان می توان به مقولاتی چون حفاظت از مسیحیان، آزادی انجام اعمال عبادی و فعالیت، آزادی انتخاب قضات خاص خود، حق مالکیت و حفظ دارایی خود اشاره نمود.
امتیازنامه از این قرار است:
▪ این پیامی است از جانب محمد بن عبدالله به عنوان میثاق با کسانی که از دور و نزدیک مسیحیت را پذیرفته اند، که ما با آنانیم.
▪ به درستی که من، خادمان و یاوران و پیروانم از آنان حمایت می کنیم زیرا مسیحیان اتباع من هستند و به کمک خداوند! هر چیزی که مایه رنجش خاطر آنان گردد را از بین می برم.
▪ هیچ اجباری بر آنان تحمیل نخواهد شد.
▪ قضات آنان از مناصب شان عزل نخواهند شد و راهبانشان نیز از صومعه یشان اخراج نخواهند گردید.
▪ هیچ کس نباید مکان مذهبی آنان را ویران نماید، به آن صدمه بزند یا چیزی از آن را به مکانهای مذهبی مسلمانان منتقل نماید.
▪ در صورتی که فردی به چنین کاری دست یازد، پیمان خداوند را نقض و از پیامبر سرپیچی نموده است. به درستی که آنان متحدان من هستند و از امتیاز قطعی من در برابر هر چیزی که از آن بیزارند برخوردارند.
▪ هیچ کس نمی تواند آنان را وادار به کوچ کردن یا مجبور به جنگیدن نماید. این مسلمانان هستند که باید به خاطر آنان بجنگند.
▪ اگر زنی مسیحی با مردی مسلمان ازدواج نماید، این امر نمی تواند بدون رضایت او صورت گیرد. نباید او را از رفتن به کلیسا برای عبادت و راز و نیاز باز داشت.
▪ احترام کلیساهای آنان باید نگه داشته شود. نباید مانع تعمیر آنان و نیز تقدس عهدهای شان گردید.
▪ هیچ یک از اقوام (مسلمان) نباید تا روز قیامت از این میثاق سرپیچی نماید.
● تعظیم و تکریم از ناحیه پیامبر
زمانی که یک هیأت نمایندگی از سوی نجاشی پادشاه مسیحی حبشه برای ملاقات با او آمدند، او برای خدمت به آنان از جایش برخاست. صحابه اش خواستند او را از این کار منع کنند اما او به آنان فرمود: «مردم حبشه نسبت به اصحاب ما در زمانی که به سرزمین آنان عزیمت کردند بسیار مهربان بودند. من دوست دارم به همان نحو با آنان رفتار نمایم و به آنان پاداش دهم». زمانی که پیامبر خبر مرگ نجاشی را شنید، به همراه پیروان خود مراسم سوگواری برپا نمودد و برای او طلب آمرزش کرد.
یک نمونه جالب توجه از رفتار پیامبر درباره هیئت نمایندگی مسیحیان از نجران که در سال دهم هجرت برای ملاقات با او آمده بودند مشاهده می شود. پیامبر اسلام به آنان اجازه داد تا در مسجد حضور یابند و در آنجا بر اساس آداب و رسوم مذهبی خود نیایش و عبادت نمایند، با اینکه پرستش عیسی به عنوان پسر خدا، و مریم به عنوان مادر خداوند اساساً با باورهای اسلامی مغایرت داشت.
● نخستین همایش بین الادیانی با حضور سه دین
هیئت نمایندگی نجران با پیامبر اسلام بحثی عمومی را آغاز نمود که یهودیان نیز به آن ملحق شدند، در نتیجه بحث به گفتگوی سه جانبه بین یهودیت، مسیحیت و اسلام بدل گردید. یهودیان سرسختانه پیامبری عیسی و نیز محمد را رد می کردند و ادعا می نمودند که عزرا [پیامبر و اصلاحگر مذهبی یهود در قرن پنجم پیش از میلاد] پسر خداوند است. مسیحیان از اصل تثلیث و ربانیت عیسی دفاع می نمودند. محمد همگان را به سوی خدای واحد و وحدت معنوی نوع بشر فرا می خواند. او به آنان گفت که به تمام پیامبران و کتب مقدس پیشین باور دارد و هیچ فرقی بین آنان قائل نیست. او با عباراتی تند آنان را به دلیل عدول از این باور یکتاپرستانه که خداوند یکی است، همچنین دستکاری کلام خداوند در متون شان و تفسیر آنان به گونه ای مغایر با فهم پیامبران، که پیامبری آنان را خودشان تصدیق می کردند، مورد انتقاد قرار داد. او استدلال نمود که پیامبران آنان نیز همان پیام جاویدانی را که او دریافت کرده دریافت نموده بودند. خداوند از پیامبر اسلام خواست که به نمایندگان بگوید: «بگو ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی نماییم که به جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیت تعظیم نکنیم، پس اگر آنان از حق روی گردانند بگویید شما گواه باشید که ما تسلیم خداوندیم». (سوره آل عمران، آیه ۶۴)
در اینجا پیشنهاد عبارت است از اصلی فدرال برای وحدت مجدد نوع بشر با مبنا قرار دادن روابط انسانی حداقل در باور مشترک به وحدانیت و یگانگی خداوند، باوری که می تواند آگاهانه برای وحدت انسان به کار گرفته شود، زمینه ای مشترک که بر اساس آن تمامی نوع بشر می توانند متحد گردند. آن نظم جهانی که پیامبر توجه خود را به آن معطوف ساخته بود صرفاً متشکل از پیروان قرآن نبود، بلکه تمامی کسانی را که بر وحدانیت خداوند و زندگی نیکوکارانه باور داشتند در بر می گرفت. قرآن از او می خواهد با پیروان یهودیت و مسیحیت گونه ای پیوند فدرالی تشکیل داده و در کنار آنان به عنوان یک جامعه مرکب واحد زندگی نماید.
یهودیان از قبل تحت حکمرانی میثاق مدینه قرار گرفته بودند. اما مسیحیان بر آن شدند که نه با محمد و نه با فعالیت تبلیغی پیروان او مخالفت ننمایند. آنان تقاضا نمودند که فردی مسلمان را به عنوان داور و حکم در مشاجرات شان منصوب نمایند. پیامبر ابوعبیدابن جراح را با اختیارات قضایی تام به سوی آنان فرستاد.
این رفتار بزرگوارانه در تضاد کامل با رفتاری است که پادشاه یهودی ذو نیواس (Dhu Niwas) با مردم نجران کرد، پادشاهی که بیست هزار نفر از مسیحیان را زمانی که آنان از پذیرش دین یهود خودداری نمودند در خندق پر از آتش سوزاند. طبق نظر برخی مفسران، قرآن در سوره بروج، آیات ۵ تا ۹ به این رویداد اشاره می کند: «همانا مردم ظالمی که آتش افروختند»، «که بر کنار خندق های آتش بنشستند»، «و سوختن مومنانی که به آتش افکندند مشاهده می کردند»، «جز آنکه آنان به خدای مقتدر ستوده صفات ایمان آورده بودند»، «آن خدایی که مالک زمین و آسمانهاست و بر هر چه در عالم است گواه است».
جا دارد به این نکته اشاره کنیم که قرآن مسیحیان را برخلاف صلیبیون که مسلمانان یکتاپرست را کافر می دانستند مومن می داند.
● رفتار خلفای نخستین
زمانی که اورشلیم تسلیم خلیفه عمر گردید این گونه اعلام شد: به نام خداوند بخشنده مهربان، موارد زیر تضمین هایی است که عمر بن خطاب خلیفه و رهبر مسلمین در قبال تسلیم و دست برداری از مقاومت به مردم اورشلیم می دهد.
امنیت حیات، مالکیت، فرزندان، کلیساها، نشانها و تمام آن چه به همبستگی آنان، به سرزمین و به همه مربوط می شود و نیز امنیت مذهبی شان را تضمین می نمایم. کلیساهای آنان تضعیف و یا ویران نخواهد شد، از میان آنان به کسی گزندی نخواهد رسید، موقوفات و نیز کرامتشان حفظ خواهد گردید، چیزی از دارایی شان تصرف نخواهد شد، همچنین ساکنین در پیروی از مذهب شان مشکل نخواهند داشت، حتی یک نفر از آنان آسیب نخواهد دید.
خلیفه عمر به همراه اسقف اعظم از مکانهای مقدس دیدن نمود. نقل شده است که آنان در وقت نماز در حال بازدید از «کلیسای رستاخیز» بودند، در این حال اسقف از خلیفه خواست نمازش را در آنجا بخواند اما او مدبرانه از اجابت درخواست اسقف امتناع ورزید. او به اسقف پاسخ گفت که اگر او در آنجا نماز بگزارد ممکن است پیروانش بعدها ادعا نمایند که آنجا مکان عبادت مسلمانان است.
مسیحیان، یهودیان را از ورود یا زندگی در اورشلیم منع کرده بودند. این فرمان از زمان تخریب اورشلیم به دست رومیان در سال ۷۰ میلادی به یک سنت بدل گشته بود. اسقف مسیحی اورشلیم دوام این رسم را شرط تسلیم شهر به خلیفه عمر اعلام نمود، و مسلمانان مجبور به پذیرش آن شدند زیرا اورشلیم در آن زمان یک شهر کاملاً مسیحی بود. این ممنوعیت در دوران حکومت بنی امیه برداشته شد. بنابراین به یمن تساهل اسلام و جهان شمولی آن بود که یهودیان موفق به حضور مجدد در این شهر مقدس گردیدند.
برخی مسلمانان در دوران عمر خلیفه دوم، بخشی از قطعه زمینی را که متعلق به فردی بود به زور تصرف نموده و مسجدی در آن بنا کرده بودند. خلیفه به محض شنیدن خبر دستور تخریب مسجد و استرداد زمین به صاحب یهودی اش را صادر نمود. پروفسور «کارداتین» (Cardatin) مسیحی از لبنان در یک سلسله سخنرانی در سال ۱۹۳۵ اعلام نموده بود که این خانه یهودی (بیت یهودی) هنوز وجود دارد و معروف است.
ابن کثیر و دیگران مثال دیگری را مطرح نموده اند و آن درباره مسجد اعظم دمشق است. یکی از خلفای اموی، کلیسایی را به منظور گسترش فضای این مسجد تصرف کرده بود. بعدها زمانی که شکایتی نزد خلیفه عمر بن عبدالعزیز در این خصوص مطرح شد، او دستور داد تا آن بخش از مسجد را تخریب و کلیسا را در جای اولیه خود بنا نمایند. اما خود مسیحیان پرداخت غرامت مالی را ترجیح دادند و بدین ترتیب مسئله به نحوی دوستانه خاتمه یافت.
در دوران خلافت همین خلیفه، اتاق مشاوره دکتری مسیحی درست در زیر گلدسته های مقدس ترین مسجد اسلام یعنی کعبه در مکه وجود داشت.
طبق نظر آلبرت حورانی «در پایان قرن دهم، احتمالاً بیشتر مردم اندلس مسلمان شده بودند اما در کنار آنان کسانی زندگی می کردند که به اسلام نگرویده بودند از جمله مسیحیان و جمعیت قابل توجهی از یهودیان پیشه ور و تاجر. گروه های مختلف تحت لوای سیاست تساهل خلفای اموی در قبال یهودیان و مسیحیان و نیز زبان عربی که در پایان قرن یازدهم به زبان اکثریت یهودیان و مسیحیان و نیز مسلمانان بدل گشته بود، در کنار یکدیگر به سر می بردند. سیاست تساهل، زبان مشترک و سنت دیرین حاکمیت لیبرال همه به خلق خودآگاهی و جامعه اندلس متمایز از سایر جوامع کمک نمود. فرهنگ مذهبی اسلامی آن خط مشی های نسبتاً متفاوت از فرهنگ های کشورهای شرقی پرورد، بعلاوه اینکه فرهنگ یهودی آن نیز از فرهنگ عراق مستقل گردید که مرکز اصلی حیات مذهبی یهودیان بود.
یهودیان و مسیحیان به عنوان منشیان و مقامات مالی حاکمان اسلامی کار می کردند. یهودیان در اسپانیا زبان عربی را برای فلسفه، علم و شعر به کار می بردند. آنان به طور گسترده در سراسر جهان عربی-اسلامی پراکنده شدند و در اغلب شهرها یافت می شدند زیرا نقش مهمی در تجارت، تولید، امور مالی و پزشکی داشتند. در اغلب جهان اسلام، زبان عربی حاکم بود. تا اوایل عصر مدرن، مراکز عمده جمعیتی و فرهنگی یهودیان در کشورهایی بود که مسلمانان در آنجاها حکمرانی می کردند. در دوران نخست دوره اسلامی، عراق همچنان مرکز عمده آموزش مذهبی یهودی باقی بود. آنان زبان عربی را به عنوان زبان زندگی سکولار خود اختیار نمودند، اما برای نیایش و امور مذهبی خود همچنان از زبان عبری استفاده می کردند. بعلاوه در این دوره تحت تاثیر سنت ها و سبک های شعری عربی نظیر قصیده و موشحه، ما شاهد شکوفایی شعر عبری، در زمینه مذهبی و نیز سکولار هستیم. مشهورترین شاعر یهودا هالسی (Judah Halesi) (۱۱۴۱-۱۰۷۵ میلادی) بود.
شاخص ترین چهره یهودی قرون میانه موسی بن میمون (۱۲۰۵-۱۱۳۵)، قاهره تحت حاکمیت ایوبیان را در مقایسه با اندلس، محیطی آزادتر یافت. او پزشک دربار صلاح الدین ایوبی و فرزندش بود. زندگی و اندیشه او شواهدی در خصوص وجود روابط مساعد بین مسلمانان و یهودیان در امر آموزش و اقامت در مصر در دوران ابن میمون در اختیار می گذارد. فتح مجدد اندلس به دست مسیحیان به نابودی جوامع یهودی آنجا منجر شد. آنان به ناگزیر جلای وطن کردند. عده ای به ایتالیا و جاهای دیگر اروپا رفتند. اما شمار بسیاری از آنان به استانبول و دیگر شهرهای امپراتوری عثمانی مهاجرت کردند. سیاست مالی عثمانی و رشد تجارت در اروپا به اهمیت یافتن مسیحیان و یهودیان در شهرها منجر گردید. یهودیان وام دهندگان و بانکداران حکومت مرکزی و حکمرانان ایالتی و نیز مدیران مالیاتی پرنفوذ بودند. آنان در امور تجاری بغداد، تونس و الجزایر صاحب نفوذ و دارای نقش عمده بودند.
رفتار مسیحیان نسبت به یهودیان و مسلمانان بعد از فتح مجدد اسپانیا به دست آنان در سال ۱۴۹۲ و اخراج نهایی مسلمانان از اسپانیا در قرن هفدهم به عنوان نقطه مقابل این رفتارِ نمونه از تساهل مذهبی، حکایت از تضادی هراس انگیز دارد. دوران نخست حاکمیت اسلامی به گونه ای بوده که روابط بین مسیحیان و مسلمانان مانند روابط یهودیان با مسلمانان پرحاصل بوده است. مسیحیان تا آن موقع هنوز اکثریت جمعیت را حداقل در بخشی از جهان غرب ایران تشکیل می دادند. آمدن مسلمانان، موقعیت نسطوریان و کلیساهای یک ذات پندار را با حذف محدودیت هایی که آنان تحت حاکمیت امپراتوری بیزانس متحمل شده بودند، بهبود بخشید. اسقف نسطوریان در بغداد دوران خلفای عباسی شخصیتی مهم و با نفوذ بود. همان طور که اسلام گسترش می یافت همین خط مشی را در محیط های مسیحی بیشتری اعمال می کرد. عالمان مسیحی نقش مهمی در انتقال اندیشه علمی و فلسفی یونان به دنیای اسلام ایفا نمودند.
کاملاً برعکس این رفتار متساهلانه و مبتنی بر آزادمنشی مسلمانان، مبارزان صلیبی به گونه ای کاملاً متفاوت رفتار نمودند. به تعبیر روبی رایت: «متعصبان معادل پاکسازی قومی دوران مدرن مرتکب جنایت شدند». آنان یهودیان را قتل عام کرده و علیه مسلمانان در راه فلسطین وارد جنگ شدند. در سال ۱۰۹۹ زمانی که آنان به اورشلیم رسیدند، حمام خون به راه انداختند. صلیبیون کنیسه ای را که در آن هزاران یهودی پناه گرفته بودند، آتش زدند و به مسجدی هجوم بردند و هزاران مسلمان را قتل و عام کردند».
● مسلمانان در هند
مسلمانان برای تقریباً هزار سال در هند حکومت را در اختیار داشتند. نخستین کشورگشایی در سال های ۱۲-۷۱۱ میلادی صورت گرفت، زمانی که محمد بن قاسم درصدد برآمد تا بارکشتی بازرگانان مسلمان را که کشتی شان در نزدیکی کراچی امروز غرق گشته بود، آزاد نماید. تاخت و تازهای بعدی را در پایان قرن دهم ترک ها انجام دادند. مرحله نهایی که منجر به استقرار حاکمیت مسلمانان در هند گردید تهاجماتی است که دویست سال بعد محمد قوری صورت داد. محمد بن قاسم که با دو مذهب جدید هندوئیسم و بودائیسم رویاروشده بود با مافوق خود در بغداد مشاوره کرد. بعد از مشاوره با خلیفه، حجاج حاکم عراق به او نوشت: «چنانچه آنان تسلیم شده و پذیرفته اند که به خلیفه مالیات بپرازند دیگر نمی توان چیز بیشتری از آنان مطالبه کرد. آنان زیر سایه و حمایت ما در آمده اند و ما نمی توانیم به هیچ وجه به زندگی و اموال آنان دست درازی کنیم. آنان اجازه دارند خدایان خود را عبادت نمایند. هیچ کس نباید از پیروی از مذهب خود باز داشته شود. آنان در خانه هایشان به هر نحو که دوست دارند می توانند زندگی کنند».
محمد بن قاسم به اشراف ساکنان اصلی و برهمن ها اجازه داد معابد خود را بسازند، با مسلمانان داد و ستد کنند بدون ترس و واهمه زندگی نمایند و برای بهبودی و پیشرفت زندگی خود تلاش نمایند. او همچنین به آنان حکم نمود که از برهمن های مستمند با مهربانی نگهداری نمایند، آیین ها و آداب و رسوم خود را برپا دارند و طبق گذشته برای برهمن ها قربانی و خیرات دهند.
در اینجا باید خاطرنشان کرد که در هند از رفتاری که با نژادهای منکوب صورت می گرفت عدول شد. بت پرستی تحمل گردید. معابد در وضعیت سابق خود باقی ماندند و جلوی اعمال عبادیشان گرفته نشد و با آنان مانند اهل کتاب رفتار شد.
هجوم غزنویان به هند بیشتر به انگیزه غارت و چپاول صورت گرفت تا کشورگشایی و تسخیر آن سرزمین. تخریب معبد سومنا (Somnath) به دست محمود غزنوی از جانب مشاوران و فرماندهانش مورد مخالفت قرار گرفت و در حافظه تاریخی هندوها خود به عنوان شکایتی عمده علیه مسلمانان باقی مانده است. بعد از آمدن غزنویان، قوریان و دودمانهای دیگر تا مغولان، تمامی حاکمان مسلمان در هند در زمانی مقتضی وفاداری حاکمان و زمین داران هند را پذیرفتند و آنان را به عنوان رعایا در اراضی آبا و اجدادی خود تصدیق نمودند. حاکمان مسلمان در رابطه با این مردم نه فقط بر ابزارهای حمایتی بلکه تا میزان زیادی به ساختار ثانوی حکومت نیز تکیه داشتند. به دلیل اینکه بدون شک از حیث عملی تمامی پست های فرعی به برآورد و وصول عایدی ناشی از زمین ارتباط داشت که به طور کلی با احتساب سرمایه مردمی و دولتی پر می شدند. (چه اینکه آنان نسل های زیادی بعد از هندوها بودند)
با اینکه حاکمان مسلمان بودند اما اشتباه است اگر دولت قرون میانه هند را دولتی تئوکراتیک بنامیم زیرا این دولت تحت هدایت متالهان مسلمان عمل نمی کرد. تقریباً تک تک پادشاهان مسلمان عدم توانایی خود و نیز عدم امکان حکمرانی بر اساس شریعت را خاطرنشان می کردند. شریعتی که در شرایطی کاملاً متفاوت با شرایطی که در هند وجود داشت گسترش یافته بود. آنان حاکمانی عاقل بودند که به این مسئله توجه داشتند و حتی آنقدر خردمند که در امور مذهبی مردم مداخله ننمایند. ضیاءالدین بارنی مورخ در «فتاوای فهندری» (Fatawa-i-Fahandari) می گوید: «دین حقیقی عبارت است از پیروی از پیامبر اما برعکس حکومت پادشاهی تنها از طریق پیروی از سیاست های خسرو پرویز و امپراتوران بزرگ ایران می تواند تحقق یابد».
برخی از علمای مذهبی «توتمیش دوم» پیشنهاد نمودند، که از آنجا که هندوها از اهل کتاب محسوب نمی شوند بتوانند تحت عنوان اهل ذمه تحت حمایت مسلمانان قرار گیرند، باید از آنان خواسته شود یا اسلام بیاورند و یا کشته شوند. توتمیش از وزیر خود خواست که پاسخ علما را بدهد و او جواب داد که انجام این تقاضا امکان پذیر نیست.
اکبر سیاستی را آغاز می نماید که نسبت به همه مذاهب به یک نحو رفتار می نماید و وظیفه خود می داند که هیچ فرقی بین اتباع خود بر مبنای مذهب قائل نشود. او عالی ترین مناصب را برای غیر مسلمانان باز می گذارد. خود او با شاهزادگان هندی ازدواج نمود و به آنان اجازه داد که بر مذهب خود بمانند. فرزندان آنان جانشینان تاج و تخت مغولان بودند. او در بسیاری از مسائل اجتماعی و نیز مسائل دیگر به عقاید و سنت های اتباع غیرمسلمانان خود احترام می گذاشت. از مهمترین اقدامات او لغو پرداخت جزیه (از سوی هندوها) بود. کتاب های سانسکریت به زبان فارسی برگردانده شد. زبانی جدید از ترکیب زبان هندی و زبان فارسی به عنوان زبان حکام به وجود آمد و اردو نام گرفت.
اورنگ زیب سعی نمود تاریخ را به عقب برگرداند. اما او نیز به بیهودگی و نامطلوبی تلفیق دین و سیاست پی برد. در «احکام» او که حمیدالدین خان آن را گردآوری کرده بود این گذر رخ می دهد: «امور این جهانی چه ارتباطی به دین دارند؟ و چرا باید تعصب و کوته فکری وارد امور دینی گردد؟» سپس از قرآن نقل قول می آورد که «دین شما برای شما و دین من برای من». (سوره کافرون آیه ۶)، و اظهار می دارد که اگر از شریعت پیروی می شد ضرورت داشت تمام راجاها [شاهزاده ها) و اتباع شان نابود می شدند». همچنین می فزاید: «مذهب افراد چه ربطی به ما دارد؟ عیسی به دین خود و موسی به دین خود».
مورخان مغرض ادعا نموده اند که او ضدهندو بود اما تحقیقاتی که توسط «بیشامبر ناث پاند» (Bishambhar Nath Pande) صورت گرفته به روشنی نشان می دهد که او خود فرامین متعددی را که از سوی اورنگ زیب صادر گردیده مشاهده نموده که در آنان به رسم هدیه برای ساخت چندین معبد زمین در اختیار آنان قرار داده شده است.
«سر جدوناث سرکار» (Sir Jadunath Sarkar) مورخ برجسته می نویسد: «دویست سال حاکمیت مغول از به سلطنت رسیدن اکبر تا مرگ محمد شاه (۱۷۴۹-۱۵۵۶) به کل هند شمالی، و نیز اغلب فلات دکن (هند جنوبی)، وحدت زبان رسمی، نظام اداری، و نیز یک زبان میانجی مشهور (لینگو ایندیکا) اعطا نمود. حتی بیرون از سرزمین هایی که مستقیماً توسط امپراتوران مغول اداره نمی شدند. نظام اداری، اسامی رسمی، اصول و آداب درباری و مسائل مالی آنان کم و بیش توسط راجاهای هندوی مجاور به عاریه گرفته می شد».
تساهل مذهبی، سنتزهای اجتماعی و فرهنگی، یکپارچگی سیاسی و منظری سکولار نیاز زمان بود. تقدیر چنین مقرر کرده بود که مغولها این نقش وحدت بخش را ایفا نمایند. این نیروی یکپارچه ساز آنچنان بود که حتی اورنگ زیب تنها توانست با تردید و کف نفس بسیار نقش آدم متعصب و کوته فکر را بازی نماید».
با این حال باید پذیرفت در حالی که اکثر حاکمان مسلمان از خود بزرگ منشی و تساهل نشان دادند اما برخی متعصبان نیز وجود داشتند که دست به تخریب برخی معابد زدند. همین امر تاثیری زیان بار در حافظه تاریخی هندوها از دوران حکمرانی مسلمانان در هند ایجاد نموده و به تخریب مسجد بابری با چهار سال قدمت انجامیده و هنوز به کینه ورزی علیه مسلمانان ادامه می دهد. تاریخ هزار ساله حکمرانی مسلمانان از برنامه درسی اغلب دانشگاه های هند خارج گردیده است. نمی توان انکار کرد که حاکمان بدسیرت در جهان اسلام وجود داشته اند اما در هر جا که آنان بوده اند مسلمانان و نیز غیرمسلمانان متحمل سختی و رنج و مشقت گردیده اند.
● متون مقدسی که در قرآن نامی از آنان برده نشده است
پیامبر اسلام زرتشتیان را از جمله اهل کتاب پذیرفته بود اگر چه در قرآن به کتاب مقدس آنان اشاره نشده بود. در هند، علی رغم حاکمیت طولانی نزدیک به هزار سال، به نظر نمی رسد متفکران مسلمان متون مقدس بومی آنجا را مورد مورد مطالعه و بررسی قرار داده باشند. دو دلیل برای این امر متصور است: ۱- برهمن ها به غیر برهمن ها اجازه نمی دادند که زبان سانسکریت بیاموزند. ۲- هیچ کس در میان متفکران مسلمان صلاحیت و اقتدار اعلام این نکته که هندوها یا بوداییان از جمله اهل کتاب محسوب می شوند را نداشت. با وجود این مسئله، سید سلیمان ندوی متفکر مشهور در اثر خود «صراط النبی» که راجع به زندگی پیامبر است به مجوز «حضرت شاه میرزا مظهر جان جانان» اشاره می کند: «طبق تعالیم پیامبر اسلام، باور به اینکه در کشورهایی چون چین، ایران و هند قبل از ظهور حضرت محمد پیامبرانی ظهور کرده اند امری ضروری است. هیچ مسلمانی عملاً نمی تواند در این سرزمین ها نسبت به مردم استنکاف نماید، حقیقت ادیان منتسب به مرشدانی است که نزد آنان محترم هستند. بر این اساس برخی علما «راما» و «کریشنا» را در هند به عنوان پیامبر می شناسند.
میرزا ابوالفضل یکی از متفکران دوران مغول در کتاب خود تحت عنوان «دین اسلام» تا آنجا پیش می رود که ادعا می نماید طبق اعلام قرآن نه تنها موسی و عیسی بلکه تمام مرشدان ودایی دوران کهن، راما، کریشنا، بودا و ماهاویرای هند، زرتشت ایران و کنفوسیوس چین نیز در قلوب پیروان حقیقی اسلام جای دارند.
آر ویند شارما (Ar Vind Sharma) متفکری هندو بعد از مطالعه و بررسی آیات مربوطه در قرآن به نتایج زیر درباره وداها (متون مقدس هندو) دست یافته است:
▪ آنان از جانب خداوند نازل شده اند.
▪ مسلمانان باید به آنان احترام بگذارند.
▪ اگر چه قابل احترامند اما از جانب مسلمانان نمی توانند لغزش ناپذیر تلقی گردند.
▪ هندوها و غیرهندوها و پیروان دیگر سنت های مذهبی اصالتاً هندی مانند یهودیت و مسیحیت با تفاوت قائل شدن میان ادیان، خود را در موقعیتی کاذب قرار می ددهند.
▪ هندوها موقعیت خود را به خاطر زیادی فرقه های رقیب بیشتر به خطر می اندازند.
▪ هندوها بخشی از وداها را به فراموشی سپرده اند.
▪ هندوها نیز اگر چه به مفهومی دیگر مشمول اتهام پنهان سازی متون مقدس خود هستند.
▪ و در نهایت اینکه اگر چه احتمالاً متون وداها دستکاری یا تحریف نگریده اند اما عدم شفافیت پیام شان سودمندی آنان را به طور کلی به عنوان یک متن وحیانی به نحو بسیار زیادی تقلیل می دهد به خصوص زمانی که با قرآن که تحت عنوان نشانه روشن و توصیف می گردد مقایسه شود.
● جهان اسلام جهانی همواره چند مذهبی
جهان اسلام به خاطر تساهل ساختاری آن در برابر «اهل کتاب» همواره چند مذهبی بوده است. اسلام به داخل سرزمین های مسیحی، یهودی و هندو نشین بسط یافت بدون اینکه جوامع مذهبی موجود را حذف نماید. اما در جهان غرب این مسئله کاملاً متفاوت بود. در اینجا عدم تساهل مذهبی حتی بین کلیساهای مسیحی به امری بومی بدل گردید. بسیاری از فرقه ها، بی اعتبار و غیرقانونی اعلام گردیدند (مثلاً در طی نخستین شورای جهانی راجع به همبستگی فرقه های گوناگون مسیحی در شهر نیسا واقع در شمال غربی آسیای صغیر)، قتل عام شدند (برای مثال «دوناتیست ها» (Donatist) در آفریقای شمالی در قرن پنجم میلادی و «البی جنس ها» (Albigenses) و «کاتاری ها» (Cathari) در قرن سیزدهم)، یا به عنوان قربانیان جنگی صلیبی از پای درآمدند (قسطنطنیه در سال ۱۲۰۵) یا گریختند (مانند ارتدوکس های روم شرقی در دوران سلطان فاتح در سال ۱۴۵۳). در آلمان جنگی که بین حکمرانان پروتستان و کاتولیک درگرفت و ۳۰ سال طول کشید (۱۶۴۸-۱۶۱۸) موجب مرگ بسیاری از مردم گردید.
تحت این شرایط و تشدید آن با این حکم کلیسا که «رستگاری در بیرون از کلیسا متصور نیست»، حتی تساهل حداقلی نسبت به مسلمانان دور از انتظار می نمود. اخراج مسلمانان و نیز یهودیان از اسپانیا در قرن شانزدهم –نخستین مورد پاکسازی نژادی در تاریخ مدرن- اروپا را تقریباً «خالی از مسلمان» نمود.
واقعیت های فوق به روشنی نشان می دهد که این سخن که اسلام ضد پلورالیسم و نامتساهل است صحت ندارد. بلکه برعکس مفهوم پلورالیسم و تساهل مذهبی ارمغان اسلام به جامعه جهانی است. اسلام تنها دینی بود که ایمان به تمامی کتب و پیامبران پیشین را برای پیروان خود فرض و به یک باور بنیادی بدل ساخت. همچنین نخستین دینی بود که شرایع شهروندان غیرمسلمان را تحت لوای دولتی اسلامی قانونی دانست و به آنان اجازه داد که برای حل و فصل دعاوی خود به قضات خود رجوع نمایند. بعلاوه تنها دینی بود که هیچ یک از پیروان ادیان پیشین را از دستیابی به موهبت الهی و رستگاری منع نکرده و اطمینان داده که هر کس از آنان که از روی حقیقت به خدای واحد و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه نماید «هیچگاه بیمناک و اندوهگین نخواهد شد». (سوره بقره آیه ۶۲ و سوره مائده آیه ۶۹)
● دلایل عدم تساهل مسلمانان عصر حاضر
▪ علی رغم تعالیم روشن اسلام، دلایل متعددی برای عدم تساهل مسلمانان عصر حاضر وجود دارد. آنان به عنوان مردمی که در دوران موفقیت و کامیابی علو طبع و بزرگواری نشان داده بودند اکنون در دوران شکست و ناکامی خود را ستیزه جو نشان می دهند. اغلب کشورهای اسلامی بعد از نزدیک به دو قرن حاکمیت استعماری غرب ظاهراً آزاد شده اند اما حاکمان آنان مطیع قدرت های مسلط غربی بوده و نسبت به مردم خود سیاست سرکوب را در پیش گرفته اند. انزجار از سلطه خارجی به بازخیزی جوامع اسلامی برای احیای فرهنگ سنتی و کشف هویت شان انجامیده است. قدرت های غربی به طور کلی به جای پشتیبانی از اهداف و آرمانهای ملی گرایانه و میهن دوستانه مردم از حاکمان نامحبوب آنان حمایت کرده اند. در ادامه به برخی از مسائلی که موجب تحریک و خشم آنان می شود اشاره می کنیم.
▪ قرآن بر درستی و شرافت تمامی پیامبران خدا، از هر نژاد یا عصر تاکید می ورزد و از خوانندگان خود می خواهد که به تعالیم همه آنان ایمان بیاورند. برعکس یهودیان و مسیحیان هنوز پیامبر اسلام را حتی پس از چهارصد سال و در زمانی که بیش از یک میلیارد پیرو دارد، تصدیق نکرده اند. مسلمانان هرگز حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) را بدنام نکرده اند اما اطلاعات کذب در حال انتشار زیادی را علیه اسلام و حضرت محمد(ص) شاهد هستند. نگارنده اخیراً از یک برنامه صبحگاهی از رادیو شنیدم که کشیشی می گفت مسلمانان نه به خداوند، بلکه به شخصی به نام الله ایمان دارند. این سخن راجع به کسانی است که به یکتاپرستی قوی خود می بالند.
▪ در حالی که اسلام بر این عقیده است که اختلاف در رنگ، نژاد و سرزمین نشانه و مشیت الهی است و تمام نوع بشر یک خانواده محسوب می شوند، غرب هنوز بر پیش داوری خود از وجود این تفاوت ها در نوع بشر فائق نیامده و به طور مستمر علیه آنانی که متفاوت هستند تبعیض قائل شده است.
▪ هیچیک از کشورهای اسلامی از اصول اخلاق اجتماعی صدر اسلام پیروی نمی کنند، اصولی چون حکمرانی از طریق شور و مشورت، عدالت، خیرخواهی، شفقت و عقلانیت. حاکمان خودکامه و فاسد در اغلب کشورهای اسلامی حکومت را در دست دارند. غرب وظیفه بسیار ستودنی حمایت از دموکراسی برای آنان را پذیرفته است. اما هرگاه گروهی اسلام گرا در انتخاباتی پیروز می شود غرب برای عدم بقای آن دست به هر اقدامی می زند. مورد الجزایر و ترکیه گویاترین نمونه ها هستند. طبیعی است که مردم نامتساهل گردند و نسبت به چنین سیاست هایی به عکس العمل خشونت آمیز دست بزنند.
▪ شاید غرب همیشه نیازمند یک دشمن ایدئولوژیکی خارجی است. با فروپاشی کمونیسم، اسلام از طریق کلیشه سازی و سپر بلا قرار دادن آن و پیروانش به عنوان یک اهریمن جدید دارد معرفی می شود. ساموئل هانتینگتن این مسئله را در کتاب خود «برخورد تمدن ها» رسمیت بخشیده است. فرایند کلیشه سازی در مطبوعات غرب و فیلم هایی نظیر «تصمیم ویرانگر» روابط بین جهان اسلام و غرب را وخیم تر می نماید. مسلمانان باید در شگفت باشند که چرا هیچ فیلمی در رابطه با نسل کشی بی رحمانه مسلمانان بوسنیایی و کروات ها که صرب ها مرتکب آن می شوند، یا سیاست سرکوب وحشیانه اسراییل علیه مردم فلسطین، یا دلاوری های شگفت انگیز مبارزان آزادیخواه چچنی علیه غول روسیه ساخته نمی شود.
▪ زمانی که سرکوب گران برخوردار از حمایت غرب از طریق بمباران غیرنظامیان بی پناه مرتکب اعمال خشونت آمیز می شوند، اعمالشان ضروری و موجه دانسته می شود، اما زمانی که قربانیان حتی با پرتاب سنگ های کوچک از خود واکنش نشان می دهند انگ هیولاهای تروریست به آنان می زنند. زمانی که گروه های سرکوب شده دریافتند که غرب نسبت به درد و رنج های آنان کاملاً بی تفاوت است، تصمیم گرفتند که به غرب در قلمرو خود آنان صدمه بزنند تا آنان بفهمند که درد و الم چه احساسی دارد. مسلمانان از این واقعیت آزرده خاطر می شوند که می بینند تروریسم مسیحی در ایرلند و صربستان یا تروریسم یهودی اسراییلی ها بدون بدگویی از آن مذاهبی که تروریسم در حوزه آنان صورت می گیرد گزارش می شود اما برای ایجاد کلیشه و پنداری دروغین از مسلمانان همواره اسلام را مقصر می دانند. «کوپل» از برنامه تلویزیونی ای.بی.سی تروریسم را اینگونه تعریف نموده بود: «سلاح ضعفا علیه اقویا و سلاح عده ای کوچک علیه اکثریت». این تعریف باید به همه موارد اطلاق گردد.
▪ قرآن خودبینی و نخوت ملت های سلطه گر را با طرح مثال فرعون ترسیم می نماید، کسی که بنی اسراییل را قبل از این که ما آنان را از باغ های مصفا با نهرهای آب روان و مقام و افتخارات پیشین محروم سازیم به عنوان قومی قابل نکوهش و در خور خواری بدنام کرد.(سوره شعرا آیات ۵۳ و ۵۴) بدین ترتیب قرآن حقیقتی روانشناسانه را بیان می دارد و آن اینکه به عنوان یک قاعده یک ملت سلطه گر عملاً قادر به درک خواست آزادی در بخشی از گروه یا گروه هایی نیست که آن ملت بر آنان ستم روا می دارد، و بنابراین شورش آنان را چیزی بیشتر از نفرتی نامعقول و حسادت کور نسبت به اقویا نمی پندارد. برخورد کنونی اسراییل با مردم فلسطین دقیقاً مشابه رفتار فرعون است، و مبارزه مردم فلسطین نیز به مبارزه یهودیان علیه ظلم و ستم فرعون شباهت دارد. از این رو سخت گیری کنونی رویکرد مسلمانان نسبت به آنانی که از اسراییل حمایت می کنند طبیعی است. آنانی که از نظم نوین جهانی سخن می گویند قبل از گله و شکایت از عدم تساهل مسلمانان باید به دنبال علت اصلی باشند.
▪ سازمان ملل متحد و غرب و به خصوص ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان مسئولیت و تعهد سنگینی بر عهده دارند. اگر نظم نوین جهانی قرن بیست و یکم باید همزیستی مسالمت آمیز را برای پیشرفت نوع بشر فراهم نماید، در این صورت پیش داوری ها و بی عدالتی های رایج نسبت به مسلمانان و دیگر گروه های غیرغربی باید خاتمه یابند. تلاش صادقانه برای خلق جهانی عادلانه و عاری از تنفر و انزجار خود به خود سرکشی و عدم تساهل مسلمانان را خاتمه خواهد داد.
▪ غرب و پاپ از بی عدالتی های خود نسبت به یهودیان اظهار ندامت و پشیمانی کرده اند. اکنون دقیقاً زمانی است که یک چنین بررسی ای از افکار و وجدان خود در خصوص بی عدالتی ها نسبت به مسلمانان باید صورت گیرد و گام هایی واقعی و عملی در جهت رفتار عادلانه با آنان برداشته شود. بدون عدالت صلح میسر نخواهد بود.
▪ برخی مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در زمان برتری و استیلای قدرت اسلام در جهان شناخته شده آن روز پرورش یافتند دیگر مناسب نیستند. مسائل و مشکلات جدید و کاملاً متفاوت نیازمند اندیشه ورزی نو و مجموعه جدیدی از تفاسیر هستند. اما متاسفانه با وجود اینکه قرآن این استدلال را مردود می شمارد که «پیشینیان و نیاکان ما این چنین می کردند» (سوره شعرا آیه ۷۴) باز علما یا آنانی که در مدارس مذهبی سنتی تعلیم دیده اند و حق انحصاری تفسیر و تعریف اسلام را داشته اند در حصارهای قرون میانه باقی مانده اند، بدین معنی که کورکورانه از تفسیرهای متفکران این دوران حمایت می کنند و قادر به درک پیچیدگی های زندگی مدرن نیستند. طبق نظر زمخشری: «کاربرد قدما و تقدم زمانی دلیلی بر صحت و درستی مفهوم نیست». و طبق نظر فخرالدین رازی یکی دیگر از دانشمندان بزرگ: بر اساس قرآن پذیرش کورکورانه و بدون پرسش مفاهیم و کاربست های مذهبی بر مبنای باور غیرانتقادی خود به صرف «اقتدار» دانشمند یا رهبری مذهبی به فساد اخلاقی منجر می شود.
▪ برخی از این تفاسیر کلاسیک که در پاسخ به الزامات حفظ نظام اجتماعی قرون میانه دوران پادشاهی امپراتوری اسلام شکل گرفته، برخی از مفاهیم بنیادی اسلام را به خواب عمیق فرو برده است. به عنوان نمونه طبق نظر ابن عربی و ابن سلامه تفسیر تهاجمی از جهاد توسط برخی از دانشمندان قرون میانه به الغای کلی ۱۲۴ آیه و طبق نظر ابو زید بیش از ۱۴۰ آیه از قرآن می انجامد و لذا نیاز به تفسیر مجدد دارد.
▪ به همین سیاق در حالی که امت معنوی اسلام مرزهای ملی را درمی نوردند، سعی و تلاش برای داشتن یک واحد سیاسی مجزا برای تمامی سرزمین های اسلامی مستلزم بازاندیشی و در نظر گرفتن این موارد است: عنصر زمان و مکان، نظام سیاسی بین المللی مدرن، گستردگی نواحی ای که مسلمانان در آنان ساکنند، دگرگونی کامل در مفهوم جنگ، خود-مختاری، دموکراسی، مسائل و مشکلات متفاوت هر منطقه و وجود اقلیت های مسلمان در اکثر کشورها. اندیشه سیاسی مسلمانان از واقعیت های سیاسی موجود گسسته است و این واقعیت تاریخی که نظام خلافت واحد از قبل در قرن هشتم بعد از عباسیان فروپاشیده بود. با این حال گروه قلیلی از مسلمانان هنوز بر این دو تفسیر متعلق به قرون میانه باور دارند. بی سوادی، فقر و احساس عرض اندام در برابر بی عدالتی های متداول ضرورت پیروی از چنین برداشت هایی را فراهم می نماید.
▪ بنابراین ضروری است اسلام را از قید و بندهای قرون میانه رها سازیم و با مشارکت هم نظامی خلق نماییم که از طریق آن دانشمندان برجسته از تخصص های مربوطه از جمله دانشمندان مذهبی تمامی مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تحت بررسی قرار دهند و هنجارهای جدید از طریق اجتهاد و اجماع، بر مبنای روح حقیقی عدالت که قرآن و سنت به آنان امر می کنند، شکل بگیرند.
▪ غرب و جهان اسلام باید در کنار هم، در جهت بازبینی منصفانه تاریخ گذشته و منازعات کنونی، با رویکردی آشتی جویانه، درک و احترام متقابل، حقیقت و عدالت تلاش نمایند. بدون این تلاش تمام صحبت ها در خصوص نظم نوین و صلح آمیز جهانی چیزی جز ریاکاری نخواهد بود. یک بانوی شریف یهودی بهترین مثال از مفهوم عدالت، صداقت، شفقت و عفو و بخشش را در زمانی که در سوگ از دست دادن دختر خود سمادر (Samadar) بر اثر عملیاتی انتحاری نشسته بود ارائه نمود. خانم نوریت پلد الهانان (Nurit Peled Elhanan) دختر موتی پلد (Motti Peled) ژنرالی اسراییلی در واکنش به این تراژدی با شگفتی اظهار می دارد که: «این حملات ناشی از ظلم، اسارت، تحقیر و اعمال فشاری است که اسراییل بر مردم فلسطین تحمیل می نماید». (شیکاگو تریبون) اگر غرب و سازمان ملل به اندازه این زن برجسته منصف بودند صلح به آسانی تحقق می یافت.
▪ بعد از جهانی شدن استمرار منازعات بر مبنای مذهب دیگر ضرورتی ندارد. فقر، جهل، پیش داوری، عدم تساهل و دین ستیزی دشمنان مشترک انسانیت هستند. تمامی مومنان به خداوند باید در کنار هم با آنان مبارزه نمایند.
کشورهای اسلامی باید اختلافات شان را حل و فصل نموده و در نظم نوین جهانی ای که در راستای آرمان صلح و پیشرفت برای تمامی نوع بشر خلق می شود موثرتر عمل نمایند. آنان باید تلاش نمایند تا این سخن پیامبر را تحقق بخشند که: «آدمی به رمه ای می ماند که هر عضو آن نسبت به عضو دیگر حکم چوپان را دارد و نسبت به سعادت کل رمه مسئول است».
نویسنده: سید هاشم - علی
ارسال کننده: مهدی حجت
منبع: سایت - باشگاه اندیشه
منبع : باشگاه اندیشه