پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ضرورت توانمند سازی دانشجویان


ضرورت توانمند سازی دانشجویان
● مقدمه:
اشتغال در رفاه مردم جامعه ما، نقش بسیار مهمی دارد. انسانها بخش عمده‌ای از هویت خود را از آن می‌گیرند و بنابراین اشتغال، در شکل‌گیری خودانگاره اشخاص (تصویری که شخص از خویشتن در ذهن خود دارد) نقش چشمگیری دارد. برای کسانی که وظیفه دارند به ایجاد اشتغال کمک کنند، واجب است که اطمینان حاصل کنند دانشجویان از آمادگی کافی به منظور ورود به بازار کار، برخوردار هستند روزوف (۱۹۸۲)
الوین تافلر در کتاب موج سوم می‌نویسد: بشر با شتاب زیادی به سوی آینده‌ای نامطمئن و ناشناخته کشانده می‌شود که نه شناخت درستی از آن دارد، نه به هیچ وجه برای رویارویی با آن آماده است و نه برای این مواجهه خط و مشی درستی دارد. وی نظام‌های آموزشی را مهم‌ترین عامل تحول و دگرگونی برای آماده‌سازی انسان‌ها، جهت درک و پذیرش تغییرات و قبول مسئولیت‌های خطیر معرفی می‌کند و این همه در حالی است که هنوز نظام آموزش عالی کشور با مشکلات بسیاری در سیستم خود دست به گریبان است. اگر چه در شرایط فعلی و با فراگیر شدن نظام اطلاعاتی در سطح بین‌المللی، انجام فعالیتهای شغلی، بهره‌مند بودن از دانش و مهارت کافی را می‌طلبد و شرایط لازم برای کسب موفقیت در بازار کار، حفظ رابطه شغلی و تحصیلی در کنار هماهنگ کردن مستمر آموخته‌ها با دانش روز است، با این حال به نظر می‌رسد بی‌توجهی نظام آموزش عالی بعضی از کشورها نسبت به این موضوع، توانمندی مورد نیاز و قابل قبول برای انجام فعالیت‌ها و افزایش میزان بهره‌وری فارغ‌التحصیلان در حاصل نشده است. به گفته آدام اسمیت پدر علم اقتصاد ، مهارتهایی که از طریق آموزش و کارآموزی کسب می‌شود، هزینه‌ای در بر دارد که می‌توان آن را سرمایه‌گذاری برای فرد و جامعه تلقی کرد که این هزینه‌ها دارای بازده اقتصادی برای هر دو است. چندی پیش نیز در یک مطالعه انجام شده از سوی بانک جهانی مشخص شد که نرخ سرمایه‌گذاری آموزشی که برای بیش از یکصد کشور در حال توسعه جهان محاسبه شده اثری فوق‌العاده در بازار سرمایه دارد. بدین ترتیب، دستیابی به اهداف توسعه نیازمند توجه ویژه به نتیجه آموزش دانشگاهی یعنی فارغ‌التحصیلان است و همین مسئله موضوع توانمندسازی شغلی فارغ‌التحصیلان (Enhancing Graduate Workability) را که در سالهای اخیر در کشورهای پیشرفته جهان اهمیت بسیاری یافته است و در حقیقت یک اولویت کلیدی برای آموزش عالی آن کشورها به حساب می‌آید، مطرح می‌کند.
به طور کلی توانمندسازی یعنی افزایش توانایی‌های دانشجویان به گونه‌ای که آنها به بهترین نحو بتوانند به حرفه مورد نظر خویش برسند و در آن موفق باشند. برای بدست آوردن درک مناسبتری از توانمندسازی باید تفاوت میان توانمندی شغلی (Workability) و اشتغال (Employment)را درک نمود. اشتغال یعنی داشتن کار، درحالیکه توانمندی شغلی یا قابلیت اشتغال یعنی ویژگی‌هایی که برای شروع، حفظ و پیشرفت در کار ضروری است. بنابراین می‌توان گفت که توانمندسازی یعنی کمک به ایجاد توانایی در جهت اشتغال اولیه، حفظ شغل و (در صورت نیاز) یافتن شغلی دیگر.
در مجموع انتظار می‌رود که فرآیند توانمندسازی در نهایت به ارتقای سطح کیفی زندگی شخصی فارغ‌التحصیلان نیز کمک ‌کند.
امروزه موفقیت در چنین فرآیندی می‌تواند کلید بازگشایی در قفل شده اشتغال در بحبوحه تغییرات سریع و غیر قابل پیش‌بینی در ساختارهای اقتصاد و اشتغال باشد. بدون تردید دانشجویان انتظار دارند با فراگیری مهارتهای لازم در طول تحصیل بتوانند پس از فارغ‌التحصیلی شانس خود را برای اشتغال در بازار کاری که روز به روز در حال رقابتی شدن است، افزایش دهند. از سوی دیگر دولت نیز به دنبال تقویت نیروی کار تحصیل کرده و با معلومات است تا سطح ملی رفاه اقتصادی ارتقاء یابد. تمام این موارد به روشنی ضرورت پرداختن به توانمندسازی شغلی را نشان می‌دهند.
● تعریف توانمند‌سازی
توانمندسازی مفهوم پیچیده‌ای است که به سختی می‌توان آنرا تعریف کرد. نایت و یورک (۲۰۰۱) مفهوم توانمندسازی را ترکیبی متعادل بین خصوصیت فردی (عمومی)، مهارتهای متنوع و همچنین دانش تخصصی می‌دانند. آنها اعتقاد دارند که به طور سنتی تأکید کمی به توسعه خصوصیات فردی شده است، در صورتیکه خصوصیات فردی تأثیر چشمگیری روی موفقیت دانشجو دارد.
در گزارش استراتژی توانمندسازی که در دانشگاه اکستر (University of Exeter) تهیه شده، توانمندسازی اینچنین تعریف شده: تشکیل و برقراری مکانیزم‌های مشخص تا دانشجویان بتوانند از طریق آنها توانایی‌های خود را در جهت استفاده از طیف گسترده‌ای از مهارتها و فرصت‌های شغلی توسعه دهند. مرکز تحقیقاتی LTSN انگلستان نیز چنین تعریفی ارائه می‌کند: توانمندسازی یعنی بهبود و ارتقای مجموعه‌ای از دستاوردها شامل مهارتها، دانش‌ها و خصوصیات فردی است که فارغ‌التحصیلان را قادر می‌سازد به شغل مناسب دست یابند و در آن شغل موفق باشند. در نتیجه توانمندسازی، فارغ‌التحصیلان، نیروی کار، اجتماع و اقتصاد سود می‌برند. باید در نظر داشت که محور اصلی توانمندسازی یادگیری و نحوه یادگیری است. توانمندسازی یک محصول نیست بلکه یک فرآیند یادگیری است.
در مجموع می‌توان گفت که توانمندسازی از دید افرادی که به نوعی با آن در ارتباط هستند، به شرح زیر تعریف می‌شود:
۱) از دید کارفرمایان و بازار کار، توانمندسازی شامل ارتقای سطح مهارتها و تجربیات کاری می‌شود.
۲) از دید دانشجویان توانمندسازی یعنی تلاش در جهت بالا بردن میزان جذابیت برای کارفرما و بازار کار در قالب داشتن مهارت، دانش و تجربه کاری و همچنین ارائه آنها به منظور شاغل شدن.
۳) از دید مؤسسات آموزش عالی توانمندسازی یعنی توسعه ظرفیت‌ها و قابلیت‌های دانشجویان از طریق ابزار مختلف به منظور افزایش یادگیری آکادمیک و گسترش تجربه کاری تا آنها بتوانند به طور فعال به جمع نیروهای کار وارد شوند.
۴) تعاریف دیگر توانمندسازی عبارت است از:
- توانمندسازی یعنی افزایش توانمندی در جهت یافتن و حفظ کردن کار مناسب، یعنی توانایی حرکت خودکفا در بازار کار ـ هیلاگ و پولارد (۱۹۹۸)
- توانمندسازی یعنی کوشش در جهت بهبود سرمایه شخصی یک فرد. ـ هاروی (۲۰۰۲)
- توانمندسازی از طریق انتقال دانش کارآفرینی به دانشجویان از طریق تجربه کاری حاصل می‌شود. ـ دیوید هاگ (۲۰۰۱)
- توانمندسازی یعنی افزایش توانایی به منظور یافتن شغل، موفق بودن در آن، و یافتن شغل دیگر در صورت نیاز ـ کارل گیلیارد (۲۰۰۱)
- توانمندسازی در اصل یک پروسه یادگیری است که سه بخش اصلی دارد: توسعه خصوصیات فردی، افزایش مهارتهای کارآفرینانه و مدیریت شغلی، زیاد کردن اشتیاق برای یادگیری و تمرکز روی آن. این پروسه یادگیری باید به دست‌یابی و حفظ شغل مناسب توسط فارغ‌التحصیل منجر شود. ـ هاروی، لوکه و موری (۲۰۰۲)
مرکز پژوهشی ESECTکه به ویژه در طی ۱۰ سال گذشته تجربیات زیادی در این زمینه به دست آورده است،. برای پروژه‌های تحقیقاتی خود در زمینه توانمندسازی فارغ‌التحصیلان از تعریف زیر استفاده می‌کند:
مجموعه‌ای از دستاوردها (مهارت‌ها، آگاهی‌ها و خصوصیات فردی) که باعث می‌شود فارغ‌التحصیلان شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل و موفقیت در آن بیابند تا در نهایت علاوه بر فارغ‌التحصیلان، نیروی کار، اجتماع و اقتصاد نیز ارتقاء یابد.
تمام تعاریف مذکور تعاریف مناسبی هستند اما برای کامل‌تر شدن باید عوامل بیرونی زیر را نیز در آنها لحاظ کرد:
۱) وضعیت موجود عرضه و تقاضا در بازار کار
۲) توانایی‌های یک فرد در مقایسه با توانایی‌های دیگر متقاضیان
۳) شرایط شخصی
۴) اوضاع بازار اشتغال جهانی
● تاریخچه توانمندسازی فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها
توانمند‌سازی نیروی کار فارغ‌التحصیل موضوعی است که به ویژه در سالهای اخیر اهمیت بسیاری یافته است. دلیل این امر این است که از سویی دولتهای کشورهای مختلف به دلیل ویژ‌گی‌های خاص فارغ‌التحصیلان و قابلیت‌های آنان نگران آن می‌باشند و از سویی دیگر، کارفرمایان نیز نسبت به پیچیدگی‌های استخدام و اشتغال فارغ‌التحصیلان آگاه‌تر و در نتیجه حساس‌تر گشته‌اند. نگرانی بر سر مسأله توانمندسازی فارغ‌التحصیلان تنها به یک کشور خاص محدود نمی‌گردد. در حقیقت از دهه هشتاد میلادی، مباحثی در مورد ماهیت مهارت‌های فارغ‌التحصیلان وجود داشته است. این مباحث با افزایش سریع و چشمگیر تعداد فارغ‌التحصیلان در ابتدای دهه ۹۰ میلادی اهمیت ویژه‌ای پیدا کردند.
بدون شک انگلستان یکی از کشورهای پیشگام و بسیار باتجربه در عرصه توانمندسازی نیروی کار است. این کشور مؤسسات تحقیقاتی و پژوهشی متعددی را مثل ESECT (گروه هماهنگ‌سازی و توانمند‌سازی فارغ‌التحصیلان انگلستان) مأمور کرده است تا در این زمینه به بحث و بررسی و ارائه راهکار بپردازد.
در سال ۱۹۹۷، آقای لرد دیرینگ رئیس کمیته ملی تحقیق و تفحص در خصوص سیستم آموزشی انگلستان، گزارش مهمی را عرضه کرد. این گزارش که به گزارش دیرینگ (Dearing Report) معروف است، در آشکار ساختن نیاز برای داشتن مهارت‌های خاص، ضرورت فراهم‌سازی کسب تجربه کاری و اهمیت هماهنگی بیشتر میان آموزش عالی و کارفرمایان، نقش عمده‌ای داشت.
تا پیش از انتشار گزارش دیرینگ مسئله توانمندسازی تنها به دوره‌های کارآموزی یکساله موسوم به برنامه‌های ساندویچی (این برنامه‌ها در حقیقت دوره‌های کارآموزی هستند که اغلب یکسال به طول می‌انجامند و به دانشجویان اجازه می‌دهند تا با حضور در شرکتها و سازمانهای مرتبط، تجربه کاری با ارزشی به دست بیاورند و پایه‌های حرفه‌ای آینده خود را بنا نهند.) در رشته‌هایی همچون داروسازی، آموزش، مددکاری و مهندسی محدود می‌شد. در حقیقت اساتید و سیاستگذاران دانشگاه به مقوله توسعه مهارتها به عنوان یک موضوع فرعی و کم اهمیت نگاه می‌کردند و بیشتر در تلاش بودند دانش تخصصی و تئوریک دانشجویان را ارتقاء بخشند. البته در این میان استثناهایی نیز وجود داشت و بطور مثال در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ میلادی به ترتیب در طرح عملی با نامهای کسب و کار در آموزش عالی (Enterprise in Higher Education) و آموزش عالی در خدمت قابلیت (Higher Education for Capability) ارائه گشت. در طرح کسب و کار در آموزش عالی سعی بر این بود تا به جای استفاده از دوره‌های مخصوص کسب مهارت، دانشجویان به صورت غیر مستقیم و از طریق مطالعه دروسی که در آنها به مهارتهای عمومی کسب و کار توجه شده بود، برای آینده حرفه‌ای خود مهیا شوند. در این طرح که با بودجه‌ای معادل ۶۰ میلیون پوند به اجرا درآمد، ۶۰ دانشگاه شرکت داشتند. سنجش‌های بعدی نشان داد که این طرح تأثیر شگرفی روی فرهنگ و روشهای آموزش عالی داشت و باعث شد تا برنامه درسی با اشتغال و نیازهای کارفرمایان ارتباط بیشتری پیدا کند.
طرح آموزش عالی در خدمت قابلیت نیز در این میان مؤثر بود و به حمایت از توانمندسازی فارغ‌التحصیلان پرداخت. این طرح نشان داد که لیاقت شغلی را نمی‌توان از طریق پاسخگویی به سئوالات چهارگزینه‌ای نشان داد و اینکه عملکرد کاری تنها در انجام وظیفه خلاصه نمی‌گردد، بلکه باید سعی کرد تا این عملکرد به ارتقای سطح کیفی سازمان و فعالیتهای آن نیز کمک کند.
گزارش دیرینگ از دو طرح مذکور استقبال کرد و توصیه نمود که تمام مؤسسات آموزش عالی باید به دانشجویان خود فرصت دهند تا با زمینه‌های شغلی آشنا گردند. این گزارش در ضمن از دولت خواست تا با برقراری ارتباط با نمایندگان کارفرمایان و سازمانهای حرفه‌ای، آنان را تشویق نماید تا فرصتهای بیشتری را به منظور کسب تجربه کاری دانشجویان فراهم نمایند. در طی ۵ سال گذشته، مؤسسات آموزش عالی در کشورهای اروپایی از گزارش دیرینگ و نتایج آن هم فراتر رفته‌اند تا بتوانند به نحوه مطلوب‌تری با چالش‌های جهانی‌سازی، نظام رقابتی و همچنین اقتصاد مدرن روبرو شوند.
امروزه ارتباط میان این مؤسسات و کارفرمایان بطور فزاینده‌ای رو به گسترش است. به عنوان مثال در این کشور سازمانی تحت عنوان شورای تأمین بودجه آموزش عالی (Higher Education Funding Council for England) وجود دارد که سعی می‌کند مؤسسات آموزش عالی را قادر سازد تا ظرفیت تعاملات خود را با بازار کسب و کار به حد مطلوب برسانند.
در مجموع باید گفت که موضوع توانمندسازی فارغ‌التحصیلان در کشور انگلستان سابقه بیشتری نسبت به کشورهای دیگر دارد. البته استرالیا و کانادا نیز از کشورهایی هستند که بیش از یک دهه به این موضوع پرداخته‌اند و همچنین در کشورهایی مثل زلاندنو، آمریکا، دانمارک، فنلاند و آفریقای جنوبی نیز تجربه فعالیت در این حیطه موجود است.
به طور خلاصه می‌توان گفت کشورهای جهان و به ویژه کشورهای اروپایی در سه حوزه به پیشرفت دست یافته‌اند:
۱) امروزه مؤسسات می‌دانند که ویژگی‌ها و عوامل متنوعی در فرآیند توانمندسازی تأثیرگذار هستند. در حقیقت این فرآیند به دلیل میزان افزایش گفتگو و تعامل میان کارفرما و مؤسسه آموزش عالی، همکاری در تدوین مواد درسی، تعیین دقیق نیازهای محیط کاری، آگاهی از مزایای تجربه کاری، فراهم‌سازی توسعه حرفه‌ای و همچنین ترویج یادگیری مادام‌العمر (Lifelong Learning)، به شکوفایی رسیده است.
۲) مباحث گسترده‌تری درباره ماهیت توانمندسازی انجام شده و تحقیقات زیادی نیز در این مورد صورت گرفته است. این مباحث تنها پیرامون تعیین نیازهای آنی فارغ‌التحصیلان و یا تهیه مقیاس سنجش توانمندی نمی‌چرخد. در واقع عوامل دیگری نیز که به توانمندسازی و ارتباط آن با طرحهای توسعه تحصیلات عالی و استخدام کارفرمایان تأثیر می‌گذارند، وارد این مباحث شده‌اند.
۳) آگاهی نسبت به تنوع و گوناگونی فعالیت‌های دانشگاهی افزایش یافته است. برای مثال در حال حاضر میزان اطلاع از منافع حاصله از داشتن شغل پاره وقت بسیار بالاست و مؤسسات آموزش عالی سعی می‌کنند تا با اتخاذ راهکارهای جدید، ارتباط میان دانشجویان و کارفرمایان را به حداکثر برسانند و توانمندسازی را در برنامه آموزشی بگنجانند.
بطور خلاصه باید گفت که در حال حاضر در کشور انگلستان توانمندسازی از مرحله پافشاری بیش از اندازه بر روی برخی مهارتها عبور کرده و با تکیه بر ساز و کار‌های خلاقانه درصدد است تا ذهن فارغ‌التحصیلان را به شیوه‌ای که منعکس کننده نیازهای محیط‌های کاری و اجتماعی است، همواره تشنه یادگیری نگه دارد.
● ضرورت توانمندسازی شغلی فارغ‌التحصیلان
به دلیل شرایط اقتصادی و اتخاذ سیاست توسعه آموزش عالی از سوی دولتها، جمعیت دانشجویی روز به روز در حال افزایش است و اکنون تنوع و گوناگونی شگرفی از نظر سن، زادگاه، سوابق تحصیلی، علایق و حتی آمال و آرزوها در نزد دانشجویان به چشم می‌خورد. این دانشجویان با پشت سر گذاشتن سختی‌ها و موانع بسیار، موفق به پایان تحصیلات خود و اخذ مدرک می‌گردند. اما برخلاف سالهای گذشته، دیگر داشتن مدرک تحصیلی تنها لازمه یافتن شغل مناسب محسوب نمی‌گردد زیرا ماهیت اشتغال فارغ‌التحصیلان به طور کلی در حال تغییر است. به طور مثال در کشور انگلستان و در سال ۲۰۰۰ میلادی، ۴۰۰ هزار فارغ‌التحصیل وجود داشت در حالیکه دولت طبق برنامه تنها می‌توانست ۱۸ هزار نفر از آنها را استخدام نماید. امروزه شرکتهای جدید و الگوهای شغلی در حال رشد و تحول هستند و همین مسئله باعث گسترش بازار کار فارغ‌التحصیلان شده است. یعنی رشد بخش خصوصی و خدمات، از طرفی فرصت‌های شغلی جدیدی را برای فارغ‌التحصیلان فراهم نموده و از طرفی دیگر چالش‌های متفاوتی را نیز فرا روی آنها قرار داده است. پیش‌بینی می‌شود که تا ۱۰ سال آینده دو میلیون شغل جدید در بخش خصوصی و کسب و کارهای کوچک در کشور انگلستان ایجاد شود.
تکنولوژی نیز در این بین نقش بسزایی دارد و باعث شده تا مفهوم دفتر کار سیار (Mobile Office) بیش از پیش بر سر زبانها بیافتد. یعنی دیگر نیازی نیست که تمام کار حتماً در داخل شرکت یا سازمان انجام شود. همین مسئله سبب گشته تا در اکثر کشورهای جهان، فارغ‌التحصیلان تشویق شوند به شغلهایی که پیشتر به دلیل محدودیت‌های جغرافیایی به آنها اعتنا نکرده بودند، روی بیاورند. در کشور ما نیز رشد بخش خصوصی افزایش داشته است و مثلاً در بخش IT تزریق ۲۵۰ میلیارد تومان پول ، علاوه بر بودجه‌‏های معمول، تحرک وسیعی در بخش خصوصی و شرکت‌‏های انفورماتیکی ایجاد کرده است.
در واقع در جوامع امروزی که اکثراً به فن‌آوری اطلاعات مجهز شده‌اند، فرآیند یافتن و درخواست کار تا حد زیادی تغییر کرده است. برای نمونه، متقاضیان اشتغال در حال حاضر موظفند رزومه و سوابق شغلی خود را از طریق پست الکترونیکی و نه به صورت حضوری، ارائه دهند. در برخی کشورها حتی از سیتمی هوشمند و برنامه‌ریزی شده استفاده می‌شود تا برای صرفه‌جویی در وقت و هزینه، در همان مرحله اول آن دسته از تقاضاهایی که با شرایط پایه‌ای شغل مورد نظر همخوانی ندارند، رد شوند.
موارد مذکور نشاندهنده تغییرات عمده در بازار کار مدرن امروزی است و ثابت می‌کند که فارغ‌التحصیلان باید برای موفقیت در اشتغال، خود را با شرایط جدید وفق دهند و این خود ضرورت توانمندسازی را نشان می‌دهد.
از دیدگاه کلان نیز می‌توان به راحتی به این ضرورت پی برد. در حال حاضر کشورهای جهان به نیروی کار تحصیل کرده نیاز دارند تا بتوانند در عصر جهانی شدن ، دانش اقتصادی خود را ارتقاء بخشند. کمیسیون اروپا مطمئن است که اتحادیه اروپا برای کسب آمادگی رقابت کردن، نیازمند نیروی کار تحصیل کرده است. در حقیقت دوره‌ای که در آن صنایع قادر بودند با اتکا به نیروهای عظیم بی‌مهارت و غیر متخصص، برای اروپا و به خصوص اروپای غربی زمینه رشد و پیشرفت ایجاد کنند، گذشته است، با وجود آنکه توانمندسازی به موفقیت اقتصادی منجر می‌شود، اما کمیسیون اروپا به آن به منزله عاملی در جهت ایجاد جامعه‌ای با معلومات (Knowledge Society) نیز می‌نگرد، زیرا در چنین جامعه‌ای شهروندان تحصیل کرده تربیت می‌شوند و در ضمن توسعه اجتماعی و فرهنگی شتاب می‌گیرد.
در ضمن برخی شواهد تحقیقاتی بیانگر این حقیقت است که نوع دستاوردها، خصوصیات یا سرمایه‌های فردی که باعث موفقیت شغلی می‌گردد، با دستاوردهایی که باعث موفقیت عمومی در زندگی می‌شود، تشابهات فراوانی دارد. گفته می‌شود که برای تضمین موفقیت، نیروهای جدید (باید به جای آنکه کنترل و مدیریت شوند، منعطف، مبتکر، دارای اختیار و با مهارت باشند) این ویژگی‌های مثبت نیازمند نیرویی است که تازه اندیشی می‌کند، بتواند به تفکر تحلیلگرانه و منتقدانه بپردازد و در ضمن بتواند بطور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کند، در قالب گروه کار کند و به طور مثبت تبادل اطلاعات داشته باشد. دستیابی به این ویژگی‌ها، همان هدف نهایی توانمندسازی است.
در نتیجه دولتها عمدتاً به ضرورت توانمندسازی فارغ‌التحصیلان پی برده‌اند. با این حال گاهی اوقات اجرای سیاستهای اشتغال با محوریت توانمندسازی بسیار سخت و مشکل به نظر می‌رسد. برخی کشورهای جهان مثل کشورهای پیشرفته و یا کشورهایی که به سرعت در حال قدم برداشتن در مسیر صنعتی شدن هستند (مثل کره جنوبی و یا سنگاپور)، به طور گسترده‌ای روی نیروهای کار خود سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما بسیاری از کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای فقیر و توسعه نیافته، قادر نیستند به میزان کافی و قابل قبول در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند و به همین دلیل نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای نیروی کار برای اشتغال باشند. اگر این کشورها نتوانند با حمایت جامعه بین‌المللی، برنامه‌ها و سیاست‌های مؤثر و جامعی در زمینه توانمندسازی نیروی کار داشته باشند، آنگاه مشکلات اشتغال آنها جدی‌تر خواهد شد. طبق اعلام نظر سازمان جهانی اشتغال (ILO)، هدف نهایی اقتصاد جهانی باید فراهم ساختن فرصت‌های شغلی برای همه مردم باشد تا آنها قادر شوند در محیطی سرشار از آزادی، برابری، امنیت و شأن انسانی به کار شایسته و سازنده بپردازند. این سازمان توانمندسازی نیروی کار را در کنار ارتقای مشارکت عمومی، حقوق انسانی در محیط کار و گفتگوی اجتماعی، یکی از چهار عامل اصلی به منظور توسعه اجتماعی بر می‌شمارد.● ضرورت توانمندسازی شغلی دانشجویان در حین تحصیل
بدون شک دانشجو با ورود به دانشگاه یا مؤسسه آموزش عالی، باید به آینده نگاه کند. او در این مرحله مهم از زندگی خود می‌تواند از طرفی اوقات خوب و لذت بخشی در دانشگاه داشته باشد و از طرفی دیگر از وقت و زحمات خود بیشترین بهره را ببرد و این یعنی سرمایه‌گذاری بر روی خویشتن. دوران دانشجویی بهترین فرصت برای فهم و درک انتظاراتی است که کارفرمایان از فارغ‌التحصیلان دانشگاه دارند. در واقع دانشجویان در دوران دانشجویی با دنیایی آشنا می‌شوند که به آنها فرصت می‌دهد به فعالیتهای متنوعی بپردازند، آدمهای بی‌شماری را ملاقات کنند و حس کنجکاوی خود را نسبت به موضوعات مختلف ارضا نمایند. در نتیجه دانشجویان می‌توانند از دوران دانشجویی در جهت شناخت خصوصیات شخصی، علایق و حرفه آینده خود بهره بگیرند. پر واضح است که بررسی طیف گسترده‌ای از احتمالات شغلی در دوران دانشجویی، به آنها فرصت می‌دهد تا ایده‌های مناسبی درباره شغل آینده خود به دست بیاورند. در واقع بسیاری از دانشجویان در سراسر جهان توانسته‌اند با انجام این کار، پس از فارغ‌التحصیلی به شغل دلخواه و مورد علاقه خود دست یابند.
اما متأسفانه به نظر می‌رسد دانشجویان ایرانی به ویژه در طی سالهای ابتدایی تحصیل در دانشگاه، آنچنان در رؤیای دانشجو بودن غرق شده‌اند که به هیچ وجه به اشتغال و ضرورت توجه به آن در دانشگاه فکر نمی‌کنند و به جای پرداختن به فعالیتهای دانشجویی مفید که می‌تواند باعث تقویت مهارتهای شغلی در آنها شود، به بیراهه می‌روند.
این در حالی است که جمعیت دانشجویی در ایران هر سال، بلکه هر ترم رو به افزایش است. بر اساس برنامه چهارم توسعه و تا پایان آن، جمعیت دانشجویی کشور باید به سه میلیون و هفتصد هزار نفر برسد. یعنی باید بیش از یک میلیون نفر به جمعیت دو و نیم میلیون نفری فعلی دانشجویان افزوده شود. بطوریکه معاون آموزشی وزارت علوم با توجه به این بخش از برنامه چهارم می‌گوید: در سال ۱۳۸۵ در کنکور سراسری از هر سه داوطلب یک نفر و در کل نظام آموزش عالی کشور از هر سه متقاضی دو نفر در کل دانشگاههای کشور پذیرفته می‌شوند. (روزنامه جام جم، مورخه ۳ خرداد ۱۳۸۵) و یا معاون امور حقوقی وزارت علوم پیشتر در گفتگو با روزنامه جام جم از افزایش ۵۰ درصدی دانشجویان در مقطع کاردانی و کارشناسی خبر داده و افزوده بود که ۱۱ درصد نیز به ظرفیت دوره کارشناسی ارشد اضافه خواهد شد.
این دانشجویان قطعاً در نهایت موفق به اخذ مدارک گوناگون و متنوع دانشگاهی می‌گردند، اما متأسفانه یا شاید خوشبختانه، دیگر داشتن مدرک تحصیلی مساوی یافتن شغل مناسب نیست و از فارغ‌التحصیلان انتظار می‌رود برای یافتن شغل در خور و شایسته، خود را با شرایط جدید و رقابتی بازار کار وفق دهند؛ به عبارتی دیگر باید از نظر شغلی توانمند شوند.
نکته قابل توجه در این زمینه این است که اکثر دانشجویان اطلاع ندارند که دانشگاه می‌تواند به توانمندی شغلی آنها کمک کند و همین امر باعث می‌شود پس از فارغ‌التحصیلی و در آستانه ورود به بازار کار، متوجه می‌شوند که از توانمندی مورد نیاز برای باز کردن در محکم و قفل شده اشتغال بهره‌مند نیستند، زیرا از دوران تحصیل خود نسبت به مقوله اشتغال و کسب مهارتهای شغلی بی‌توجه بوده‌اند. (طبق آمارهای رسمی مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۸۳ نرخ بیکاری در بین فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در کل کشور ۱۸ درصد است که این رقم در برخی از استانها به ۳۲ درصد نیز رسیده است). از طرف دیگر، توجه نکردن به فرصتها و امکانات موجود در دانشگاه و عدم بهره‌برداری صحیح از آنها نیز باعث بروز مشکلات و مسائل فراوان و بعضاً پیچیده‌ای خواهد شد.
امروزه شاهد هستیم که در دانشگاه یعنی محلی که جوانان معمولاً از کانون گرم خانواده به دور مانده‌ و در میان افراد همسان خود قرار دارند، برنامه پیشگیری از اعتیاد در خوابگاههای دانشجویی برگزار می‌شود و طبق گفته رئیس اداره پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد وزارت بهداشت، خطرناک‌ترین مواقع شروع مصرف مواد مخدر در دوران دانشجویی دانشجویان بوده (روزنامه اطلاعات، مورخه ۷ مهر ۱۳۸۴، به نقل از خبرگزاری ایسنا) و یا به گفته حمید صرامی، مدیر کل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر، قریب به ۳/۱۳ درصد دانش‌آموزان و ۲۰ درصد دانشجویان در معرض خطر مواد مخدر هستند. این مقام مسئول چندی پیش اعلام کرد که تاکنون یکصد و شانزده هزار دانشجوی دانشگاههای دولتی آموزش پیشگیری از مواد مخدر دیده‌اند.
اعتیاد، در کنار شروع افسردگی در میان دانشجویان، زنگ خطر جدی برای مسئولان است. نگرانی خود دانشجویان از چنین پدیده‌های شومی به مراتب گسترده‌تر است. چراکه بیش از ۹۶ درصد دانشجویان در بیست و یک دانشگاه بزرگ کشور نگرانی شدید خود را از شیوع مواد مخدر در دانشگاهها ابراز کرده‌اند. بر اساس آماری که خبرگزاری ایسنا منتشر کرده، از سال ۷۹ تا سال ۸۴، بیش از ۳ هزار و ۲۹۴ دانشجو که ۴/۵۰ آنها زن و ۶/۴۹ درصد آنها مرد بوده و ۹۰ درصد آنها در شهر سکونت داشته‌اند به دلیل استفاده از مواد مخدر روانه زندانهای کشور شده‌اند. آمار کل جرایم ورودی به زندانهای دانشجویان کشور در ۵ سال گذشته ۱۸ هزار و ۶۱۱ مورد و سهم مواد مخدر به کل جرایم ۱۸ درصد بوده است.
روزنامه حیات نو (مورخه ۹ خرداد ۱۳۸۵) در مقاله‌ای تحت عنوان خداحافظ زندگی ، از خودکشی به عنوان دومین عامل مرگ دانشجویان کشور یاد می‌کند و استمرار و تکرار آن در سالهای اخیر را نگران کننده می‌داند. این مقاله افسردگی، استرس، دوری از خانواده و فشارهای جانبی را مهمترین عوامل خودکشی در دانشجویان محسوب می‌کند. تحقیقات انجام شده تحت نظر وزارت علوم طی سالهای ۷۷ تا ۸۳ نشان داده است که میزان خودکشی دانشجویان در ایران ۲۹۲ مورد است. همچنین بررسی داده‌ها نشان داده است که اقدام به خودکشی در دختران ۷/۵۲ درصد و خودکشی کامل در پسران ۸/۷۰ درصد شایع‌تر است.
یکی دیگر از آفت هایی که در دوران دانشجویی گریبان‌گیر دانشجویان می‌شود و موجب می‌گردد تا آنها از پرداختن به فعالیتهای مفید غیر درسی در عرصه‌های علمی، فرهنگی، هنری و صنفی دور بمانند، افراط در عرصه سیاست است. گاهی دیده می‌شود که دانشجویان آنقدر در این عرصه غوطه‌ور می‌شوند که هیچ توجهی نسبت به فعالیت‌های دیگر نشان نمی‌دهند. بدیهی است که دانشجویان باید تلاش کنند نسبت به مسائل کشور و دنیا آگاهی کافی داشته باشند اما دچار سیاست‌زدگی و افراط در فعالیتهای سیاسی نشده و به آینده شغلی و تحصیلی خود بی‌توجه نباشند.
زنگ خطر دیگر رواج شرکتهای بازاریابی هرمی مثل گولدکوئست در میان دانشجویان است بطوریکه دانشجویان دائماً از اساتید خود در این مورد سئوال می‌کنند و در خوابگاههای دانشجویی جلسات بازاریابی به راه می‌اندازند. (روزنامه همشهری، مورخه ۷ تیر ۱۳۸۱) موارد مذکور همگی ثابت می‌کنند که دانشجویان عمدتاً از دوران تحصیل خود و فرصتهای موجود در آن به نحو احسن بهره نمی‌گیرند و به همین دلیل مهارتهای عمومی اشتغال را فرا نگرفته و در نتیجه قادر به برآورده ساختن نیازهای بازار کار نمی‌شوند.
خبرگزاری ایسنا در گزارش خود (مورخه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۵) به نقل از معاون دانشجویی دانشگاه تربیت معلم گفت: علل برخی بی‌نظمی‌ها و بی‌انگیزگی‌هایی که دانشجویان در فعالیت‌های فرهنگی از خود نشان می‌دهند، باید توسط نهادهای فرهنگی که متولی امور فرهنگی دانشگاهها هستند ریشه‌یابی شود. بنابراین برای بسیاری از مسئولین آشکار شده است که دانشجویان دیگر رغبتی برای شرکت در فعالیتهای فوق برنامه و غیر درسی نشان نمی‌دهند در حالیکه به عقیده بسیاری از کارشناسان پرداختن به فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و حتی سیاسی در دانشگاهها در کنار ارائه آموزش‌های لازم به دانشجویان می‌تواند نقش مهمی در مصون‌سازی دانشجویان داشته باشد واز سویی دیگر آینده شغلی آنها را تضمین و نرخ بیکاری را کاهش دهد. به عنوان مثال نتایج پژوهشها در سالهای گذشته نشان داده است که فعالیت در سازمانهای غیر دولتی دانشجویی، برپایی نمایشگاه عکس و فیلم و پر کردن اوقات فراغت دانشجویان به صورت مفید، در کاهش گرایش به مواد مخدر بسیار مؤثر بوده است.
اما طبق آمار و اطلاعات پژوهشی ارائه شده در مورد نگرانی و نارضایتی دانشجویان از وضعیت مبهم آینده شغلی‌شان به نظر نمی‌رسد وزارت علوم به عنوان متولی اصلی این امر، در این زمینه اقدام قابل توجهی به عمل آورده باشد. همچنین نتایج پژوهشی طرح مشاوره ملی با جوانان در سال ۸۰ که از سوی سازمان ملی جوانان منتشر شد، در مورد وضعیت و نگرش یک نمونه چهار هزار و نه نفری از دانشجویان ۲۸ مرکز استان کشور نشان می‌دهد که نزدیک به یک سوم دانشجویان یا نسبت به رشته تحصیلی خود بی‌علاقه هستند و با بی‌رغبتی در دانشگاه تحصیل می‌کنند و همچنین اکثر دانشجویان تصویر روشنی از آینده شغلی خود ندارند و این امر در بین ۸۱ درصد از دانشجویان دیده می‌شود. طرح پژوهشی سازمان ملی جوانان نشان می‌دهد که ۲۹ درصد دانشجویان یک جامعه آماری ۱۷ هزار و ۱۷۲ نفری، یعنی حدود یک سوم آنان، علاقه‌ای به رشته تحصیلی خود ندارند و تنها کمتر از نیمی از دانشجویان یعنی ۷/۴۳ درصد آنها معتقدند فارغ‌التحصیلان دانشگاهها، توان انجام کارهای تخصصی مربوط به رشته تحصیلی خود را دارند. ۸۲ درصد دانشجویان می‌گویند ورود به دانشگاه تنها برای کسب مدرک است تا معلومات و مهارت و ۶۷ درصد اظهار می‌دارند که رشته‌های دانشگاهی بدون در نظر گرفتن نیازهای جامعه و بازار کار بوجود آمده است و این به معنی آن است که مدرک‌گرایی و کم اعتنایی به ارزش علم و تخصص در میان دانشجویان دانشگاهها به وفور مشاهده می‌شود. ارتباط محتوی دروس دانشگاهی با نیازهای واقعی جامعه نیز زیر سؤال است و نتایج شغلی ناشی از تحصیلات دانشگاهی با نیازهای واقعی جامعه نیز چنان نیست که اکثر دانشجویان را به تحصیلات دانشگاهی خود امیدوار کند. مطابق آنچه در این طرح پژوهشی آمده است، دانشجویان در پیش‌بینی آینده تحصیلی و شغلی خود نارضایتی دارند و از نظر برخورداری از انگیزه‌های علمی، پژوهشی و خدمت به رشد و توسعه ملی هم دچار کمبودهای جدی هستند. دکتر جعفر توفیقی وزیر سابق علوم، تحقیقات و فن‌آوری در گفتگوی اختصاصی با روزنامه همشهری (مورخه ۱۹ اسفند ۱۳۸۳) به ضرورت این امر که آموزش‌های دانشگاهی باید به نحوی باشد که دانشجویان را برای ایفای درست نقش آتی شغلی آماده کند، ایجاد مراکز کارآفرینی را گام مؤثری در جهت رفع مشکل اشتغال دانشجویان می‌داند اما نتایج پژوهش طرح ملی سازمان ملی جوانان حاکی از آن است که نگرش دانشجو به مقوله اشتغال نشان می‌دهد که به رغم اقدامات انجام شده، هویت شغلی گروههای بزرگی از دانشجویان به درستی شکل نگرفته و مراکز آموزش عالی نیز در شکل‌دهی به این جنبه از هویت جوانان موفقیت کافی نداشته‌اند. این امر و نگرانی از کمبود فرصت‌های شغلی و نگرانی و ابهام نسبت به اشتغال در بین آنان به خصوص دختران و جوانانی که در مقاطع بالاتر تحصیل می‌کنند بیشتر مشاهده می‌شود. از سوی دیگر حتی جوانان شاغل که در حال حاضر شغلی دارند، به شغل خود علاقمند نبوده و انگیزه کافی برای انجام دادن درست این مشاغل ندارند.
دکتر عصمت فاضلی عضو هیأت علمی و محقق مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی زیربنای توسعه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه را حفظ ارتباط بین شغل و تحصیلات عالیه یا تخصص می‌داند و معتقد است این امر لازمه هر جامعه‌ای به شمار می‌آید. به اعتقاد ایشان باید با ایجاد ارتباط بیشتر بین دانشگاهها و بازار کار، کاستی‌ها را تعدیل کرد و با ایجاد توازن لازم در دوره‌های آموزشی و تربیت نیروی انسانی با نیازهای بازار کار، در جهت پیشرفت کشور گام برداشت (به نقل از مقاله طعام بدون طعم در سفره آموزش عالی نوشته سودابه رحمدل – ۱۳۸۳). به اعتقاد دکتر برداری نتایج پژوهش‌های انجام شده در مورد میزان درک مسئولیت‌های اجتماعی در بین دانشجویان و نحوه واکنش آنها در مواجهه با بازار کار پس از فراغت از تحصیل نشان می‌دهد نظام آموزشی در سیستم آموزش عالی، نتوانسته نسبت به آماده کردن دانشجویان در زمینه پذیرش واقعیت‌های موجود در عرصه زندگی به نحوی مطلوب عمل کند. به گونه‌ای که بسیاری از دانشجویان با اتمام تحصیل و اخذ مدارک علمی بالا، قادر به استفاده از توانایی‌های خود و بهره‌وری در رشته تحصیلی نبوده و کارآیی لازم را در این زمینه نداشته‌اند.
● توانمندسازی شغلی فارغ‌التحصیلان از دوران دانشجویی آغاز می‌شود
گفتیم که دانشجویان باید در طی دوران دانشجویی با توقعات کارفرمایان آشنا شوند، اما براستی کارفرمایان امروزی به دنبال چه مهارتها و خصوصیت‌هایی در نزد کارکنان خود هستند؟ کارشناسان امر اشتغال این مهارتها و ویژگی‌ها را در قالب چهار گروه کلی دسته‌بندی می‌کنند که هر یک از آنها شامل موارد کوچکتر می‌شود:
▪ مهارت‌های جمعی
ـ رهبری: قبول کردن مسئولیت و انجام وظایف.
ـ کارگروهی: به خوبی با همکاران کار کردن و داشتن رغبت در گوش دادن به حرف دیگران.
ـ مهارت‌های اجتماعی: داشتن اخلاق خوب، توانایی در ایجاد ارتباط با افراد مختلف و توانایی در متقاعد کردن دیگران.
▪ مهارت‌های خود‌اتکایی
ـ خودآگاهی: مطمئن بودن از خود و توانایی‌های خود
ـ درایت: داشتن توانایی در استفاده از تمهیدات شخصی و برنامه‌ریزی قبلی
ـ مهارت‌های شبکه‌سازی: برقراری ارتباط مؤثر با دیگران به منظور کمک و همکاری متقابل.
▪ مهارت‌های عمومی
ـ حل مساله: اهل عمل و حاضر جواب بودن برای رسیدن به نتیجه.
ـ تعهد: قابل اطمینان و اتکا بودن و صرف کردن تمام ذهن و انرژی برای کار
ـ انعطاف: داشتن قابلیت انطباق و علاقمندی به انجام فعالیتهای کاری مختلف
▪ مهارت‌های تخصصی
ـ مهارت فناوری اطلاعات: آشنایی با دانش فنی رایانه (تقریباً در هر شغلی به مهارت‌های پایه رایانه نیاز است)
ـ مهارت‌های فنی: داشتن دانش شغلی و تجربی مثل ویرایش یا حسابداری.
ـ درک کاری: دانستن این نکته که رمز موفقیت شرکت‌ها و سازمان‌ها در چیست؟
پیش از آنکه به راهکارهایی برای کسب مهارتها و ویژگی‌های مطلوب شغلی در دوران تحصیل اشاره شود، باید گفت که دانشجویان و فارغ‌التحصیلان ما باید قبول کنند که بازار کاری که والدین آنها در گذشته به آن وارد شدند، با بازار کار فعلی تفاوت‌های عمده‌ای دارد. فناوری جدید و الگوهای متغیر شغلی به این معنی است که همه کارجویان باید انعطاف‌پذیرتر شوند و لازمه داشتن چنین انعطاف‌پذیری داشتن طیف متنوعی از مهارتهای شغلی است که همانطور که گفته شد می‌توان اکثر آنها را از طریق پرداختن به فعالیتهای دانشجویی فراگرفت.
یکی از راههای کسب این مهارتها یافتن شغلی پاره‌وقت در حین تحصیل است. به عنوان مثال داشتن یک شغل پاره‌وقت می‌تواند مزایای بسیاری برای یک دانشجو داشته باشد و هر کاری می‌تواند دربرگیرنده تجربیات مفیدی باشد. کار کردن به عنوان صندوقدار یک فروشگاه می‌تواند باعث تقویت مهارتی گردد که کارفرمایان اصطلاحاً به آن مهارت مشتری مداری می‌گویند. در نتیجه اگر دانشجویی این مهارت را دارد می‌تواند پس از فارغ‌التحصیلی و یافتن شغلی احتمالی در زمینه بازاریابی، به راحتی از روانشناسی مصرف کننده استفاده کند.
دانشجویان در زمینه تجربه کاری در حین تحصیل تا حد امکان باید سعی کنند تنوع شغلی خود را افزایش دهند و در طول هر سال تحصیلی و یا حتی ترم تحصیلی، شغل متفاوتی را تجربه نمایند. در هر حال دانشجویان باید به همان ضرب‌المثل قدیمی کار عار نیست توجه داشته باشند و بدانند که می‌توانند از این طریق به بیش از ده‌ها مهارت شخصی دست یابند. به طور مثال، داشتن کار نیمه‌وقت به عنوان دستیار کتابخانه یا دفتردار می‌تواند طیفی از مهارتهای مفید را به آنها بیاموزد، زیرا مرتب کردن کتابها و گرفتن سفارش، مستلزم برقراری ارتباطی مؤثر و روشن است. در شغل‌های مشابه دیگر نیز دادن صورتحساب، تحویل گرفتن پول و بازپرداخت بقیه آن کمک می‌کند تا میزان آگاهی مالی دانشجو افزایش یابد. به علاوه جلب رضایت مشتری نیازمند مهارتهایی در مذاکره، مشتری مداری و حتی فروش است و تمرکز روی آن باعث بهبود چنین مهارتهایی می‌شود.
البته در صورت فراهم نبودن امکان تجربه شغلی پاره‌وقت، دانشجویان می‌توانند به فعالیتهای داوطلبانه یا عام‌المنفعه نیز روی بیاورند. این موضوع باعث می‌شود تا آنها به راحتی وارد عرصه‌های اجتماعی شوند و به اعتماد به نفس دست یابند. در ضمن در طول انجام فعالیتهای داوطلبانه، دانشجو فرصت می‌یابد تا با افراد مختلف آشنا شود و از این طریق به شبکه‌سازی بپردازد. قطعاً داشتن یک شبکه ارتباطی گسترده می‌تواند دانشجویان را پس از فارغ‌التحصیلی در یافتن شغل دلخواه یاری دهد.
یکی دیگر از راههای ساده کسب مهارتها و ویژگی‌های مثبت شغلی، ملحق شدن به انجمن‌های مختلف و حضور فعالانه در آنهاست. این موضوع علاوه بر تقویت اعتماد به نفس، مهارتهای رهبری، کارگروهی و برقراری ارتباط را به دانشجویان می‌آموزند، یعنی مهارتهایی که کارفرمایان به دنبال آنها هستند. در انجمن‌ها می‌توان علاوه بر ارتقای روابط اجتماعی، با افرادی آشنا شد که منابع مناسبی برای شبکه‌سازی محسوب می‌شوند. انجمن‌ها در ضمن می‌توانند با ارائه فرصت‌هایی برای بحث کردن و گفتگوهای دسته جمعی، نگرش دانشجویان را نسبت به زندگی تغییر دهند یا تعدیل کنند.
دانشجویان می‌توانند در دوران دانشگاه با دو مهارت حیاتی شغلی آشنا شوند: مدیریت زمان و مدیریت مالی. در واقع آنان با برنامه‌ریزی روی دروس دانشگاهی خود و زمانبندی تکالیف و پروژه‌های خود، بدون آنکه خود متوجه باشند، در حال یادگیری مهارت مدیریت زمان هستند. دانشگاه در ضمن مکان خوبی برای بودجه‌بندی پول و برقرار کردن تعادل میان دخل و خرج است و همین مسأله مدیریت مالی را به دانشجویان می‌آموزد.
ممکن است بعضی از دانشجویان ادعا کنند که امتحان دادن در دانشگاه، مفید نیست و تنها باعث استرس آنها می‌شود. اما امتحان دادن به دانشجو کمک می‌کند تا اطلاعات را به نحو مناسبی در ذهن خود مرتب کند، به سرعت توضیح دهد و یا تحت فشار و استرس شدید، بهترین پاسخ را روی کاغذ بیاورد. اینها همان مهارتهایی هستند که هر کارفرما برای هر شغلی به دنبال آنهاست. شرکتها افرادی را استخدام می‌کنند که بتوانند انتظارات مشتری و ارباب رجوع را برآورده سازند. به عبارتی دیگر، در دانشگاه، امتحانات از دانشجو می‌خواهند که دانش خود را از نو بسته‌بندی کند تا نیازهای ممتحن برآورده شود. به طور مشابه، در اشتغال به جای نیازهای ممتحن، نیازهای مشتری یا کارفرما برآورده می‌شود. امتحان دادن در ضمن مهارتهای مهمی همچون اولویت‌بندی را به دانشجو می‌آموزد زیرا برای امتحان دادن باید دروس را مرور کرد و این مسأله باعث تقویت اولویت‌بندی می‌شود.
دانشگاه در ضمن مکان ایده‌آلی برای شناسایی علایق و شغل ایده‌آل است و فرصتهایی را در اختیار دانشجویان قرار می‌دهد تا از خود بپرسند: چه مهارتهایی مرا سر شوق می‌آورد؟ چه موقعیتهای شغلی را بیشتر می‌پسندم؟ آیا با آدمها بهتر کار می‌کنم یا با ایده‌های ذهنی؟ در انجام یک کار گروهی با چه نوع افرادی راحت‌تر هستم؟ چه نوع سازمانی را ترجیح می‌دهم؟ با دستیابی به پاسخ مناسب به این سؤالات، دانشجویان می‌توانند با درک شخصیت درونی خود، به سمت شناسایی شغل رؤیایی قدم بردارند و بدانند که شناخت خویشتن حتی از شناخت دروس دانشگاهی مهم‌تر است.
در دانشگاه به دانشجو امکان داده می‌شود تا رفتار و موفقیت‌های افراد پیرامون خود را مشاهده کنند. آدمهایی که باعث تحسین دانشجو می‌شوند (مثل اساتید برتر یا دانشجویان ممتاز) می‌توانند به الگوی شغلی مناسبی برای او تبدیل شوند زیرا آنها دلیل عینی و ثابت کننده این موضوع هستند که او نیز می‌تواند به موقعیت و شغل مشابه آنها دست یابد. در نتیجه دوران دانشجویی فرصت خوبی برای انتخاب الگوی شغلی است. در ضمن با بررسی نحوه درس دادن اساتید مورد علاقه و یا با آنالیز سخنرانی‌های جذاب هم‌کلاسی‌ها می‌توان به نکات و تکنیک‌های خوبی درباره نحوه ارائه مهارتها پی‌برد. این تکنیک‌ها قطعاً می‌تواند در زمینه رزومه‌نویسی و مصاحبه شغلی به دانشجویان کمک کند.
● معرفی طرح از آموزش تا اشتغال
به نظر می‌رسد دانشجویان نیازمند دوره‌هایی مانند ضرورت استفاده بهینه از دوران دانشجویی هستند تا از طریق شرکت در آن با ضرورت توجه به اشتغال در این دوره آشنا شوند و فعالیتهای دانشجویی را بیش از پیش جدی بگیرند. اما قطعاً این دوره کفایت نمی‌کند و تنها می‌تواند نقش آشنایی دانشجویان با این مقوله و لزوم توجه به فرصتها و امکانات مختلف را ایفا کند.
به عبارتی دیگر، انتظار می‌رود که دانشجویان پس از شرکت در این دوره راغب شوند تا دوره‌های دیگر آمادگی شغلی همچون برنامه‌ریزی شغلی ، جمع‌آوری اطلاعات شغلی ، نحوه رزومه‌نویسی و نحوه آمادگی برای مصاحبه و دوره‌های مشابه دیگر شرکت کنند و با آمادگی کامل به استقبال بازار کار بروند. بدون شک شرکت در این دوره‌ها به آنها کمک خواهد کرد تا:
ـ‌ بر اساس علاقه و ویژگی‌های شخصی خود و همچنین بررسی انواع مشاغل و گزینه‌های شغلی، برنامه شغلی مناسب خود را تهیه کرده و به صورت واقعی و هدفمند با دنیای اشتغال ارتباط برقرار کنند.
ـ با ارتقاء مهارتهای عمومی خود آمادگی لازم را برای ورود به هر یک از گزینه‌های شغلی کسب کنند.
ـ در صورت انتخاب هر یک از گزینه‌های شغلی، از توانایی و مهارت لازم جهت برنامه‌ریزی و اقدام عملی برای آن گزینه بهره‌مند شوند.
در این رابطه سازمان همیاری اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهها، طرح جامعی را با عنوان طرح جامع توانمندسازی نیروی کار فارغ‌التحصیل و برنامه از آموزش تا اشتغال را تدوین و به مرحله اجرا رسانده است که همگام با طرح‌های مدرن توانمندسازی نیروی کار فارغ‌التحصیل در کشور‌های پیشرفته جهان و در جهت رفع کمبودهای مهارتهای فارغ‌التحصیلان دانشگاههاست.
نویسنده: مهدی ترابی مهربانی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی مدیران ایران