جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دموکراسی آمریکایی


دموکراسی آمریکایی
امریکا همیشه در سیاست های خود آرمان گرایی قدرتمندی داشته است. ترویج دموکراسی از زمان ودرو ویلسون از اهداف امریکا بود بعد در دوران جنگ سرد امریکای تحت حاکمیت رونالد ریگان سکوت خاصی در مورد ترویج دموکراسی به خود گرفت و در ادامه بعد از جنگ سرد و دوران کلینتون مجدداً ترویج و تبلیغ دموکراسی را در دستور کار قرار دادند.
اما بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ امریکا ترویج دموکراسی در خاورمیانه را به طور ویژه در دستور کار قرار داد. دلایل عملی و نظری نیز برای این امر موجود بود. چرا که دموکراسی اصل اساسی نومحافظه کاران و سیاست دولت بوش ترویج دموکراسی در خاورمیانه است تا مخالفان امریکا در خاورمیانه از صحنه کنار روند و دلیل نظری آنها نیز این است که راه حل مسالمت آمیز را برای مناقشات ارائه کنند چرا که پذیرش دموکراسی در منطقه باعث می شود جنگ و درگیری با امریکا کم شود (چرا که دموکراسی ها با هم نمی جنگند.) تاثیر ترویج دموکراسی از سوی امریکا بعد از ۱۱ سپتامبر در خاورمیانه عرب مهم بوده است. ترویج دموکراسی از سوی امریکا در سه سطح به هم پیوسته بوده که عبارتند از:
۱) مرحله ای شامل دسته های اولیه سیاست متشکل از طرح ها برای حمایت از سازمان های اجتماعی مدنی و اصلاح تشویقی موسسات دولتی به تغییرات دموکراتیک که در راستای گسترش ارزش های امریکایی بوده است.
۲) در مرحله دوم ترویج دموکراسی امریکا و خاورمیانه عرب سیاست عمومی و سنتی بوده است. بارها مقامات دولتی امریکا اصلاحات دموکراتیک در خاورمیانه را از اصول خود اعلام کرده اند. و همین ترویج دموکراسی بوده که موجب راه اندازی رادیوساوا (همراه) و ایستگاه تلویزیونی الحورا (آزاد ) بود که تماشاچیان جوان عرب را در جهت جذب فرهنگ غرب و دموکراسی و ارزش های امریکایی هدف قرار داده است.
۳) در مرحله سوم ترویج دموکراسی امریکا در خاورمیانه عرب مداخله نظامی امریکا در حمله و اشغال عراق و حضور فعال در آن کشور (با توجیه تروریسم و سلاح های کشتار جمعی) بوده است. اما دموکراتیزاسیون نیز بخشی از منطق برای عملکرد نظامی بوده است. دولت بوش اظهار کرد که عراق دموکراتیک متحد طبیعی امریکاست و به عنوان نمونه اصلاحات سیاسی در جهان عرب را تشویق کرد. اما ترویج و تبلیغ دموکراسی امریکا در خاورمیانه دارای موانعی است از جمله اینکه:
۱) ترویج دموکراسی در خاورمیانه بخشی از سیاست های کلان امریکا است که اغلب با سایر رویکردها نیز می تواند در تضاد باشد و باورپذیری امریکا در خاورمیانه آنقدر مخدوش است که پیام دموکراسی امریکا اغلب همراه خود پیام رسان رد می شود.
۲) امریکا دموکراسی در خاورمیانه را نوشدارو تلقی می کند و از تبعات آن چشم پوشی می کند.
۳) سیاست ترویج دموکراسی امریکا نتایج محدودی دارد چون رویکرد سیاسی بی طرفانه و قدرتمندانه ای نیست بلکه چنین رویکردی بسترهای اولیه ای می خواهد که فعلاً موجود نیست.
۴) نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو اغلب اظهار می کرد که صلح با اسرائیل زمانی ممکن است که جهان عرب دموکراتیک باشد ولیکن دیلیپ هیرو در این باره که به عکس این مطلب اشاره می کند، دلایل تاریخی را براساس عملکرد کشورهای مصر و اردن بازگو می کند.
و در برابر آن از ایران که کشوری اسلامی است و در منطقه خاورمیانه با قانون اساسی منشعب از قرآن نام می برد که تا سه همه پرسی، ۷ انتخابات مجلس، ۹ انتخابات ریاست جمهوری، ۵انتخابات جمعی خبرگان، را برگزار کرده و همیشه نیز براساس آموزه های دینی از مشورت و شورا و برابری و آزادگی صحبت می کند.
این کشور با این عملکرد از مخالفان اسرائیل است ولی مصر و اردن در دوران های دیکتاتوری خود همراه اسرائیل، پس نمی توان گفت صلح با اسرائیل در گرو ایجاد دموکراسی در خاورمیانه عرب است.امریکا نیز در حال حاضر مجبور است به دنبال گسترش نفوذ ارزش های دموکراتیک غربی در منطقه خاورمیانه باشد وگرنه خود به عنوان بزرگ ترین مانع گسترش دموکراسی در خاورمیانه و بزرگ ترین ایجادکننده برداشت (perceptions) منفی در افکار عمومی جهان و خاورمیانه می تواند نقش ایفا کند.
با این وجود موانع ذاتی دموکراسی در غالب کشورهای خاورمیانه همچون کنترل دولتی اقتصادی و ابزارهای تولیدات فرهنگی و روشنفکری، ایجاد وحدت قومی- طایفه ای در اطراف گروه حاکم، وجود سیستم سازمان یافته از امتیازات و مزایا برای حامیان رژیم، ماهیت غیردموکراتیک گروه های اپوزیسیون، عدم مشروعیت آلترناتیو دموکراتیک، فقدان مبارزه طبقاتی و فقدان پاسخگویی و امکان ظهور و بروز دموکراسی یک شبه امریکایی را محال می کند.
چرا که نضج و شکل گیری دموکراسی با ارزش های مردم محوری، عقلانیت، برابری و عدالت نیازمند پایه هایی مستحکم جهت بنای دموکراسی کارکردی است که در خاورمیانه وجود ندارد. جوهر دموکراسی خاورمیانه دارای ضعف های بنیادین و اساسی است چرا که اساساً دموکراسی و تحولات دموکراتیک غربی اند و مولفه های وجودی دموکراسی در خاورمیانه موجود نیست.
با چنین شرایط و تحلیل های عملیاتی درمی یابیم که نه امریکا به دنبال ایجاد دموکراسی کارکردی و حقیقی در خاورمیانه است و نه امکان بروز و ظهور دموکراسی غربی (امریکایی) در خاورمیانه وجود دارد.
برگرفته از:
Katerina DalaCoura-US democracy promotion in the Arab Middle East
منبع : روزنامه شرق