جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
فرد در چالش با جامعهی پدرسالار
در ابتدای تاریخ مکتوب، ارزشهای اسارت بار جامعهی پدرسالار به مانند پدیدهای متبرک وخدایی وغیرقابل تغییر، درراستای جهان بینی طبقهی فرادست واستثمارگر، بهمثابهی پدیدهای معتبروگرانبها ارزیابی میشدومهرخودرا براندیشه ، فلسفهوقانون رهبری دولت ، جامعه وخانواده کوبید. بدین ترتیب چنان سیستمی ایجاد گشت که تابهدوران معاصر، مقاصد خویش را ازطرق گوناگون ودرمسیر حفظ وصیانت ارزشهای خود وبهزانودرآوردن همهی ارزشهای ا نسانی وپایمال نمودن آنها به انجام رساند. آشفته گی وسردر گمیی که امروزه برجامعهی کردی حاکم میباشد، نشات گرفته از این شرایط نا بهنجارو متزلزلی است که با رگ وخون انسان کرد درهم آمیخته و تمامی اعضای پیکر اورا دربر گرفته است. به طوری که ساختار همهی الگوها وشیوه های حیات او براین اساس پایه ریزی گشته و همچنان درتداو م است. پدر به عنوان رمز، نماد و مفهوم صیانت ازفرهنگ وارزشهای پدرسالاری شناخته شده است. امروزه این پدیده اقتدار خود را در سازمانهای اجتماعی وروشنفکری مانند مدرسه، مسجد ، دانشگاه وخانواده جلوه گرساخته وجایگاه خودرا تثبیت میبخشد. دراین پروسه ، امر فرمانبرداری و اطاعت ازاین فرهنگ، به معنای احترام نهادن و ارزشمند بر آورد نمودن آن، عنوان میگردد. اگر کسی تصمیم بگیرد که این این مرزهای اقتدار و تقلید را درهم بریزد، همچون یک آدم انحرافی و منفور و ترس آور درقبال مسائل جامعه ارزیابی میگردد و می کوشند با تمام قوا اورا از ارزش واعتبار ساقط نمایند. ازهمین رو جامعهی پدرسالار کرد، تبد یل به تاریخ قربانی شدن فرد در راستای آزاد سازی جامعه و استحکام بخشید ن به ستونهای اصلی این فرهنگ شده است.
یک واقعیت انکار ناپذیر وجود دارد و آن این است که این فرهنگ به شیوهای فراگیر در جا معه درحال گسترش است. این فرهنگ دربرابر تحولات مقاومت میکند و به آسانی ارزشهایش را رها نمیکند. این دگماتیسمی که براساس افکارو خرد انسان پدید آمده، ساختار همهی عقاید و باورهای جزم اندیشانه ای است که درجریان وروند تحولات ودگرگونی هاتا روزگار امروز ، به حیات خودادامه داده است. دراینجا اگر نگاهی به تارتخ کرد بیاندازیم، روشن میشود که انسان کرد باهدف وبه قصد حفظ موجودیت خویش ، دردامان کوهها ساکن شده واین خود یکی ازعواملی است که این فرهنگ بعداز چند هزار سال به سبب آن قادر بوده خود را تابه این دوران رسانده ودربرابر دیگر فرهنگها به آسانی تسلیم نگشته و ازارزشهای مربوط به خود دفاع کند.
پدیدهی پدر سالاری که تبدیل به اساس وبنیاد آرا وعقاید وزنده گی و فلسفهی انسان کرد شده توسط مکانیزمها و ابزار درنده خویی که دراختیاردارد، شخصیت فرد کردی را هدف قرارداده و آن رادرهم شکسته است وامکان به پاخاستن و تحرک وپویایی را ازاو سلب نمودهاست. هرچند دردوران معاصر، کلیه ی ارتباطات و پدیده های کهن زیرو رو شده و فاقد معنی و مفهوم شده اند، اما درجامعهی ما باحرارت هرچه تمامتر از این فرهنگ و ارزشهای آن پیروی میشود.
جای بسی شگفتی است که اقتدارپدرسالاری بهدرازای این تاریخ همواره درحال شکست واضمحلال ودرهمهی عرصه ها بازنده بوده، اماباوجوداین هرگزنابودنشده وموجودیت خویش راتجدیدحیات بخشیده است. شایدهمین عامل موجب گشته که درفرهنگ ما، اقتدار پدرسالاری همزمان، هم نماد شکست بوده وهم الگوی توفیق. فردکردانرژی وموجودیت خویش راازاین عامل اخذ میکندودرزیرضربات تاثیرات ویرانگرآن درهم میشکند.
این نوع شخصیت هاازآنجاکه همیشه درمقابل قدرت پدرسالاری، مطیع وگوش بهفرمان بوده،طوری عادت کردهاست کههمواره درحالتی ازتسلیمیت وخاموشی بهسرببردوخودرابه دست تقدیری نامعلوم وموهوم بسپاردو همهی تفاوتهارادربرابر ترس ودلواپسی ونفرت به دست فراموشی سپردهودربرابر نیروهای فرادست وانحصارگر، موجودی رام وگوش به فرمان باشد. ازآنجاکه سایکولوژی انسان کرددهرحقیقت سایکولوژی انسان استثمارشده بوده، همواره دست به طرف قدرتهای فرادست درازنمودهوخودرادرآغوش اوافکند هدواهداف ومفاهیم وپیوندهایش راازاوبرگرفته است.به همین سبب احساس این نیازدراوایجادنشده که درراستای پدیدآوردن تغییرو دگرگون ساختن این شرایط و رهایی ازآن مبارزه کند، واین تسلیمیت همانگونه که اریک فروم بدان اشاره نموده، به مفهوم رها ساختن خویشتن است ازرودورو شدن باحس آزادیخواهی واستقلال طلبی.
بدین ترتیب، برای آنکه بخواهیم درهمهی جوانب سیاسی واجتماعی واقتصادی وارتباطات میان افراد، خوانش جدیدی برای اقتدارارائه دهیم، نیازبهروشها ومتدهایی داریم درراستای تحلیل وبررسی واقعی شخصیت افراد- فرد- ها، درجامعهی کرد.
حال اگردرجوهره وفطرت هرکسی اقتدار حضورداشته باشد، بایداین اقتداربه شکل وصورتی باشدکه بتوانددرپیوندباآن، آزادی وابزاررهاییش راصیانت نماید. آنچه که بسیار ضرورت دارد این است که فردازپروسهی دموکراتیزه نمودن خود رهاگرددودارای یک شخصیت آزادو رهاباشد.
وقتی که اشخاص آزاد شوندوبه شیوهای دموکراتیک بایکدیگردرپیوندومراودت باشند، آنگاه میتوانیم سخن ازارتباطی آزاددرمیان جوامع انسانی به میان بیاوریم. برای نمونه درمیان بزرگ وکوچک، مسئول وفرمانبر، زن و مرد، و... لازم است که معیارهای دموکراسی ومفاهیم آزادی درجامعه برقرارباشد،تاامکان ان فراهم آیدازیک شیوه والگوی صحیح و درست ازپدیدهی اقتدار به بحث وبررسی بپردازیم.
نوشته: شهید سیروان ناری
منبع : روژهه لات
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس اصفهان بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو قیمت سکه خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان سایپا ایران خودرو کارگران
نمایشگاه کتاب سریال شهاب حسینی عفاف و حجاب کتاب جواد عزتی مسعود اسکویی تلویزیون سینما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال پرسپولیس فوتبال علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام گوگل اپل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی